تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833451810
زنان واقف در تهران عهد قاجار
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
زنان واقف در تهران عهد قاجار نويسنده: نسيم مجيدي قهرودي مقدمه مقالهي حاضر بر اساس سه وقفنامهي بايگاني سازمان اوقاف و امور خيريهي تهران، با مشخصات زير، تأليف شده است: الف. سند وقف حاجيه هاجرخاتون خانم، مورخ 8 شعبان 1264، به شمارهي 2023 / حاجيه هاجرخانم، که رونوشت آن از 1322 ه.ق موجود است. ب. سند وقف حاجيه شرف نساء خانم مورخ 16 ذيقعدهي 1296، به شمارهي 375 / حاجيه شرف نساء، که اصل آن موجود است. ج. سند وقف حاجيه خاتون خانم و حاجيه سارا سلطان خانم مورخ ربيعالمولود (ربيعالاول) 1298، به شمارهي 6 / حاجيه هاجرخاتون، که رونوشت آن از وزارت معارف و اوقاف به تاريخ 1306 ه.ق موجود است. در اينجا جا دارد از آقاي شيخالحکمايي به خاطر زحمات بيدريغشان در ارائهي اسناد فوق به من، قدرداني نمايم (مؤلف). غالب وقفهاي دوران قاجاريه به طور نسبي کوچک بودند و ماهيتي خصوصي و محلي داشتند. اين وضع احتمالا در دورههاي قبل تاريخ ايران نيز رايج بوده است، با اين تفاوت اساسي که تا قبل از قرن نوزدهم اسناد قاطع و محکمي از وقفهاي کوچک در دست نيست. اکثر املاکي که وقف ميشد عبارت از دکانها و يا ساير انواع املاک نظير قطعاتي از زمين يا بخشهايي از روستاها و به همين نسبت هم مورد استفادهي آنها محدود بود. کاربرد عمدهي موقوفات، شامل ساختن مجموعههاي بزرگ مانند مدارس يا مساجد نبود بلکه از يک سو بيشتر بنا به دلايل خيرخواهانه با تأکيد بر فعاليتهاي همسايگي، مثل کمک به فقرا يا برنامههاي تعزيهداري، و از سوي ديگر مبتني بر اهداف اقتصادي يا خصوصي، براي تضمين بقاي حيات نسلهاي آتي بنيانگذار وقف، صورت ميگرفت. چنين موقوفههايي به ما اطلاعاتي ارزشمند، و نه چندان مفصل، از شرايط اقتصادي و اجتماعي ايران عصر قاجار، نظير تملک زمين و املاک، بافت بازارها و تجارت ميدهد. اين اطلاعات همچنين ديدي را نسبت به نيت واقفان به ما ميدهد؛ از جمله، اينکه چه مواردي در نظرشان حائز اهميت بوده و چه چيزهايي با توجه به اهداف خيرشان ضرورت داشته است. جاي شگفتي بسيار است که تعداد کثيري از موقوفات از اين دست، يعني وقفهاي در مقياس کوچکي که از سوي اهالي تهران در طول قرن نوزدهم صورت پذيرفته، به نام زنان ثبت شده است. با اينکه در تارخ رسمي دوران قاجار به ندرت به نام زنان برميخوريم و پيرامون فعاليتهاي اقتصادي آنان اطلاعات ناچيزي در اختيار داريم و يا بعضا هيچ اطلاعي در دست نيست؛ اما اسناد باقيماندهي وقف مبين احتمال ادارهي املاک زنان، به وسيله خود آنهاست. براي رسيدن به ادراک و نتيجهگيري درست از مقالهي حاضر، بايد متذکر شد که در اين دوران،موقوفههاي زنان و مردان چند متفاوت از يکديگر نبود و هيچ شرط غير عادي جهت نحوهي مصرف يا ادارهي اين موقوفات وجود نداشت، و اگر تفاوتهايي هم وجود داشته باشد تنها در جزئيات آن است؛ تا جايي که حتي قضاوت درباره جنسيت واقف، آن هم بدون وجود آمارهاي کاملتر و تنها با توجه به سليقهها و منافع باني وقف يا سرپرست يا والي موقوفه، آسان نخواهد بود. به هر روي اين واقعيت ساده و عادي که در قرن نوزدهم، زنان همانند مردان قادر و مايل به گذاردن موقوفات بودند، براي ما حائز اهميت است. به همين ترتيب گمان ميرود که زنان نه تنها شخصا داراي املاکي بودند، بلکه مانند مردان حق تصميمگيري براي اداره و سرپرستي آنها - همچون مورد وقف - را داشتند. در فهرست راهنماي وقفنامههاي استان تهران (1) که بيشتر مربوط به دوران قاجار است، 1160 مدخل وجود دارد که نزديک به 170 مورد آن - يعني حدود 15% - به نام زنان ثبت شده است. البته اين امر چندان بحث برانگيز نيست، هر چند در مقايسهي با اطلاعات زمان حاضر جالب توجه است اما خود مبين استثنايي نبودن وقف در نزد زنان نيز هست (2) براي روشن شدن نوع بناهايي که بحث کردهايم و به منظور تشريح مفصل نوع املاک موقوفه، اهداف خيرخواهانه و خصوصي در وراي وقف اين املاک و شرطهاي مربوط به اداره و به کار بستن موقوفات، به عنوان نمونه به بررسي سه مورد ميپردازم که عبارت است از: وقف هاجر خاتون خانم در 1264 ه.ق (1848 م)؛ وقف شرف نساء خانم در 1296 ه.ق (1879 م)؛ و بالاخره بناهاي موقوفهاي که از حاجيه خاتون خانم و دختر وي سارا سلطان خانم، از 1298 ه.ق (1881 م) باقي مانده است. زنان واقف چه کساني بودند؟ اسناد موجود، اطلاعات ناچيزي را از واقفان - تنها شامل تنها نام و نسبتهاي خانوادگي بلافصل آنها - به دست ميدهد. با اين حال از نام، عنوان و نحوهي معرفي آنها در اين اسناد برميآيد که همهي آنان بدون استثنا از اشراف يا به عبارت کليتر از طبقات برخوردار جامعهي تهران آن زمان بودهاند؛ تماميشان به زيارت خانهي خدا رفتهاند و از اين رو عنوان حاجيه را دارند و اين فرصت و موقعيت، تنها براي زناني فراهم بود که از طبقهاي بالا بودند و پشتوانهي اقتصادي محکمي داشتند. هاجرخاتون خانم ملقب به جديدالاسلام، همسر حاج محسن بازرگان تهراني، بود. حاجيه خاتون خانم که به حاجي وزير نيز شهرت داشت، دختر فردي اشرافي به نام اسماعيلبيگ بوده است و دخترش حاجيه سارا سلطان خانم همسر محمدابراهيم نواب بدايعنگار معروف بود (3) حاجيه شرف نساء خاتون نيز دختر حاجي گرگينبيک، ملاک معروف، بوده است. پايگاه اجتماعي والاي آنان را - با توجه به عناوينشان در اسناد موجود - پس از اين بررسي خواهيم کرد. همهي آنها بدون استثنا علياجاه يا علياجناب، معادل مؤنث القاب اشرافي مذکر عاليجاه و يا عاليجناب، ناميده شدهاند. همچنين عموما ملقب به نمونههاي عفت و پاکي (خدارت و طهارت دستگاه) بودهاند و آنها را همچون زنان اسوهي تاريخ اسلام نظير حضرت خديجه (س) دانستهاند که خود مبين درجهي والاي آنهاست. از اسناد، به طور غير مستقيم، چنين برميآيد که املاکي را که اين زنان وقف کردهاند، آنهايي است که از پدران يا شوهران فوت شدهي خود به ارث برده بودند. دليل احتمالي ديگر آنان براي اين کار، مرگ خويشاوند مذکر بلافصل و در نتيجه از دست دادن پشتيباني خانوادگي در حفاظت از املاک مذکور بود که براي حفظ ملکشان از خطر غصب يا حيف و ميل شدن، آن را از طريق وقف به تأسيسات مذهبي انتقال ميدادند. املاک وقف شده املاک موقوفه به جز در مورد زميني که حاجيه شرف نساء خانم از زمينهاي اطراف (حومه) تهران وقف کرده است، بقيه در داخل شهر تهران واقع شدهاند. به عبارت دقيقتر، اين موقوفه يک سهم از شش سهم يک دانگ روستاي ميمونآباد منطقهي غار - واقع در حدود 30 کيلومتري جنوب غربي مرکز تهران امروزي - بود (4) و در حقيقت ملک وقف شده تنها 36 / 1 از کل روستا يا حدود 8 / 2 درصد آن را شامل ميشد. به هر روي، درآمد روستا در حدي بود که اين سهم کوچک، براي وقف، کاملا معقول و با ارزش محسوب ميشده است. تکهتکه کردن کامل روستا، آشکارا مبين تقسيم آن به هنگام تقسيم ارث است؛ بدان معنا که احتمالا شوهر مرحوم وي دست کم، يک ششم (دانگ) کل روستا را در اختيار داشته است. در سند نيز برآورد تقريبي از درآمد روستا، چه به صورت نقدي و چه به صورت غيرنقدي، وجود ندارد که بدينسان تخمين حدود ملک موقوفه نيز امکانناپذير مينمايد. دکانها از رايجترين انواع مستغلات موقوفه بودهاند که حدود و ثغورشان به سادگي مشخص شده و اگر در مکان مناسبي قرار گرفته بودند، اجاره و درآمد و مرتبي را تضمين ميکردهاند. حاجيه هاجرخاتون خانم دو دکان همجوار را در منطقهي عودلاجان وقف کرد که در خيابان اصلي، به طرف دروازهي شميران (راستهي دروازه شميران)، و نزديک اقامتگاه سيدصالح واقع شده بودند. يکي از اين دکانها، کارگاه رنگرزي با همهي ابزارهاي لازم مانند ظروف، خمهاي رنگ و ملاقههايي بود که در سياهه به عنوان ابزار لاينفک از ملک ذکر شده است. از ميان سه مورد وقفي بررسي شده، بزرگترينشان، موقوفهي حاجيه خاتون خانم و دخترش سارا سلطان خانم است. آنها در مجموع 13 دکان وقف کردند که به دو گروه تقسيم ميشوند؛ يک گروه نهتايي و يک گروه چهارتايي مرتبط با يکديگر و منزلي مسکوني. نه دکان گروه اول در يک سوي بازار و چسبيده به منزل فردي به نام آقا محمدکاظم قرار داشتند که مواد ضروري و مايحتاج را فراهم ميآوردند و از ميوهفروشي، نانوايي (خبازي)، توتونفروشي، نفتفروشي، دو دکان سبزيفروشي، علوفهفروشي (علافي)، و دو انبار کالا تشکيل ميشدند. گروه دوم مشتمل بر داروخانه (عطاري)، شيرينيفروشي (قنادي)، قصابي و علوفهفروشي بود که در جوار کاروانسراي ديوان واقع شده بودند. منزل مسکوني موقوفه نيز در منطقهي چالهميدان، نزديک باغ پسته بيک، قرار گرفته بود (5) در اسناد اين موقوفات نيز همانند دو نمونهي قبل، هيچ اشارهاي به درآمد مورد انتظار يا واقعي حاصل از اجارهي مستغلات مذکور نشده است؛ از اين رو نميتوان حدود واقعي آنها را بدون اتکا به واقعيتهاي روشنگر تخمين زد. مصارف موقوفات پس از تشريح نوع املاک و مستغلات وقف شده اکنون به کاربردها و مصارف آنها ميپردازيم. شرف نساء و هاجرخاتون املاک خود را تنها به صرف امور خيريه وقف کردند،در حالي که خاتون خانم و دخترش، سارا سلطان، که از ميان سه مورد بيشترين موقوفات را داشتند، املاک و مستغلات خود را به شرط بازگرداندن يک سوم عايدي آنها به فرزندانشان، اعم از ذکور و اناث، وقف کردند؛ از اين رو به آن وقف خاص و عام گفته ميشود که بنا به اهداف خيريهي عمومي و شخصي صورت ميگيرد. اما جزئيات مربوط به مصارف خيريهي وقف، بسيار جالب توجه و مبين اولويتهاي برجسته در نظر واقف است. اولين صرف وقف براي عزاداري است که در هر سه مورد سند وقف، اولويت اول را به خود اختصاص داده است. اين فعاليتها تنها به ماه محرم و بزرگداشت شهادت امام حسين (ع) محدود نميشود، بلکه همانگونه که در سند وقف هاجرخاتون آمده، براي همهي امامان و نيز فرزندان و اصحابشان مراسم تعزيه صورت ميگرفته است. در اسناد مورد بررسي، اصطلاح روضهخواني به جاي تعزيهداري آمده است که آشکارا نحوهي مصرف مورد وقف را نشان ميدهد. اين نوع وقف در عمل به معناي پرداخت دستمزد روضهخوانها و نيز فراهم آوردن قهوه، آب و غذاي مجاني براي جمعيت شرکتکننده در مجلس عزاداري است. مورد مصرف ديگري که در سند وقف آمده، کمک به فقراست. اين کمک به صورت خيلي کلي و بدون بيان چگونگي خرج عوايد براي اين منظور بيان شده است که شامل سيدها و غيرسيدها ميشود. در سند وقف خاتون خانم و دخترش، کمک به فقرا و زوار در يک گروه جاي گرفته و در اين بند تأکيد خاصي بر کمک به ازدواج جوانان محتاج و کمک به خرج ازدواج آنها شده است. موقوفهي هاجرخاتون براي دو منظور اصلي مصرف ميشده است که اولين آنها، همانند ساير اسناد وقف، کمک به تعزيهداري بوده و دومين مورد مصرف عايدي وقف، کمک به هزينهي تحصيل و زندگي طلاب علوم ديني بوده است. در سند وقف شرف نساءخانم، فعاليتهاي خيريهي گستردهاي آمده است که بيشتر پيشنهاداتي براي صرف عايدي وقف در امور خيريهي مختلف به نظر ميرسد و نحوهي مصرف آن به صلاحديد متولي وقف تعيين ميشده است. اين موقوفهي نسبتا کوچک هرگز به معناي واقعي به مصارف و منظورهاي فوق نميرسد و نيز در اين سياهه آنچه عمليتر به نظر ميرسد، مورد آخر يعني «تعمير مساجد، قلاع و پلها يا هر نوع فعاليتي که در قوانين اسلامي ممدوح قلمداد ميشود» است. به هر تقدير اين سياهه فرض اوليهي ما را پيرامون اولويتها تأييد ميکند، چرا که در اين سند نيز، نظير دو سند ديگر، در ابتد فعاليتهاي مربوط به عزاداري ذکر شده که قطعا در نظر واقف مهمترين مسأله بوده است. ادارهي موقوفات هيچيک از اسناد وقف مورد بررسي، قيد يا شرط خاصي پيرامون نحوهي ادارهي موقوفه، چگونگي جمعآوري و توزيع مجدد عايدي املاک و مستغلات وقف شده، ميزان درآمد بالقوهي موقوفه يا جزئياتي از اين دست را مشخص نکردهاند. تصميمگيري دربارهي جزئيات و نيز نحوهي مصرف عايدي در امور خيريهي مناسب به صلاحديد کامل متولي موقوفه صورت ميگرفته است. همهي زنان واقف، خود حق ادارهي امور وقف شخصي خود را در زمان حيات داشتند و هيچ کدام متولي يا نماينده و کارگزار (وکيل) مذکري را انتخاب نکرده بودند. گرچه احتمالا زنان براي جمعآوري اجاره و توزيع روزانهي آن نياز به افرادي امين داشتند، اما هيچ يک بازرسي نهايي موقوفات را به فرد ديگري واگذار ننمودند. همچنين براي قوت بخشيدن به بعد خيريهي موقوفه، از حقوق ثابتي که معمولا براي متولي در نظر گرفته ميشد نيز چشمپوشي ميکردند. مبلغ حقالتوليه که عرفا يک دهم کل عايدي موقوفه بود، به متوليان نسلهاي بعدي پرداخت ميشد. متولي از ميان فرزندان واقف بنا به ويژگيهاي صداقت، درستي و تقوا که فرد ميبايست طبق سنت، واجد آنها باشد انتخاب ميشد. تنها در سند وقف خاتون خانم و دخترش سارا سلطان خانم تصريح شده است که متولي ميتواند از فرزندان مؤنث آنها نيز باشد در حالي که در دو سند ديگر تنها فرزند ذکور اين حق را دارا بود. حاجيه هاجرخاتون در سند وقف، اين شرط را ميگذارد که متولي موقوفه و جانشين بلافصل وي، نوهاش آقا سيد محمدخليل پسر حاجي سيد اسدالله بازرگان تهراني باشد. اين ويژگي در ساير سندهاي وقف دورههاي قبل و نيز ساير کشورها وجود دارد. حمايت از نوهها که طبق قوانين ارث چندان بهرهاي از ارث نميبردند يکي از انگيزههاي قوي واقف باري امر وقف بود. در هر سه مورد وقف بررسي شده، به دليل انقراض احتمالي نسل واقف و بيمتولي ماندن موقوفه، سرپرستي موقوفات به مجتهد واجد شرايط و مورد تأييد تهران واگذار شده است. نتيجه در سه سند وقف مورد بررسي، مسألهاي چشمگير وجود ندارد. همچنين هيچيک از موارد، يعني 36 / 1 روستايي کوچک، يا شماري از دکاکين خواربار و سبزيجات در منطقهي مرکزي بازار و نيز مصارف آنها يا شرطهايشان غير عادي به شمار نميرود. ليکن تعداد زياد اين وقفهاي با مقياس کوچک عادي بود و از اين رو موجب تشکل نهاد وقف شده و تأثير بسزايي در اقتصاد و بازار و تمامي فعاليتهاي اجتماعي عمومي داشت. ظهور موقوفات، نه تنها به نقصان نگراييده بلکه جاذبه و روند رو به رشدي را در زمينهي تأسيس نهادهاي مذهبي در دوران قاجار نشان ميدهد. موقوفات زنان در دوران قاجار که در ردهي وقفهاي با مقياس کوچک محسوب ميشوند، مسألهاي خارقالعاده چه به لحاظ شکستن هنجارهاي مورد قبول و چه به لحاظ گرايشهاي زنسالارانه (فمينيستي) به شمار نميرود. واقفان گرچه خود مؤنث و متولي موقوفات خويش بودهاند، اما دختران خود را به عنوان متولي (در دو مورد از سه مورد بررسي شده) قرار نداده و حتي از اعقاب مؤنث خود در اسناد ذکري نکردهاند. همچنين در مصارف موقوفات هيچ موردي را به بانوان ارجاع ندادهاند. عليرغم رواج روضهخواني در ميان زنان تمامي طبقات در دوران قاجار، موقوفات بانوان هرگز چنين مصارفي را ويژهي زنان در اسناد وقف برنشمردهاند. بدينسان اهميت وقفهاي بانوان در زمان قاجار در تهران بنا به شرايط يا محتوايشان نبود، بلکه به لحاظ بيان آشکار مشارکت فعال زنان طبقهي بالاي اجتماع در فعاليتهاي اقتصادي است. البته اين بدان معنا نيست که زنان در جامعه به سان مردان، برخوردار از فرصتهاي يکسان بودهاند بلکه اين سه سند وقف، شايد به نوعي مبين حضور زنان در عصر قاجار در وراي ديوارهاي بلند حرامسرا باشد. پي نوشت : 1-ر.ک همين مجله، همين شماره، ص 141. 2-آماري دربارهي وقف در ايران قرن نوزدهم يا حتي قبل از آن وجود ندارد. اما مقايسهي اين وضع با اوضاع امپراتوري عثماني، به ويژه در استانبول، جالب توجه است. خانم هاياشي در تحليل خود از بررسي وقفهاي ثبت شده، از ميان 1546 مورد وقفهاي با مقياس کوچک، حدود 37 / 1% تا 9 / 42 % آنها را مربوط به زنان يافته است که نسبت به 15 %، رقمي بس بزرگ است (هاياشي، کايوکو، «نهاد وقف در استانبول قرن شانزدهم: تحليل بررسي وقفهاي ثبت شده، 1546 مورد»، خاطرات تويوبانکو، 1992 ، 50، صص 113 - 93(. cf. Hayashi . Kayoko. The Vakif Institution of the Toyo Bunko 50. 1992. pp.93-113. 3-او پسر محمدمهدي نواب و مردي دبير (منشي)، تاريخدان و شاعر عصر ناصري بود. او کتابي دربارهي واقعهي کربلا نوشت و ترجمهي نامهي معروف امام علي (ع) به مالک اشتر نيز از وي است. او مدت زماني در وزارت امور خارجه کار ميکرد و بالاخره در 1299 ه.ق، يعني اندکي پس از امضاي سند وقف مورد بحث از سوي همسرش، فوت کرد. (بامداد، مهدي، شرح حال رجال ايران، تهران، 1335، ج 1، ص 291). 4-موقعيت دقيق جغرافيايي آن 51 درجه و نه دقيقه - 35 درجه و 30 دقيقه است (پاپلي يزدي، محمدحسين، فرهنگ آباديها و مکانهاي مذهبي کشور، مشهد، 1367). 5-اين باغ را به راحتي ميتوان در نقشههايي که ميرزا عبدالغفار [نجمالدوله] د 1309 ه.ق از تهران تهيه کرده بود يافت (نگارنده از نسخهي پست تصويري مورخ 1363 که از مؤسسهي سحاب دريافت کرده، استفاده کرده است). منبع: ميراث جاويدانمعرفي سايت مرتبط با اين مقاله تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 583]
صفحات پیشنهادی
زنان واقف در تهران عهد قاجار
زنان واقف در تهران عهد قاجار نويسنده: نسيم مجيدي قهرودي مقدمه مقالهي حاضر بر اساس سه وقفنامهي بايگاني سازمان اوقاف و امور خيريهي تهران، با مشخصات زير، تأليف ...
زنان واقف در تهران عهد قاجار نويسنده: نسيم مجيدي قهرودي مقدمه مقالهي حاضر بر اساس سه وقفنامهي بايگاني سازمان اوقاف و امور خيريهي تهران، با مشخصات زير، تأليف ...
درآمدى بر موقوفات زنان
زنان واقف در تهران عهد قاجار، كريستف ورنر، ترجمه نسيم مجيدى قهرودى، ميراث جاودان، سال هفتم، شماره 4، زمستان 1378ش. سه زن واقف به همراه تصوير متن وقفنامهها و ...
زنان واقف در تهران عهد قاجار، كريستف ورنر، ترجمه نسيم مجيدى قهرودى، ميراث جاودان، سال هفتم، شماره 4، زمستان 1378ش. سه زن واقف به همراه تصوير متن وقفنامهها و ...
جايگاه وقف در تحولات جامعه ايران: دوره قاجاريه
جايگاه وقف در تحولات جامعه ايران: دوره قاجاريه-جايگاه وقف در تحولات جامعه ايران: دوره ... يک قشر مهم زنان بودند که تعداد کثيري از موقوفات کوچک و محلي به ويژه در تهران در طول ... حال بايد ديد شاخصهاي اجتماعي مثل شغل و جنسيت واقف، در سرنوشت و فرايند ...
جايگاه وقف در تحولات جامعه ايران: دوره قاجاريه-جايگاه وقف در تحولات جامعه ايران: دوره ... يک قشر مهم زنان بودند که تعداد کثيري از موقوفات کوچک و محلي به ويژه در تهران در طول ... حال بايد ديد شاخصهاي اجتماعي مثل شغل و جنسيت واقف، در سرنوشت و فرايند ...
وقف، بانوان و ميراث جاويدان
زنان واقف در تهران عهد قاجار مقالهي حاضر بر اساس سه وقفنامهي بايگاني سازمان اوقاف و امور خيريهي تهران، با مشخصات زير، تأليف شده است: الف. سند وقف حاجيه ...
زنان واقف در تهران عهد قاجار مقالهي حاضر بر اساس سه وقفنامهي بايگاني سازمان اوقاف و امور خيريهي تهران، با مشخصات زير، تأليف شده است: الف. سند وقف حاجيه ...
تحليل و ارزيابي وقفيات زنان مسلمان
14 ژانويه 2009 – كريستف ورنر در مقاله زنان واقف در تهران عهد قاجار، نوشته است:در فهرست راهنماي وقف نامه هاي استان تهران كه بيشتر مربوط به دوران قاجار است، ١١٦٠ مدخل ...
14 ژانويه 2009 – كريستف ورنر در مقاله زنان واقف در تهران عهد قاجار، نوشته است:در فهرست راهنماي وقف نامه هاي استان تهران كه بيشتر مربوط به دوران قاجار است، ١١٦٠ مدخل ...
؛حضور چشم گير زنان ايران در عرصه وقف
11 ژانويه 2009 – زنان واقف در تهران عهد قاجار، كريستف ورنر، ترجمه نسيم مجيدي قهرودي، ميراث جاودان، سال هشتم، شماره ٤، زمستان ١٣٧٨ ش.سه زن واقف به همراه تصوير متن ...
11 ژانويه 2009 – زنان واقف در تهران عهد قاجار، كريستف ورنر، ترجمه نسيم مجيدي قهرودي، ميراث جاودان، سال هشتم، شماره ٤، زمستان ١٣٧٨ ش.سه زن واقف به همراه تصوير متن ...
.com ::: بيشتر واقفان كشور زن هستند
زنان واقف در تهران عهد قاجار اين اطلاعات همچنين ديدي را نسبت به نيت واقفان به ما ميدهد؛ از جمله، اينکه چه مواردي در نظرشان ... در فهرست راهنماي وقفنامههاي استان تهران (1) ...
زنان واقف در تهران عهد قاجار اين اطلاعات همچنين ديدي را نسبت به نيت واقفان به ما ميدهد؛ از جمله، اينکه چه مواردي در نظرشان ... در فهرست راهنماي وقفنامههاي استان تهران (1) ...
احتمال تقسيم استان تهران به 5 منطقه
زنان واقف در تهران عهد قاجار - اضافه به علاقمنديها ... اطلاعي در دست نيست؛ اما اسناد باقيماندهي وقف مبين احتمال ادارهي املاک زنان، به ... در فهرست راهنماي وقفنامههاي ...
زنان واقف در تهران عهد قاجار - اضافه به علاقمنديها ... اطلاعي در دست نيست؛ اما اسناد باقيماندهي وقف مبين احتمال ادارهي املاک زنان، به ... در فهرست راهنماي وقفنامههاي ...
موقوفات ماندگار بانوان از اصفهان عصر صفوی
در اواخر همين دوره (قاجاريه) بالغ بر بيست مدرسه از مدارس عهد صفويه در اصفهان خراب ... زنان واقف و ايجاد يا توسعة نهادهاي آموزشي و بناهاي عام المنفعه مشارکت محسوس و ..... 3- بهشتيان، عباس، بخشي از گنجينة آثار ملي، تهران: حبل المتين، چاپ اول، 1343ش.
در اواخر همين دوره (قاجاريه) بالغ بر بيست مدرسه از مدارس عهد صفويه در اصفهان خراب ... زنان واقف و ايجاد يا توسعة نهادهاي آموزشي و بناهاي عام المنفعه مشارکت محسوس و ..... 3- بهشتيان، عباس، بخشي از گنجينة آثار ملي، تهران: حبل المتين، چاپ اول، 1343ش.
موقوفهي منصوريهي بهبهان
سخن از موقوفهاي است بازمانده از اوائل عهد قاجار به نام موقوفهي منصوريه از توابع ... واقف اين موقوفهي پهناور، مرحوم ميرزا منصورخان طباطبائي بهبهاني از حکام و ..... عمل آمده، بهرهي زنان بعد از مرگ قطع ميشود و بهرهاي به اولاد ايشاننخواهد رسيد، ولي بهرهي ..... او پيچيد، و در ذي القعدهي 1250 دستگير و به تهران آورده شد، و پس از چندي درگذشت.
سخن از موقوفهاي است بازمانده از اوائل عهد قاجار به نام موقوفهي منصوريه از توابع ... واقف اين موقوفهي پهناور، مرحوم ميرزا منصورخان طباطبائي بهبهاني از حکام و ..... عمل آمده، بهرهي زنان بعد از مرگ قطع ميشود و بهرهاي به اولاد ايشاننخواهد رسيد، ولي بهرهي ..... او پيچيد، و در ذي القعدهي 1250 دستگير و به تهران آورده شد، و پس از چندي درگذشت.
-
گوناگون
پربازدیدترینها