تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 9 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):زِنا، شش پيامد دارد: سه در دنيا و سه در آخرت. سه پيامد دنيايى‏اش اين است كه: ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

سود سوز آور

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

مبلمان اداری

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1802799747




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

وقف در اصفهان


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
وقف در اصفهان
وقف در اصفهان نويسنده: سيروس شفقي پراکندگي جغرافيايي موقوفات و آثار اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي آن مقدمه سيروس شفقي به سال 1312هـ.ش در اروميه متولد شد و پس از تحصيلات مقدماتي، از دانشگاه تبريز به اخذ ليسانس در رشته تاريخ و جغرافيا و علوم تربيتي نايل آمد. از سال 1338هـ.ش به منظور ادامه تحصيل و اخذ درجه دکتري، عازم آلمان غربي شد و تحصيلات عالي خود را در دانشگاه کلن در رشته جغرافيا با تخصص جغرافياي شهري به پايان رساند. پس از اخذ درجه دکتري به تدريس در دانشگاه کلن دعوت گرديد. دکتر شفقي از سال 1345هـ.ش به استخدام دانشگاه اصفهان درآمد و مأمور تأسيس گروه جغرافياي دانشگاه گرديد. وي به سال 1356هـ.ش به مقام استادي نايل آمد. دکتر شفقي، علاوه بر مديريت گروه جغرافيا و علوم اجتماعي دانشگاه، تصدي رياست دانشکده اقتصاد و علوم اداري و دوره‏هاي شبانه دانشگاه اصفهان را به عهده داشته است. از آثار او کتاب جغرافياي اصفهان و بيش از چهل مقاله به زبان‏هاي فارسي و خارجي درباره مسائل جغرافياي ايران منتشر گرديده است. وي در بسياري از کنگره‏ها و سمينارهاي جغرافيايي داخلي و خارجي شرکت داشته است. مطالعه جغرافيايي شهرهاي ايران به واسطه رشد سريع آنها و افزايش بي‏امان جمعيت شهري از اهميت خاصي برخوردار است. شهر اصفهان از جمله شهرهايي است که با دارا بودن اين ويژگي‏ها و اهميت خاصي که از نظر تاريخي، فرهنگي، اقتصادي، اجتماعي و به‏ويژه ساختار شهري دارد، مورد توجه شهرسازان و جغرافي‏دانان قرار گرفته است. آثار جغرافيايي وقف در شهر اصفهان، يکي از مباحثي است که بررسي علمي کمتري در آن صورت گرفته است، در حالي که عده زيادي از جغرافي‏دانان غربي که با سرزمين‏هاي اسلامي ـ شرقي آشنايي علمي دارند، وقف را يکي از مباحث مهم جغرافيايي اين مناطق مي‏دانند و آن را کليد شناسايي و متمايزکننده شهرهاي اسلامي از ديگر شهرهاي جهان مي‏پندارند. بنيان وقف به‏ طور صريح و روشن، علت وجودي تعداد زيادي از پديده‏هاي جغرافيايي است که با هدف و کاربري‏هاي روشن در خدمت مردم و جامعه قرار مي‏گيرد. بينش اسلامي وقف، نه‏تنها بهره‏برداري از دارايي‏ها و املاک موقوفه را در زمان زندگي واقف در مسير اهداف ويژه‏اي که اغلب داراي مظاهر جغرافيايي است، بررسي مي‏کند، بلکه منافع اجتماعي و مردمي موقوفات را در ظل قوانين شرعي و عرفي، ساليان دراز پس از واقفان نيز تضمين مي‏کند. بسياري از بناهاي عام‏المنفعه و اجتماعي بزرگ شهر اصفهان، جزو موقوفات است. بنا به روايت تاريخ، عصر صفويه، به‏ويژه دوران زندگي شاه‏عباس اول از ادوار طلايي وقف در ايران و به‏ويژه اصفهان بوده است. شهر باستاني و سنتي اصفهان با نقش همه‏جانبه خود، بين شهرهاي ايران از اهميت خاصي برخوردار است و توجه برنامه‏ريزان و مديران شهري به سالم‏نگه‏داري آن قويا توصيه گرديده است. لذا شناسايي کاربري‏هاي زمين و به‏ويژه موقوفات شهر، کاربرد باارزشي در برنامه‏ريزي‏هاي عمراني شهر خواهد داشت؛ چه موقوفات اين شهر و رقبات آنها زمين‏هاي قابل توجهي را به خود اختصاص داده است که از نظر کاربري زمين‏هاي شهري درخور کمال اهميت است. علاوه بر ارزش‏هاي مکاني و پراکندگي جغرافيايي، مباحث جغرافيايي ديگري نيز مورد توجه است که از آن جمله مي‏توان آثار تاريخي، فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي و به‏ويژه سبک‏هاي معماري ادوار مختلف را نام برد. شهر اصفهان در مقام مقايسه با ساير شهرهاي ايران، موقوفات بي‏شماري دارد و از اين‏رو آثار خود را در ساخت و بافت شهر و معابر عمومي آن به‏وضوح بر جاي گذاشته، به‏طوري که حتي گاه مشکلاتي براي طراحان و برنامه‏ريزان شهري پديد آورده است. موقوفات شهر اصفهان، اغلب در خارج از شهر، داراي رقباتي است که درآمد آنها به حفظ و نگه ‏داري موقوفات کمک شاياني مي‏کند. توسعه و گسترش شهر اصفهان در ادوار مختلف تاريخي با موقوفات شهر بي‏ارتباط نيست؛ چه انسان‏هاي خيّر در هر دوراني به ايجاد هسته‏هاي اوليه محلات نوبنياد، يعني مسجد، حمام، بازارچه، سقاخانه و غيره مبادرت کرده‏اند که نقش بسيار مهمي در توسعه شهر اصفهان داشته است. در اين شهر، موقوفات مهم چون مسجد، کاروان‏سرا، مدرسه، حمام و بازارچه به صورت مجتمع در کنار يک‏ديگر و اغلب در بخش تجاري شهر قرار گرفته‏اند که معرف انديشه‏هاي منطقي، اقتصادي و اصولي ساخت شهر در گذشته بوده است. شهر اصفهان با داشتن آثار باستاني متعدد و بي‏نظيرش، در ميان شهرهاي ايران شاخص و متمايز است. متجاوز از 273 اثر باستاني ثبت‏شده مهم و باارزش در اين شهر وجود دارد که قسمت اعظم آن را موقوفات شهر تشکيل مي‏دهد و ديدن اين همه آثار شهري و هنري، تجلي روح و هنر گذشتگان را به ما مي‏نماياند، و بسيار جالب و اميدبخش است که ما جغرافي‏دانان بدانيم اين آثار عمومي شهري، مانند صدها مسجد، مدرسه، کاروان‏سرا، حمام، پل، دارالشفاء، مارستان، کتاب‏خانه، مکتب‏خانه، آب‏انبار، خانقاه، راه و رباط در سطح شهر بر اساس چه عقيده مقدس و براي چه هدف و نظر عالي انساني و با چه نوع جهان‏بيني به وجود آمده‏اند. اين انسان‏ها چه کساني بوده‏اند و با چه ايمان و عقيده راسخ، اين همه آثار شهري بديع را بنياد نهاده و از خود به يادگار گذاشته‏اند و چه اسناد محکمي براي مصون بودن اين املاک و موقوفات از دست‏برد و تجاوز و ويراني و تغيير و تبديل، تنظيم کرده و باقي نهاده‏اند (1) گرچه امر وقف، سال‏هاست مورد توجه دانشمندان علوم انساني و عقلي قرار گرفته، ولي باز جاي بررسي و مطالعه وجود دارد؛ زيرا هنوز وقف‏نامه‏هايي هست که به دست پژوهش‏گران نرسيده و در اختيار سازمان‏هاي اوقاف قرار نگرفته است، در حالي که مي‏تواند گوشه‏هاي مبهم تاريخي و جغرافيايي کشور را روشن کند و محققان را در بهتر شناساندن نظام وقف و موقوفات در کليه ابعاد ياري نمايد که در آن اجر معنوي و فايده علمي، به‏ويژه جغرافيايي، بسيار نهفته است. پراکندگي جغرافيايي موقوفات اصفهان تعداد دقيق موقوفات اصفهان را نمي‏توان تعيين کرد، چه هنوز کش‏مکش بزرگي بين سازمان اوقاف و امور خيريه اصفهان و موقوفه‏خواران وجود دارد. از طرف ديگر، بعضي از موقوفات شهر که درآمدي ندارند، از نظر آمارگران اين سازمان دور بوده و اغلب در فهرست موقوفات اين شهر منظور نگرديده است. گزارش سازمان اوقاف و امور خيريه اصفهان، نشان مي‏دهد که موقوفات اين استان و به‏ويژه شهر اصفهان از اهميت خاصي برخوردار است، به‏طوري که شهر اصفهان داراي 1402 موقوفه و 4949 رقبه و استان اصفهان داراي 5383 موقوفه و 18178 رقبه (2) مي‏باشد. به اين نکته بايد توجه داشت که ارزش موقوفات به رقبات آن است؛ در حقيقت، رقبات است که موقوفات را حفظ مي‏کند و پايدار نگه مي‏دارد، و به اين نکته نيز بايد اشاره شود که اغلب آثار باستاني در شهر اصفهان، موقوفه‏اند و مطالعات اجمالي ما در شهر اصفهان بيان‏گر اين واقعيت است که اگر آثار باستاني فعلي شهر، موقوفه نبودند و رقبه نداشتند، شايد بناها، اين‏چنين پايدار باقي نمـي‏ماندنـد، زيرا درآمـد رقبـات، اول براي حفظ و پايداري موقوفات به کار مي‏رفته و بعد براي مقاصد ديگر خرج مي‏شده است. نکته ديگر اين‏که بعضي از موقوفات شهر در حال حاضر قابل استفاده نيست و تنها به صورت ميراث فرهنگي و يادگار معماري‏هاي اعصار گذشته باقي مانده است، مانند آب‏انبارها و کاروان‏سراها، طويله‏ها و غيره. مطالعه نقشه پراکندگي جغرافيايي موقوفات مهم شهر اصفهان براي ما روشن مي‏کند که بافت‏هاي قديمي شهر داراي موقوفات بيشتري هستند، يعني به نسبت قدمت محـلات بر تعـداد موقوفات افزوده مي‏شود، ولي بافت‏هاي جديد شهري، موقوفات کمتري دارند. ضمنا، بخش بازار اصفهان داراي تراکم موقوفات بيشتري است که اغلب آنها را مراکز مذهبي مانند مساجد، مدارس، امام‏زاده‏ها، مقبره‏ها و تکايا تشکيل مي‏دهند. بخش جنوبي شهر به واسطه سکونت ارامنه در آن که از عصر صفويه (شاه‏عباس اول، 1005هـ.ق) مسکوني شده، داراي موقوفات کمتري است. تاريخچه موقوفات شهر اصفهان شايد کهن ترين منبع تاريخي که از موقوفات شهر اصفهان سخن گفته است، محاسن اصفهان تأليف مافروخي باشد که در قرن چهارم هجري به رشته تحرير درآمده است. مافروخي در اين مورد آورده است که در دوران علاء الدوله کاکويه (3)، به سال 397 ه. ق، به عمران و آباداني شهر اصفهان اضافه شده و محلات جديدي بر محلات شهر اضافه گرديده و اين شهر سراها و کاروان سراهاي عالي و مساجد خوب داشته که اغلب موقوفه بوده اند و وسعت و جمعيت شهر به اندازه اي بوده که روزانه 2000 گوسفند و صد رأس گاو ذبح مي شد که مصرف گوشت آنها معرف آمار تقريبي جمعيت شهر اصفهان در آن عصر بوده است،(4) و قطعا موقوفات زيادي با اين توسعه و پيشرفت شهر توأم بوده، مخصوصا در اطراف ميدان مير و کوچه نمکي فعلي اصفهان که جزو قديمي ترين بافت شهر به حساب مي آيد، مساجد و بقاع و تکيه ها در دوره ديالمه ساخته و پرداخته شده که اوقاف زيادي سخن رفته به طوري که حمدالله مستوفي در نيمه اول قرن هشتم هجري، يعني حدود سيصد سال بعد از دوره ديالمه، از عظمت بناهاي موقوفه آن عصر سخن مي گويد که به مرور زمان بعد از قرن ها از بين رفته است. در دوران سلاجقه، مردمان متدين، قبل از مرگ خويش براي خود مدفن و مقبره مي‏ساختند، بدين‏ترتيب که نه‏فقط قبر مخصوصي براي خود بنا مي‏کردند، بلکه در اطراف آن تکيه يا مدرسه و يا مسجدي مي‏ساختند و وقف مي‏نمودند که پس از مرگ در آن‏جا به خاک سپرده شوند و اين امر منجر به پيدايش مقابر خانوادگي در اصفهان گرديده (5) و اکنون نيز بهترين نمونه‏هاي آن را مي‏توان در تخت فولاد اصفهان (قبرستان قديمي شهر اصفهان) مشاهده نمود که به نام تکيه نيز معروف هستند، مانند تکيه جهان‏گيرخان، تکيه کازروني‏ها، تکيه خوانساري، تکيه صدري‏ها، تکيه شهشهاني و غيره که تعداد آنها متجاوز از 53 است (6) مطالعه نقشه قديمي شهر اصفهان، که به سال 1304هـ.ق به وسيله يک افسر نظميه تهيه شده، بيان‏گر آن است که اغلب محلات مهم شهر براي خود گورستاني داشتند که به مردگان همان محله اختصاص داشته است. در عصر سلاجقه (429ـ711هـ.ق) به‏ويژه در دوران حکومت ملک‏شاه (465ـ 485هـ.ق) که اصفهان به عنوان مقر حکومت انتخاب شده بود، شهر اصفهان توسعه يافت و وزير دانشمند او، يعني خواجه نظام‏الملک، بناهاي زيادي را احداث و وقف امور خيريه نمود. از بناهاي مهم آن عصر، مسجد جامع فعلي شهر و مدرسه نظاميه (7)محله دردشت فعلي بنا شده بود که اکنون اثري از آن باقي نمانده است. به اين نکته بايد توجه داشت که موقوفات هر عصر با ثروت انسان‏هاي هر دوران ارتباط مستقيمي داشته است، شهر تاريخي اصفهان که در عصر ملک‏شاه پاي‏تخت امپراتوري سلاجقه بود و بدون شک در آن دوران يکي از بزرگ‏ترين و ثروت‏مندترين شهرهاي جهان به شمار مي‏آمد، زيرا ماليات سرزمين‏هاي پهناور سلجوقيان به اين شهر سرازير و در اين شهر جمع و خرج مي‏شده و ترديدي نيست که موقوفات شهر نيز سهمي از آن را به خود اختصاص مي‏داده است (8) ابن‏بطوطه، که در قرن هشتم (بين سال‏هاي 725 تا 753هـ.ق) به سياحت در بلاد اسلامي پرداخته و وضع اجتماعي و جغرافيايي اين سرزمين‏ها را به رشته تحرير درآورده است، در سفرنامه خود شرحي از اصفهان عصر خود به دست مي‏دهد: اصفهان که از شهرهاي عراق عجم است، شهري بزرگ و زيباست و تااکنون قسمت زيادي از آن در نتيجه اختلافات مذهبي آن شهر به وقوع مي‏پيوندد، به ويراني افتاده؛ اين اختلافات هنوز هم ادامه دارد و مردم آن شهر دائم در منازعه و کشتار به سر مي‏برند. اهالي اصفهان مردمي زيبارويند، رنگ آنان سفيد و روشن و متمايل به سرخي است، شجاعت و نترسي از صفات بارز ايشان مي‏باشد، اصفهاني‏ها مردماني گشاده‏دستند، هم‏چشمي و تفاخري که ميان آنان در مورد اطعام و مهمان‏نوازي وجود دارد، منشأ حکايات غريبي شده است. هر دسته از پيشه‏ وران اصفهان رئيس و پيش‏کسوتي براي خود انتخاب مي‏کنند که او را «کلو»(9) مي‏نامند. دسته‏هاي ديگر هم که اهل صنعت و حرفه هستند به همين نحو رؤسايي براي خود برمي‏گزينند. در اين شهر در زاويه منسوب به شيخ علي بن سهل، که شاگرد جنيد بوده است، منزل کردم. اين زاويه مورد احترام و زيارت‏گاه مردم اصفهان است و در آن براي مسافران غذا داده مي‏شود و گرمابه‏اي عالي، مفروش به رخام دارد که ديوارهايش از کاشي است. اين حمام وقف است و از مراجعه‏کنندگان پولي مطالبه نمي‏شود (10) قرن دهم و يازدهم هجري قمري، دوران شکوفايي و توسعه موقوفات شهر اصفهان بوده است و موقوفات ايران در اين عصر، دوران پرشکوه خود را مي‏گذراند؛ چنان‏که کمتر زمين زراعي و يا خانه مسکوني در اصفهان يافت مي‏شود که وقف نبوده باشد. به اين نکته بايد اشاره شود که خاندان صفويه در تاريخ اوقاف ايران به عنوان پرچم‏دار وقف شناخته شده‏اند، به‏طوري که در آن عصر موقوفات اصفهان وزير مخصوص داشت که معروف به «وزير فيض آثار» بوده است. البته اين نکته قابل ذکر است که شاهان صفوي به موقوفات کشور توجه خاصي مبذول مي‏کردند و پيوسته نظارت عاليه آن را نيز بر عهده داشتند. در عصر صفويه، اصفهان 162 باب مسجد، 48 باب مدرسه، 1802 باب کاروان‏سرا و 273 باب گرمابه، که احتمالاً همه وقف بوده، داشته است (11) آمار يادشده، بيان‏گر اين واقعيت است که در اصفهان عصر صفويه، زمين‏هاي شهري به‏ويژه زمين‏هايي که کاربري عمومي و اقتصادي داشته، تقريبا همه وقف بوده است و با مديريت خاصي، که در بخش مديريت موقوفات بدان اشاره خواهد شد، اداره مي‏شد. در عصر صفويه، علاوه بر موقوفاتي که از سابق باقي مانده بود، وقف، رشد چشم‏گيري يافت، و خصوصا از سلطنت شاه‏عباس به بعد، جهش خاصي براي توسعه موقوفات صورت گرفت. اغلب اعيان و مالکان به وقف اموال خود پرداختند و در رأس همه آنان شاه‏عباس قرار داشت که سرمشق امرا و بزرگان بود و در سال 1016هـ.ق کل املاک خاصه خود، از رساتيق و خانات و قيصريه و چهاربازار و حمامات و غيره را به چهار رده تقسيم و بر چهارده معصوم وقف کرد. اسکندربيک منشي در اين‏باره مي‏نويسد: شاه‏عباس، املاک و رقبات زيادي، از جمله کاروان‏سراها و بازارها و حمام اطراف ميدان و قيصريه را وقف اين مسجد کرده است (12) در کتاب قصص‏الخاقاني تأليف ولي‏قلي بن داود قلي شاملو، متن وقف‏نامه‏اي از شاه‏عباس راجع به وقف ابنيه اصفهان ثبت شده (13) که از نظر جغرافياي تاريخي و عمل‏کردهاي شهري درخور مطالعه است. مؤلف، ضمن بيان وقايع سال 1014هـ.ق مي‏نويسد: شاه دين‏پناه، همگي و جملگي کاروان‏سراي در صدر ميدان نقش جهان و قيصريه متصل بدان و کل بازار دور ميدان مذکور و حمام واقع در حوالي آن، مشهور به حمام شاهي، را که کلاً از بناهاي عصر شاه‏عباس و از فعاليت‏هاي شهرسازي آن عصر بوده است، وقف کرد و مقرر نمود که نصف درآمد موقوفات در راه ارتزاق و مدد و معاش سادات، بيوه‏زنان و يا بکري و نصف ديگر در مدد معاش و ارتزاق ساکنان و متوطنان نجف اشرف و فقرا و ساکنان اهل ايمان و شيعه اثناعشري خرج شود. جالب است بدانيم که در وقف‏نامه‏ها تعمير بنا به منظور حفظ و پايداري آن، پيوسته در نظر گرفته شده و با صراحت قيد شده است که تا موقعي که مخارج احياء بنا وجود دارد، ديناري در جاي ديگر خرج نشود. اين عمل موجب پايداري بناهاي موقوفه در شهر اصفهان شده است، به گونه‏اي که بقاي آثار باستاني فعلي را که هويت خاصي به شهر بخشيده، مديون وقف مي‏دانيم؛ البته قرار نگرفتن اصفهان بر روي کمربند زلزله و جاري نشدن سيل‏هاي مهيب و يا کمي بارندگي و رطوبتِ نسبيِ کم، همه عواملي هستند که در پايداري اين آثار کهن نقش مهمي داشته‏اند. از آثار مهم وقف، حفظ بناها و تعمير مستمر آنهاست، که محققين را با مصالح ساختماني و سبک‏هاي معماري هر عصر آشنا مي‏سازد. ضمنا کارآيي و عمل‏کرد بناهاي موقوفه را چون مساجد، مدارس، مقابر، تکايا، پل‏ها، کاروان‏سراها، حمام‏ها، بازارها، دارالشفاها براي ما روشن مي‏گرداند و مطالعه هر يک از آنها ما را به مجهولات مسائل شهري و تاريخي ادوار گذشته اسلامي واقف مي‏سازد و حتي ابتکارات منطقي و عُقلايي بانيان و سازندگان آنها را به جامعه امروز معرفي مي‏کند. مساجد با ويژگي‏هاي خود در تمام طول تاريخ اسلامي، يکي از پديده‏هاي جغرافيايي کاملاً آشناست که نقش بسيار مؤثري در بافت شهري و معابر عمومي شهر و ارتباط آن با محلات، ميدان‏ها و بازارچه‏ها و بازار اصلي شهر و مسجد جامع شکل داده است. در زمان شاه‏عباس، محلي به نام «دارالشفاء» در بخش بازار وجود داشته که يک نوع بيمارستان بدون وسايل و لوازم بوده و احتمالاً براي مريض‏هاي رواني از آن استفاده مي‏شده است. شاه‏عباس آن را و کاروان‏سراهاي مسگران را با هم بنا نمود تا عايدات کاروان‏سرا صرف بيمارستان شود. در اين دارالشفا تجويزات طبيب و مخارج دارو و غذاي بيماران از عوايد موقوفات بوده است (14) که اکنون قسمتي از آن برجاي مانده که کمتر استفاده‏اي از آن مي‏شود. ژاک شاردن، سياح فرانسوي، که از سال 1074 تا 1080م دو مسافرت به ايران کرده و از سال 1081 تا 1087هـ.ق، در اصفهان و ايران به سر برده، از درآمد بالاي مديران موقوفات سخن گفته است و مي‏نويسد: حتي تا چهارهزار تومان در سال بالغ مي‏گردد. ايرانيان باايمان معتقدند، کساني که وسيله اعاشه ندارند، مي‏توانند از عوايد موقوفه سهم برند تا از گرسنگي نميرند، و استفاده از درآمد موقوفات را مکروه مي‏دانند، و به گفتار حضرت محمد (ص) که مي‏فرمايند: «سالم‏ترين روزي آن است که از طريق کار به دست آيد» تأسّي مي‏کنند. شاردن بالاترين درآمد موقوفات را به مساجد نسبت مي‏دهد و از نوعي موقوفه ارثي در عصر صفويه سخن به ميان مي‏آورد که سيورغال خوانده مي‏شد (15) و گاهي در نتيجه ناشايستگي متصدي آن، به خانوار ديگري واگذار مي‏شد (16) شاردن در سياحت نامه خود درباره املاک موقوفه چنين مي‏نويسد: املاک موقوفه در ميان مسلمانان مقدس است و اگر مالکي که اموالش مصادره مي‏شود، حتي يک روز قبل آنهـا را وقـف کرده باشد، شاه نمي‏تواند به آن دست بزند. اين املاک غالبا عبارتند از: زمين، عوايد اراضي، خانه، بنـاهاي عمومـي؛ از قبيـل دکان و کاروان‏سرا و حمام. بعضـي براي جبـران اعمال گذشته خود، املاک خود را وقف مساجد مي‏کنند و درآمد آن را به مصارف امور مذهبي اختصاص مي‏دهند. شاه‏عباس کبير، همه اموال و املاک شخصي خود از جمله قصر و کليه ابنيه و حتي اسبان خود را به همين طريق وقف کرده بود. ساختن مسجد چه در گذشته و چه در حال، نه‏تنها امري عادي و معمولي براي حفظ شعاير ديني تلقي مي‏شد، بلکه امري ضروري براي حفظ شؤون سياسي و اجتماعي سازنده آن به شمار مي‏رفته است. گزارش‏هاي شاردن را، که در سفرنامه او منعکس است، سياحان ديگري چون تاورنيه تأييد کرده‏اند. تاورنيه در نوشته‏هاي خويش به کاروان‏سراهايي اشاره مي‏کند که مسافـران را در آن‏جـا مجانـا پذيرايي و مهمان مي‏کنند و هزينه آنها از راه وقف تأميـن مي‏شـود، او به فواصـل معين اين نوع کاروان‏سراها، که در همه جاي مملکت پراکندگي دارد، توجه داشته است (17) در دوران اسلامي، زماني که حکومت‏هاي مناسب و ملي بر سرزمين‏هاي اسلامي حکم‏راني مي‏کردند، اقتصاد ايـن ممالـک سر و سامـان پيدا مي‏کرد و تعداد مساجد نيز در شهرها فزوني مي‏يافت، و حتي از نظر کيفيت هنري و معماري، آثار بديع به وجود مي‏آمد. شهر اصفهان نيز به واسطه مرکزيت سياسي و اقتصادي ايران عصر صفويه، از برتري خاصي در اين زمينه برخوردار بوده است، به‏گونه‏اي که بناهاي آن دوره از نظر سبک معماري، الگوي مهندسان قرن بيستم قرار گرفته و به نام سبک «معماري عصر صفويه» معروف گرديده است. اين نکته قابل ذکر است که در تاريخ شهرهاي اسلامي، مساجد، زيباترين بناهاي شهرها را تشکيل داده‏اند و حقيقت آن است که معماران مسلمان در روزگاران گذشته هر زيبايي و هنري را که در اطراف خود مي‏ديدند، اگر آن را درخور عظمت و جلال خدايي مي‏يافتند، سعي مي‏کردند تا به هنگام فرصت براي آن جايي در مسجد باز کنند. در آن ايام، مسجـد براي مسلمانـان، خيلي بيشتر از امروز اهميت داشـت و بـراي تازه‏واردان به شهـرها، در اين ابنيـه عالـي کـه به خداوند اهدا شده بود، هنر و معماري، مفهوم انتزاعي را با هدف انتفاعي در هم مي‏آميخت. در مساجد اسلامي به‏ويژه اصفهان، شيوه گنبدسازي ايراني جاي اسلوب معماري سابق را گرفت. معماري، نقاشي، خوش‏نويسـي، الواح و کتيبه‏ها، شعرها، موعظـه‏ها، صنايـع دستي، فرش‏هاي عالي، پرده‏هاي گران‏بها، قنديل‏هاي درخشان، منبّت‏کاري و مليله دوزي هر يک در تکميل زيبايي و عظمت مسجد نقش خود را به‏خوبي ادا کردند. به بيان ديگر، در طول نسل‏ها و قرن‏ها، هنر اسلامي ملجأي پاک‏تر و نمايش‏گاهي امين‏تر از مسجد نداشته است، و هنرمندان، دست‏رنج خود را وقف خانه خدا کرده‏اند(18) اما از دوران صفويه به بعد، يعني پس از نفوذ فرهنگ بيگانه و رواج شيوه‏هاي تفکر غربي در نظام اداري و فرهنگي کشور، بينش وقف، سازندگي، کارآيي، تحرک و مديريت قبلي خود را در حد وسيعي از دست داده است، اما به سبب جهان‏بيني و اعتقاد مردم به دين مبين اسلام، ريشه اين انديشه خير به‏کلي خشک نشده و افرادي نيکوکار و خيّر و معتقد، با وقف دارايي‏هاي خود، قدم‏هاي مؤثري در عمران و آباداني شهر اصفهان به‏ويژه مکان‏هاي مذهبي و عام‏المنفعه برداشته‏اند. ارزش‏هاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي وقف فقرزدايي، يکي از اهداف مهم وقف است؛ لذا فرد مسلمان بايد نيازمندي‏هاي اجتماع خويش را بشناسد و مشکلات مادي و معنوي مردم تنگ‏دست را رفع نمايد. بجز حمايت از مستمندان، احکامي براي کمک به نابينايان، زمين‏گيران، از پا افتادگان، آوارگان، بچه‏هاي بي‏سرپرست، ايتام، اسيران، بيماران، سال‏خوردگان، کمک به مقروضان، دورافتادگان از وطن، خون‏بهاي مقتول در قتل‏هاي غير عمد، ضيافت، شرکت در برداشت محصول، امدادهاي اجتماعي و... صادر شده است. البته توجه به نکات فوق، نه‏تنها يک حرکت اقتصادي است، بلکه نوعي تأمين اجتماعي نيز محسوب مي‏گردد. مطالعه منابع وقف در اصفهان، بيان‏گر اين واقعيت است که عايدات موقوفات حداقل در 30 مورد خرج شده، که مي‏توان آنها را به دو دسته کاملاً مشخص و معين تقسيم کرد: دسته اول، موقوفاتي که مستقيما با سيماي فيزيکي و کالبدي شهر ارتباط دارد، مانند ايجاد بناهايي هم‏چون مساجد، مدارس، کتاب‏خانه‏ها، بيمارستان‏ها، مسافرخانه‏ها، نوان‏خانه‏ها، آب‏انبارها، آبگينه و قنوات، حمام‏ها، پل‏ها، قبرستان‏ها، مساکن انساني، خواب‏گاه‏هاي عمومي، تکايا، قسمتي از بازارهاي شهر، غرس اشجار، سقاخانه‏ها و غيره. دسته دوم، موقوفاتي که مستقيما جنبه عمراني ندارد، بلکه کمکي است به انسان‏هاي محروم جامعه، مانند ايتام، معلولان، پيران و زمين‏گيران، زندانيان، کمک و وام به تجار، تهيه بذرهاي زراعي، تهيه لوازم و ادوات کشاورزي، مصارف خيريه، هزينه دانشمندان، دانشجويان و طلاب، قرباني، ترک اعتياد، مداواي بيماران، تشکيل خانواده، تهيه شير بچه و.... در واقع، وقف، تمامي آنچه را يک جامعه روستايي و شهري در بُعد تأمين اجتماعي نياز دارد، شامل شود؛ لذا شهرهايي که داراي موقوفات بيشتري هستند، مانند شهر اصفهان، در آنها نوعي تعادل اجتماعي و اقتصادي وجود داشته و دارد (19)و بدين وسيله فقر و تهي‏دستي و به عبارت ديگر فاصله طبقات اجتماعي، که دامن‏گير شهرهاي دنياي قرن اخير شده است، در آنها کمتر يافت مي‏شود. اين حرکت خيرخواهانه اقتصادي و اجتماعي به وسيله خود مردم و به صورت خودجوش و بدون در نظر گرفتن قوانين دست‏وپاگير صورت مي‏گيرد و چنين حرکاتي بار مالي تأمين اجتماعي را از دوش دولت‏ها برمي‏دارد. درآمد موقوفات شهر اصفهان در طول تاريخ نقش فرهنگي، اجتماعي و حتي سياسي قابل توجهي داشته است، به‏طوري که طالبان علم و دانش را پيوسته از نظر مادي حمايت مي‏کرده است. اصولاً اجاره‏بهاي املاک موقوفه که براي مدت 99 سال به مستأجران واگذار مي‏گرديد، نه‏تنها در اصفهان، بلکه در کليه شهرهاي ايران پايين‏تر از اجاره‏بهاي املاک شخصي مشابه بوده است. در اين مورد مطالعاتي در شهر يزد نيز صورت گرفته است که از نظر اقتصادي درخور توجه است (20) اين نکته قابل ذکر است که سازمان اوقاف اصفهان در سال‏هاي اخير با مستأجران خود قراردادهاي سه‏ساله که قابل تمديد نيز مي‏باشد، تهيه مي‏کند. درآمد موقوفات استان اصفهان بنا به گزارش سازمان اوقاف و امور خيريه در سال 1366 بالغ بر 308396649 ريال بوده است و جديدترين گزارش در پايان سال 1375 حاکي است که اين درآمد در استان به 5938177764 ريال بالغ گرديده است. درآمد بعضي از موقوفات بسيار قابل توجه است که در جدول زير به مطالعه چند نمونه مي‏پردازيم. بالا رفتن بيش از حدّ درآمد بعضي از موقوفات را بايد در واگذاري زمين‏هاي موقوفه و دريافت سرقفلي‏ها جستجو کرد. ضمنا درآمد امام‏زاده‏ها و بقاع مختلف در اين استان، نقش مهمّي از نظر بودجه اين سازمان دارد؛ مثلاً درآمد سه بقعه مهم در سال 1375 به قرار زير بوده است: 1. امام‏زاده آقا علي عباس 844660554 ريال؛ 2. امام‏زاده حضرت زينب 239706500 ريال؛ 3. امام‏زاده سيدمحمد 297679400 ريال. در شهر اصفهان، واحد مسکوني موقوفه از اهميت کمتري برخوردار بوده، به‏طوري که در سطح شهر، تنها به 78 واحد مسکوني وقفي برمي‏خوريم لذا نمي‏توان پراکندگي خاصي را براي آنها قايل شد، اما اغلب آنها در بافت‏هاي قديمي شهر قرار دارند. مبلغ قابل توجهي از درآمد موقوفات، هزينه تحصيل طلاب و مدرسان و آموزش و پرورش را تأمين مي‏نمايد. در شهر اصفهان، تعداد زيادي از مدارس با نظام جديد آموزش و پرورش از درآمد موقوفات، بنيان‏گذاري شده و اداره مي‏شوند. مدارس قديمي اصفهان، اغلب داراي کتاب‏خانه‏هاي مستقلي است که انسان‏هاي خيّر، کتاب‏خانه‏هاي شخصي خود را به آنها اهدا کرده‏اند و يا با درآمد موقوفات، بخشي از هزينه‏هاي اداره آن در اعصار مختلف تأمين شده است. در عصر صفويه، به‏ويژه دوران شاه‏عباس اول، کاروان‏سراهاي متعددي ساخته شد که تعداد آنها را در ايران 999 باب نوشته‏اند، و تاورنيه، سياح فرانسوي، آنها را «مهمان‏خانه‏هاي مشرق‏زمين» مي‏نامد. تعداد کاروان‏سراهاي شهر اصفهان را شاردن فرانسوي 1802(21) باب مي‏نويسد، ولي در عصر قاجاريه بنا به نوشته مير سيدعلي جناب، تعداد آنها به 60 باب تنزل مي‏يابد (22) اين کاروان‏سراها از نظر عمل‏کرد تجاري و اشتغال جمعيت، نقشي بس مهمّ در شکل‏پذيري اصفهان داشته و اغلب آنها موقوفه بوده است. در سال‏هاي اخير عمل‏کرد اين بناها تغيير پيدا کرده است و به صورت پارکينگ، انبار کالا و کارگاه‏هاي توليدي به‏ويژه بافندگي درآمده‏اند. بايد وقف را از نظر اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي جزو مظاهر خاص پيشرفت و رفاه جامعه بدانيم؛ بر طبق اصول و موازين ديني، که براي موقوفات از قرن‏ها پيش در نظر گرفته شده، به کمک وقف، معمولاً ثروت‏ها بعد از هر چند سالي از خانواده‏اي به خانواده ديگر و از طبقه‏اي به طبقه ديگر انتقال مي‏يابد و در حقيقت نوعي تعديل و تقسيم ثروت پيش مي‏آيد، بدون اين‏که خون‏ريزي و شورشي در پي داشته باشد. اين تغيير و تحول و دگرگوني اجتماعي در واقع نوعي اصلاح اجتماعي را به دنبال دارد؛ بدين‏معني که هميشه تعداد مهمي از املاک و درآمد آنها، در اختيار اشخاصي به نام متولي قرار مي‏گيرد که بايد سهم معيني را براي خود بردارد و بقيه را در راه‏هاي خير مشخص‏شده به کار برد، و چون معمولاً اکبر و ارشد اولاد و احفاد واقف متصدي اين امر هستند، در واقع يک نوع بيمه بازنشستگي براي پيران يک خانواده محسوب مي‏شود و اين عمل در حقيقت نوعي بيمه اجتماعي است. به اين نکته بايد توجه داشت که مديريت موقوفه در خانواده متوليان دائمي نبوده، و پس از مرگ متولي، به متولي جديد منتقل مي‏شده است (23) نکته قابل توجه اينکه تقريبا کليه مراکز مذهبي شهر اصفهـان موقوفـه است و شهـرهاي بزرگ و معتبر، در گذشته با داشتن مساجد بزرگ و باشکوه به اعتبار خود مي‏افزودند و ساکنان شهرها به مساجد خود فخر مي‏کردند و مساجد داراي اهميت اجتماعي و فرهنگي فراوان بوده‏اند و نقش مسجد در گذشته به‏مراتب بيشتر از امروز بوده است؛ مثلاً مساجد اصفهان، علاوه بر کانون مذهبي ـ عبادي، به عنوان کانون نهادهاي کاستي، پاي‏گاه قضايي، مرکز فرهنگي و سوادآموزي، کانون ارتباط جمعي، مرکز مددکاري، و از همه مهم‏تر مرکز سياسي، مطرح بوده است و به منزله قلب شهر و کانون مراجعه و جاذب عموم بوده است و همين رفت و آمدها و تردد مردم باعث پيدايش بازار در اطراف مساجد و به‏ويژه مساجد جامع شهرها گرديد (24) قبل از اسلام مراکز آموزشي در مجاورت کاخ‏ها و مراکز حکومتي و يا آتش‏کده‏ها و نقاطي دور از مراکز تجاري، قرار داشت و فراگيري علوم پزشکي و دبيري در انحصار شاه‏زادگان و درباريان و مغان بود. آموزش علوم براي همگان ميسر نبود، و تحصيلات علوم ديني در انحصار مؤبدان و مغان بود و تنها افراد برگزيده مي‏توانستند مدارج عالي را طي کنند (25) اما با ظهور دين مبين اسلام، تحصيل براي عموم ميسر گرديد و در مدارس سرزمين‏هاي اسلامي، تأمين هزينه تحصيلي از محل رقبات مدارس به‏سادگي صورت مي‏گرفت؛ لذا در طول تاريخ اسلام، فقيرترين انسان‏ها با عشق و علاقه‏اي که به تحصيل داشتند، موفق به گذراندن تحصيلات دل‏خواه خود شدند. اين مواهب الهي را بايد از برکات سنت حسنه وقف، دانست؛ مثلاً مجتمع آموزشي ربع رشيدي در تبريز عصر ايلخانان و در زمان وزارت خواجه رشيدالدين فضل‏اللّه‏ به عنوان يکي از بزرگ‏ترين مجتمع‏هاي وقفي در سرزمين‏هاي اسلامي معروف بوده است (26) مدارک تاريخي نشان مي‏دهد که قديم‏ترين مدرسه وقفي اصفهان به نام علاءالدوله کاکويه در قرن چهارم در محله دردشت بنا شده بود و ابن‏سينا براي مدتي کوتاه مدرّس آن مدرسه بوده است و از دوران سلاجقه تا پيدايش سلسله صفويه حداقل ده مدرسه ديگر به قرار زير در شهر اصفهان وجود داشته است: مدرسه ملک‏شاه سلجوقي در محله کران (465هـ.ق)؛ مدرسه سميرمي (516 هـ.ق)؛ مدرسه ملک‏خاتون (599 هـ.ق)؛ مدرسه جلال‏الدين منکُبرني (620 هـ.ق) از دوره خان مغول (605ـ 658 هـ.ق)؛ مدرسه خواجه نظام‏الملک در محله دردشت (حدود سال 457هـ.ق)؛ مدرسه عصمتيه (733هـ.ق)؛ مدرسه شهشهان در محله شهشهان (850 هـ.ق)؛ مدرسه اوزون حسن (858 هـ.ق)؛ مدرسه صدرالدين علي (قرن نهم هجري در نصرآباد). وقف مدارس در شهر اصفهان، که از سابقه کهن برخوردار اسـت، پيوستـه مورد توجه عده‏اي از طالبـان علـم و دانش قرار گرفته است، به‏طوري که پس از بناي مدارس، رقباتي را بدان اختصاص مي‏دادند. مکان‏هاي جغرافيايي اين نوع مدارس نيز خود قابل توجه و درخور مطالعه است؛ چه در کنار آنها مسجدي نيز بنا مي‏گرديد. مدارس در گذشته به عنوان مدارس علوم ديني پايه‏گذاري مي‏شـد، اما اين بدان‏معنـي نيسـت که دانش‏پژوهـان از کسب ساير علوم بي‏بهره بمانند، به‏طوري که در هر مدرسه‏اي، علوم متداول آن عصر تدريس مي‏شده، مانند رياضيات، هندسه، نجوم، فيزيک، مثلثات، به‏ويژه آثار خواجه نصيرالدين طوسي را در عصر صفويه تدريس مي‏کرده‏اند. يکي از سياحان آلماني عصر صفويه به نام انگلبرت کمپفر، با اشاره به شکوه و جلال مدارس عصر صفويه اعتراف مي‏کند که: بناي فيزيکي آنها بر مدارس اروپـايي برتـري داشتـه است. حقوق استادان اين نوع مدارس کافـي بـوده و از محل درآمد موقوفات مدرسه تأمين مي‏شده است، به‏طوري که کمپفر به حقوق يک‏صدتوماني معلمان عصر صفويه حسرت مي‏خورد و آرزو مي‏کند که اي کاش به استادان آلماني چنين حقوقي مي‏پرداختند (27) اکثر مدارس وقفي داراي يک کتاب‏خانه عمومي و مجموعه‏اي از ابزار نجومي بوده و در صحن مدرسه اغلب جوي آبي جريان داشته است که از معماري آن عصر حکايت مي‏کند و بيشتر براي استفاده وضو در نظر گرفته شده بوده است. در مطالعه موقوفات شهر اصفهان به مدارس وقفي زياد برمي‏خوريم که وقف‏نامه‏هاي آنها در مقام مقايسه با ساير موقوفات شهر، سالم‏تر باقي مانده است. يکي از اين مدارس، مدرسه سلطاني يا چهارباغ است که توسط آخرين شاه صفويه يعني شاه سلطان‏حسين بنيان نهاده شده و در رديف موقوفات مهم شهر به شمار مي‏آيد. وقف‏نامه اين مدرسه از طرف نگارنده مورد مطالعه قرار گرفت؛ در اين سند تاريخي به سال‏هاي 1110، 1114، 1117، 1124 و 1135هـ.ق برمي‏خوريم و سنوات مزبور در واقع سير تکميل اين وقف‏نامه را براي ما روشن مي‏کند که رقباتي در همان سال‏ها بدان اضافه شده و نظارت بيشتري از طرف مديران اوقاف بدان مبذول گرديده است. طول وقف‏نامه يادشده 85/15 متر و عرض آن 27 سانتي‏متر است. متجاوز از 20 قريه، و چندين مزرعه، قنات، دکان و بازار جزء رقبات اين مدرسه بوده که اغلب آنها با وقف‏نامه مطابقت ندارد و در حقيقت به مرور زمان از مالکيت وقف خارج شده و به صورت املاک شخصي درآمده است، ولي با وجود اين، موقوفات مدرسه سلطاني (چهارباغ) هنوز يکي از پردرآمدترين موقوفات شهر اصفهان به شمار مي‏رود؛ به‏طوري که درآمد رقبات آن در سال 1375 به 66743880 ريال بالغ گرديده است. در اصفهـان عصر صفويـه، 36 مدرسه داراي موقوفه بوده و 16 مدرسه رونق فراوان داشته است. ايجاد مدارس اوقافي در اصفهان جنبه مذهبي و گاهي تبليغاتي، سياسي و آموزشي داشته و اختصاص موقوفه‏ها به اين مدارس، برهـان قاطعـي از اعتقاد مردم اصفهان به احکام وقف است. اما آشوب‏هاي سياسي، هميشه اختلالات شديدي در موقوفات شهر پديد آورده است. معمولاً بنيان‏گذاران مدارس موقوفه کوشش بر آن داشته‏اند که بر ملحقات مدرسـه، حمـام، بازار، کاروان‏سرا، دکان و قهوه‏خانـه و غيـره بيفزايند، تا عوايدي را که از اين محل‏ها حاصل مي‏شود به صندوق مدرسه بيفزايند تا هزينه تحصيلي جوانان به راحتي تأمين گردد. دريافت حقوق مدرسان داراي شرايطي بوده که از نظر اصول اخلاقي در سطح بالايي قرار داشته است، پنج روز کار در هفته، شرط اصلي دريافت حقوق بوده، اما مدرسان، نسبت به مقام و منزلت خود علاوه بر پول، جنس نيز دريافت مي‏کردند. طلاب نيز موظـف بودنـد که همـه‏روزه در محـل تدريس حاضر شوند و وجه وظيفه خود را دريافت دارند. يکي از شرايط مهم تحصيل در مدارس ديني، غايب نبودن طلبه از حلقه‏هاي درس بوده و مديران مدارس بايد تلاش مي‏کردند که حجره‏هاي مدارس با ظرفيت تعيين‏شده به کار آموزشي خود ادامه دهند؛ مثلاً وقف‏نامه‏اي که به مسجد امام (شاه) نسبت مي‏دهند، تعداد طلبه آن را 27 نفر و شمار مدرسان آن را 11 نفر تعيين کرده است. اداره مدارس نيز در موقوفات پيش‏بيني شده بود، به‏طوري که خدمه و عمله آن به 43 نفر مي‏رسيد، که شغل مؤذن، چراغچي، کفش‏دار، فراش، مشعل‏دار، سقا، آب‏کش، دربان و ابريق‏دار را داشته‏اند. مشاغل فوق براي ما روشن مي‏کند که يک مسجد بزرگ با مدرسه‏اي در جوارش، چه مشاغلي و چه نيرويي را نياز داشته است(28) از اقدامات مهم عام‏المنفعه فرهنگي، که از نظر کاربري زمين و عمل‏کرد آن درخور ذکر است، واگذاري 825 هزار مترمربع زمين به دانشگاه صنعتي اصفهان در سال 1346 (29)، و دوميليون مترمربع از اراضي نزديک نجف‏آباد به همان دانشگاه(30) و هم‏چنين معادل 21 حبه از هفتاد و دو حبه از املاک روستاي باغ ابريشم در دهستان لنجان به دانشگاه صنعتي اصفهان است (31) آمار ساختمان‏ها و زمين‏هاي وقفي و واگذارشده به اداره کل آموزش و پرورش اصفهان در جدول زير آمده است: آمار ساختمان‏هاي در اختيار آموزش و پرورش اصفهان بر حسب نوع مالکيت و نوع استفاده (سال 1370ـ1371هـ.ش) وقفي و واگذاري (32) طبق آمار موجود در اداره اوقاف اصفهان، تعداد مدارس علوم ديني اصفهان 49 واحد آموزشي و تعداد اتاق‏هاي مدارس 1133 باب و تعداد طلاب در حال تحصيل 3586 نفر و موقوفه متصرفي 2382، رقبه متصرفي 8310 و موقوفه غير متصرفي 841، و رقبه غير متصرفي 3466 واحد است(33) وقف ‏نامه مجتمع اقتصادي ـ ديني مدرسه سلطاني پراکندگي جغرافيايي بناهاي وقفي از يک نظام عُقلايي و اقتصادي کاملاً تکامل يافته تبعيت مي‏کند، به‏طوري که يک موقوفه با چند رقبه، مانند مسجد، مدرسه، کاروان‏سرا، بازار، حمام و غيره در جوار هم قرار دارند، مکان‏يابي آنها چنان نظم کالبدي و فضايي ارزنده‏اي را به فضاهاي جغرافيايي مي‏بخشد که توجه معماران و شهرسازان قرن بيستم را به خود جلب نموده است. اين مجتمع‏هاي بديع، که گاهي به صورت ميراث فرهنگي به ثبت رسيده است، معرف رونق اقتصادي هر دوره تاريخي است و هر بخشي از اين موقوفات زواياي تاريک و مبهم گذشته اين شهر کهن را براي ما روشن مي‏سازد. يکي از زيباترين مجتمع‏هاي وقفي دوران صفويه، مدرسه سلطاني (مدرسه چهارباغ) است، که نه‏تنها نقش مسجد را به عهده دارد، بلکه چنان‏که از نام آن برمي‏آيد، مدرسه علوم ديني نيز هست. مجموعه مدرسه سلطاني، که آن را مدرسه «مادرشاه» نيـز ناميده‏انـد، از زيباتـرين و مهم‏ترين بناهاي دوره سلطنت شاه سلطان‏حسين، آخرين شاه صفوي و جزو آخرين بناهاي دوره صفويه است، لذا آخرين تحولات صنعت کاشي‏کاري ايران را مي‏توان در آن مشاهده کرد. بناي ساختمان به سال 1116هـ.ق شروع شده و در سال 1118هـ.ق پايان يافته، اما تاريخ کتيبه سردر مدرسه، 1122هـ.ق را نشان مي‏دهد و به قلم عبدالرحيم جزايري است. نزديک‏ترين رقبات اين موقوفه که در جوار مدرسه ساخته شده، کاروان‏سراي مادرشاه و بازار شاهي يا سلطاني است که هر سه در يک زمين مستطيلي‏شکل بنا گرديده‏اند. کاروان‏سراي جده يا مادرشاه(34)، همان کاروان‏سرايي است که در ضلع شرقي مدرسه سلطاني و در خيابان آماده‏گاه واقع شده و در حال حاضر با حفظ نماهاي داخلي آن و تعمير کاشي‏کاري‏هاي اطراف صحن آن و اضافات و الحاقات چند به اصل بنا، به صورت مهمان‏خانه بزرگي درآمده و اکنون مهمان‏سراي عباسي نام‏گذاري شده است. مدخل شمالي مدرسه به وسيله در نفيسي به بازار شاهي (بازارچه بلند) که اکنون «بازار هنر» نام گرفته و از بناهاي عصـر شاه سلطان حسين اسـت، ارتبـاط پيدا مي‏کند. اين مجموعه، يعني مدرسه، کاروان‏سرا و بازار شاهـي، هر سـه در يـک زمان ساختـه شده‏اند. دکان‏هاي بازار و کاروان‏سرا (مهمان‏سراي عباسي) از رقبات مدرسه‏اند و درآمد آنها در حفظ و تعمير مدرسه و هزينه تحصيل طلاب خرج مي‏گردد. تعداد مغازه‏ها و کارگاه‏هاي بازار 111 باب است که ماهيانه درآمدي در حدود 1200000 ريال دارند و از بابت کاروان‏سراي يادشده نيز ماهيانه مبلغ 1000000 ريال دريافت و خرج مدرسه مي‏گردد. بازار شاهي در قسمت شمالي مدرسه و کاروان‏سرا با جهت شرقي ـ غربي بنا گرديده است. بازار مزبور از نظر معماري جزو زيباترين بازارهاي جهان به حساب مي‏آيد؛ اين بازار در ميان مردم اصفهان به نام بازارچه بلند معروف است، چون ارتفاع آن حدود 7 متر و در مقايسه با ارتفاع بازار اصلـي شهر، بلندتـر است و داراي دو طبقه نيز مي‏باشد. تعداد مغازه‏ها و کارگاه‏هاي آن با هم برابر است. بازارچه بلند از سال 1345هـ.ش به وسيله سازمان اوقاف بازسازي شده، و چون صنايع دستي مختلف شهر در آن تهيه مي‏شود و به فروش مي‏رسد، لذا به نام «بازار هنر» اسـم‏گذاري شـده است. طبقـه فوقاني بازار، کارگاه صنعـت‏گر و طبقـه پايينـي، محل عرضه صنايع دستي است. مديريت موقوفات گفتيم که در دوران بعد از اسلام، ثروتمندان سرزمين‏هاي اسلامي، ملک يا مالي را حبس مي‏کردند تا در معرض فروش و يا گرو قرار نگيرد و منافع آن را در راه منافع عموم يا عده معيني مصرف مي‏کردند. معمولاً واقف در وقف‏نامه، خصوصيات رقبات و چگونگي مصرف و بهره‏برداري از آنها و نام متولي و چگونگي تعيين متوليان بعدي را بيان مي‏کند. در حقيقت، نخستين مديريت بر موقوفات با متوليان آن شروع مي‏شود، و غالبا به متوليان، يک‏دهم از درآمد موقوفه را به عنوان حق‏الزحمه مي‏پرداختند. در بعضي از وقف‏نامه‏ها، غير از «متولي»، شخص ديگري را به نام «ناظر» معين مي‏کردند تا سوءاستفاده‏اي پيش نيايد. عوايد موقوفات، هميشه، چنان‏که وقف‏کنندگان انتظار داشته‏اند، به مصارف خيريه نرسيده است. حتي به موجب شواهد و مدارکي که موجود است، گاه عناصر شياد و بي‏ايمان در کار موقوفات مداخله کرده و عوايد حاصل‏شده را به نفع خود مصرف کرده‏اند، و در واقع از ديرباز، برخي از متوليان و مصادر امور از حيف و ميل عوايد اوقاف خودداري نمي‏کردند. چنين به نظر مي‏رسد که از گذشته دور، نظارت مخصوص بر اوقاف از طرف حکومت مرکزي اعمال مي‏شده است. در زمان سلطان‏سنجر، حاکم بايد در مصرف عوايد و وضع و طرز اداره آنها نظارت مي‏کرد، و در منشوري که از طرف ديوان سنجر صادر شده، نظارت کلي اوقاف به قاضي عسکر لشکر سلطان واگذار شده است؛ گذشته از قاضي، در بعضي از شهرها، اداره‏اي به نام «ديوان اوقاف» وجود داشت (35) مطالعه منابع تاريخي مانند قصص‏الخاقاني، سياست‏نامه و تاريخ عالم‏آراي عباسي و وقف‏نامه‏ها و سفرنامه‏هاي خارجيان، براي ما روشن مي‏کند که در اداره موقوفات ايران و خصوصا اصفهان، کمال دقت مبذول مي‏گرديد و نوعي مديريت شهري را در خود ملحوظ داشته است که در واقع با خصوصيات فرهنگ اسلامي جامعه شکل گرفته بود. به اين نکته بايد اشاره شود که شهر اصفهان عصر صفويه، پاي‏تخت امپراتوري صفوي کلاً در گرو احکام وقف قرار داشته، چه کمتر مکاني را در اصفهان عصر صفويه سراغ داريم که موقوفه نبوده است. در عصر صفويه، موقوفات اصفهان، وزير مخصوص داشت که معروف به «وزير فيض آثار» بود و اوقاف محالّ اصفهان را اداره مي‏کرد و اداره خاصي به نام «دفتر موقوفات» وجود داشته که کليه مستوفيان، متصديان، متوليان، مباشران موقوفات جهت حساب‏رسي و مميزي به آن دفتر مراجعه مي‏کردند. از وظايف وزير فيض آثار اين بود که به فعاليت‏هاي کشاورزي زمين‏هاي موقوفه، نظارت کند و در آبادي قنوات، باغ‏ها، آسياب‏ها و به‏طور کلي مستغلات، مراقبت دايمي به عمل آورد، تا در جمع‏آوري عوايد کليه موقوفات و مصارف آنها طبق شرايط واقف عمل شود، و نيز در توسعه کشاورزي و آباداني محالّ اصفهان (دهات و زمين‏هاي موقوفه خاصه) اهتمام خاص مبذول دارد. مطالعه منابع تاريخي براي ما روشن مي‏سازد که مسؤولان اوقاف به چند دسته تقسيم مي‏شدند که عبارت بودند از: 1. صدر خاصه يا مسؤول امور موقوفات پادشاهان؛ 2. صدر عامه يا ناظر کل موقوفات در سراسر کشور؛ 3. مستوفي موقوفات يا رئيس دفترخانه موقوفات که ضمن ثبت و ضبط جزئيات مساحت زمين‏ها، طرز کشت و کاشت و داشت و برداشت را اداره مي‏کرده است؛ 4. متصدي موقوفات؛ 5. وزير موقوفات. سفرنامه‏هاي اروپاييان، گاهي اطلاعات ارزنده‏اي از مديريت موقوفات به دست مي‏دهند که درخور کمال توجه است. کمپفر آلماني، در سفرنامه خود، اداره موقوفات آن عصر را با عناوين صدر موقوفات، مستوفي موقوفات، متصدي موقوفات، وزير موقوفات و متوليان، که هر کدام به‏نحوي در اداره موقوفات اعمال مديريت مي‏کردند، ذکر مي‏کند (36) شاردن فرانسوي، صدر موقوفات و شيخ‏الاسلام را به عنوان بالاترين مرجع موقوفات نام مي‏برد، و نيز از مقامي به نام صدر خاصه، که متصدي موقوفات سلطنتي بوده، سخن گفته است و عايدات املاک موقوفه را حدود هشت‏صد هزار تومان (36 ميليون فرانک) مي‏نويسد. و نيز به مساجدي اشاره مي‏کند که ساليانه چهارصد هزار فرانک درآمد موقوفات آن مي‏رسد. مديريت موقوفات اصفهان، گاهي به شخصي مورد اطمينان داده مي‏شد؛ گويا شاه‏طهماسب صفوي، به سبب علاقه به سادات، توليت موقوفات وسيعي را به سيدحسين خاتم‏المجتهدين بخشيد. مقام صدر موقوفات در عصر صفويه چنان مهم بود که گاهي متصديان آن مزاحم امور سياسي کشور نيز مي‏شده‏اند، و شاه‏عباس دوم به همين مناسبت صدر موقوفات را ميدان نداد و شاه‏سليمان، مقام صدر خاصه موقوفات (اداره موقوفات سلطنتي و موقوفات عمومي) را به دو شوهرعمه خود بخشيد (37) ديوان محاسبات موقوفات، که مرجع مهم رسيدگي به کليه اموال بوده است، دفتر موقوفات نام داشته است. به منظور رسيدگي به امور موقوفات، مفتشي از طرف شاه منصوب مي‏شد که مستوفي موقوفات نام داشت.





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 713]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن