محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846599249
وقف در اصفهان
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
وقف در اصفهان نويسنده: سيروس شفقي پراکندگي جغرافيايي موقوفات و آثار اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي آن مقدمه سيروس شفقي به سال 1312هـ.ش در اروميه متولد شد و پس از تحصيلات مقدماتي، از دانشگاه تبريز به اخذ ليسانس در رشته تاريخ و جغرافيا و علوم تربيتي نايل آمد. از سال 1338هـ.ش به منظور ادامه تحصيل و اخذ درجه دکتري، عازم آلمان غربي شد و تحصيلات عالي خود را در دانشگاه کلن در رشته جغرافيا با تخصص جغرافياي شهري به پايان رساند. پس از اخذ درجه دکتري به تدريس در دانشگاه کلن دعوت گرديد. دکتر شفقي از سال 1345هـ.ش به استخدام دانشگاه اصفهان درآمد و مأمور تأسيس گروه جغرافياي دانشگاه گرديد. وي به سال 1356هـ.ش به مقام استادي نايل آمد. دکتر شفقي، علاوه بر مديريت گروه جغرافيا و علوم اجتماعي دانشگاه، تصدي رياست دانشکده اقتصاد و علوم اداري و دورههاي شبانه دانشگاه اصفهان را به عهده داشته است. از آثار او کتاب جغرافياي اصفهان و بيش از چهل مقاله به زبانهاي فارسي و خارجي درباره مسائل جغرافياي ايران منتشر گرديده است. وي در بسياري از کنگرهها و سمينارهاي جغرافيايي داخلي و خارجي شرکت داشته است. مطالعه جغرافيايي شهرهاي ايران به واسطه رشد سريع آنها و افزايش بيامان جمعيت شهري از اهميت خاصي برخوردار است. شهر اصفهان از جمله شهرهايي است که با دارا بودن اين ويژگيها و اهميت خاصي که از نظر تاريخي، فرهنگي، اقتصادي، اجتماعي و بهويژه ساختار شهري دارد، مورد توجه شهرسازان و جغرافيدانان قرار گرفته است. آثار جغرافيايي وقف در شهر اصفهان، يکي از مباحثي است که بررسي علمي کمتري در آن صورت گرفته است، در حالي که عده زيادي از جغرافيدانان غربي که با سرزمينهاي اسلامي ـ شرقي آشنايي علمي دارند، وقف را يکي از مباحث مهم جغرافيايي اين مناطق ميدانند و آن را کليد شناسايي و متمايزکننده شهرهاي اسلامي از ديگر شهرهاي جهان ميپندارند. بنيان وقف به طور صريح و روشن، علت وجودي تعداد زيادي از پديدههاي جغرافيايي است که با هدف و کاربريهاي روشن در خدمت مردم و جامعه قرار ميگيرد. بينش اسلامي وقف، نهتنها بهرهبرداري از داراييها و املاک موقوفه را در زمان زندگي واقف در مسير اهداف ويژهاي که اغلب داراي مظاهر جغرافيايي است، بررسي ميکند، بلکه منافع اجتماعي و مردمي موقوفات را در ظل قوانين شرعي و عرفي، ساليان دراز پس از واقفان نيز تضمين ميکند. بسياري از بناهاي عامالمنفعه و اجتماعي بزرگ شهر اصفهان، جزو موقوفات است. بنا به روايت تاريخ، عصر صفويه، بهويژه دوران زندگي شاهعباس اول از ادوار طلايي وقف در ايران و بهويژه اصفهان بوده است. شهر باستاني و سنتي اصفهان با نقش همهجانبه خود، بين شهرهاي ايران از اهميت خاصي برخوردار است و توجه برنامهريزان و مديران شهري به سالمنگهداري آن قويا توصيه گرديده است. لذا شناسايي کاربريهاي زمين و بهويژه موقوفات شهر، کاربرد باارزشي در برنامهريزيهاي عمراني شهر خواهد داشت؛ چه موقوفات اين شهر و رقبات آنها زمينهاي قابل توجهي را به خود اختصاص داده است که از نظر کاربري زمينهاي شهري درخور کمال اهميت است. علاوه بر ارزشهاي مکاني و پراکندگي جغرافيايي، مباحث جغرافيايي ديگري نيز مورد توجه است که از آن جمله ميتوان آثار تاريخي، فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي و بهويژه سبکهاي معماري ادوار مختلف را نام برد. شهر اصفهان در مقام مقايسه با ساير شهرهاي ايران، موقوفات بيشماري دارد و از اينرو آثار خود را در ساخت و بافت شهر و معابر عمومي آن بهوضوح بر جاي گذاشته، بهطوري که حتي گاه مشکلاتي براي طراحان و برنامهريزان شهري پديد آورده است. موقوفات شهر اصفهان، اغلب در خارج از شهر، داراي رقباتي است که درآمد آنها به حفظ و نگه داري موقوفات کمک شاياني ميکند. توسعه و گسترش شهر اصفهان در ادوار مختلف تاريخي با موقوفات شهر بيارتباط نيست؛ چه انسانهاي خيّر در هر دوراني به ايجاد هستههاي اوليه محلات نوبنياد، يعني مسجد، حمام، بازارچه، سقاخانه و غيره مبادرت کردهاند که نقش بسيار مهمي در توسعه شهر اصفهان داشته است. در اين شهر، موقوفات مهم چون مسجد، کاروانسرا، مدرسه، حمام و بازارچه به صورت مجتمع در کنار يکديگر و اغلب در بخش تجاري شهر قرار گرفتهاند که معرف انديشههاي منطقي، اقتصادي و اصولي ساخت شهر در گذشته بوده است. شهر اصفهان با داشتن آثار باستاني متعدد و بينظيرش، در ميان شهرهاي ايران شاخص و متمايز است. متجاوز از 273 اثر باستاني ثبتشده مهم و باارزش در اين شهر وجود دارد که قسمت اعظم آن را موقوفات شهر تشکيل ميدهد و ديدن اين همه آثار شهري و هنري، تجلي روح و هنر گذشتگان را به ما مينماياند، و بسيار جالب و اميدبخش است که ما جغرافيدانان بدانيم اين آثار عمومي شهري، مانند صدها مسجد، مدرسه، کاروانسرا، حمام، پل، دارالشفاء، مارستان، کتابخانه، مکتبخانه، آبانبار، خانقاه، راه و رباط در سطح شهر بر اساس چه عقيده مقدس و براي چه هدف و نظر عالي انساني و با چه نوع جهانبيني به وجود آمدهاند. اين انسانها چه کساني بودهاند و با چه ايمان و عقيده راسخ، اين همه آثار شهري بديع را بنياد نهاده و از خود به يادگار گذاشتهاند و چه اسناد محکمي براي مصون بودن اين املاک و موقوفات از دستبرد و تجاوز و ويراني و تغيير و تبديل، تنظيم کرده و باقي نهادهاند (1) گرچه امر وقف، سالهاست مورد توجه دانشمندان علوم انساني و عقلي قرار گرفته، ولي باز جاي بررسي و مطالعه وجود دارد؛ زيرا هنوز وقفنامههايي هست که به دست پژوهشگران نرسيده و در اختيار سازمانهاي اوقاف قرار نگرفته است، در حالي که ميتواند گوشههاي مبهم تاريخي و جغرافيايي کشور را روشن کند و محققان را در بهتر شناساندن نظام وقف و موقوفات در کليه ابعاد ياري نمايد که در آن اجر معنوي و فايده علمي، بهويژه جغرافيايي، بسيار نهفته است. پراکندگي جغرافيايي موقوفات اصفهان تعداد دقيق موقوفات اصفهان را نميتوان تعيين کرد، چه هنوز کشمکش بزرگي بين سازمان اوقاف و امور خيريه اصفهان و موقوفهخواران وجود دارد. از طرف ديگر، بعضي از موقوفات شهر که درآمدي ندارند، از نظر آمارگران اين سازمان دور بوده و اغلب در فهرست موقوفات اين شهر منظور نگرديده است. گزارش سازمان اوقاف و امور خيريه اصفهان، نشان ميدهد که موقوفات اين استان و بهويژه شهر اصفهان از اهميت خاصي برخوردار است، بهطوري که شهر اصفهان داراي 1402 موقوفه و 4949 رقبه و استان اصفهان داراي 5383 موقوفه و 18178 رقبه (2) ميباشد. به اين نکته بايد توجه داشت که ارزش موقوفات به رقبات آن است؛ در حقيقت، رقبات است که موقوفات را حفظ ميکند و پايدار نگه ميدارد، و به اين نکته نيز بايد اشاره شود که اغلب آثار باستاني در شهر اصفهان، موقوفهاند و مطالعات اجمالي ما در شهر اصفهان بيانگر اين واقعيت است که اگر آثار باستاني فعلي شهر، موقوفه نبودند و رقبه نداشتند، شايد بناها، اينچنين پايدار باقي نمـيماندنـد، زيرا درآمـد رقبـات، اول براي حفظ و پايداري موقوفات به کار ميرفته و بعد براي مقاصد ديگر خرج ميشده است. نکته ديگر اينکه بعضي از موقوفات شهر در حال حاضر قابل استفاده نيست و تنها به صورت ميراث فرهنگي و يادگار معماريهاي اعصار گذشته باقي مانده است، مانند آبانبارها و کاروانسراها، طويلهها و غيره. مطالعه نقشه پراکندگي جغرافيايي موقوفات مهم شهر اصفهان براي ما روشن ميکند که بافتهاي قديمي شهر داراي موقوفات بيشتري هستند، يعني به نسبت قدمت محـلات بر تعـداد موقوفات افزوده ميشود، ولي بافتهاي جديد شهري، موقوفات کمتري دارند. ضمنا، بخش بازار اصفهان داراي تراکم موقوفات بيشتري است که اغلب آنها را مراکز مذهبي مانند مساجد، مدارس، امامزادهها، مقبرهها و تکايا تشکيل ميدهند. بخش جنوبي شهر به واسطه سکونت ارامنه در آن که از عصر صفويه (شاهعباس اول، 1005هـ.ق) مسکوني شده، داراي موقوفات کمتري است. تاريخچه موقوفات شهر اصفهان شايد کهن ترين منبع تاريخي که از موقوفات شهر اصفهان سخن گفته است، محاسن اصفهان تأليف مافروخي باشد که در قرن چهارم هجري به رشته تحرير درآمده است. مافروخي در اين مورد آورده است که در دوران علاء الدوله کاکويه (3)، به سال 397 ه. ق، به عمران و آباداني شهر اصفهان اضافه شده و محلات جديدي بر محلات شهر اضافه گرديده و اين شهر سراها و کاروان سراهاي عالي و مساجد خوب داشته که اغلب موقوفه بوده اند و وسعت و جمعيت شهر به اندازه اي بوده که روزانه 2000 گوسفند و صد رأس گاو ذبح مي شد که مصرف گوشت آنها معرف آمار تقريبي جمعيت شهر اصفهان در آن عصر بوده است،(4) و قطعا موقوفات زيادي با اين توسعه و پيشرفت شهر توأم بوده، مخصوصا در اطراف ميدان مير و کوچه نمکي فعلي اصفهان که جزو قديمي ترين بافت شهر به حساب مي آيد، مساجد و بقاع و تکيه ها در دوره ديالمه ساخته و پرداخته شده که اوقاف زيادي سخن رفته به طوري که حمدالله مستوفي در نيمه اول قرن هشتم هجري، يعني حدود سيصد سال بعد از دوره ديالمه، از عظمت بناهاي موقوفه آن عصر سخن مي گويد که به مرور زمان بعد از قرن ها از بين رفته است. در دوران سلاجقه، مردمان متدين، قبل از مرگ خويش براي خود مدفن و مقبره ميساختند، بدينترتيب که نهفقط قبر مخصوصي براي خود بنا ميکردند، بلکه در اطراف آن تکيه يا مدرسه و يا مسجدي ميساختند و وقف مينمودند که پس از مرگ در آنجا به خاک سپرده شوند و اين امر منجر به پيدايش مقابر خانوادگي در اصفهان گرديده (5) و اکنون نيز بهترين نمونههاي آن را ميتوان در تخت فولاد اصفهان (قبرستان قديمي شهر اصفهان) مشاهده نمود که به نام تکيه نيز معروف هستند، مانند تکيه جهانگيرخان، تکيه کازرونيها، تکيه خوانساري، تکيه صدريها، تکيه شهشهاني و غيره که تعداد آنها متجاوز از 53 است (6) مطالعه نقشه قديمي شهر اصفهان، که به سال 1304هـ.ق به وسيله يک افسر نظميه تهيه شده، بيانگر آن است که اغلب محلات مهم شهر براي خود گورستاني داشتند که به مردگان همان محله اختصاص داشته است. در عصر سلاجقه (429ـ711هـ.ق) بهويژه در دوران حکومت ملکشاه (465ـ 485هـ.ق) که اصفهان به عنوان مقر حکومت انتخاب شده بود، شهر اصفهان توسعه يافت و وزير دانشمند او، يعني خواجه نظامالملک، بناهاي زيادي را احداث و وقف امور خيريه نمود. از بناهاي مهم آن عصر، مسجد جامع فعلي شهر و مدرسه نظاميه (7)محله دردشت فعلي بنا شده بود که اکنون اثري از آن باقي نمانده است. به اين نکته بايد توجه داشت که موقوفات هر عصر با ثروت انسانهاي هر دوران ارتباط مستقيمي داشته است، شهر تاريخي اصفهان که در عصر ملکشاه پايتخت امپراتوري سلاجقه بود و بدون شک در آن دوران يکي از بزرگترين و ثروتمندترين شهرهاي جهان به شمار ميآمد، زيرا ماليات سرزمينهاي پهناور سلجوقيان به اين شهر سرازير و در اين شهر جمع و خرج ميشده و ترديدي نيست که موقوفات شهر نيز سهمي از آن را به خود اختصاص ميداده است (8) ابنبطوطه، که در قرن هشتم (بين سالهاي 725 تا 753هـ.ق) به سياحت در بلاد اسلامي پرداخته و وضع اجتماعي و جغرافيايي اين سرزمينها را به رشته تحرير درآورده است، در سفرنامه خود شرحي از اصفهان عصر خود به دست ميدهد: اصفهان که از شهرهاي عراق عجم است، شهري بزرگ و زيباست و تااکنون قسمت زيادي از آن در نتيجه اختلافات مذهبي آن شهر به وقوع ميپيوندد، به ويراني افتاده؛ اين اختلافات هنوز هم ادامه دارد و مردم آن شهر دائم در منازعه و کشتار به سر ميبرند. اهالي اصفهان مردمي زيبارويند، رنگ آنان سفيد و روشن و متمايل به سرخي است، شجاعت و نترسي از صفات بارز ايشان ميباشد، اصفهانيها مردماني گشادهدستند، همچشمي و تفاخري که ميان آنان در مورد اطعام و مهماننوازي وجود دارد، منشأ حکايات غريبي شده است. هر دسته از پيشه وران اصفهان رئيس و پيشکسوتي براي خود انتخاب ميکنند که او را «کلو»(9) مينامند. دستههاي ديگر هم که اهل صنعت و حرفه هستند به همين نحو رؤسايي براي خود برميگزينند. در اين شهر در زاويه منسوب به شيخ علي بن سهل، که شاگرد جنيد بوده است، منزل کردم. اين زاويه مورد احترام و زيارتگاه مردم اصفهان است و در آن براي مسافران غذا داده ميشود و گرمابهاي عالي، مفروش به رخام دارد که ديوارهايش از کاشي است. اين حمام وقف است و از مراجعهکنندگان پولي مطالبه نميشود (10) قرن دهم و يازدهم هجري قمري، دوران شکوفايي و توسعه موقوفات شهر اصفهان بوده است و موقوفات ايران در اين عصر، دوران پرشکوه خود را ميگذراند؛ چنانکه کمتر زمين زراعي و يا خانه مسکوني در اصفهان يافت ميشود که وقف نبوده باشد. به اين نکته بايد اشاره شود که خاندان صفويه در تاريخ اوقاف ايران به عنوان پرچمدار وقف شناخته شدهاند، بهطوري که در آن عصر موقوفات اصفهان وزير مخصوص داشت که معروف به «وزير فيض آثار» بوده است. البته اين نکته قابل ذکر است که شاهان صفوي به موقوفات کشور توجه خاصي مبذول ميکردند و پيوسته نظارت عاليه آن را نيز بر عهده داشتند. در عصر صفويه، اصفهان 162 باب مسجد، 48 باب مدرسه، 1802 باب کاروانسرا و 273 باب گرمابه، که احتمالاً همه وقف بوده، داشته است (11) آمار يادشده، بيانگر اين واقعيت است که در اصفهان عصر صفويه، زمينهاي شهري بهويژه زمينهايي که کاربري عمومي و اقتصادي داشته، تقريبا همه وقف بوده است و با مديريت خاصي، که در بخش مديريت موقوفات بدان اشاره خواهد شد، اداره ميشد. در عصر صفويه، علاوه بر موقوفاتي که از سابق باقي مانده بود، وقف، رشد چشمگيري يافت، و خصوصا از سلطنت شاهعباس به بعد، جهش خاصي براي توسعه موقوفات صورت گرفت. اغلب اعيان و مالکان به وقف اموال خود پرداختند و در رأس همه آنان شاهعباس قرار داشت که سرمشق امرا و بزرگان بود و در سال 1016هـ.ق کل املاک خاصه خود، از رساتيق و خانات و قيصريه و چهاربازار و حمامات و غيره را به چهار رده تقسيم و بر چهارده معصوم وقف کرد. اسکندربيک منشي در اينباره مينويسد: شاهعباس، املاک و رقبات زيادي، از جمله کاروانسراها و بازارها و حمام اطراف ميدان و قيصريه را وقف اين مسجد کرده است (12) در کتاب قصصالخاقاني تأليف وليقلي بن داود قلي شاملو، متن وقفنامهاي از شاهعباس راجع به وقف ابنيه اصفهان ثبت شده (13) که از نظر جغرافياي تاريخي و عملکردهاي شهري درخور مطالعه است. مؤلف، ضمن بيان وقايع سال 1014هـ.ق مينويسد: شاه دينپناه، همگي و جملگي کاروانسراي در صدر ميدان نقش جهان و قيصريه متصل بدان و کل بازار دور ميدان مذکور و حمام واقع در حوالي آن، مشهور به حمام شاهي، را که کلاً از بناهاي عصر شاهعباس و از فعاليتهاي شهرسازي آن عصر بوده است، وقف کرد و مقرر نمود که نصف درآمد موقوفات در راه ارتزاق و مدد و معاش سادات، بيوهزنان و يا بکري و نصف ديگر در مدد معاش و ارتزاق ساکنان و متوطنان نجف اشرف و فقرا و ساکنان اهل ايمان و شيعه اثناعشري خرج شود. جالب است بدانيم که در وقفنامهها تعمير بنا به منظور حفظ و پايداري آن، پيوسته در نظر گرفته شده و با صراحت قيد شده است که تا موقعي که مخارج احياء بنا وجود دارد، ديناري در جاي ديگر خرج نشود. اين عمل موجب پايداري بناهاي موقوفه در شهر اصفهان شده است، به گونهاي که بقاي آثار باستاني فعلي را که هويت خاصي به شهر بخشيده، مديون وقف ميدانيم؛ البته قرار نگرفتن اصفهان بر روي کمربند زلزله و جاري نشدن سيلهاي مهيب و يا کمي بارندگي و رطوبتِ نسبيِ کم، همه عواملي هستند که در پايداري اين آثار کهن نقش مهمي داشتهاند. از آثار مهم وقف، حفظ بناها و تعمير مستمر آنهاست، که محققين را با مصالح ساختماني و سبکهاي معماري هر عصر آشنا ميسازد. ضمنا کارآيي و عملکرد بناهاي موقوفه را چون مساجد، مدارس، مقابر، تکايا، پلها، کاروانسراها، حمامها، بازارها، دارالشفاها براي ما روشن ميگرداند و مطالعه هر يک از آنها ما را به مجهولات مسائل شهري و تاريخي ادوار گذشته اسلامي واقف ميسازد و حتي ابتکارات منطقي و عُقلايي بانيان و سازندگان آنها را به جامعه امروز معرفي ميکند. مساجد با ويژگيهاي خود در تمام طول تاريخ اسلامي، يکي از پديدههاي جغرافيايي کاملاً آشناست که نقش بسيار مؤثري در بافت شهري و معابر عمومي شهر و ارتباط آن با محلات، ميدانها و بازارچهها و بازار اصلي شهر و مسجد جامع شکل داده است. در زمان شاهعباس، محلي به نام «دارالشفاء» در بخش بازار وجود داشته که يک نوع بيمارستان بدون وسايل و لوازم بوده و احتمالاً براي مريضهاي رواني از آن استفاده ميشده است. شاهعباس آن را و کاروانسراهاي مسگران را با هم بنا نمود تا عايدات کاروانسرا صرف بيمارستان شود. در اين دارالشفا تجويزات طبيب و مخارج دارو و غذاي بيماران از عوايد موقوفات بوده است (14) که اکنون قسمتي از آن برجاي مانده که کمتر استفادهاي از آن ميشود. ژاک شاردن، سياح فرانسوي، که از سال 1074 تا 1080م دو مسافرت به ايران کرده و از سال 1081 تا 1087هـ.ق، در اصفهان و ايران به سر برده، از درآمد بالاي مديران موقوفات سخن گفته است و مينويسد: حتي تا چهارهزار تومان در سال بالغ ميگردد. ايرانيان باايمان معتقدند، کساني که وسيله اعاشه ندارند، ميتوانند از عوايد موقوفه سهم برند تا از گرسنگي نميرند، و استفاده از درآمد موقوفات را مکروه ميدانند، و به گفتار حضرت محمد (ص) که ميفرمايند: «سالمترين روزي آن است که از طريق کار به دست آيد» تأسّي ميکنند. شاردن بالاترين درآمد موقوفات را به مساجد نسبت ميدهد و از نوعي موقوفه ارثي در عصر صفويه سخن به ميان ميآورد که سيورغال خوانده ميشد (15) و گاهي در نتيجه ناشايستگي متصدي آن، به خانوار ديگري واگذار ميشد (16) شاردن در سياحت نامه خود درباره املاک موقوفه چنين مينويسد: املاک موقوفه در ميان مسلمانان مقدس است و اگر مالکي که اموالش مصادره ميشود، حتي يک روز قبل آنهـا را وقـف کرده باشد، شاه نميتواند به آن دست بزند. اين املاک غالبا عبارتند از: زمين، عوايد اراضي، خانه، بنـاهاي عمومـي؛ از قبيـل دکان و کاروانسرا و حمام. بعضـي براي جبـران اعمال گذشته خود، املاک خود را وقف مساجد ميکنند و درآمد آن را به مصارف امور مذهبي اختصاص ميدهند. شاهعباس کبير، همه اموال و املاک شخصي خود از جمله قصر و کليه ابنيه و حتي اسبان خود را به همين طريق وقف کرده بود. ساختن مسجد چه در گذشته و چه در حال، نهتنها امري عادي و معمولي براي حفظ شعاير ديني تلقي ميشد، بلکه امري ضروري براي حفظ شؤون سياسي و اجتماعي سازنده آن به شمار ميرفته است. گزارشهاي شاردن را، که در سفرنامه او منعکس است، سياحان ديگري چون تاورنيه تأييد کردهاند. تاورنيه در نوشتههاي خويش به کاروانسراهايي اشاره ميکند که مسافـران را در آنجـا مجانـا پذيرايي و مهمان ميکنند و هزينه آنها از راه وقف تأميـن ميشـود، او به فواصـل معين اين نوع کاروانسراها، که در همه جاي مملکت پراکندگي دارد، توجه داشته است (17) در دوران اسلامي، زماني که حکومتهاي مناسب و ملي بر سرزمينهاي اسلامي حکمراني ميکردند، اقتصاد ايـن ممالـک سر و سامـان پيدا ميکرد و تعداد مساجد نيز در شهرها فزوني مييافت، و حتي از نظر کيفيت هنري و معماري، آثار بديع به وجود ميآمد. شهر اصفهان نيز به واسطه مرکزيت سياسي و اقتصادي ايران عصر صفويه، از برتري خاصي در اين زمينه برخوردار بوده است، بهگونهاي که بناهاي آن دوره از نظر سبک معماري، الگوي مهندسان قرن بيستم قرار گرفته و به نام سبک «معماري عصر صفويه» معروف گرديده است. اين نکته قابل ذکر است که در تاريخ شهرهاي اسلامي، مساجد، زيباترين بناهاي شهرها را تشکيل دادهاند و حقيقت آن است که معماران مسلمان در روزگاران گذشته هر زيبايي و هنري را که در اطراف خود ميديدند، اگر آن را درخور عظمت و جلال خدايي مييافتند، سعي ميکردند تا به هنگام فرصت براي آن جايي در مسجد باز کنند. در آن ايام، مسجـد براي مسلمانـان، خيلي بيشتر از امروز اهميت داشـت و بـراي تازهواردان به شهـرها، در اين ابنيـه عالـي کـه به خداوند اهدا شده بود، هنر و معماري، مفهوم انتزاعي را با هدف انتفاعي در هم ميآميخت. در مساجد اسلامي بهويژه اصفهان، شيوه گنبدسازي ايراني جاي اسلوب معماري سابق را گرفت. معماري، نقاشي، خوشنويسـي، الواح و کتيبهها، شعرها، موعظـهها، صنايـع دستي، فرشهاي عالي، پردههاي گرانبها، قنديلهاي درخشان، منبّتکاري و مليله دوزي هر يک در تکميل زيبايي و عظمت مسجد نقش خود را بهخوبي ادا کردند. به بيان ديگر، در طول نسلها و قرنها، هنر اسلامي ملجأي پاکتر و نمايشگاهي امينتر از مسجد نداشته است، و هنرمندان، دسترنج خود را وقف خانه خدا کردهاند(18) اما از دوران صفويه به بعد، يعني پس از نفوذ فرهنگ بيگانه و رواج شيوههاي تفکر غربي در نظام اداري و فرهنگي کشور، بينش وقف، سازندگي، کارآيي، تحرک و مديريت قبلي خود را در حد وسيعي از دست داده است، اما به سبب جهانبيني و اعتقاد مردم به دين مبين اسلام، ريشه اين انديشه خير بهکلي خشک نشده و افرادي نيکوکار و خيّر و معتقد، با وقف داراييهاي خود، قدمهاي مؤثري در عمران و آباداني شهر اصفهان بهويژه مکانهاي مذهبي و عامالمنفعه برداشتهاند. ارزشهاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي وقف فقرزدايي، يکي از اهداف مهم وقف است؛ لذا فرد مسلمان بايد نيازمنديهاي اجتماع خويش را بشناسد و مشکلات مادي و معنوي مردم تنگدست را رفع نمايد. بجز حمايت از مستمندان، احکامي براي کمک به نابينايان، زمينگيران، از پا افتادگان، آوارگان، بچههاي بيسرپرست، ايتام، اسيران، بيماران، سالخوردگان، کمک به مقروضان، دورافتادگان از وطن، خونبهاي مقتول در قتلهاي غير عمد، ضيافت، شرکت در برداشت محصول، امدادهاي اجتماعي و... صادر شده است. البته توجه به نکات فوق، نهتنها يک حرکت اقتصادي است، بلکه نوعي تأمين اجتماعي نيز محسوب ميگردد. مطالعه منابع وقف در اصفهان، بيانگر اين واقعيت است که عايدات موقوفات حداقل در 30 مورد خرج شده، که ميتوان آنها را به دو دسته کاملاً مشخص و معين تقسيم کرد: دسته اول، موقوفاتي که مستقيما با سيماي فيزيکي و کالبدي شهر ارتباط دارد، مانند ايجاد بناهايي همچون مساجد، مدارس، کتابخانهها، بيمارستانها، مسافرخانهها، نوانخانهها، آبانبارها، آبگينه و قنوات، حمامها، پلها، قبرستانها، مساکن انساني، خوابگاههاي عمومي، تکايا، قسمتي از بازارهاي شهر، غرس اشجار، سقاخانهها و غيره. دسته دوم، موقوفاتي که مستقيما جنبه عمراني ندارد، بلکه کمکي است به انسانهاي محروم جامعه، مانند ايتام، معلولان، پيران و زمينگيران، زندانيان، کمک و وام به تجار، تهيه بذرهاي زراعي، تهيه لوازم و ادوات کشاورزي، مصارف خيريه، هزينه دانشمندان، دانشجويان و طلاب، قرباني، ترک اعتياد، مداواي بيماران، تشکيل خانواده، تهيه شير بچه و.... در واقع، وقف، تمامي آنچه را يک جامعه روستايي و شهري در بُعد تأمين اجتماعي نياز دارد، شامل شود؛ لذا شهرهايي که داراي موقوفات بيشتري هستند، مانند شهر اصفهان، در آنها نوعي تعادل اجتماعي و اقتصادي وجود داشته و دارد (19)و بدين وسيله فقر و تهيدستي و به عبارت ديگر فاصله طبقات اجتماعي، که دامنگير شهرهاي دنياي قرن اخير شده است، در آنها کمتر يافت ميشود. اين حرکت خيرخواهانه اقتصادي و اجتماعي به وسيله خود مردم و به صورت خودجوش و بدون در نظر گرفتن قوانين دستوپاگير صورت ميگيرد و چنين حرکاتي بار مالي تأمين اجتماعي را از دوش دولتها برميدارد. درآمد موقوفات شهر اصفهان در طول تاريخ نقش فرهنگي، اجتماعي و حتي سياسي قابل توجهي داشته است، بهطوري که طالبان علم و دانش را پيوسته از نظر مادي حمايت ميکرده است. اصولاً اجارهبهاي املاک موقوفه که براي مدت 99 سال به مستأجران واگذار ميگرديد، نهتنها در اصفهان، بلکه در کليه شهرهاي ايران پايينتر از اجارهبهاي املاک شخصي مشابه بوده است. در اين مورد مطالعاتي در شهر يزد نيز صورت گرفته است که از نظر اقتصادي درخور توجه است (20) اين نکته قابل ذکر است که سازمان اوقاف اصفهان در سالهاي اخير با مستأجران خود قراردادهاي سهساله که قابل تمديد نيز ميباشد، تهيه ميکند. درآمد موقوفات استان اصفهان بنا به گزارش سازمان اوقاف و امور خيريه در سال 1366 بالغ بر 308396649 ريال بوده است و جديدترين گزارش در پايان سال 1375 حاکي است که اين درآمد در استان به 5938177764 ريال بالغ گرديده است. درآمد بعضي از موقوفات بسيار قابل توجه است که در جدول زير به مطالعه چند نمونه ميپردازيم. بالا رفتن بيش از حدّ درآمد بعضي از موقوفات را بايد در واگذاري زمينهاي موقوفه و دريافت سرقفليها جستجو کرد. ضمنا درآمد امامزادهها و بقاع مختلف در اين استان، نقش مهمّي از نظر بودجه اين سازمان دارد؛ مثلاً درآمد سه بقعه مهم در سال 1375 به قرار زير بوده است: 1. امامزاده آقا علي عباس 844660554 ريال؛ 2. امامزاده حضرت زينب 239706500 ريال؛ 3. امامزاده سيدمحمد 297679400 ريال. در شهر اصفهان، واحد مسکوني موقوفه از اهميت کمتري برخوردار بوده، بهطوري که در سطح شهر، تنها به 78 واحد مسکوني وقفي برميخوريم لذا نميتوان پراکندگي خاصي را براي آنها قايل شد، اما اغلب آنها در بافتهاي قديمي شهر قرار دارند. مبلغ قابل توجهي از درآمد موقوفات، هزينه تحصيل طلاب و مدرسان و آموزش و پرورش را تأمين مينمايد. در شهر اصفهان، تعداد زيادي از مدارس با نظام جديد آموزش و پرورش از درآمد موقوفات، بنيانگذاري شده و اداره ميشوند. مدارس قديمي اصفهان، اغلب داراي کتابخانههاي مستقلي است که انسانهاي خيّر، کتابخانههاي شخصي خود را به آنها اهدا کردهاند و يا با درآمد موقوفات، بخشي از هزينههاي اداره آن در اعصار مختلف تأمين شده است. در عصر صفويه، بهويژه دوران شاهعباس اول، کاروانسراهاي متعددي ساخته شد که تعداد آنها را در ايران 999 باب نوشتهاند، و تاورنيه، سياح فرانسوي، آنها را «مهمانخانههاي مشرقزمين» مينامد. تعداد کاروانسراهاي شهر اصفهان را شاردن فرانسوي 1802(21) باب مينويسد، ولي در عصر قاجاريه بنا به نوشته مير سيدعلي جناب، تعداد آنها به 60 باب تنزل مييابد (22) اين کاروانسراها از نظر عملکرد تجاري و اشتغال جمعيت، نقشي بس مهمّ در شکلپذيري اصفهان داشته و اغلب آنها موقوفه بوده است. در سالهاي اخير عملکرد اين بناها تغيير پيدا کرده است و به صورت پارکينگ، انبار کالا و کارگاههاي توليدي بهويژه بافندگي درآمدهاند. بايد وقف را از نظر اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي جزو مظاهر خاص پيشرفت و رفاه جامعه بدانيم؛ بر طبق اصول و موازين ديني، که براي موقوفات از قرنها پيش در نظر گرفته شده، به کمک وقف، معمولاً ثروتها بعد از هر چند سالي از خانوادهاي به خانواده ديگر و از طبقهاي به طبقه ديگر انتقال مييابد و در حقيقت نوعي تعديل و تقسيم ثروت پيش ميآيد، بدون اينکه خونريزي و شورشي در پي داشته باشد. اين تغيير و تحول و دگرگوني اجتماعي در واقع نوعي اصلاح اجتماعي را به دنبال دارد؛ بدينمعني که هميشه تعداد مهمي از املاک و درآمد آنها، در اختيار اشخاصي به نام متولي قرار ميگيرد که بايد سهم معيني را براي خود بردارد و بقيه را در راههاي خير مشخصشده به کار برد، و چون معمولاً اکبر و ارشد اولاد و احفاد واقف متصدي اين امر هستند، در واقع يک نوع بيمه بازنشستگي براي پيران يک خانواده محسوب ميشود و اين عمل در حقيقت نوعي بيمه اجتماعي است. به اين نکته بايد توجه داشت که مديريت موقوفه در خانواده متوليان دائمي نبوده، و پس از مرگ متولي، به متولي جديد منتقل ميشده است (23) نکته قابل توجه اينکه تقريبا کليه مراکز مذهبي شهر اصفهـان موقوفـه است و شهـرهاي بزرگ و معتبر، در گذشته با داشتن مساجد بزرگ و باشکوه به اعتبار خود ميافزودند و ساکنان شهرها به مساجد خود فخر ميکردند و مساجد داراي اهميت اجتماعي و فرهنگي فراوان بودهاند و نقش مسجد در گذشته بهمراتب بيشتر از امروز بوده است؛ مثلاً مساجد اصفهان، علاوه بر کانون مذهبي ـ عبادي، به عنوان کانون نهادهاي کاستي، پايگاه قضايي، مرکز فرهنگي و سوادآموزي، کانون ارتباط جمعي، مرکز مددکاري، و از همه مهمتر مرکز سياسي، مطرح بوده است و به منزله قلب شهر و کانون مراجعه و جاذب عموم بوده است و همين رفت و آمدها و تردد مردم باعث پيدايش بازار در اطراف مساجد و بهويژه مساجد جامع شهرها گرديد (24) قبل از اسلام مراکز آموزشي در مجاورت کاخها و مراکز حکومتي و يا آتشکدهها و نقاطي دور از مراکز تجاري، قرار داشت و فراگيري علوم پزشکي و دبيري در انحصار شاهزادگان و درباريان و مغان بود. آموزش علوم براي همگان ميسر نبود، و تحصيلات علوم ديني در انحصار مؤبدان و مغان بود و تنها افراد برگزيده ميتوانستند مدارج عالي را طي کنند (25) اما با ظهور دين مبين اسلام، تحصيل براي عموم ميسر گرديد و در مدارس سرزمينهاي اسلامي، تأمين هزينه تحصيلي از محل رقبات مدارس بهسادگي صورت ميگرفت؛ لذا در طول تاريخ اسلام، فقيرترين انسانها با عشق و علاقهاي که به تحصيل داشتند، موفق به گذراندن تحصيلات دلخواه خود شدند. اين مواهب الهي را بايد از برکات سنت حسنه وقف، دانست؛ مثلاً مجتمع آموزشي ربع رشيدي در تبريز عصر ايلخانان و در زمان وزارت خواجه رشيدالدين فضلاللّه به عنوان يکي از بزرگترين مجتمعهاي وقفي در سرزمينهاي اسلامي معروف بوده است (26) مدارک تاريخي نشان ميدهد که قديمترين مدرسه وقفي اصفهان به نام علاءالدوله کاکويه در قرن چهارم در محله دردشت بنا شده بود و ابنسينا براي مدتي کوتاه مدرّس آن مدرسه بوده است و از دوران سلاجقه تا پيدايش سلسله صفويه حداقل ده مدرسه ديگر به قرار زير در شهر اصفهان وجود داشته است: مدرسه ملکشاه سلجوقي در محله کران (465هـ.ق)؛ مدرسه سميرمي (516 هـ.ق)؛ مدرسه ملکخاتون (599 هـ.ق)؛ مدرسه جلالالدين منکُبرني (620 هـ.ق) از دوره خان مغول (605ـ 658 هـ.ق)؛ مدرسه خواجه نظامالملک در محله دردشت (حدود سال 457هـ.ق)؛ مدرسه عصمتيه (733هـ.ق)؛ مدرسه شهشهان در محله شهشهان (850 هـ.ق)؛ مدرسه اوزون حسن (858 هـ.ق)؛ مدرسه صدرالدين علي (قرن نهم هجري در نصرآباد). وقف مدارس در شهر اصفهان، که از سابقه کهن برخوردار اسـت، پيوستـه مورد توجه عدهاي از طالبـان علـم و دانش قرار گرفته است، بهطوري که پس از بناي مدارس، رقباتي را بدان اختصاص ميدادند. مکانهاي جغرافيايي اين نوع مدارس نيز خود قابل توجه و درخور مطالعه است؛ چه در کنار آنها مسجدي نيز بنا ميگرديد. مدارس در گذشته به عنوان مدارس علوم ديني پايهگذاري ميشـد، اما اين بدانمعنـي نيسـت که دانشپژوهـان از کسب ساير علوم بيبهره بمانند، بهطوري که در هر مدرسهاي، علوم متداول آن عصر تدريس ميشده، مانند رياضيات، هندسه، نجوم، فيزيک، مثلثات، بهويژه آثار خواجه نصيرالدين طوسي را در عصر صفويه تدريس ميکردهاند. يکي از سياحان آلماني عصر صفويه به نام انگلبرت کمپفر، با اشاره به شکوه و جلال مدارس عصر صفويه اعتراف ميکند که: بناي فيزيکي آنها بر مدارس اروپـايي برتـري داشتـه است. حقوق استادان اين نوع مدارس کافـي بـوده و از محل درآمد موقوفات مدرسه تأمين ميشده است، بهطوري که کمپفر به حقوق يکصدتوماني معلمان عصر صفويه حسرت ميخورد و آرزو ميکند که اي کاش به استادان آلماني چنين حقوقي ميپرداختند (27) اکثر مدارس وقفي داراي يک کتابخانه عمومي و مجموعهاي از ابزار نجومي بوده و در صحن مدرسه اغلب جوي آبي جريان داشته است که از معماري آن عصر حکايت ميکند و بيشتر براي استفاده وضو در نظر گرفته شده بوده است. در مطالعه موقوفات شهر اصفهان به مدارس وقفي زياد برميخوريم که وقفنامههاي آنها در مقام مقايسه با ساير موقوفات شهر، سالمتر باقي مانده است. يکي از اين مدارس، مدرسه سلطاني يا چهارباغ است که توسط آخرين شاه صفويه يعني شاه سلطانحسين بنيان نهاده شده و در رديف موقوفات مهم شهر به شمار ميآيد. وقفنامه اين مدرسه از طرف نگارنده مورد مطالعه قرار گرفت؛ در اين سند تاريخي به سالهاي 1110، 1114، 1117، 1124 و 1135هـ.ق برميخوريم و سنوات مزبور در واقع سير تکميل اين وقفنامه را براي ما روشن ميکند که رقباتي در همان سالها بدان اضافه شده و نظارت بيشتري از طرف مديران اوقاف بدان مبذول گرديده است. طول وقفنامه يادشده 85/15 متر و عرض آن 27 سانتيمتر است. متجاوز از 20 قريه، و چندين مزرعه، قنات، دکان و بازار جزء رقبات اين مدرسه بوده که اغلب آنها با وقفنامه مطابقت ندارد و در حقيقت به مرور زمان از مالکيت وقف خارج شده و به صورت املاک شخصي درآمده است، ولي با وجود اين، موقوفات مدرسه سلطاني (چهارباغ) هنوز يکي از پردرآمدترين موقوفات شهر اصفهان به شمار ميرود؛ بهطوري که درآمد رقبات آن در سال 1375 به 66743880 ريال بالغ گرديده است. در اصفهـان عصر صفويـه، 36 مدرسه داراي موقوفه بوده و 16 مدرسه رونق فراوان داشته است. ايجاد مدارس اوقافي در اصفهان جنبه مذهبي و گاهي تبليغاتي، سياسي و آموزشي داشته و اختصاص موقوفهها به اين مدارس، برهـان قاطعـي از اعتقاد مردم اصفهان به احکام وقف است. اما آشوبهاي سياسي، هميشه اختلالات شديدي در موقوفات شهر پديد آورده است. معمولاً بنيانگذاران مدارس موقوفه کوشش بر آن داشتهاند که بر ملحقات مدرسـه، حمـام، بازار، کاروانسرا، دکان و قهوهخانـه و غيـره بيفزايند، تا عوايدي را که از اين محلها حاصل ميشود به صندوق مدرسه بيفزايند تا هزينه تحصيلي جوانان به راحتي تأمين گردد. دريافت حقوق مدرسان داراي شرايطي بوده که از نظر اصول اخلاقي در سطح بالايي قرار داشته است، پنج روز کار در هفته، شرط اصلي دريافت حقوق بوده، اما مدرسان، نسبت به مقام و منزلت خود علاوه بر پول، جنس نيز دريافت ميکردند. طلاب نيز موظـف بودنـد که همـهروزه در محـل تدريس حاضر شوند و وجه وظيفه خود را دريافت دارند. يکي از شرايط مهم تحصيل در مدارس ديني، غايب نبودن طلبه از حلقههاي درس بوده و مديران مدارس بايد تلاش ميکردند که حجرههاي مدارس با ظرفيت تعيينشده به کار آموزشي خود ادامه دهند؛ مثلاً وقفنامهاي که به مسجد امام (شاه) نسبت ميدهند، تعداد طلبه آن را 27 نفر و شمار مدرسان آن را 11 نفر تعيين کرده است. اداره مدارس نيز در موقوفات پيشبيني شده بود، بهطوري که خدمه و عمله آن به 43 نفر ميرسيد، که شغل مؤذن، چراغچي، کفشدار، فراش، مشعلدار، سقا، آبکش، دربان و ابريقدار را داشتهاند. مشاغل فوق براي ما روشن ميکند که يک مسجد بزرگ با مدرسهاي در جوارش، چه مشاغلي و چه نيرويي را نياز داشته است(28) از اقدامات مهم عامالمنفعه فرهنگي، که از نظر کاربري زمين و عملکرد آن درخور ذکر است، واگذاري 825 هزار مترمربع زمين به دانشگاه صنعتي اصفهان در سال 1346 (29)، و دوميليون مترمربع از اراضي نزديک نجفآباد به همان دانشگاه(30) و همچنين معادل 21 حبه از هفتاد و دو حبه از املاک روستاي باغ ابريشم در دهستان لنجان به دانشگاه صنعتي اصفهان است (31) آمار ساختمانها و زمينهاي وقفي و واگذارشده به اداره کل آموزش و پرورش اصفهان در جدول زير آمده است: آمار ساختمانهاي در اختيار آموزش و پرورش اصفهان بر حسب نوع مالکيت و نوع استفاده (سال 1370ـ1371هـ.ش) وقفي و واگذاري (32) طبق آمار موجود در اداره اوقاف اصفهان، تعداد مدارس علوم ديني اصفهان 49 واحد آموزشي و تعداد اتاقهاي مدارس 1133 باب و تعداد طلاب در حال تحصيل 3586 نفر و موقوفه متصرفي 2382، رقبه متصرفي 8310 و موقوفه غير متصرفي 841، و رقبه غير متصرفي 3466 واحد است(33) وقف نامه مجتمع اقتصادي ـ ديني مدرسه سلطاني پراکندگي جغرافيايي بناهاي وقفي از يک نظام عُقلايي و اقتصادي کاملاً تکامل يافته تبعيت ميکند، بهطوري که يک موقوفه با چند رقبه، مانند مسجد، مدرسه، کاروانسرا، بازار، حمام و غيره در جوار هم قرار دارند، مکانيابي آنها چنان نظم کالبدي و فضايي ارزندهاي را به فضاهاي جغرافيايي ميبخشد که توجه معماران و شهرسازان قرن بيستم را به خود جلب نموده است. اين مجتمعهاي بديع، که گاهي به صورت ميراث فرهنگي به ثبت رسيده است، معرف رونق اقتصادي هر دوره تاريخي است و هر بخشي از اين موقوفات زواياي تاريک و مبهم گذشته اين شهر کهن را براي ما روشن ميسازد. يکي از زيباترين مجتمعهاي وقفي دوران صفويه، مدرسه سلطاني (مدرسه چهارباغ) است، که نهتنها نقش مسجد را به عهده دارد، بلکه چنانکه از نام آن برميآيد، مدرسه علوم ديني نيز هست. مجموعه مدرسه سلطاني، که آن را مدرسه «مادرشاه» نيـز ناميدهانـد، از زيباتـرين و مهمترين بناهاي دوره سلطنت شاه سلطانحسين، آخرين شاه صفوي و جزو آخرين بناهاي دوره صفويه است، لذا آخرين تحولات صنعت کاشيکاري ايران را ميتوان در آن مشاهده کرد. بناي ساختمان به سال 1116هـ.ق شروع شده و در سال 1118هـ.ق پايان يافته، اما تاريخ کتيبه سردر مدرسه، 1122هـ.ق را نشان ميدهد و به قلم عبدالرحيم جزايري است. نزديکترين رقبات اين موقوفه که در جوار مدرسه ساخته شده، کاروانسراي مادرشاه و بازار شاهي يا سلطاني است که هر سه در يک زمين مستطيليشکل بنا گرديدهاند. کاروانسراي جده يا مادرشاه(34)، همان کاروانسرايي است که در ضلع شرقي مدرسه سلطاني و در خيابان آمادهگاه واقع شده و در حال حاضر با حفظ نماهاي داخلي آن و تعمير کاشيکاريهاي اطراف صحن آن و اضافات و الحاقات چند به اصل بنا، به صورت مهمانخانه بزرگي درآمده و اکنون مهمانسراي عباسي نامگذاري شده است. مدخل شمالي مدرسه به وسيله در نفيسي به بازار شاهي (بازارچه بلند) که اکنون «بازار هنر» نام گرفته و از بناهاي عصـر شاه سلطان حسين اسـت، ارتبـاط پيدا ميکند. اين مجموعه، يعني مدرسه، کاروانسرا و بازار شاهـي، هر سـه در يـک زمان ساختـه شدهاند. دکانهاي بازار و کاروانسرا (مهمانسراي عباسي) از رقبات مدرسهاند و درآمد آنها در حفظ و تعمير مدرسه و هزينه تحصيل طلاب خرج ميگردد. تعداد مغازهها و کارگاههاي بازار 111 باب است که ماهيانه درآمدي در حدود 1200000 ريال دارند و از بابت کاروانسراي يادشده نيز ماهيانه مبلغ 1000000 ريال دريافت و خرج مدرسه ميگردد. بازار شاهي در قسمت شمالي مدرسه و کاروانسرا با جهت شرقي ـ غربي بنا گرديده است. بازار مزبور از نظر معماري جزو زيباترين بازارهاي جهان به حساب ميآيد؛ اين بازار در ميان مردم اصفهان به نام بازارچه بلند معروف است، چون ارتفاع آن حدود 7 متر و در مقايسه با ارتفاع بازار اصلـي شهر، بلندتـر است و داراي دو طبقه نيز ميباشد. تعداد مغازهها و کارگاههاي آن با هم برابر است. بازارچه بلند از سال 1345هـ.ش به وسيله سازمان اوقاف بازسازي شده، و چون صنايع دستي مختلف شهر در آن تهيه ميشود و به فروش ميرسد، لذا به نام «بازار هنر» اسـمگذاري شـده است. طبقـه فوقاني بازار، کارگاه صنعـتگر و طبقـه پايينـي، محل عرضه صنايع دستي است. مديريت موقوفات گفتيم که در دوران بعد از اسلام، ثروتمندان سرزمينهاي اسلامي، ملک يا مالي را حبس ميکردند تا در معرض فروش و يا گرو قرار نگيرد و منافع آن را در راه منافع عموم يا عده معيني مصرف ميکردند. معمولاً واقف در وقفنامه، خصوصيات رقبات و چگونگي مصرف و بهرهبرداري از آنها و نام متولي و چگونگي تعيين متوليان بعدي را بيان ميکند. در حقيقت، نخستين مديريت بر موقوفات با متوليان آن شروع ميشود، و غالبا به متوليان، يکدهم از درآمد موقوفه را به عنوان حقالزحمه ميپرداختند. در بعضي از وقفنامهها، غير از «متولي»، شخص ديگري را به نام «ناظر» معين ميکردند تا سوءاستفادهاي پيش نيايد. عوايد موقوفات، هميشه، چنانکه وقفکنندگان انتظار داشتهاند، به مصارف خيريه نرسيده است. حتي به موجب شواهد و مدارکي که موجود است، گاه عناصر شياد و بيايمان در کار موقوفات مداخله کرده و عوايد حاصلشده را به نفع خود مصرف کردهاند، و در واقع از ديرباز، برخي از متوليان و مصادر امور از حيف و ميل عوايد اوقاف خودداري نميکردند. چنين به نظر ميرسد که از گذشته دور، نظارت مخصوص بر اوقاف از طرف حکومت مرکزي اعمال ميشده است. در زمان سلطانسنجر، حاکم بايد در مصرف عوايد و وضع و طرز اداره آنها نظارت ميکرد، و در منشوري که از طرف ديوان سنجر صادر شده، نظارت کلي اوقاف به قاضي عسکر لشکر سلطان واگذار شده است؛ گذشته از قاضي، در بعضي از شهرها، ادارهاي به نام «ديوان اوقاف» وجود داشت (35) مطالعه منابع تاريخي مانند قصصالخاقاني، سياستنامه و تاريخ عالمآراي عباسي و وقفنامهها و سفرنامههاي خارجيان، براي ما روشن ميکند که در اداره موقوفات ايران و خصوصا اصفهان، کمال دقت مبذول ميگرديد و نوعي مديريت شهري را در خود ملحوظ داشته است که در واقع با خصوصيات فرهنگ اسلامي جامعه شکل گرفته بود. به اين نکته بايد اشاره شود که شهر اصفهان عصر صفويه، پايتخت امپراتوري صفوي کلاً در گرو احکام وقف قرار داشته، چه کمتر مکاني را در اصفهان عصر صفويه سراغ داريم که موقوفه نبوده است. در عصر صفويه، موقوفات اصفهان، وزير مخصوص داشت که معروف به «وزير فيض آثار» بود و اوقاف محالّ اصفهان را اداره ميکرد و اداره خاصي به نام «دفتر موقوفات» وجود داشته که کليه مستوفيان، متصديان، متوليان، مباشران موقوفات جهت حسابرسي و مميزي به آن دفتر مراجعه ميکردند. از وظايف وزير فيض آثار اين بود که به فعاليتهاي کشاورزي زمينهاي موقوفه، نظارت کند و در آبادي قنوات، باغها، آسيابها و بهطور کلي مستغلات، مراقبت دايمي به عمل آورد، تا در جمعآوري عوايد کليه موقوفات و مصارف آنها طبق شرايط واقف عمل شود، و نيز در توسعه کشاورزي و آباداني محالّ اصفهان (دهات و زمينهاي موقوفه خاصه) اهتمام خاص مبذول دارد. مطالعه منابع تاريخي براي ما روشن ميسازد که مسؤولان اوقاف به چند دسته تقسيم ميشدند که عبارت بودند از: 1. صدر خاصه يا مسؤول امور موقوفات پادشاهان؛ 2. صدر عامه يا ناظر کل موقوفات در سراسر کشور؛ 3. مستوفي موقوفات يا رئيس دفترخانه موقوفات که ضمن ثبت و ضبط جزئيات مساحت زمينها، طرز کشت و کاشت و داشت و برداشت را اداره ميکرده است؛ 4. متصدي موقوفات؛ 5. وزير موقوفات. سفرنامههاي اروپاييان، گاهي اطلاعات ارزندهاي از مديريت موقوفات به دست ميدهند که درخور کمال توجه است. کمپفر آلماني، در سفرنامه خود، اداره موقوفات آن عصر را با عناوين صدر موقوفات، مستوفي موقوفات، متصدي موقوفات، وزير موقوفات و متوليان، که هر کدام بهنحوي در اداره موقوفات اعمال مديريت ميکردند، ذکر ميکند (36) شاردن فرانسوي، صدر موقوفات و شيخالاسلام را به عنوان بالاترين مرجع موقوفات نام ميبرد، و نيز از مقامي به نام صدر خاصه، که متصدي موقوفات سلطنتي بوده، سخن گفته است و عايدات املاک موقوفه را حدود هشتصد هزار تومان (36 ميليون فرانک) مينويسد. و نيز به مساجدي اشاره ميکند که ساليانه چهارصد هزار فرانک درآمد موقوفات آن ميرسد. مديريت موقوفات اصفهان، گاهي به شخصي مورد اطمينان داده ميشد؛ گويا شاهطهماسب صفوي، به سبب علاقه به سادات، توليت موقوفات وسيعي را به سيدحسين خاتمالمجتهدين بخشيد. مقام صدر موقوفات در عصر صفويه چنان مهم بود که گاهي متصديان آن مزاحم امور سياسي کشور نيز ميشدهاند، و شاهعباس دوم به همين مناسبت صدر موقوفات را ميدان نداد و شاهسليمان، مقام صدر خاصه موقوفات (اداره موقوفات سلطنتي و موقوفات عمومي) را به دو شوهرعمه خود بخشيد (37) ديوان محاسبات موقوفات، که مرجع مهم رسيدگي به کليه اموال بوده است، دفتر موقوفات نام داشته است. به منظور رسيدگي به امور موقوفات، مفتشي از طرف شاه منصوب ميشد که مستوفي موقوفات نام داشت.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 727]
صفحات پیشنهادی
وقف در اصفهان
وقف در اصفهان نويسنده: سيروس شفقي پراکندگي جغرافيايي موقوفات و آثار اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي آن مقدمه سيروس شفقي به سال 1312هـ.ش در اروميه متولد شد و ...
وقف در اصفهان نويسنده: سيروس شفقي پراکندگي جغرافيايي موقوفات و آثار اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي آن مقدمه سيروس شفقي به سال 1312هـ.ش در اروميه متولد شد و ...
کليميان اصفهان و مسأله وقف
کليميان اصفهان و مسأله وقف اعتقاد به آخرت و جهان پس از مرگ يکي از اصول مهم مکاتب توحيدي را تشکيل ميدهد و آماده شدن انسان در اين دنيا براي سفر به عالم باقي و ايجاد ...
کليميان اصفهان و مسأله وقف اعتقاد به آخرت و جهان پس از مرگ يکي از اصول مهم مکاتب توحيدي را تشکيل ميدهد و آماده شدن انسان در اين دنيا براي سفر به عالم باقي و ايجاد ...
اصفهان؛ سرزمين وقف
اصفهان؛ سرزمين وقف نويسنده: محمد علي خسروي با استيلاي مغولان بر ايران، به سال 616 هـ.ق، مرحله درخشاني از تمدن و فرهنگ اسلامي ـ ايراني که مرکزيت آن بيشتر در ...
اصفهان؛ سرزمين وقف نويسنده: محمد علي خسروي با استيلاي مغولان بر ايران، به سال 616 هـ.ق، مرحله درخشاني از تمدن و فرهنگ اسلامي ـ ايراني که مرکزيت آن بيشتر در ...
اصفهان،پيشتاز عرصه وقف
اصفهان،پيشتاز عرصه وقف سنت وقف و اهميت آن در پيشرفت و ترقي جامعهدر دين مبين اسلام سنت هاي حسنه ي بسياري وجود دارد که هر کدام دنيايي از زيبايي و حکمت را در ...
اصفهان،پيشتاز عرصه وقف سنت وقف و اهميت آن در پيشرفت و ترقي جامعهدر دين مبين اسلام سنت هاي حسنه ي بسياري وجود دارد که هر کدام دنيايي از زيبايي و حکمت را در ...
اختصاصی /اصفهان میزبان همایش بین المللی وقف وتمدن
اختصاصی /اصفهان میزبان همایش بین المللی وقف وتمدن- معاون اداری مالی وامورمجلس سازمان اوقاف وامورخیریه کشوردرگفتگوی اختصاصی با راسخون اعلام کردهمایش بین ...
اختصاصی /اصفهان میزبان همایش بین المللی وقف وتمدن- معاون اداری مالی وامورمجلس سازمان اوقاف وامورخیریه کشوردرگفتگوی اختصاصی با راسخون اعلام کردهمایش بین ...
اجراى برنامههاى هفتهى وقف در استان اصفهان
اجراى برنامههاى هفتهى وقف در استان اصفهان-همزمان با سراسر كشور، برنامههاى ايام هفتهى وقف در سال نوآورى و شكوفايى )1387( در استان اصفهان برگزار خواهد شدبه گزارش ...
اجراى برنامههاى هفتهى وقف در استان اصفهان-همزمان با سراسر كشور، برنامههاى ايام هفتهى وقف در سال نوآورى و شكوفايى )1387( در استان اصفهان برگزار خواهد شدبه گزارش ...
وقف نامه مدرسه اماميه اصفهان
وقف نامه مدرسه اماميه اصفهان-وقف نامه مدرسه اماميه اصفهان نويسنده: عبدالعلي اديب برومند اين نسخه که نسخهاي مزيّن و هنري است، اصل وقفنامه مدرسه اماميه اصفهان است که ...
وقف نامه مدرسه اماميه اصفهان-وقف نامه مدرسه اماميه اصفهان نويسنده: عبدالعلي اديب برومند اين نسخه که نسخهاي مزيّن و هنري است، اصل وقفنامه مدرسه اماميه اصفهان است که ...
مدیرکل صدا وسیمای اصفهان:وقف نقش موثری درخدمات رسانی به ...
مدیرکل صدا وسیمای اصفهان:وقف نقش موثری درخدمات رسانی به نیازمندان دارد-مدیر کل صدا وسیمای استان اصفهان در آستانه برگزاری همایش بین المللی وقف وتمدن اسلامی ...
مدیرکل صدا وسیمای اصفهان:وقف نقش موثری درخدمات رسانی به نیازمندان دارد-مدیر کل صدا وسیمای استان اصفهان در آستانه برگزاری همایش بین المللی وقف وتمدن اسلامی ...
- استان اصفهان رتبه پنجم وقف را در کشور دارد
استان اصفهان رتبه پنجم وقف را در کشور دارد-راسخون : حجتالاسلام حسين اژدري در جمع خبرنگاران کاشان ،ميزان وقفيات در استان اصفهان را 12هزار موقوفه و600 بقعه ...
استان اصفهان رتبه پنجم وقف را در کشور دارد-راسخون : حجتالاسلام حسين اژدري در جمع خبرنگاران کاشان ،ميزان وقفيات در استان اصفهان را 12هزار موقوفه و600 بقعه ...
اصفهان ميزبان نخستين همايش «وقف و تمدن اسلامي» ميشود
اصفهان ميزبان نخستين همايش «وقف و تمدن اسلامي» ميشود-اصفهان ميزبان نخستين همايش «وقف و تمدن اسلامي» ميشود گروه اجتماعي: نخستين همايش بينالمللي «وقف و ...
اصفهان ميزبان نخستين همايش «وقف و تمدن اسلامي» ميشود-اصفهان ميزبان نخستين همايش «وقف و تمدن اسلامي» ميشود گروه اجتماعي: نخستين همايش بينالمللي «وقف و ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها