واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
اصفهان؛ سرزمين وقف نويسنده: محمد علي خسروي با استيلاي مغولان بر ايران، به سال 616 هـ.ق، مرحله درخشاني از تمدن و فرهنگ اسلامي ـ ايراني که مرکزيت آن بيشتر در خراسان بود، به افول گراييد؛ در فتنه مغولان، عالمان و مؤلفان و مدرسان و عارفان و هنرمندان بزرگي کشته شدند يا راه غربت و آوارگي در پيش گرفتند و مراکز علمي و ديني و کانونهاي تمدن، در اين آشوب فرهنگسوز از ميان رفت. به واسطه اين فتنه، پيوند ممالک اسلامي گسسته شد و داد و ستدهاي علمي و فرهنگي مسلمانان و امتزاجهاي پربرکت جوامع اسلامي متوقف گشت. متأسفانه هنوز زخم چنگيز و فرزندان او التيام نيافته بود که حوادث تاريخي، سرزمين ما را بار ديگر ميدان تاخت و تاز و لگدکوب ترکان تيموري کرد.عوارض و نابسامانيهاي ناشي از اين تاخت و تازها چيزي نبود که يکباره آشکار شود يا از ميان برود، بدينگونه کشور ما براي چند قرن متوالي دچار رخوت و رکود و توقف شد و نخستين جهش عظيم ايرانيان مسلمان براي برپا ساختن تمدن پرشکوه اسلامي ـ ايراني، با وجود دستاوردهاي بسيار عظيمي که داشت چونان دولتي مستعجل به رکود گراييد.تقريبا پس از سه قرن، زمينهاي فراهم شد تا شعلههاي تمدن اسلامي ـ ايراني يک بار ديگر از دل انبوه خاکسترها سر برآورد.اينبار پس از غروب آفتابي که از خراسان برآمده بود، آفتاب تمدن اسلامي ـ ايراني از افق اصفهان طلوع کرد، و اين شهر را به کانون عظيم علم و هنر و معرفت و حکمت و شعر و ادب مبدل ساخت و اصفهان از آن پس براي قرنها نگين انگشتري مشرقزمين شد.نکتهاي مهم که بايد به آن اشاره کرد، نقش فرهنگ وقف در شکلگيري اصفهان به عنوان کانون دومين مرحله درخشش تمدن اسلامي ـ ايراني است؛ همچنان که تأثير نهاد وقف در تشکيل مرحله نخست درخشش اين تمدن، پيش از هجوم مغول را نبايد از ياد برد.دوران شکوفايي اصفهان را بايد دوران طلايي وقف در تاريخ ايران دانست.اين دوران که از قرن يازدهم هجري به اينسو، آثار آن با وضوح بيشتري مشخص گرديد، از يک لحاظ بسيار مهم ديگر نيز براي ما واجد اهميت است. در اين روزگار، مذهب اهلبيت (ع) که به واسطه سرکوبها و اختناقهاي خلفاي اموي و عباسي و دستنشاندگان و جانشينان آنان، در نخستين قرون پس از رحلت پيامبر (ص) شديدترين لطمات تاريخي را متحمل شده بود، با جهاد علمي، فکري و فرهنگي علماي بزرگ شيعه به مرحلهاي رسيد که نقشي اساسي در عرصههاي سياسي و اجتماعي به عهده گرفت. در اين روزگار با هدايت عالمان شيعه، سلسلهاي که داعيه تشيع داشت در ايران حکومت يافت و منشأ آثاري چشمگير شد. جدا از افراط و تفريطهايي که شاهان صفوي ـ همچون همه سلسلههاي پادشاهي ـ از آن مبرّا نبودند، اين رويداد تاريخي سببساز رسمي شدن مذهب شيعه در سراسر ايران پهناور آن روزگار شد و بدينترتيب مرحلهاي اساسي در تمدن اسلامي ـ ايراني و تاريخ شيعه شکل گرفت.بنا بر آنچه گذشت، اصفهان، چه در عرصه فرهنگ و دانش و هنر اين ديار و چه در حرکت تاريخي شيعه نقشي بسيار اساسي و درخور مطالعه داشته است. اگر دنباله عهد درخشان اصفهان و ماحصل مجاهدتهاي عالمان بزرگ شيعه و مردم سختکوش و هنرپرور ما با حوادث تلخ و هرج و مرجهاي بعدي قطع نميشد، دومين مرحله شکلگيري و درخشش تمدن اسلامي ـ ايراني با مرکزيت اصفهان، ميتوانست به نتايجي بسيار درخشانتر و پربارتر بينجامد. در اين صورت ما امروز در نقطه ديگري از تمدن و فرهنگ جهان قرار داشتيم و حداقل چندين قرن از آنچه هستيم، جلوتر بوديم، اما حوادث و عوامل تاريخي، ستمکاريها و خيانتهاي سلسلههاي مختلف پادشاهي و حضور شوم استعمارگران ـ بويژه در اواخر دوران قاجار و سراسر دوران حکومت پهلوي ـ سرنوشت ديگري را براي ما رقم زد؛ سرنوشتي که به هيچروي شايسته ملتي چون ما نبود. اينک ما و ملت ما، خسته از گذشتههاي تلخ و ناگوار، با کولهباري از تجربيات مراحل گذشته و تاريخ پرفراز و نشيب خود، چشم به آينده دوختهايم.انقلاب اسلامي، اينک ثابت کرده است که ميتواند، سرآغاز دوراني ديگر از درخشش تمدن اسلامي ايران باشد و به ياري عزم و تلاش و همت و آگاهي ملت ما، نقطه عزيمتي باشد براي رسيدن به آرمانهاي عظيم همه عالمان و فرزانگان و شهيدان و واقفان تاريخ اين ديار.از حدود دو سال پيش که انديشه تدوين و انتشار ويژهنامههاي استاني به انگيزه جستجو، بازشناسي و معرفي پيشينه وقف، وضعيت کنوني و بررسي گسترش آن و نيز برجسته کردن رويکردهاي خيرانديشانه در قلمرو جغرافيايي خاص استانها در دفتر مجله بهتدريج شکل گرفت، استان اصفهان از زمره مناطقي بود که به دلايلي چند در بادي امر ذهن را مشغول ميکرد و سمتگيري پژوهش را بهسرعت متوجه خود ميساخت؛ دلايلي همچون:ـ پيشينه تاريخي و اجتماعي و پشتوانه فرهنگي ـ هنري اين منطقه؛آثار، اسناد و نمادهاي مکتوب و غير مکتوب (= مادي) و گونهگوني که بهفراواني در اين خطه يافت ميشود؛ مرکزيت اصفهان در دورههايي از تاريخ ايران که موجب شده است اين منطقه کانون توجه پژوهشهاي جهاني قرار گيرد و اينکه عليرغم همه تحقيقات انجامگرفته در عرصههاي مختلف جامعهشناختي و مردمشناختي، هنري و زيباييشناختي توسط محققان، انديشمندان و سفرنامهنويسان داخلي و خارجي، اين جنبه ـ يعني وقف ـ از ديدها و ديدگاهها تا حدود زيادي پنهان مانده است؛ وجود دورانهاي برجسته و مهم تاريخي و فرمانروايي حاکميتهاي مقتدر و يا نسبتا مقتدري که به دلايلي، به ناگزير توجه ويژهاي نسبت به وقف در اين منطقه معطوف داشتهاند.از اينرو دستاندرکاران مجله، بر آن شدند تا ويژهنامهاي را در زمينه وقف در اصفهان و مسائل پيرامون آن آماده سازند. لذا تماسهاي مستمر و مداومي با افراد، شخصيتها و بخشهاي مختلف فرهنگي اين شهر گرفته شد. خوشبختانه استقبال بزرگوارانه و ميهماننوازي روزافزون و صميمانه اساتيد، پژوهشگران و دستاندرکاران امر فرهنگ در اين شهر مايه دلگرمي ما بود و با توجه به پيشينهاي که از اهل فرهنگ و فضيلت در اصفهان سراغ داشتيم جز اين نيز انتظاري نميرفت.سخن آخر اينکه هر چند گردآورندگان اين مجموعه در سفارش و گزينش مقالات و تناسب داشتن آنها با وقف سختگير بودند، اما استواري و ارجمندي برخي نوشتارهاي ديگر که به جلوههاي ديگري از ميراث فرهنگي شهر اصفهان پرداخته است، موجب شد که اندکي دست به توسّع بزنيم، باشد که از اين طريق، پاسخگوي ذائقههايي باشيم که مباحث فراگيرتري را از مجله طلب ميکنند؛ هر چند الفت و تناسب همين مقالات نيز با قلمرو و زمينه انتشار مجله و موضوعات اصلي ويژهنامه پوشيده نيست.منبع: ميراث جاويدانمعرفي سايت مرتبط با اين مقاله تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 324]