تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 11 تیر 1403    احادیث و روایات:  حضرت زهرا (س):خدای تعالی ایمان را برای پاکیزگی از شرک قرار داد ، و نماز را برای دوری از تکبر ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803347782




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي امروز


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي امروز روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه برخي از آنها در زير مي‌آيد. كيهان: اين آ ب به كدام آسياب مي ريزد؟!«اين آب به كدام آسياب مي ريزد؟!» عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي يادداشت روز روزنامه‌ي  كيهان به قلم حسين شريعتمداري است كه در آن مي‌خوانيد؛اين نوشته در پي آن نيست كه آيت الله هاشمي رفسنجاني رياست محترم مجمع تشخيص مصلحت نظام و يا افرادي نظير آقايان دكترحسن روحاني رئيس محترم كميسيون سياسي، دفاعي، امنيتي مجمع و دكتر محسن رضايي، دبيرمحترم اين مجمع را به تلاش براي دور زدن قانون اساسي متهم كند و يا انگيزه آنان از اقدامي كه در پي آن هستند را- خداي نخواسته- تأمين خواسته ها و منافع بر زمين مانده دشمنان اسلام و انقلاب بداند! ولي متاسفانه و با عرض پوزش بايد گفت، نتيجه طرحي كه آقايان در دست تهيه داشته و براي قانوني شدن آن تلاش مي كنند، چه بخواهند و چه نخواهند -والبته كه نمي خواهند- از يكسو «دور زدن قانون اساسي» و از سوي ديگر، تامين خواسته اي است كه دشمنان بيروني نظام و دنباله هاي داخلي آن طي 20 سال گذشته با همه توان براي دسترسي به آن تلاش كرده و مي كنند. ماجرا در يك كلمه، حذف شوراي نگهبان از چرخه تعيين صلاحيت نامزدهاست.اين طرح كه امروزه با قيد «فوريت» و «خارج از نوبت» در دستور كار مجمع تشخيص مصلحت نظام قرار دارد، به گونه اي تنظيم شده است كه اهداف اصلي و نهايي آن در پوششي ازلفاظي ها و ظاهرسازي هاي دهان پركن، مخفي شده و در نگاه اول به چشم نمي آيد و بعيد نيست كه اين پنهان كاري به مسئولان مجمع نيز تحميل شده و افرادي با زرنگي خاص- بخوانيد با موذي گري و لفاظي هاي هزار لايه- اهداف نهايي طرح را از نگاه آنان مخفي كرده باشند!ماجرا، اما به طور خلاصه اينگونه است كه در ارديبهشت ماه سال 1387 آقاي پورمحمدي وزير وقت كشور با اشاره به برخي از موارد مبهم و بعضاً مشكل آفرين در قانون انتخابات و چرخه اجرايي آن، نظير منابع مالي نامزدها، چگونگي تبليغات، برگزاري جداگانه چند انتخابات كه قابل جمع هستند و... نامه اي خطاب به رهبر معظم انقلاب مي نويسد و درخواست مي كند كه موضوع به عنوان يك «معضل» در مجمع تشخيص مصلحت نظام مورد بررسي قرار گرفته و راهكارهايي براي آن انديشيده شود.مشكلاتي كه آقاي پورمحمدي خواستار چاره جويي براي آنها شده بود، از مدتها قبل- بيش از يك دهه- مورد توجه تمامي مسئولان نظام و مخصوصاً دست اندركاران برگزاري انتخابات قرار داشته و تقريباً تمامي مسئولان ذيربط خواستار برطرف شدن آن بوده اند و برخي از اين موارد، نظير ضرورت تجميع انتخابات رياست جمهوري، مجلس، خبرگان و شوراها به صورت انتخابات همزمان «مجلس شوراي اسلامي و خبرگان رهبري» و «رياست جمهوري و شوراهاي اسلامي شهر و روستا» و يا دوگانه هاي ديگر، از مدتها قبل مطرح شده و درباره آن بحث و بررسي هايي صورت گرفته بود.روشن شدن منابع مالي نامزدها، اخلاق انتخاباتي و... نيز، از جمله همين موارد بوده است. بنابراين درخواست وزيركشور وقت براي حل و فصل نهايي اين اشكالات و رفع ابهامات و يا قانونمندي آنها، خواسته اكثريت قريب به اتفاق مسئولان-صرفنظر از سليقه هاي سياسي آنان- بوده و انجام آن كمترين نيازي به دور زدن قانون اساسي نداشته و ندارد. درخواست آقاي پورمحمدي از سوي رهبرمعظم انقلاب به مجمع تشخيص مصلحت نظام ارجاع مي شود تا پس از بررسي هاي لازم و ارائه نظر پيشنهادي مجمع، درباره آن «تصميم مقتضي» گرفته شود. روالي كه در امور و مسائلي از اين دست، جاري و متداول است.كميسيون «سياسي، دفاعي و امنيتي» مجمع تشخيص مصلحت نظام به رياست آقاي دكترحسن روحاني، بعد از چند جلسه بحث و بررسي، نظر پيشنهادي مجمع را از طريق رياست محترم مجمع به محضر رهبرمعظم انقلاب تقديم مي دارد اين پيشنهاد با دستور العمل بعدي معظم له به مجمع بازمي گردد و نهايتاً كميسيون ياد شده با تشكيل 20 جلسه ديگر- و با حضور برخي از شخصيت هاي سياسي، نمايندگان ادوار و كنوني مجلس و... - پيشنهاد نهايي خود را طي نامه اي در تاريخ 3/11/88 براي طرح در «صحن اصلي مجمع تشخيص مصلحت نظام» به رياست محترم مجمع ارائه مي دهد و از ايشان مي خواهد « به دليل اهميت مسئله» مقرر فرمايند كه «موضوع، خارج از نوبت و با فوريت در دستور كار مجمع قرار گيرد» كه با اين درخواست موافقت شده و طرح مورد اشاره هم اكنون با دو قيد «خارج از نوبت» و «فوريت» در دستور كار صحن اصلي مجمع قرار دارد كه گفتني است.1- در اين طرح براي برخي از مشكلات نظير، زمان برگزاري انتخابات و ضرورت تجميع 4 انتخابات به صورت 2 به 2، تعيين قطعي حداقل سن رأي دهندگان و انتخاب شوندگان، ضوابط لازم الاجرا براي فعاليت انتخاباتي نامزدها، فراهم آوردن امكانات كافي و عادلانه براي كانديداها، پيشگيري از تخريب نامزدها و قانونمند شدن اخلاق تبليغاتي و... پيشنهادهاي - در مجموع- راه گشايي ارائه شده است كه اين بخش از طرح ياد شده را مي توان و بايد از موارد مثبت آن تلقي كرد.2- و اما، بخش ها و بندهايي از طرح پيشنهادي مجمع تشخيص مصلحت نظام، از يكسو با قانون اساسي مغاير است و از سوي ديگر، در صورت تصويب - كه محال و غير ممكن به نظر مي رسد- آرزوي چندين ساله دشمنان بيروني و دنباله هاي داخلي آنان براي حذف نظارت شوراي نگهبان و نفوذ افراد بي صلاحيت به مراكز حساس نظام را برآورده مي كند. چرا...؟! بخوانيد.بند 4 از فصل «ساماندهي اجرا» در طرح 28 ماده اي ياد شده مي گويد؛«كميسيون ملي انتخابات» مسئوليت برگزاري انتخابات، بررسي صلاحيت داوطلبان، كنترل و نظارت بر تبليغات و هزينه هاي انتخاباتي و انجام بازرسي و رسيدگي به شكايات را برعهده دارد.» كه بايد گفت؛الف: در اوايل آذرماه سال جاري و بعد از آن كه نشانه هاي شكست قطعي فتنه اخير آشكار شد و سران فتنه از دروغ بزرگ «تقلب در انتخابات»! حمايت بي پرده آمريكا، اسرائيل و انگليس، ائتلاف اعلام شده با منافقين، بهايي ها، سلطنت طلب ها، ماركسيست ها و تمامي افراد و گروههاي اپوزيسيون، اهانت به آرمان هاي اسلام ، امام (ره) ،انقلاب و... طرفي نبسته و به جايي نرسيدند، به ناگاه طرحي با همين عنوان «كميسيون ملي انتخابات»!! كه يكي از نامزدهاي ناكام انتخابات در پشت صحنه آن قرار داشت، به ميان كشيده شد و بلافاصله با استقبال گسترده فتنه گران و حاميان بيروني آنها روبرو گرديد. كيهان در همان هنگام، طرح يادشده را نقد كرده و ضمن تأكيد بر مغايرت اين طرح با قانون اساسي به بخش مضحكي از طرح مزبور اشاره و نوشته بود؛ «طراحان طرح موسوم به كميسيون ملي انتخابات در ماده چهار آن شوراي نگهبان را دور زده و نوشته اند: در صورتي كه شوراي نگهبان، مستندات و دلايل كميسيون را نپذيرد اما كميسيون همچنان با تكيه بر مستندات مربوطه بر وقوع تخلف اصرار كند در اين حالت جهت حل اختلاف، دو راه حل پيشنهاد مي شود: الف- به مجمع تشخيص مصلحت نظام ارجاع خواهد شد.رأي مجمع تشخيص، قطعي خواهد بود. ب- به كميته ويژه اي كه شش نفر از اعضاي كميسيون در آن حضور دارند و رياست آن هم برعهده يكي از اعضاي مجمع تشخيص خواهد بود ارجاع مي شود. رأي كميته مذكور، قطعي خواهد بود»!همانگونه كه ملاحظه مي كنيد در آن هنگام نيز از متن طرح موسوم به «كميسيون ملي انتخابات» معلوم بود رد پاي تهيه كنندگان آن به مجمع تشخيص مصلحت نظام مي رسد! و كيهان به همين علت و با كنايه نوشته بود «اگر ارائه كننده اين طرح به جاي عضويت در مجمع تشخيص مصلحت نظام، كارمند مثلاً وزارت نفت بود، مرجع رسيدگي به اختلافات احتمالي را «وزارت نفت»! معرفي مي كرد»!بنابراين، بعيد به نظر مي رسد كه پيشنهاد اخير كميسيون مربوطه در مجمع تشخيص مصلحت نظام، به قول آقاي دكتر روحاني «بعد از 20 جلسه كارشناسي و...» تهيه شده باشد، چرا كه اين پيشنهاد مدتي قبل، از سوي افراد وابسته به مجمع مطرح شده بود! و اكنون در پوشش لفاظي هاي ديگر به اصطلاح «پرورده» شده است، انگار قانون انتخابات «پنير» يا «زيتون» است كه پرورده آن قيمت بيشتري داشته باشد؟!ب: مطابق نص صريح اصل 99 قانون اساسي، «نظارت بر انتخابات مجلس خبرگان رهبري، رياست جمهوري، مجلس شوراي اسلامي و مراجعه به آراء عمومي و همه پرسي بر عهده شوراي نگهبان است» بنابراين، پيشنهاد «كميسيون ملي انتخابات» كه در طرح مجمع آمده است، با نص صريح قانون اساسي در تضاد است و «تغيير قانون اساسي» در صورت ضرورت، راه كار جداگانه اي دارد كه به مجمع تشخيص مصلحت مربوط نيست.ج: از اولين سال هاي بعد از پيروزي انقلاب اسلامي و مخصوصاً طي دو دهه اخير، تمامي گروههاي ضدانقلاب داخلي و خارجي و قدرت هاي استكباري حمله مشترك و هماهنگي را عليه نظارت شوراي نگهبان آغاز كرده و بي وقفه ادامه داده اند. چرا كه اين شورا مطابق وظيفه قانوني خود مانع از ورود افراد بي صلاحيت به كانون ها و مراكز تصميم ساز و سياست پرداز نظام است. حمله به شوراي نگهبان مخصوصاً در دوران مدعيان اصلاحات به اوج خود رسيد تا آنجا كه آقاي خاتمي رئيس جمهور وقت، بخشي از لايحه موسوم به «دوقلو» را به حذف نظارت شوراي نگهبان اختصاص داده بود و...د:متاسفانه بايد گفت كه طرح مورد اشاره در چارچوب فتنه اخير قابل ارزيابي است و از آنجا كه برخي از تهيه كنندگان طرح، اگر با فتنه اخير همراه نبوده اند- كه بعضاً بوده اند- عليه فتنه گران نيز مواضع روشن و مرزبندي شده اي نداشته اند، احتمال آن كه طرح ياد شده، تلاش و تقلايي- البته بي ثمر- براي دميدن در تنور فتنه شكست خورده اخير باشد، دور از انتظار نيست!اين تلاش مخصوصاً بعد از راهپيمايي بي نظير 9 دي ماه و حماسه بي سابقه 22بهمن ماه، بسيار عجيب به نظر مي رسد و گويي برخي از آقايان هنوز پيام روشن و پرصلابت توده هاي چند ده ميليوني مردم را دريافت نكرده اند ويا خداي نخواسته...!3- آقايان لطف كرده! و در بند 5 طرح پيشنهادي خود كه به تركيب «كميسيون ملي انتخابات» اختصاص دارد، از شوراي نگهبان نيز ياد كرده و به عنوان يكي از اعضاي اين كميسيون، آورده اند، «يك نفر از اعضاي شوراي نگهبان به انتخاب آن شورا، به عنوان ناظر و بدون حق رأي»!4-طرح ياد شده، نكات درخور نقد و غيرقانوني و غيرمنطقي ديگري نيز دارد كه از آنها مي گذريم و تنها به بند 21 اين طرح اشاره مي كنيم كه در آن به گونه اي زيركانه درباره يكي از شرايط داوطلبان آمده است؛«تعهد و پايبندي داوطلبان نسبت به قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران و التزام عملي نسبت به احكام اسلام (التزام اقليت ها به احكام دين خود)»در اين بند با ظرافت خاصي، التزام عملي به اصل ولايت فقيه، يعني همان نكته كه مشكل اصلي و هميشگي دشمنان و از جمله سران فتنه بوده، حذف شده است. ممكن است گفته شود، التزام به قانون اساسي و «احكام اسلام» مي تواند جايگزين آن باشد! كه بايد گفت؛ روال تعريف شده در قانونگذاري، اجتناب از «كلي گويي» و «ابهام» است. به عنوان مثال، فلان كانديدا بعد از حضور در مسئوليت مي تواند قانون اساسي و حكم و نظر ولي فقيه را ناديده بگيرد و در پاسخ ادعا كند كه بنده، مثلاً مقلد آقاي صانعي!!و يا ... هستم! و اين آقايان، فلان نظر حضرت امام(ره) را قبول ندارند و يا همراهي و همكاري با آمريكا را «تعامل سازنده»! مي دانند و...6- و بالاخره، ترديدي نيست كه اين طرح در همان صحن اصلي مجمع- با توجه به حضور افراد متعهد و هوشمند- رد خواهد شد و بر فرض تصويب، با مخالفت مجلس و شوراي نگهبان روبرو مي شود. ولي چرا بايد براي «هيچ» هزينه داد؟!مردم سالاري:از عوام زدگي تا عوام فريبي «اين آ ب به كدام آسياب مي ريزد؟!»،«از عوام زدگي تا عوام فريبي»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي مردم سالاري به قلم ميرزابابا مطهري نژاد است كه در آن مي‌خوانيد؛اول اسفند ياد آور حادثه دردناکي است:  شهادت شهيد حجت الاسلام والمسلمين محلاتي نماينده امام در سپاه و شهادت شهيد سيد حسن شاهچراغي سرپرست موسسه  کيهان و نماينده مردم دامغان در مجلس شوراي اسلامي و شهيد سيد قاسم موسوي امام جمعه رامهرمز و همراهانشان که با هدف قرار  گرفتن هواپيماي حامل  آنها که براي پيوستن به رزمندگان دفاع مقدس عازم کربلاي ايران، خوزستان بودند توسط  دشمن بعثي به لقاي پروردگار نائل آمدند. گفتار، رفتار و کردار انديشه همراهان فکري امام و انقلاب اسلامي بايد شاخص امروز ما و شاخص هميشه تاريخ ما باشد.بيست و چهارمين سالگرد شهادت اين اسوه هاي کمال و انسانيت و تدين و دينداري را گرامي ميداريم و  فرازي از انديشه شهيد شاهد سيد حسن شاهچراغي که  کوچه به کوچه و در به در بدنبال فرزندان فکري آنها حيران و سر گردانيم، به  بهانه اين مناسبت تقديم ميکنيم. امروز ميراث خواران نام  سيد حسن  فراوانند، اما ميراث داران  تفکر ناب، بصير و آگاه به زمان اين عزيز را  کجا بايد يافت؟شهيد شاهچراغي که جاي فکري اش  نه تنها در همه جاي شهر و ديار زادگاهش، که در همه جاي ايران و در همه جاي جهان خاليست در يکي از نطقهاي قبل از دستور مجلس شوراي اسلامي به يکي از خطرات تهديدکننده انقلاب به عنوان ميکروب مضر و خطرناک که پيکره جامعه و انقلاب را تهديد ميکند هشدار ميدهد، و امروز بيش از هميشه به اين هشدار نياز داريم.«... يکي از امراض و ميکروب ها که هر روز گسترش  مييابد و جاي پاي زيادتري براي خود باز ميکند عوامزدگي   در حاکميت و مديريت کشور است. عوامزدگي هم مثل غربزدگي و يا شرق زدگي و روشنفکر زدگي اگر مورد بيتوجهي قرار گيرد و دقيق عوامل و ريشههايش در جامعه شناسايي نگردد عامل خطرناکي براي پوشانيدن و سوزانيدن همه ريشههاي علم و ترقي و شعور و تدبير خواهد بود.»شهيد شاهچراغي که گويا از عمق تاريخ گذشته، آينده را مينگرد در تبيين دقيق تر اين بيماري و شناخت آن در عينيت جامعه  از عمق جان  فرياد ميزند.«... در تاريخ گذشته ما نيز از اين حالت که بيشتر ريشه در بي سوادي و يا کم سوادي و کم درکي بعضي اقشار دارد استفاده فراوان شده است که بسياري عناصر ظاهر الصلاح و مشکوک در دامن زدن به اين روحيه يا عناوين مقدس، تدين و مکتب حتي با تکيه بر سنت هاي صحيح و مفيدي مثل روضه خواني و سينه زني و عزاداري که جاي خاص خود را  دارد نقش خود را ايفا ميکنند، شما ميتوانيد آثار اين روحيه که مورد تشويق و تقدير دشمنان ما هم در بعضي موارد بوده است را در مخالفت با برنامه ريزي، تهيه آمار در زمينههاي مختلف، مخالفت با تعاوني ها، ترس از بحث و گفت وگو در عوامل و ريشههاي گراني، مخالفت صريح و آشکار با تحليلهاي سياسي و اجتماعي، مخالفت با تنظيم و تهيه برنامههاي تفريحي سالم، پيشنهاد تعطيل مسابقات ورزشي مورد علاقه مردم و بيضرر و... را ببينيد که متاسفانه نمونه فراوان داريم.» اما سيد بزرگ قلم  و سياست  براي آنکه نگويند فقط حرف ميزند، سراغ يک مصداق پايهاي ميرود و آشکارا خطر را نشان ميدهد: «... من بر يکي از مظاهر اين سم  مهلک به مناسبت تشکيل مجدد ستاد انقلاب فرهنگي و باز گشايي مدارس در ماه مهر تاکيد ميکنم.بي پرده بگويم که بسيار کساني که به عنوان استاد، مدرس در دانشگاه ها... به کار گرفته شده اند و بسياري از آنها که در مسووليت هاي رياست، معاونت، رئيس گروه در دانشگاه ها و دانشکدهها منصوب گرديده اند شايستگي علمي و فرهنگي متناسب با انقلاب فرهنگي را ندارند و ضعف بنيه دانش و تخصص اينها در کارها موجب نگراني و ناراحتي  دانشجويان مومن و متعهد شده است. ذکر نمونه خاص  از اين تريبون ضرورتي ندارد.»شاهچراغي که  انقلاب درخت آرزوهايش بود و برترين هنر و زيباترين پيامش شکستناپذيري بود   و امروز به معناي واقعي کلام تمام شهر و تمام شهرها او را ميجويند و او را ميبويند،  در مبارزه بيامانش با عوامزدگي در يک نگاه آسيبشناسانه علت بروز اين خطر را چنين تبيين مي کند: «...بچههاي مومن و انقلابي اما داراي انديشه متقي و عاشق انقلاب و سهيم در انقلاب مورد بي اعتنايي و بيمهري قرار ميگيرند، در حالي که عناصر کم سواد و بيمايه اما متملق و رياکار با اندوختههاي بسيار کم علمي و عمدتا بامدرک تحصيلي..... مدرس ميشوند  و...  بياعتنايي به نيروهاي متخصص و مفيد و... اکتفا کردن به ظاهر افراد، کمترين نتيجه اش افت فرهنگي و تنزل علم و تخصص است که آينده را سخت تهديد مي کنند و به نام اسلام و مکتب هم تمام ميشود.چگونه است که رهروان راه علم را ضد علم و فرهنگ و عوامل و عوامزدگاني که رطب و يابس را به هم ميبافند تا ضعفهاي خود را جبران کنند و متاسفانه چارهاي هم جز تظاهر به مذهب ندارند، و امام امت اين اسوه علم و تقوي، سواد و تخصص و پيامبر آگاهي و بيداري را ملاک کار خويش نميگيرند، مروج علم مي نامند ؟....»امروز  خطر عوام زدگي آنقدر گسترده شده که عوامفريبيسکه رايج است و بايد براي آن فکري کرد و کاري کرد کارستان. مجلس شوراي اسلامييکي از ميراث داران شهيداني چون شاهچراغي و رسانهها ميراث دار چنين اسوههاي تدبير و انديشه مسووليتي بس عظيم دارند و بايد راه رشد عوام زدگي و عوام فريبي را در لوايح و قوانين و نظارت دقيق و آگاهي بخشي به مردم  مسدود کنند.رسالت:کودتا عليه راي ملت شکست خورد«اين آ ب به كدام آسياب مي ريزد؟!»،«از عوام زدگي تا عوام فريبي»،«کودتا عليه راي ملت شکست خورد» عنوان سرمقاله‌ِ روزنامه‌ي روزنامه‌ي رسالت به قلم محمدکاظم انبارلويي است كه در آن مي‌خوانيد؛يک فرقه سياسي اراده کرده بود در انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري به هر قيمت ممکن پيروز شود. آنها براي اولين بار در انتخابات رياست جمهوي سنتي را پايه گذاري کردند که در انتخابات هاي پيشين سابقه نداشت و آن اردوکشي خياباني و اهانت به نامزدي بود که به احتمال زياد راي مي آورد.يک فرقه سياسي اراده کرده بود در انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري به هر قيمت ممکن پيروز شود. آنها براي اولين بار در انتخابات رياست جمهوي سنتي را پايه گذاري کردند که در انتخابات هاي پيشين سابقه نداشت و آن اردوکشي خياباني و اهانت به نامزدي بود که به احتمال زياد راي مي آورد.نوع شعارها و دست نوشته ها و پلاکاردها و پوسترهاي اين فرقه ناظر به يک رقابت اخلاقي ، انساني و جوانمردانه نبود . نطق ها و سخنراني هاي آنها در چارچوبهاي پذيرفته شده قانوني براي يک رقابت سالم طراحي نشده بود.آنها مستظهر به پشتيباني ارتش رسانه اي غرب و حتي اعلام رسمي برخي دولتهاي اروپايي و آمريکايي بودند.علي رغم اينکه چهره هاي موجه و با سابقه اي در اين فرقه ديده مي شدند اما مردم به دليل وادادگي آنها به غرب و بويژه آمريکا و رفتار غيراخلاقي لژيونرهاي آنها که عمدتا از گروههاي ضد انقلابي بودند، به آنها راي ندادند.لذا آنها اميد خود از صندوق راي را برباد رفته مي دانستند و همان روز راي گيري و در اولين ساعات، فرمان شورش خياباني و خيزش ساختارشکنانه را صادر کردند.هشت ماه در چند خيابان تهران در مقابل دوربين هاي اجانب رژه رفتند، آرمانها و اهداف و مقدسات مردم را به سخره و اهانت گرفتند . اموال عمومي را آتش زدند، خون بي گناهان را در سنگفرش خيابانها ريختند و ...مردم و رهبري بيدار انقلاب نجيبانه و صبورانه با شرارت هاي اين فرقه برخورد کردند.روشنگريهاي رهبر معظم انقلاب و نخبگان هوشمند جامعه ما خيلي سريع رخدادها را مديريت کرد و ريزش در اين فرقه به سرعت صورت گرفت به گونه اي که اکنون رهبران فرقه از طرف ملت طرد شده و تنها مانده اند و اربابان خارجي آنها هم به بي عرضگي آنها اعتراف کرده اند و کم کم دارند لحن خود را در حمايت از آشوب و اغتشاش تغيير مي دهند.مردم در رفراندوم9  دي با فرقه سبز و اربابان آمريکايي آنها اتمام حجت کردند. مردم در راهپيمايي عظيم و بهت آور22  بهمن به دنيا اعلام کردند از خواب بيدار شويد اين انقلاب ماندني است و ملت ايران تعهد دارد آن را سالم و با همان طراوت و تازگي سالهاي57  و58  درعصر ظهور، به يگانه منجي بشريت تحويل دهد ولو اينکه هنگام ظهور صدها سال بعد باشد.به تعبير مقام معظم رهبري مردم در22  بهمن نشان دادند به دنبال چه هستند و چه مي خواهند.(1)مردم در روز22  بهمن سوت پايان اردوکشي خياباني را به صدا درآوردند و به شرارت فرقه سبز با حضورخود خاتمه دادند.اکنون کودتا عليه راي ملت هم در صندوق و هم در کف خيابان شکست خورده است، اين حقيقتي است که حتي سي ان ان و بي بي سي و ديگر رسانه هاي غرب قادر به پنهان کردن آن نيستند.مردم ايران در صيانت از “جمهوريت “ نظام همان قدر همت از خود نشان دادند که در حفظ “اسلاميت نظام اين عزم و اراده را قبلا نشان داده بودند.شايد دشمن بتواند در ايران با يک دولت يا يک حزب و جريان مقابله کند- که البته از همين هم عاجز است - اما هرگز نمي تواند در برابر ملت بايستد.تاريخ گواهي مي دهد هر وقت دشمن در برابر ملت ايران قرار گرفته شکست آن قطعي بوده و ترديد در آن نمي توان کرد.درجه خلوصي که در متن حرکتهاي مردمي وجود دارد- و همان دست قدرت حق را درکشور ما ياري مي کند- هميشه در بزنگاههاي تاريخي کار خود را کرده است. مردم ما مورد عنايت حق تعالي هستند و با همين عنايت ويژه مي توانند کوهها را جابه جا کنند.چهارشنبه گذشته مقام معظم رهبري در ديدار پرشور مردم آذربايجان شرقي فرمودند: اجازه نمي دهيم آمريکا با سرنوشت دنيا بازي کند. با صراحت اعلام مي کنيم با استکبار جهاني مخالفيم و با آن مبارزه مي کنيم.همزمان با اين موضع پرقدرت و شجاعانه رهبر انقلاب، سيدحسن نصرالله دبير کل حزب الله لبنان به اسرائيل هشدار داد؛ اگر اسرائيل بي عقلي کند تل آويو را ويران مي کنيم.هدف شرارت هاي هشت ماه اخير در تهران اين بود که رهبري و ملت را به مسائل داخلي مشغول سازد به گونه اي که روي لحن گفتمان انقلاب اسلامي در ايران و منطقه عليه استکبار اثر بگذارد.امروز پس از گذشت چند ماه از اين ماجرا جهان شاهد آن است که رهبري معظم انقلاب و ملت شجاع ايران از تهديدهاي ياد شده يک فرصت عظيم براي به رخ کشيدن اقتدار ملي پديد آورده اند. فرصتي که انقلاب را در اوج اقتدار در جهان و منطقه نشان مي دهد به  گونه اي که دشمن نيز به آن اعتراف دارد. امروز هيچ ترديدي وجود ندارد که نقش و جايگاه رهبري در جامعه ما بيش از پيش تقويت شده است. رفراندوم نهم دي ماه و راهپيمايي22  بهمن به طور صريح و شفاف اين  جايگاه را نشان داد.پي نوشت1- مقام معظم رهبري در ديدار مردم تبريز - رسالت88/11/29ابتكار:جدال آلترناتيوها«اين آ ب به كدام آسياب مي ريزد؟!»،«از عوام زدگي تا عوام فريبي»،«کودتا عليه راي ملت شکست خورد»،«جدال آلترناتيوها»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي ابتكار به قلم محمدعلي وکيلي است كه در آن مي‌خوانيد؛با فاصله گرفتن از فضاي ملتهب پس از انتخابات 22خرداد،امکان گمانه زني پيرامون صف بندي هاي سياسي فراهم آمده است.به نظر مي رسد اصلاح طلبان ديگر ياراي هماوردي در صحنه سياسي ايران را نخواهند داشت.در اين مجال فرصت بازشماري عوامل اين رخداد نيست اما زنجيره حوادث موجب شد تا گردونه سياست بر پاشنه همراهي و موافقت براي اصلاح طلبان نچرخد و نشانه هايي ظاهر شد که نشان مي داد افکار عمومي تفکر اصلاح طلبان را پس زده است. حال اصلاح طلبان از عرصه عمومي جامعه حذف شده اند و اين حذف شدن قبل از زماني بود که از قدرت حذف شوند.اصلاح طلبي گرايشي بود که در دوم خرداد 76 سر برآورد و با تحصن کمدي و تراژيک نمايندگان مجلس ششم در سال 82 عملا به پايان رسيد;وقتي هيچ پاسخ تائيد آميزي از مردم در آن هنگام نگرفتند در حقيقت برگ رفوزه خود را از افکار عمومي دريافتند.آنها در توهم حمايت مردم دست به راديکالترين اکسيون خود عليه نظام يعني استعفا و تحصن در مجلس زدنداما مردم که روزي آنها را با عنوان "خط امامي ها" مي پنداشتند و در 76 به همين دليل به آنها روي آوردند با اين رفتار اکنون آنها را نقطه مقابل نظام مي ديدند بنابراين به فراخوان تلويحي اصلاح طلبان براي حمايت از تحصن و انتخابات شوراها و رياست جمهوري نه گفتند و به اين ترتيب تاريخ "اصلاح طلبان از مردم رانده و از قدرت مانده" شروع شد.دوم خرداد 76 و تير 84 هر دو برآمده از رويکرد سلبي در انتخابات بود.در 76 همه تحليل ها در نقد و رد آنچه در طول ساليان سازندگي به انجام رسيده بود،صورت پذيرفت و گفتمان غالب انکار گذشته بود. افکار عمومي هم محمد خاتمي را در آن گفتمان پذيرفت.در 84 دولت هاي سازندگي و اصلاحات به عنوان بانيان بسياري از انحرافات نسبت به شعارها و آرمانهاي انقلاب معرفي شدند و گفتمان غالب حول ارزشهاي به حاشيه رفته همچون ساده زيستي،توجه به عدالت، سياست خارجي عزتمند و توجه به مستضعفين، دور مي خورد و مردم هم محمود احمدي نژاد را در اين گفتمان برگزيدند.اکنون عرصه سياست از وجود رقيبي چون اصلاح طلبان و ياران هاشمي،خالي است براين اساس اين عرصه نياز به الترناتيو دارد. در حقيقت روز بعد از انتخابات 22 خرداد 88 نقطه آغاز شکل گيري و بازتعريف آلترناتيوها بود.به تعبير ديگر تحليل رفتار زيرپوستي گروههاي مختلف اصولگرا،حکايتگر جدال آلترناتيوهاست. جدال آلترناتيوها در زير پوست رفتار ظاهري گروههاي سياسي جريان دارد چرا که آشوب هاي خياباني پس از انتخابات تاکنون مانع عريان شدن جدال مذکور بوده است; و به مرور که فضا آرام و آرامتر شود و به انتخابات شوراها که در 89 برگزار خواهد شد نزديکتر شويم ابعاد جدال نمايانتر خواهد شد.انتخابات چهارمين دوره شوراهاي شهروروستا که در سال 89 برگزار مي شود،نخستين وزن کشي سياسي بين جايگزين هاي اصلاح طلبان از يکطرف و جريان حامي دکتر احمدي نژاداست.نحوه واکنش گروههاي مدعي آلترناتيو بودن به اشوب هاي پس از انتخابات متاثر از اين جدال زيرپوستي است.اين مدعيان ضمن تمايز و اعلام انزجار با ساختار شکنان، تلاش وافري دارند تا بين معترضين و ساختارشکنان فرق بگذارند زيرا نيم نگاهي به جذب بدنه معترضين و اصلاح طلبان دارند بنابراين جدال آلترناتيوها،صحنه اصلي آرايش سياسي آينده کشور را رقم مي زند.جدال مذکور عمدتا بين منتقدين احمدي نژاد در جريان است.جناح منتقد در بستر زمان و با صرف هزينه هاي اجتماعي و در غياب اصلاح طلبان مي کوشد به صفت جايگزيني و آلترناتيو بودن مشهور شود.در چنين فرضي به طور طبيعي يک طرف اصلي صحنه را جريان وابسته به دولت و شخص دکتر احمدي نژاد تشکيل مي دهد.اگرچه آقاي احمدي نژاد ترجيح داده است که همچنان بدون تکيه بر قالب حزبي و به شکل رهبري اصولگرايان در صحنه حضور داشته باشد و نقش ايفا کند اما اين شيوه در هما وردي با رقيب مشترک اصولگرايان يعني اصلاح طلبان کارساز بود ولي اکنون در غياب اين رقيب مشترک و با شکل گيري نقش آفرينان جديد عرصه عمومي سياست;به ناچار جريان حامي دکتر احمدي نژاد شکل منسجم تر و شايد هم حزبي به خود خواهد گرفت.به نظر مي رسد نقطه عزيمت کانديداهاي آلترناتيو براي برقراري موازنه رقابت در عرصه عمومي نه پايبندي به شعارها و استراتژيهاي اصلاح طلبان که در رويکرد سلبي متمرکز است اين گروهها با تحليل شرايط و اذعان به رويگرداني مردم از شعارهاي اصلاح طلبان سعي در ارائه گفتمان اصولگرايي دارند و تلاش مي کنند خود را ذيل عنوان اصولگرايي تعريف نمايند اما نقطه تفاوت و تمايز خود را انکار و تخطئه عملکرد دولت هاي دکتر احمدي نژاد مي دانند و همچون روال مرسوم تلاش خواهند کرد که در موارد کاملا بي مبنا و براساس اختلافات سليقه اي ولي با خط کشي هاي سياسي، ظاهري مبناي به خود گيرد و افراد صفر و يکي نگريسته خواهند شد و با انگ هاي سياسي تقابل و تفاوت ها به نمايش گذاشته خواهد شد و دور باطل اصولگرايي قديم و اصلاح طلبي جديد تکرار خواهد شد و بايد ديد اين بار اقبال و ادبار مردم شامل کدامين خواهد بود.جمهوري اسلامي:برخورد انفعالي با اقتدار ملت ايران«برخورد انفعالي با اقتدار ملت ايران»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد؛يوكيا آمانو رئيس جديد آژانس بين المللي انرژي اتمي در نخستين گزارش خود درباره فعاليتهاي هسته اي ايران به هيات مديره آژانس در اقدامي بي سابقه مدعي شد نگران آنست كه ايران دست به كار ساخت بمب اتمي شده باشد. اين گزارش كه روز پنجشنبه قبل از اينكه در اختيار نمايندگان كشورها قرار گيرد از طريق خبرگزاريهاي غربي منشتر شد نشان مي دهد اهداف ويژه اي در پشت آن قرار دارد و براي ايجاد جنجال جديد تبليغاتي و فشار سياسي عليه جمهوري اسلامي ايران تدارك ديده شده است .در اين گزارش 10 صفحه اي كه « بي . بي . سي » آنرا به عنوان نسخه اي از گزارشي محرمانه عليه ايران منتشر كرده به نقل از آژانس ادعا شده كه ممكن است ايران درحال ساخت كلاهك اتمي براي نصب برروي موشك هاي خود باشد. در خبر بنگاه سخن پراكني انگليس تصريح شده اين نخستين بار است كه آژانس از فعاليتهاي هسته اي ايران در جهت مسير نظامي ابراز نگراني مي كند در حالي كه تاكنون آژانس صرفا خواهان پاسخ ايران به فعاليتهاي مخفي گذشته خود و ارائه توضيحاتي در اين باره بوده است .انتشار اين گزارش صرفنظر از موارد كذب و ادعاهاي غيرواقعي و كاملا سياسي به لحاظ زماني با انگيزه هاي خاصي صورت گرفته كه توجه به آنها در تحليل و بررسي علت انتشار اين گزارش راهگشا خواهد بود.1 گزارش و سند يك نهاد رسمي بين المللي كه مي بايست تا قبل از بيرون آمدن از دفتر دبيركل آژانس بين المللي انرژي اتمي و تحويل به ساير اعضاي هياتهاي نمايندگي عضو كاملا سري و محرمانه تلقي شود سر از يك آژانس خبري انگليسي در مي آورد كه دولت متبوعش مخالفت و ستيز با مردم ايران را در ماههاي اخير به نحو آشكاري علني كرده است . آيا جز اينست كه بگوئيم در دفتر آقاي « آمانو » نيز مانند دفتر آقاي « البرادعي » نفوذي هاي قدرتمندي وجود دارند كه خارج از حوزه مديريت او تصميم گيري مي كنند و يا اينكه به اين نتيجه برسيم همانهايي كه اين گزارش را براي دبيركل جديد آژانس پخت و پز كرده اند آنرا همزمان در اختيار شبكه خبري انگليسي « بي .بي .سي » قرار داده اند تا يك جنجال جديد تبليعاتي عليه جمهوري اسلامي ايران كليد خورده شود.چگونه ممكن است يك گزارش نسبتا مفصل 10 صفحه اي از دفتر دبيركل آژانس خارج و منتشر شود بدون آنكه او اراده و نقشي در اين كار نداشته باشد آيا اين نشان از مديريت شدن مهمترين نهاد رسيدگي كننده به مسائل هسته اي جهان توسط دولتهايي ندارد كه سالها سياستهاي خانمان سوز و سلطه گرانه آنها بر جهان حاكم بوده و بر مطالبات غيرقانوني خود از ملتها پافشاري مي كنند.2 انتشار اين گزارش كه منحرف شدن از 20 گزارش قبلي آژانس درباره فعاليتهاي هسته اي ايران به شمار مي رود تدارك آتش تهيه اي براي نشست بعدي شوراي حكام در دهم اسفند ماه و اجلاس آتي كشورهاي 1 +5 در روزهاي پاياني سال است كه بتوانند فشارهاي سياسي تبليغاتي و تداركاتي ويژه اي را براي اعمال تحريم بيشتر عليه جمهوري اسلامي ايران فراهم كنند. اين هدف را مي توان از اظهارات سخنگوي وزارتخارجه آمريكا يافت كه لحظاتي پس از انتشار اين گزارش اعلام كرد نتايج گزارش آژانس بين المللي انرژي اتمي با گفته هاي هيلاري كلينتون وزير خارجه آمريكا در جريان سفر به خليج فارس به منظور تشريح پديده ايران هراسي همخواني و مطابقت داشته است و اگر فشارهاي بين المللي عليه ايران تشديد نشود اين كشور هرچه بيشتر به سمت توانايي هسته اي پيش خواهد رفت ! در واقع اين گزارش به گونه اي تنظيم شده كه بتواند از لاف تبليغاتي خانم هيلاري كلينتون در سفر اخيرش به منطقه پشتيباني و حمايت كند و تاييدي بر زنجيره توطئه آمريكا عليه نظام جمهوري اسلامي ايران باشد.اولين بيانيه دبيركل جديد آژانس نشان دادكه وي نيز همچون اسلاف خود وامدار كشورهاي غربي بويژه آمريكاست و چاره اي جز حركت در چارچوب سياستهاي واشنگتن و پوشيدن لباس كارگزاري و كارمندي كاخ سفيد ندارد.چگونه از آقاي « آمانو » به عنوان يك ديپلمات ژاپني مسئول سازمان بين المللي انرژي اتمي پذيرفتني است كه بجاي آنكه مانع سلطه جنگ افروزانه آمريكا و ديگر كشورهاي دارنده سلاحهاي اتمي كه زرادخانه هاي آنها همچون بمب ساعتي بر سر كشورهاي مستقل امنيت جهاني را در معرض تهديد قرار داده و سابقه بكارگيري اين سلاحها را در شهرهاي هيروشيما و ناكازاكي ژاپن در پرونده خود دارند بشود در پرونده سازي عليه كشورهاي مستقل كه به استناد گزارش دبيركل و هياتهاي بازرسي آژانس فاقد هرگونه فعاليت غيرنظامي است با واژه « ممكن است » زمينه اتهام افكني شود.3 بدون شك اين گزارش توطئه اي در مقابل استقامت و سياست مدبرانه اي است كه ملت و رهبري ايران در مقابل ترفند فريبكارانه غربي ها براي خروج اورانيوم غني سازي شده از ايران و مبادله آن با ميله هاي 20 درصدي در خارج تدارك ديده بودند كه با تيزبيني و درايت ويژه رهبري عقيم ماند و اكنون غربي ها به قصد انتقام گيري و به صورت عريان وارد صحنه تحت فشار قرار دادن فعاليتهاي هسته اي ايران شده اند. اين گزارش قطعا يك بهانه جويي آشكار براي باج خواهي از ايران و تسليم شدن در مقابل پيشنهاد انتقال دستاوردهاي 20 ساله دانشمندان ايراني به خارج و پيشكش كردن اورانيوم هاي غني شده ايران به غربي ها در ازاي وعده دريافت 116 كيلو اورانيوم 20 درصدي است كه هرگز براي ملت ايران و هر عقل سليم و فهيمي قابل قبول نيست.4 اين گزارش ضد ايراني دقيقا يك هفته پس از حماسه عظيم مردم ايران در 22 بهمن درحالي منتشر مي شود كه در آن روز به يادماندني كه دشمنان انقلاب از ماهها قبل براي ضربه زدن بر حمايت ملت از انقلاب سرمايه گذاري كرده بودند يكصدا نفرت خود را از استكبار فرياد زدند و بر وفاداري خود به نظام و ارزشهاي انقلاب پافشاري كرده و اين حقيقت زيبا و ماندگار را به رخ سلطه گران كشيدند كه دشمنان همواره در مقابل وحدت ملت ايران مايوس خواهند شد. بنابر اين اظهارات اخير مقامات آمريكايي عليه جمهوري اسلامي را بايد در راستاي عصبانيت و نااميدي آنها از ملت ايران مورد ارزيابي قرار داد همانگونه كه رهبر معظم انقلاب حضرت آيت الله خامنه اي در سخنان ديروزشان در بازديد از ناوشكن پيشرفته ساخت ايران تاكيد كردند « حرفهاي كهنه و مهمل اخير درباره ساخت سلاح اتمي در ايران نشان مي دهد دشمنان ملت چقدر از صحنه آمدن مردم در روز 22 بهمن و احساس استقلال و هويت ملت ايران به خشم آمده اند كه به اينگونه تبليغات تكراري و ناكارآمد متوسل شده اند » .ايشان سپس در تشريح مواضع اصولي جمهوري اسلامي در دستيابي به دانش صلح آميز هسته اي تصريح فرمودند « جمهوري اسلامي ايران در پاسخ به اين گونه مهملات تبليغاتي احساساتي نخواهد شد چرا كه ما بارها گفته ايم مباني و اعتقادات ديني ما اينگونه سلاحها را به عنوان سمبل نابودي حرث و نسل ممنوع و حرام مي داند و به همين علت ما هيچ اعتقادي به سلاح و بمب اتم نداريم و دنبال آن نمي رويم.»5 همزماني اين پرونده سازيها با پيام اقتدار ملت ايران در حمايت از انقلاب در روز 22 بهمن اين معنا را بيش از پيش آشكار مي سازد دشمنان انقلاب و در راس آنها آمريكاي سلطه گر اكنون كه از ايجاد شكاف و فاصله ميان مردم و نظام نااميد شده اند به دنبال متهم كردن جمهوري اسلامي ايران به داشتن اهداف غيرصلح آميز هسته اي هستند تابتواند با تشديد تحريم اقتصادي و ساير تهديدات به هدف خود براي درهم شكستن انقلاب دست يابند ولي همانگونه كه ملت و مسئولين ايران بارها اعلام كرده اند براساس حق قانوني خود به فعاليتهاي صلح آميز هسته اي ادامه خواهند داد و هيچگاه آنرا متوقف نخواهند كرد.اين ملت مقاوم در راهپيمايي اقتدارآفرين 22 بهمن به جهانيان نشان داد كه هيچگاه تسليم درخواستها و انتظارات خارج از پادمان جامع آژانس نمي شود و گزارشها و قطعنامه هاي تحميلي را نيز كه با مديريت آمريكائيها تدارك ديده شده باشد برنمي تابد.دنياي اقتصاد:بازشناسي شكل‌گيري اقتصاد آزاد«بازشناسي شكل‌گيري اقتصاد آزاد»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي دنياي اقتصاد به قلم پويا جبل عاملي است كه در آن مي‌خوانيد؛شکل‌گيري اقتصاد آزاد و در پي آن انديشه بازار جز با رشد و نمو حاميان اصلي آن در دوره فئوداليته که بازرگانان و خرده سرمايه‌داران يا آن چنان که در ادبيات چپ مطرح مي‌شود خرده‌بورژواها بودند، حاصل نمي‌شد.در واقع فرض بديهي اين نوشتار، ايجاد توسعه و پيشرفت با شکل‌گيري نظام اقتصاد آزاد و محوريت بازار است و به دنبال آن هستيم تا نشان دهيم چگونه بازار و مطلوب‌هاي يک طبقه بسيار نحيف در دوره فئوداليته توانست مورد پذيرش همگان و به‌خصوص حاکمان شود و بلکه آنان خرده‌بورژواها را در اين راه حمايت کنند.در حالي که خرده‌بورژواها عامل اصلي تغيير در نظم اجتماعي بودند و در حالي که نظام اقتصادي و حتي ديوان‌سالاري حاکميت را دستخوش تغيير کردند، اين پرسش به ذهن خطور مي‌کند که علت عدم برخورد حاکمان با اين طبقه چه بود که در نهايت و در طي گذار چندين قرن آرام‌آرام موجبات عدم مشروعيت خود آنان را به وجود آورد؟ در حقيقت با تاکيد بر تعامل ميان خرده‌بورژواها و حاکمان سياسي خواهيم ديد که به چه علت شهرياران به طبقه جديد فضاي بيشتري دادند و از دل آن اقتصاد آزاد و نظام بازار خلق شد.پس از قرون وسطي بود که حکومت‌هاي ملي به قدرت رسيدند؛ ولي همچنان که چارلز تيلي (1990) و هرمن شوارتز (2000) بيان مي‌کنند، ريشه حکومت‌هاي ملي حتي به دوران سياه اروپا (476م-1000م) و قرون وسطي برمي‌گشت، در عين حال که اين حکومت‌ها در پرتو کنش و اثرات متقابل سه طبقه حاکمان سياسي (شهرياران و پادشاهان)، اشراف (زمين‌داران و شواليه‌ها) و بازرگانان (که تبديل به بورژواها و سرمايه‌داران مي‌شوند) رشد و نمو يافتند؛ اما اين کنش‌ها چگونه و در چه بستري سامان يافتند؟ همزمان با تسخير قلمروها از سوي طوايف مختلف اروپايي، آنها مجبور بودند از آنها دفاع هم بکنند و اين به معناي آمادگي هميشگي براي جنگ بود.پادشاهان اروپا دريافتند که اگر بخواهند از منابع قلمرو خويش به طور بهينه بهره ببرند ‌بايد قدرت سياسي را متمرکز کنند و اين هر چند باعث صرفه‌هاي اقتصادي مي‌شد؛ اما ضرورت آمادگي هميشگي براي جنگ را هم به وجود مي‌آورد. شهرياران براي حفظ قلمرو پادشاهي خود مجبور بودند طبقه جنگجويان فئودال، در مرزهاي خويش را کنترل و در عين حال آنان را وادار به همراهي کنند؛ اما مشکل آنجا بود که اينان طبقه مستقل بانفوذي بودند که در عين حال براي خود تجهيزات نظامي داشتند.اين تنها مساله پادشاهان با اين طبقه نبود. اين اشراف براي خود در هر منطقه حاکميتي داشتند و در ازاي تامين امنيت مردم ناحيه خويش از آنان ماليات مي‌گرفتند و اين ماليات به گونه‌اي بود که ديگر براي ماليات‌دهنده چيزي باقي نمي‌ماند که به پادشاه دهد. ضمن آنکه دادن ماليات از نظر آنان به حاکم سياسي در حالي که فئودال ناحيه امنيت آنان را تضمين مي‌کرد، محلي از اعراب نداشت.از سوي ديگر، اکثريت اشراف نيز مالياتي به حاکم ملي نمي‌دادند، بنابراين خاندان سلطنتي اگر مي‌خواستند بر همان تامين‌کنندگان سنتي ماليات تکيه کنند، در تامين مالي آمادگي دائمي براي جنگ با مشکل مواجه بودند. بدين شکل شهرياران ترغيب شدند که براي تامين هزينه‌ها به قشر ديگري توجه کنند، بازرگانان. از آن سو بازرگاناني که به دليل عدم امنيت و آزادي نمي‌توانستند کسب سود آنچنان رضايت‌بخشي داشته باشند و در عين حال بايد قدرت‌هاي نواحي مختلف مسير تجاري خود را راضي مي‌کردند، با رويي گشاده به استقبال پيشنهاد حاکمان ملي مي‌رفتند.آنچه بازرگانان مي‌خواستند، نقطه عزيمت نظام بازار بود. آنان امنيت براي تجارت و آزادي عمل در بازار مي‌خواستند، به معناي ديگر آنان خواستار احترام به حق مالکيت خود و حفظ و عدم مداخله در آن از سوي حاکمان سياسي و اشراف بودند؛ در حالي که حاضر بودند همان هزينه‌اي را که براي رفع ريسک‌هاي مختلف به دليل فقدان حقوق مالکيت انجام مي‌دادند، به دولت مرکزي دهند. اين همان مساله‌اي است که اقتصاددانان ليبرال بر آن تاکيد کرده‌اند: حفظ و امنيت حقوق مالکيت بزرگ‌ترين و مهم‌ترين نقش دولت براي نظام بازار است؛ نقشي که از ديدگاه همگان به غير از اقتصاددانان آنارشيست تنها بر دوش دولت است.در واقع ضربه اول نابودي نظام فئوداليته همين پذيرش حقوق از سوي حاکمان سياسي بود که آن هم به اجبار و شرايط زمان حاصل شد؛ اما فراتر از اين، چنين توافق و تعاملي ميان بورژواها و شهرياران قدرت ديگري نيز به اين طبقه داد و آن داشتن راهي بود براي تاثيرگذاري هر چند اندک در قدرت سياسي؛ امري که تا پيش از اين در اختيار اشراف بود.اما آن چنان که مارتينز (2009) توضيح مي‌دهد، تعاملات جديد تنها ميان شهرياران و طبقه تازه به دوران رسيده سرمايه‌دار نبود. با قدرت گرفتن بيشتر حکومت‌هاي ملي، گروه‌هاي نظامي کوچک اشراف رفته‌رفته قدرت مقابله خود را از دست دادند، بنابراين آنها هم براي تامين امنيت و از سوي ديگر براي مقابله با طبقه جديد به حکومت مرکزي بيشتر نزديک شدند و آنان نيز در تامين مالي حکومت کوشيدند و در عين حال سهمي را در مجالس مشورتي خواستار شدند و پادشاهان تشنه تحکيم قدرت، پذيراي اين تعامل تازه شدند. به اين شکل امنيت بيشتر از طريق اتحاد ميان سه طبقه و در عين حال کاهش قدرت‌هاي منطقه‌اي در مرزهاي ملي و کاهش قدرت استبدادي حاکم ملي از طريق مجالس مشورتي تحقق يافت و اين همه مطلوب طبقه بورژوا بود که نيازمند امنيت از يک سو و کاهش قدرت طبقات فوقاني و به وجود آمدن حکومت قانون بود؛ اما از همه بيشتر نوع تعامل اين طبقه با حکومت بود که آزادي عمل بيشتري را به آنان عطا کرد.از سوي ديگر، بوروکراسي مرکزي نيز از چنين وضعيتي خلق شد. تا پيش از حکومت‌هاي ملي، قدرت‌هاي ناحيه‌اي با استخدام تعدادي محدود از ديوانسالاران مي‌توانستند امور مالياتي و حسابرسي را انجام دهند و در عين حال به دليل عدم رشد ارتباطات تجاري آنها نياز آن چناني به اقتصاد مبتني بر پول نداشتند؛ اما حکومت‌هاي ملي هم نظم اداري را دگرگون کردند و هم با پررنگ شدن نقش طبقه جديد اقتصاد شکل تازه‌اي به خود گرفت که نزديک‌تر به وضعيت مدرن است. بنابراين مي‌توان گفت ايجاد حکومت‌هاي ملي که متصل به آمادگي هميشگي براي جنگ با حکومت‌هاي ديگر بود، تاثير بسزايي هم در قدرت گرفتن طبقه سرمايه‌دار داشت و هم از سرکشي بي‌حساب و کتاب اشراف هر منطقه کاست و در ضمن قدرت استبدادي حاکمان ملي را نيز تقليل داد.بازار در چنين فضايي جان گرفت. در فضايي که همه بازيگران اصلي تعاملات جديد را با آغوش باز پذيرفتند. پهنه‌اي که در آن رشد طبقه جديد صورت گرفت، توافق طبقات ديگر و به خصوص حاکمان سياسي را دربر داشت.در واقع اين روند تاريخي به خوبي نشان مي‌دهد که براي گذار به نظام بازار مي‌بايست شرايط به گونه‌اي رقم بخورد تا طبقات قديمي منافع خود را در تضاد با آنچه در حال حادث شدن است نبينند و اين اصلي‌ترين مساله در شکل‌گيري نظام اقتصادي تازه بود.امروز وقتي به ساختارهاي جوامع در حال توسعه بنگريم، اين مساله به خوبي نمايان است که گروه‌هاي ذي‌نفوذ، نمي‌توانند عرصه‌اي را که نهايتا به توسعه مي‌انجامد، پذيرا باشند و بايد به اين مساله توجه داشت که شايد اگر تاريخ در اروپا به گونه‌اي ديگر رقم مي‌خورد و اين گونه منافع گروه‌ها در يک راستا قرار نمي‌گرفت، هيچ ‌گاه نظام تازه رخ نمي‌نمود. اينکه چگونه مي‌توان موضوع توسعه را در کانون منافع همه گروه‌ها در يک جامعه عقب‌مانده قرار داد، بحث ديگري است؛ اما مي‌توان مدعي بود که اگر تصميمي مبني بر تغيير وجود داشته باشد و اين تغيير در تضاد آشکار با گروه‌ها و طبقاتي باشد که اکنون قدرتمند هستند، به سرانجام رسيدن اين تغيير با شواهد تاريخي در دسترس با ترديدي جدي روبه‌رو است.آفرينش: روابط ايران و عربستان، تداوم واگرايي«روابط ايران و عربستان، تداوم واگرايي»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي آفرينش است كه در آن مي‌خوانيد؛ عربستان سعودي کشوري بيست و چندميليوني واقع در شبه جزيره عربستان با حکومتي اقتدارگرا برپايه درآمدهاي کلان نفتي است. اين درآمدهاي نفتي باعث افزايش و جايگاه اقتصادي، سياسي و ژئوپوليتيک پادشاهان سعودي و حکومت رياض در خاورميانه، جهان اسلام و قاره آفريقا شده.وجود مکه و مدينه به عنوان دو شهر مقدس اسلامي باعث شده است تا دولت رياض را قادر به ايفاي نقش مهمي در جهان اسلام کند. نقشي که �




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 516]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن