تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833613420
بحثی در باب هنر اسلامی
واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: بحثي در باب هنر اسلامي
ما در پياله عكس رخ يار ديدهايم چيستا يثربي مينياتوري با صحنهي حماسي، نبرد قهرمانان ايراني را در شاهنامه به تصوير كشيده است. وقتي دقيقتر نگاه ميكنيم، جنبههاي ديگري از تصوير برايمان آشكار ميشود. گويي براي اين حكايت رزمي، تعبيري عرفاني پيدا ميكنيم و عالمي مثالي را ماوراي عالم جسماني احساس ميكنيم. آن سوي صحنههاي نبرد حماسي، گويي «اسرار صغير» مخاطب را براي درك «اسرار كبير» آماده ميسازد.بخشهايي از قرآن مجيد با فرمها و اشكال گياهي، استيليزه و يا اسليمي خوشنويسي شده است. اگر بيشتر دقت كنيم، متوجه ميشويم كلمات و حروفي كه تجسم آيات قرآني را نشان ميدهند، خود بخشي مستقل و قدرتمند پيدا كردهاند و از طريق شكل و قالب بصري خويش، «كيفيت الهي» را تجسم بخشيدهاند. گويي حروف الفباي مقدس با خصايص و ويژگيهاي پروردگار ارتباط نزديكي دارد.به يكي از مساجد اسلامي وارد ميشويم، نقوش دروني معبرهاي طاقدار مسجد تحتتأثير بازتاب نور، فضايي قدسي را متجلي ميكند. ظرافت ستونها و درخشش سقفها با كاشيكاريهاي سبز و آبيرنگ، چشم را خيره ميكند. گويي در اين مكان همهچيز به نور بدل ميشود و نور به نوبهي خود، به بلور مبدل ميشود. فضاي مسجد به گونهاي طراحي شده است كه با ورود به آن، به نحوي ملموس، حضور الهي را احساس ميكنيم. گويي پرتو نور حقيقت بر همه چيز متجلي شده است.***مفهوم رمزي جنبههاي مختلف هنر اسلامي با جنبههاي معنويت اسلام ارتباط نزديك دارد و همين معنويت توحيدي است كه خلق معماري قدسي اسلامي را كه يكي از اصليترين هنرهاي اسلامي است، ممكن ميسازد. خوشنويسي، معماري، نقاشي، مينياتور، سفالگري و تعزيه همگي شاخههاي مختلف هنر اسلامياند كه به شيوهاي بيواسطه از روحانيت اسلامي سرچشمه ميگيرند.ذات فرافردي هنر اسلامي ميتواند صرفاً بر اساس شهود يا خلاقيت فردي تجلي پيدا كند. اين ذات به نحوي در تفكر و جهانبيني اسلام ريشه دارد. هنرمند مسلمان به هر كجا كه بنگرد، جلوهاي از حقيقت را مييابد. گويي شيوهي زيستن او مصداق همان آيهي معروف است كه ميگويد: «پس به هر طرف رو كنيد، به سوي خدا روآوردهايد.» (بقره، 115)از مهمترين ويژگيهاي هنر اسلامي، «حكمتي» است كه در وراي آن نهفته است. اين حكمت سرشت الهي انسان را جلوهگر ميسازد، نه اين كه پنهانش كند. شايد اگر بخواهيم چند ويژگي مشخص را براي هنر اسلامي برشماريم، با نگاهي به انواع هنرهاي اسلامي، به ويژگيهاي مشترك زير برسيم:1ـ هنر اسلامي از اصل وحدت و انسجام ريشه ميگيرد و بينشي كامل و مجموعهنگر بر آن حاكم است و تمام انواع آن، پيوند نزديكي با اعمال مذهبي و راز آشنايي دارد و از جنبههاي رمزي و روحاني برخوردار است.2ـ هنر اسلامي، در هر شكل خود، جنبهاي از دين است كه ذهن انسان را به جستوجو و پرسش واميدارد؛ اما خود، پاسخ نهايي را به او ارائه نميكند. گويي قصد ايجاد انگيزه و حركت در مخاطب را دارد، اما خود از ارائهي كاملترين پاسخ پرهيز ميكند، چرا كه مخاطب، خود بايد كاملترين پاسخ را بيابد. هنر اسلامي تنها به مخاطب خود ياري ميرساند تا حقايق الهي را در ساحت مادي تجربه كند و سوار بر بالهاي زيبايي، به سوي جايگاه اصلي خود كه همانا «قرب الهي» است، حركت كند.به يكي از مساجد اسلامي وارد ميشويم، نقوش دروني معبرهاي طاقدار مسجد تحتتأثير بازتاب نور، فضايي قدسي را متجلي ميكند. ظرافت ستونها و درخشش سقفها با كاشيكاريهاي سبز و آبيرنگ، چشم را خيره ميكند. گويي در اين مكان همهچيز به نور بدل ميشود و نور به نوبهي خود، به بلور مبدل ميشود. فضاي مسجد به گونهاي طراحي شده است كه با ورود به آن، به نحوي ملموس، حضور الهي را احساس ميكنيم. گويي پرتو نور حقيقت بر همه چيز متجلي شده است.3ـ هنر اسلامي، مانند همهي انواع هنرهاي مقدس، بهنوعي واجد سادگي و خصوصيت «تهيبودن» است كه عرفا از آن با نام «فقر معنوي» ياد ميكنند. اين فقر معنوي به نحوي با مفهوم ازلي و ابدي پيوند دارد و حاصل آن خلق هنر بيزمان يا فرازمان است. شايد به همين دليل است كه هنوز پس از گذشت سالها، آثار عارفان بزرگ اسلام چون مولانا، عطار و خواجه عبدالله انصاري به نيازهاي روحي مخاطبان خود پاسخ ميدهد، زيرا اين آثار در عين سادگي، پيوند ريشهداري با نيازهاي معنوي انسان دارد.4ـ هنر اسلامي از «بطن وحي» برخاسته است. اگر هنر مقدس باشد، لازمهي آن وحي است. اما هنرمند اسلامي براي اينكه اثر هنري بيافريند، بايد واجد حالتي از صدق و اخلاص باشد تا بتواند با روح وحي ارتباط داشته باشد. هنرمند اسلامي براي اينكه كمالي را تجسم بخشد و يك اثر هنري بيافريند، نخست بايد خود در راه كمال قدم بردارد وگرنه نميتواند هنر مقدس بيافريند؛ هنري كه در آن، حضور و قرب حق باشد و ديدنش انسان را به ياد خدابيندازد.5 ـ هنر اسلامي، مانند همهي هنرها، با عنصر «زيبايي» آميخته است. بزرگي گفته است زيبايي آميختهاي از حقيقت و شادي است؛ زيبايي مظهر حقيقت مطلق است و حقيقت خداست؛ خداوند عين سرور و ابتهاج است. پس هر زيبايي لازمهاش يك نوع بهجت و سرور روحي است و اوج زيبايي در هنر اسلامي رسيدن به احساسي از قرب الهي است كه بالاترين و متعاليترين وجه سرور و جذبه را براي انسان به ارمغان ميآورد.6ـ از ديگر ويژگيهاي هنر اسلامي نمادگرايي (سمبوليسم) يا رمز و تمثيل است. رمز و نماد همچون آينهي شفافي است كه حقايق عالم ملكوت را جلوهگر ميسازد. قرآن مجيد نيز بر رمز و نماد و تمثيل استوار است. خداوند در قرآن نخست براي ما مثالي ميزند و سپس با آن مثال، يك قاعده يا اصل وجودي را برايمان تبيين ميكند. خواننده از معناي ظاهري مثلها، به معناي حقيقي آنها رسوخ ميكند. نمادگرايي اساس هنر مقدس است چرا كه در هنر مقدس، هر رمز نشانهي يك حقيقت برتر است. اين رمزها و نمادها وضعي و قراردادي نيست، بلكه يك امر حقيقي و وجودي است. نمادهاي ديني در عين اينكه در يك صورت ظاهر شده است، راه به بينهايت دارد.***هرچند بسياري از صاحبنظران دربارهي ويژگيهاي مشترك هنرهاي اسلامي همعقيدهاند، ولي نبايد از ياد برد كه هنر محصول تقابل انسان با هستي است. به همين دليل از بدو تشكيل جوامع اوليه، هنر در انجام مراسم و مناسك، نيايشها و آيينها بهتدريج جاي خود را باز كرد و بهاينترتيب، جزء جداييناپذير زندگي انسان شد. بنابراين، هنر در همهي اديان به شكلي خاص نمود يافته است. هنر اديان مختلف، جلوههاي تبلور انديشههاي متفاوت اما ديني محسوب ميشوند.در اين ميان، هنر اسلامي واجد يك ويژگي منحصربهفرد است و آن ويژگي توحيدي آن است. در همهي جلوههاي هنر اسلامي، حركت دروني اشيا به سوي بالا و حقيقتي وراي اين جهان است و تمام مراتب وجود در عالم هستي به نحوي به پروردگار يكتا مربوط ميشوند. كاربرد فضاي خالي در هنر اسلامي، يكي از مهمترين ثمرات مستقيم اصل متافيزيكي توحيد است. توحيد، به گونهاي صريح و موجز، در كلمهي شهادت يعني «لاالهالاالله» متجلي است. اين اصل يكي از عميقترين رموز متافيزيك و واجد جنبهها و سطوح معنايي متفاوت است. اولين آنها تأكيد بر سرشت گذرا و غيراصيل «هرچه به جز خدا» يا «ماسويالله» يا همان كلّ نظام خلقت است كه در اين ميان، عالم ماده از ساير عوالم ناپايدارتر است.دومين سطح معنايي شهادتين بر غيريت و متفاوتبودن حقيقت مطلق تأكيد ميكند، يعني اينكه خداوند كاملاً وراي تمام چيزهايي قرار دارد كه ذهن و حواس معمولي، به مفهوم رايج كلمه، آنها را «واقعيت» ميشناسد. اگر اشيا را به مفهوم متداول تلقي كنيم، آنگاه خلأ، يعني آنچه از اشيا تهي است، به صورت پژواك حضور خداوند در نظام هستي جلوهگر ميشود. زيرا از طريق نفي «اشياء»، درواقع به آنچه وراي همهي چيزهاست، اشاره دارد. بنابراين، فضاي خالي مظهر تعالي پروردگار و حضور او در تمام اشيا است. اين اصل اساسي متافيزيك كه بر پايهي توحيد و شهادت استوار است، عميقاً بر نقش مهمي دلالت ميكند كه فضاي خالي در هنر اسلامي ايفا ميكند و اهميت معنوي آن در هنر و معماري قابل بررسي است. فضاي خالي، اثر محدودكنندهي فضاي كيهاني بر انسان را حذف ميكند و از آنجا كه حجاب جسم برداشته ميشود، نور الهي به درون ميتابد. پس فضاي خالي باعث ميشود كه موجود پذيراي نور الهي شود.هنر اسلامي بهنوعي همهي هستي، شعر، وزن، تناسب، قدرت و افسون خود را از انديشهي توحيدي ميگيرد. اما موضوع آن چيست؟ آيا هنر اسلامي صرفاً به موضوعهاي مطرحشده در دين اسلام محدود ميشود؟ آيا هنر را ميتوان صرفاً از آن جهت كه موضوعي اسلامي را انتخاب كرده است، هنر اسلامي خواند؟ پاسخ، منفي است. تنها موضوع هنر نيست كه اسلامي بودن آن را مشخص ميكند، بلكه ساختار، شيوهي بيان و صورت آن نيز بايد با دين اسلام هماهنگي داشته باشد؛ يعني تجلي وحدت را در ساحت كثرت به نمايش بگذارد. شايد بسياري از شاعران مسلمان و عارفمسلك ايراني، همچون مولوي و عطار، به بهترين وجه تجلي وحدت را در ساحت كثرت به نمايش گذاشته باشند. براي مثال، شعر مولانا ثمرهي شهود روحاني اوست؛ نوعي برانگيختگي و بيداري كه با تحولي در روح آغاز ميشود و «به تحول كيمياگرانه» ميانجامد. شعر مولانا وسيلهاي براي بيان حقيقت است و از اين جهت به منطق (لوگوس) شباهت دارد. در جايجاي مثنوي معنوي، مولانا براين حقيقت پاي ميفشارد كه شاعر نيست و سرودن شعر امري اختياري و دست او نيست.قافيه انديشم و دلدار من گويدم منديش جز ديدار منحرف چه بود تا تو انديشي از آن حرف چه بود خار ديوار رزانحرف و صوت و گفت را برهم زنم تا كه بي اين هر سه از تو دم زنمسرودن اينگونه شعر، به نوعي بيان حقيقت است كه معرفت حاصل از آن باعث دگرگوني هستي آدمي ميشود. اين همان عرفان يا متافيزيك سنتي است كه در آن منطق و شعر به هم ميرسند و يا به قول لئوتولستوي، نويسندهي روسي، نوعي «اشراق ادبي» است كه در آن «احساس عشق به خداوند» تجلي يافته است. همين اتفاق در نمايشهاي مذهبيـ آييني نيز رخ ميدهد. اگرچه همواره ميان تئاتر و ديانت ارتباط تنگاتنگي وجود داشته و از نگاه بسياري از نظريهپردازان، تئاتر منشعب از مراسم ديني و آيينوارههاي نيايشي است، اما در نمايشهاي مذهبيـ آييني كه اوج آن در تعزيه نمود دارد، انسان با نيروهاي غيبي، جهان ملكوت و ناخودآگاه و دنياي رمزوراز و به عبارت بهتر، با عالم قُدسي سروكار دارد. عنصر اصلي نمايش آييني اسلامي، جوهرهي روحانيت است، چرا كه اين نوع نمايش به دنبال تزكيهي تماشاگر، تعالي روح او و نشاندادن حقايق بزرگ و ازلي است. اين نوع نمايش بيش از آنكه سرگرمي و تفريح باشد، نوعي عبادت و وظيفه محسوب ميشود. «زيستن حياتي است مشترك براي وحدت بيشتر جمع بر اساس ايدهاي مقدس».به همين دليل، در نمايشهاي آييني نيز مانند اشعار مولانا يا معماري اسلامي، هنرمند خود را خالق نميداند، بلكه تنها خود را واسطهي فيض ميداند و خالق اصلي را خدايي ميداند كه همه چيز از آنِ اوست. هدف غايي همهي نمايشهاي آييني تزكيه و تخليهي رواني و درنتيجه رسيدن به يك آگاهي برتر است. اين اتفاق در بهترين شكل خود در مراسم نمايشي تعزيه رخ ميدهد. در تعزيه، مقصود تماشاگر صرفاً تماشا كردن نيست، بلكه شركتكردن در يك مراسم عباديـ آييني است. تماشاگر تعزيه از بيرون به آن نمينگرد، از درون با آن يكي ميشود. تماشاگر بهراستي ميداند كه در دل خلاقيتي حاضر است كه بر مبناي ارزشهاي اخلاقيـ ايماني يك جامعهي يكدست و داراي وحدت و يگانگي شكل گرفته است. او ميداند كه قرار نيست پيامي را بگيرد و يا انتقال دهد، بلكه هدف اين است تا با شركت در يك واقعه، زنگار از آينهي روحش بزدايد، اشك بريزد و آرام شود. تماشاگر در اين نمايشواره، به سكوت و تمركز نيازمند است نه به هشياري عقل يا واكنش حسي. اين احساسي است كه انسان در زمان انجام نيايش دارد. اينگونه نمايشها، تماشاگر را به نوعي «امنيت رواني» ميرساند و به او آرامش فكر و جلاي روح ميبخشد. در اين نوع آثار نمايشي، تلاش انسان براي دستيابي به اسطورهها نيز مشاهده ميشود، گويي همهچيز در زمان اسطوره و در زمان بدايت هر چيز رخ ميدهد.اين نوع هنر به نحوي به تصوف شباهت دارد. تصوف راهي است براي دسترسي به آن سكوت و آرامشي كه در مركز هستي انسان نهفته است؛ سكوتي كه زيباترين موسيقيهاست و تنها توسط حكيم يا صوفي شنيده ميشود و آرامشي كه منشأ هرگونه فعاليت و تحرك معنيدار است و سرچشمهي حيات و مبدأ هستي انسان است. همانگونه كه تصوف براي بيان حقيقت خود ميتواند از هر وسيلهي مشروع سود جويد، هنر اسلامي نيز براي رسيدن به اين آرامش و سكون الهي، ميتواند از محملهاي مختلف بهره گيرد. اينجاست كه هنر اسلامي به صورت روي ميآورد.صورت، حجاب عالم معناست ولي درعينحال نماد عالم قدسي و وسيلهاي براي رسيدن به آن است. هنر بدون حمايت ماده و صورت، نميتواند به عالم قدسي راه يابد. اما اين صورت و حجاب بايد آنچنان زيبا و صيقليافته بيان شود كه چون آيينهاي زيباييهاي عالم معنا و ملكوت را بازتاب دهد. اين صورت ميتواند يك حركت در آيين نمايشي، يك شكل هندسي در معماري، طرحي يا اسليمي در نقاشي و خطاطي و يا نوايي در موسيقي باشد. هر چه باشد، هنر نيز چون تصوف ميتواند از همهي امكانات صورت استفاده كند و تأثير عميق خود را بر روح انساني برجا گذارد. بههمين دليل، هنر اسلامي از اسرار الهي است. روح آدمي از عالم قدسي سرچشمه ميگيرد و توسط طلسم و افسون هنر دوباره با اين عالم معنا پيوند مييابد. تمام كوششهاي هنرمندان اسلامي براي نيل به كمال و رسيدن به اين لحظهي عظيم كشف و پيوند ميان صورت و معناست... هنر اسلامي مَركبي براي انسان است تا با آن به اوج عالم پهناور وجد و شادي الهي پرواز كند. آغاز آن هنر است؛ اما پايانش، احساس عروج معنوي است كه بهراستي پاياني براي آن نميتوان قائل شد.از اين جهت، رابطهي هنر اسلامي و تصوف رابطهاي حقيقي است. سالك و هنرمند هر دو براي رسيدن به حق، مراحل وصول مختلفي را طي ميكنند: 1) مرحلهي فيض، كه در آن بايد جنبهاي خاص از نفس انسان ببرد؛ 2) مرحلهي بسط، كه در آن وجهي از نفس انسان انبساط مييابد و وجود انسان از حدود خود گذشته، همهي عالم را در برميگيرد؛ 3) مرحلهي آخر وجد و سرور و شوق الهي است كه از آن با عنوان «ابتهاج» ياد ميكنيم. در اين مرحله، هنرمند يا سالك به مقام فنا و بقا نائل ميشود و از تمام احوال و مقامات ديگر ميگذرد و به مشاهدهي چهرهي يار راستين توفيق مييابد و از تماشاي اين چهره، چنان درگير وجد ميشود كه گويي تمام مراسم سير و سلوك را به شبي پيموده است. اين همان احساسي است كه مولانا و عطار در كنار صوفيان مسلمان، بهخوبي آن را تجربه كردهاند. اين شهود و وجد راز ماندگاري هنري اسلامي است. در اينجاست كه ديگر كلام، صوت، خطوط و آوا جنبههايي از واقعيت جهان مادي نيستند، بلكه چون سلسلهمراتب هستي، به واقعيتي ماورايي دلالت دارند. آنها به اين عالم مثالي تعلق دارند، اما اشارهي آنها به معناي ديگر است.اين همان اتفاقي است كه در مينياتور اسلامي و بهويژه مينياتور ايراني رخ ميدهد. حتي قالي ايراني به منزلهي تذكاري است از واقعيتي كه ماوراي محيط دنيوي و مادي حيات روزانهي بشري قرار دارد. بنابراين، اگر هنر در مفهوم عامش قصد دارد كه انسان را به درك عميقتري از واقعيتهاي ملموس زندگي برساند و او را با شاديها و لذتهاي زيستن آشنا كند، هنر اسلامي تا آنجا براي او وجد و سرور و زيبايي به ارمغان ميآورد كه خود، پرندهوار و بالزنان به سوي اصل اين مثالها و سايهها و به سوي خورشيد حقيقت به پرواز درآيد. اينجا ديگر هنرمند نيست كه مخاطب خود را هدايت ميكند، بلكه غريزهي خداجويي، كمالطلبي و احساس و نياز مذهبي مخاطب است كه او را به جلو ميبرد. در اينجا، ديگر روح طالب زيبايي مطلق و عشق حقيقي است و از آنجا كه هنر اسلامي هرگز ادعاي كمال ندارد و تنها شمهاي از زيبايي و حقيقت را به او نشان داده است، روح تشنه بالزنان به سوي مبدأ و اصل اين زيبايي پرواز ميكند. شايد راز و رمز داستان سيمرغ عطار در منطقالطير بيان همين حقيقت باشد كه سيمرغ حقيقي، گوهر وجود انساني است كه به سوي قرب الهي در حركت و پرواز است.به همين دليل، هنر اسلامي نميخواهد مخاطب خود را به نهايت كمال و زيبايي برساند، زيرا قصد گسترش احساس پرواز او را دارد. كمال و غايت نهايي در جاي ديگر است، جايي كه اين هنر و صورت، تنها اشارتي مختصر به آن است. وجد نهايي نه از اين هنر، كه از شوق رسيدن به آن سوي اين صورت (صوت، نقاشي، معماري، نمايش و...) ناشي ميشود. هنر اسلامي قصد پنهان كردن چيزي را ندارد، بلكه قصد فاش كردن ذات الهي انسان را دارد. به همين دليل، مخاطب هنر اسلامي از سادگي و طهارت اين هنر ناگهان به خود ميآيد و امتداد اين هنر را در وجود خود مييابد. گويي با نگاه خود، خالق اين هنر است و گويي اثر هنري با تمام «خاليبودن و سادگي»، او را واميدارد كه به لحظهي شوق، لحظهاي ماوراي صورت، كلمات و آواها دست يابد. اينجاست كه هنر اسلامي حتي از عبادت تأثيرگذارتر ميشود، زيرا با بهرهگيري از نياز زيباييشناسي انسان، او را به سرچشمه و مبدأ همهي زيباييها ميرساند و به قول خواجه حافظ:ما در پياله عكس رخ يار ديدهايم اي بيخبر ز لذت شرب مدام ماهرگز نميرد آن كه دلش زنده شد به عشق ثبت است در جريدهي عالم دوام ما منابع:اعواني، غلامرضا، حكمت و هنر معنوي (تهران: نشر گروس، 1375).ستاري، جلال، نماد و نمايش (تهران: توس، 1374).فصلنامهي هنر ، (پاييز 73)، ش26.نصر، سيدحسين، هنر و معنويت اسلامي ، ترجمهي رحيم قاسميان (تهران: دفتر مطالعات ديني هنر، 1375).منبع :سوره مهر تنظيم براي تبيان : مسعود عجمي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 524]
صفحات پیشنهادی
بحثی در باب هنر اسلامی
بحثی در باب هنر اسلامی-بحثي در باب هنر اسلامي ما در پياله عكس رخ يار ديدهايم چيستا يثربي مينياتوري با صحنهي حماسي، نبرد قهرمانان ايراني را در شاهنامه به ...
بحثی در باب هنر اسلامی-بحثي در باب هنر اسلامي ما در پياله عكس رخ يار ديدهايم چيستا يثربي مينياتوري با صحنهي حماسي، نبرد قهرمانان ايراني را در شاهنامه به ...
در هنر اسلامی نظریه پردازی نداریم
بنابراین، تفکر در باب هنر اسلامی نیازمند شمول اندیشه بر تمامی حوزه های معرفتی ... از این رو، در اندیشه اسلامی بحث از زیبایی شناسی نیز با آنچه مد نظر غرب است، ...
بنابراین، تفکر در باب هنر اسلامی نیازمند شمول اندیشه بر تمامی حوزه های معرفتی ... از این رو، در اندیشه اسلامی بحث از زیبایی شناسی نیز با آنچه مد نظر غرب است، ...
در هنر اسلامي نظريه پردازي نداريم
بنابراين، تفكر در باب هنر اسلامي نيازمند شمول انديشه بر تمامي حوزه هاي معرفتي ... از اين رو، در انديشه اسلامي بحث از زيبايي شناسي نيز با آنچه مد نظر غرب است، ...
بنابراين، تفكر در باب هنر اسلامي نيازمند شمول انديشه بر تمامي حوزه هاي معرفتي ... از اين رو، در انديشه اسلامي بحث از زيبايي شناسي نيز با آنچه مد نظر غرب است، ...
حسن بلخاري: هنوز تعريف شفافي از هنر اسلامي نداريم
مناقشه در وجود و ماهيت هنر اسلامي" عنوان بحثي است که دکتر حسن بلخاري، در آخرين روز بهمن ماه 86 در سالن کنفرانس پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامي، در باب آن به ايراد ...
مناقشه در وجود و ماهيت هنر اسلامي" عنوان بحثي است که دکتر حسن بلخاري، در آخرين روز بهمن ماه 86 در سالن کنفرانس پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامي، در باب آن به ايراد ...
زيبايي خدا، اصل عرفان ايراني و اسلامي است
بحثی در باب هنر اسلامی پس هر زيبايي لازمهاش يك نوع بهجت و سرور روحي است و اوج زيبايي در هنر اسلامي رسيدن به ... خداوند در قرآن نخست براي ما مثالي ميزند و سپس ...
بحثی در باب هنر اسلامی پس هر زيبايي لازمهاش يك نوع بهجت و سرور روحي است و اوج زيبايي در هنر اسلامي رسيدن به ... خداوند در قرآن نخست براي ما مثالي ميزند و سپس ...
واقعيت هنر، نزديكي هنرمند
بحثی در باب هنر اسلامی گويي حروف الفباي مقدس با خصايص و ويژگيهاي پروردگار ارتباط نزديكي دارد. ... اما هنرمند اسلامي براي اينكه اثر هنري بيافريند، بايد واجد ...
بحثی در باب هنر اسلامی گويي حروف الفباي مقدس با خصايص و ويژگيهاي پروردگار ارتباط نزديكي دارد. ... اما هنرمند اسلامي براي اينكه اثر هنري بيافريند، بايد واجد ...
جامعه شناسی و روانشناسی هنر
۱) روانشناسی هنر: این شاخه میان رشته ای در باب ادراك، فهم و مشخصات هنر و تولید آن ... در دهه ۱۹۷۰ میلادی بحث روانشناسی هنر در دانشگاهها رواج یافت و هنرمندان به بحثهای ... آنچه با عنوان هنر ایرانی- اسلامی از آن یاد می شود، هم از آموزه های اسلامی سرشار است و هم از ...
۱) روانشناسی هنر: این شاخه میان رشته ای در باب ادراك، فهم و مشخصات هنر و تولید آن ... در دهه ۱۹۷۰ میلادی بحث روانشناسی هنر در دانشگاهها رواج یافت و هنرمندان به بحثهای ... آنچه با عنوان هنر ایرانی- اسلامی از آن یاد می شود، هم از آموزه های اسلامی سرشار است و هم از ...
آيينه تمام نماي تمدن اسلامي
چندی است در دیار ما بحث از حکمت هنر اسلامی رواج یافته است. ... هرچند که در باب مفهوم هنر اسلامی هم باید سخن گفت زمانه ما زمانه ای است که به سنت و یکی از مهمترین وجوه آن ...
چندی است در دیار ما بحث از حکمت هنر اسلامی رواج یافته است. ... هرچند که در باب مفهوم هنر اسلامی هم باید سخن گفت زمانه ما زمانه ای است که به سنت و یکی از مهمترین وجوه آن ...
هنر براي دين يا دين براي هنر؟
همه گونه هاي هنراسلامی - به عنوان عالی ترین جلوه هنر دینی - همیشه فراتر از برآورده .... تعريف صحيح موضوع، نشان مي دهد كه موضوع بحث علمي، شناسايي و تعيين شده است." با اين همه به نظر مي رسد "ارايه تعريفي در باب هنر به گونه اي منطقي كه شامل جنس و ...
همه گونه هاي هنراسلامی - به عنوان عالی ترین جلوه هنر دینی - همیشه فراتر از برآورده .... تعريف صحيح موضوع، نشان مي دهد كه موضوع بحث علمي، شناسايي و تعيين شده است." با اين همه به نظر مي رسد "ارايه تعريفي در باب هنر به گونه اي منطقي كه شامل جنس و ...
بحث در فلسفه اسلامي
بحث در فلسفه اسلامي نويسنده: دکتر ابراهيم بيومي مدکور ترجمه: عبدالمحمد آيتي ... اي نداشت، در حالي که مسيحيت مهد آزادي فکر و عقيدت بود و ذخاير ادب و هنر را در کنف ... اما امروز مي توانيم به طور يقين از موفقيتهايي که در اين باب نصيب عالم اسلام شده ...
بحث در فلسفه اسلامي نويسنده: دکتر ابراهيم بيومي مدکور ترجمه: عبدالمحمد آيتي ... اي نداشت، در حالي که مسيحيت مهد آزادي فکر و عقيدت بود و ذخاير ادب و هنر را در کنف ... اما امروز مي توانيم به طور يقين از موفقيتهايي که در اين باب نصيب عالم اسلام شده ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها