تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 25 دی 1403    احادیث و روایات:  امام حسین (ع):خوش اخلاقى عبادت است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

کلینیک زخم تهران

کاشت ابرو طبیعی

پارتیشن شیشه ای اداری

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

ساندویچ پانل

ویزای ایتالیا

مهاجرت به استرالیا

میز کنفرانس

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1853104654




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

طباطبایی ؛ فیلسوف آزاد اندیش (قسمت سوم)


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: طباطبایى، فیلسوف آزاد اندیش
علام? طباطبایی
گفت و گو با دكتر غلامحسین دینانی بخش اول    ،    بخش دوم    ،    بخش سوممن چنانچه‏مى‏دانید، شب‏ها تا صبح بیدارم. تا صبح كه قال الباقر و قال الصادق مى‏خوانم، این ذكر سلوكى ‏من استمرحوم علامه را چه زمانى شادمان و با نشاط مى‏یافتید؟در جلسات درس خصوصى ـ‌چه جلسات درس شبانه در قم و چه جلسات تهران‌ـ، همواره ایشان را شادمان مى‏دیدم. در این جلسات متبسم بود: سیگار مى‏كشید، چای مى‏خورد و حرف مى‏زد و با شادمانى تمام سخن مى‏گفت. اولین جلسه تهران را به‏خاطر دارید؟بله، از ایشان اجازه گرفتم كه آیا اجازه مى‏دهید من در جلسات تهران شركت كنم؟ ‏فرمودند: مانعى ندارد و من همراه ایشان به تهران آمدم. شب اولى كه به این جلسه راه پیداكردم، ناآشنا بودم و استادان آنجا و خود هانرى كربن را ندیده بودم و منزلى را كه‏ مى‏رفتیم، نمى‏شناختم. در مجموع این جلسه جاذبه زیادى برایم داشت و اشخاصى كه با آنها آشنا شدم، ‏برایم جالب بودند. بیشتر گوش مى‏دادم. بعدها كه شناختم ازحاضران جلسه بیشتر شد، صحبت مى‏كردم و سؤالاتى را با آقاى كربن مطرح‏مى‏كردم. قبلا فقط شنیده بودم فیلسوفی فرانسوى است كه به ایران مى‏آید و با آقاى‏طباطبایى مصاحبت دارد.  در مجموع او را چگونه دیدید؟مردى ویژه بود. او یكى از بزرگترین فیلسوفان مغرب زمین در عصر ما بود. از این جهت مى‏گویم فیلسوفى بزرگ بود كه همه فیلسوفان عصر خودش را دیده و درك‏كرده بود، نه اینكه مثل ویتگنشتاین یا هایدگر تئورى خاصى بیان كرده باشد. شاید هیچ ‏فیلسوفى به اندازه كربن استاد ندیده بود. او از هایدگر گرفته تا امیل بریه و ژیلسون و ماسینیون ‏و... را دیده بود. با مكتب‏هاى فلسفى غرب فوق‏العاده آشنایى داشت و متبحر بود.من ندیده بودم ایشان درباره زنی صحبت كند و از یك خانم تعریف كند؛ ولى بارها از بزرگوارى خانم‌كربن و فرهیختگى او سخن به میان ‏آورد.ویژگى هانرى كربن این بود كه سخت شیفته معنویات و روحانیت بود و معنویت را جستجو مى‏كرد و بر این باور بود كه جهان در حال تهى شدن از معنویت است و باید آن را از نو احیا و پیدا كنیم. كربن كه فنومولوژى خوانده بود، از طریق ماسینیون با سهروردى آشنا شد و همه معارف را در آثار سهروردى و سپس ملاصدرا یافته بود و مجذوب این دو فیلسوف‏ بود. به همین جهت به ایران آمده بود و تا پایان عمر سالی چهار یا شش ماه به ایران سفر مى‏كرد و اقامت داشت. وقتى هم كه در فرانسه بود، در همین زمینه كار مى‏كرد. او آثار متعددى پدید آورده كه شگفت‏انگیز است. چه كسى كربن را به آقاى طباطبایى دلالت كرده بود؟آشنایى كربن با ایران از طریق سهروردى بود. بعد از آمدن به ایران، بر اثر نشست و برخاست با استادان دانشگاه و بحث و مذاكره با كسانى چون آقایان دكترداریوش شایگان و دكتر سید حسین نصر و دكتر عیسى سپهبدى كه به زبان فرانسه مسلط بود، توانسته بود به آقاى طباطبایى برسد و بعدش هم در همان ملاقات اول ‏مجذوب یكدیگر شدند و آن جلسات شروع شد و تا پایان عمر ایشان ادامه داشت. از علامه طباطبایى چیزى در باب كربن شنیده‌اید؟فراوان شنیدم. آقاى طباطبایى مرحوم كربن را دوست داشت و كربن نیز آقاى‏طباطبایى را عاشقانه دوست داشت. من در جلسات مى‏دیدم كه چقدر همدیگر را دوست دارند و به هم ارادت و علاقه دارند. یادم مى‏آید كه هانرى كربن یك شب آقاى‏طباطبایى را به منزل خودش دعوت كرد. این یك دعوت خصوصى بود و شخص دیگری در آن‏حضور نداشت. مرحوم علامه به منزل كربن رفت. كربن فرزند نداشت و خانمش هم اهل عرفان و حكمت بود و همراه با او روى آثار عرفانى كار مى‏كرد.كربن معمولاً شب‏ها كار مى‏كرد و تا صبح بیدار مى‏ماند. خانمش نیز او را همراهى مى‏كرد.در میهمانى آن شب، نمى‏دانم چه گذشت؛ ولى تا سالیان بعد، آقاى طباطبایى‏چندین بار از آن میهمانى سخن به میان ‏آورد و تحت تأثیر آن جلسه بود. همچنین بارها از بزرگوارى خانم كربن تعریف مى‏كرد. من ندیده بودم ایشان درباره زنی صحبت كند و از یك خانم تعریف كند؛ ولى بارها از بزرگوارى خانم‌كربن و فرهیختگى او سخن به میان ‏آورد. من هیچ‏وقت خانم كربن را ندیدم؛ ولى ذكر خیرش را از آقاى طباطبایى فراوان شنیدم. كربن در وجود آقاى طباطبایى چه چیزى یافته بود؟آن چیزى را كه مى‏خواست: مظهر حكمت و عرفان. او حكمت شرق، حكمت شیعى وحكمت ایرانى شیعى را طلب مى‏كرد و مظهر كاملش را در وجود آقاى طباطبایى مى‏دید. دركتاب، حكمت را مى‏خواند؛ ولى تجسمش را در چهره آقاى طباطبایى مى‏دید. آنچه در آثار حكماى اسلامى مى‏خواند، تجسمش را در آقاى طباطبایى مى‏یافت. آقاى طباطبایى در كربن چه مى‏دید؟آقاى طباطبایى در كربن همین معنویت و احاطه به جهان و اطلاعات فراوان و تفكر جهانى را مى‏دید. این پرسشى است كه من در آن‏سالها در آن هواى گرم كه از قم به تهران مى‏آمدیم، از خودم مى‏كردم. فكر مى‏كردم: خب، من‏كه جوانم و مشتاق و این جلسه برایم خوب است، علامه طباطبایى چه ‏استفاده‏اى از این جلسه مى‏برد؟ ایشان استفاده مى‏رساند: سؤال مى‏پرسند، جواب مى‏دهد و دوستان استفاده مى‏برند؛ ولى خود ایشان چه استفاده‏اى مى‏برد؟ گاهى این سؤال برایم پیش‏مى‏آمد، تا اینكه اندكى پیش از انقلاب، بعضى از دوستان به من و آقاى صائنى گفتند كه: «این جلسه و تشكیل آن از اول درست نبود؛ براى اینكه بعضى از افراد جلسه اینطور و آنطورند و خود كربن را هم نمى‏دانیم كیست! تشكیل این جلسه از اول‏ هم درست نبود و ما تا حالا تحمل كرده‏ایم؛ ولى الآن كه چیزى به[پیروزی] انقلاب‏نمانده، صلاح نیست ادامه پیدا كند. شما به علامه طباطبایى بگویید كه جلسه را تعطیل كند!»من به دو دلیل نگفتم: اول ‏اینكه رویم نمى‏شد، دیگر اینكه میل نداشتم جلسه تعطیل شود. دوستان دوباره هفته بعد فشار آوردند كه باید بگویید! ماندیم كه چه كنیم. خدمت علامه عرض كردم: «دوستان مى‏گویند: صلاح نیست این جلسه ادامه پیدا كند!» وقتى آن صحنه یادم ‏مى‏آید، گریه‏ام مى‏گیرد. ایشان یكدفعه حالش بد شد و رعشه مختصرى كه دستشان داشت، چند برابر شد؛ لب‏هایش لرزید، صورتش قرمز شد، چهار پنج دقیقه سكوت كرد و فقط چند بار گفت: «عجب، عجب، عجب!» بعد جمله‏اى گفتند كه خیلى عجیب بود و من جواب خودم را گرفتم كه‏گفتم پیش از این برایم سؤال بود. ایشان فرمودند: «به‏عنوان شخصى كه در گوشه‏اى نشسته‏ام و چیز مى‏نویسم، تنها راهم ‏به جهان و تفكر جهانى و اینكه ببینم در جهان چه مى‏گذرد، این جلسه است. این را هم نمى‏توانند براى من ببینند!»تازه فهمیدم كه ایشان مى‏خواست بداند در دنیا چه مى‏گذرد و تازه‏ترین بحث‏هاى‏فكرى جهان چیست و به چه منوالى است. او زبان خارجى‏نمى‏دانست و كتب خارجى نمى‏خواند؛ ولى با حضور در این جلسه مى‏خواست ببیند كه آخرین‏مرحله تفكر جهان چیست و به چه سمت و سویى مى‏رود و ما در كجاى جهان ایستاده‏ایم؟به‏عنوان یك متفكر آزاداندیش مى‏خواست این را بداند و مسائل این بحث را پی مى‏گرفت. او پیام‏را مى‏گرفت، به درستى هم مى‏گرفت.او حكمت شرق، حكمت شیعى وحكمت ایرانى شیعى را طلب مى‏كرد و مظهر كاملش را در وجود آقاى طباطبایى مى‏دید. دركتاب، حكمت را مى‏خواند؛ ولى تجسمش را در چهره آقاى طباطبایى مى‏دید. در آن جلسه كتاب خوانده نمى‏شد، حرف زده مى‏شد؛ ولى پیام‏ها به میان مى‏آمد و آخرین نظریات و مسائل تفكر جهانى در امور مختلف و بیشتر فلسفه جهان مطرح مى‏شد؛ نظیر اینكه: معضلات جهانى چیست؟ اساسى‏ترین‏فكر فلسفى چیست؟ و... شما از كربن سؤالات خصوصى هم مى‏كردید؟بله، سؤالاتى از ایشان مى‏كردم كه معمولاً اشخاص جلسه نمى‏كردند. كربن در ضمن اینكه اشراقى و معنوى بود، به‏صورت تیپیكال، غربى‏بود و كاراكتر غربى/ اروپایى داشت. مى‏دانستم كه از یك آدم غربى مثل كربن، سؤال‏خصوصى پرسیدن خلاف ادب است؛ ولى گاهى من این كار را مى‏كردم و وقتى كه سؤال‏خصوصى از كربن مى‏پرسیدم، علامه طباطبایى گوشش را تیز مى‏كرد تا ببیند چه مى‏پرسم ‏و او چه جوابى مى‏دهد! خود همین مسئله از ظرایف این جلسه بود.یـــك بــار پرسیدم: «آقــاى كــربن، شما در هــمه نوشته‏ها و آثارتان روى مرشد درطریقت، تكیه و تأكید مى‏كنیدو او را براى سالك راه حق لازم مى‏دانید. از حرف‏ها ونوشته‏هاى شما چنین برمى‏آید. مرشد خود شما كیست؟» دیدم آقاى طباطبایى تیز شد تا جواب ایشان را بشنود. كربن لبخندی زد و گفت: «من اویسى هستم.» سالكان اویسى و اویسیه، سلاكى هستند كه وجود مرشد را در هر زمانى لازم نمى‏دانند و مى‏گویند: انسان در هر زمانى سلوك كند، خودش ‏مى‏رسد. من باز سماجت كردم و پرسیدم: «اگر اویسى هستید، ذكر جلى شما چیست؟» ایشان این بار قیافه جدى گرفت و فرمود: «من چنانچه‏مى‏دانید، شب‏ها تا صبح بیدارم. تا صبح كه قال الباقر و قال الصادق مى‏خوانم، این ذكر سلوكى ‏من است!» قانع شدم و چیزى نگفتم. از تلاقى طباطبایى و كربن چه تحلیلى داشتید و دارید؟تحلیل من این بود كه كربن تحت تأثیر اندیشه‏هاى علامه طباطبایى قرار گرفت و علامه هم از اندیشه‏هاى كربن خیلى بهره برد و نتیجه آشنایى و سود بردن علامه‏ از آشنایى با مكاتب فلسفى غرب بود و توانست در مسائل فلسفى و برخى‏موضع‏گیرى‏هاى علمى، از آنها بهره ببرد و على‏الاعمیا سخن نگفت و تیر به تاریكى‏نینداخت. مى‏دانست چه بگوید. اینها بهره‏هایى است كه علامه از آن جلسه مى‏برد.ویژگى هانرى كربن این بود كه سخت شیفته معنویات و روحانیت بود و معنویت را جستجو مى‏كرد و بر این باور بود كه جهان در حال تهى شدن از معنویت است و باید آن را از نو احیا و پیدا كنیماز طرف دیگر، كربن هم فراوان استفاده مى‏كرد. آنچه در كتاب‏ها خوانده بود، در اینجا تطبیق مى‏كرد و تصحیح مى‏شد و از حرف‏هاى علامه تجسم آنها را مى‏یافت و هر دو واقعاً استفاده‏هاى فراوان مى‏كردند و این به نفع عالم تشیع بود. خدمات علامه طباطبایى به عالم‏تشیع نیاز به گفتن ندارد. تفسیر او و كتاب‏هاى دیگرش چیزى است كه همه مى‏دانند؛ اما من‏معتقدم هیچ كس و هیچ غربى در طول تاریخ به اندازه كربن به عالم تشیع خدمت نكرده است.كتاب‏هاى كربن كه درباره فلسفه اسلامى نوشته است، امروز به زبان‏هاى مختلف‏ترجمه شده است و جهان تحت تأثیر كربن قرار دارد. بسیارى از عرب‏ها، تحت تأثیر كربن به‏جهان تشیع نزدیك شده‏اند. این كم خدمتى نیست. متأسفانه آثار او به‏فارسى ترجمه نشده است. او به جهان تشیع و تشیع معنوى و عرفانى، خدمتى بزرگ انجام داد و آثارش در دراز مدت باقى خواهد ماند، اثر خواهد گذاشت و جاودانه است. كربن در میان حكماى مغرب زمین چه جایگاهى دارد؟هانرى كربن یك فیلسوف معنوى از تبار حكماى اشراقى است. او فیلسوف معنوى‏است كه در مغرب زمین تقریباً نوبر است. نمى‏خواهم بگویم اصلاً نیست. بوده و خواهد بود.ویژگى كربن، این است كه با حكمت اسلامى هم آشناست. ممكن است كسانى‏با حكمت مشرق زمین به نوعى آشنا باشند، ولى در فیلسوفانى كه ما در مغرب زمین‏مى‏شناسیم، هیچ كس به اندازه ایشان به حكمت و معرفت اسلامى و بخصوص شیعى آشنایى‏ندارد. او از همه بالاتر است. انتهاى اندیشه كربن كجاست؟انتهاى اندیشه كربن رسیدن به معنویت تشیع است. در آنجا مستغرق مى‏شود. معنویت ‏تشیع، عرفان و ولایت است و ولایت كلیّه. او از سرگشتگى غرب فراوان سخن مى‏گفت و دنیا را در سراشیب انحطاط مادى و خالى شدن از معنویت مى‏دید و نگران بود. كربن نگران خالى‏شدن عالم از معنویت بود و از این رو، تا آنجا كه مى‏توانست، مى‏كوشید نورى از معنویت را به‏جهان بتاباند. بخش اول   ،    بخش دوم                                                                      گروه دین و اندیشه - حسین عسگری 





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 158]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن