تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 1 بهمن 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):مؤمن شوخ و شنگ است و منافق اخمو و عصبانى.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

کلینیک زخم تهران

کاشت ابرو طبیعی

پارتیشن شیشه ای اداری

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

ساندویچ پانل

ویزای ایتالیا

مهاجرت به استرالیا

میز کنفرانس

تعمیرگاه هیوندای

تعمیرگاه هیوندای

تعمیرگاه هیوندای

اوزمپیک چیست

قیمت ورق سیاه

چاپ جزوه ارزان قیمت

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1855290636




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

یک درس تازه(1)


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: یک درس تازه(1)
یک درس تازه(1)
میلاد انگشتش را روی زنگ در گذاشت و با عجله چند بار پشت هم زنگ را فشار داد.  چند لحظه بعد، در سبز رنگ خانه باز شد.  میلاد به سرعت به داخل حیاط دوید و در را پشت سر خود بست.  مادرش با اخم های درهم و عصبانی روی ایوان ایستاده بود و ملاقه ی آشپزی هم در دست داشت.  با بداخلاقی گفت:«چند بار به تو بگویم این طوری در نزن. هان؟ آدم زهره ترك می شه.»میلاد در حالی كه كیف مدرسه اش را از روی دوش بر می داشت، با عجله و بدون اینكه خم شود، كتانی هایش را پای پله های ایوان، از پا كند و ذوق زده گفت: «مامان خانم! دیدید من راست می گفتم :» مادر در حالی كه به كتانی ها اشاره می كرد گفت: «باز كه كتانی هایت را این جوری به امان خدا پرت كردی.» میلاد بدون توجه به حرفهای مادرش، پله ها را دوتا یکی بالا رفت و با خوشحالی گفت: « من حرفم درست بود.امروز از معلم قرآن پرسیدم.  شما اشتباه می كردید .»مادر با سرزنش گفت: «لباس هایش را ببین! تو کی می خواهی نظم وترتیب یاد بگیری؟»و بعد گویا چیزی به یادش آمده باشد، با دستپاچگی گفت: «ای وای ناهارم سوخت!»و با شتاب به سمت آشپزخانه دوید.  میلاد با لب و لوچه ی آویزان، زیرلب گفت: « ببین چه جوری توی ذوق آدم می زنند!»اما ناگهان چشمانش از شادی درخشید و گفت: «اصلاً می روم به خود مادر جان می گویم.»مادربزرگ تازه وضو گرفته بود و داشت برای نماز خواندن آماده می شد. میلاد داخل اتاق رفت و بلند سلام گفت تا مادر بزرگش بشنود. مادربزرگ كه داشت مقنعه ی سفید گلدارش را روی سر می گذاشت، با مهربانی جواب سلامش را داد.  میلاد جلو رفت و كنار او نشست و گفت: مادرجان!  یادتان هست كه به شما می گفتم لازم نیست كه نمازگزار برای نیت نماز، بلند نیتش را بگوید یا حتی نیت را از قلب خودش بگذارند.  فقط كافی است كه قصد نماز خواندن بكند.  اما شما قبول نكردید؟»مادربزرگ گفت: «دوباره می خواهی بحث را شروع كنی؟»میلاد گفت: «امروز من برای اطمینان بیشتر، این سؤال را از معلم قرآن پرسیدم. آقای ملکی هم همین حرف را زد.  حتی رفت رساله آورد و مسأله اش را هم برایمان خواند.»میلاد جیب كولی پشتی اش را باز كرد و از درون آن دفترچه ی كوچكش را بیرون آورد و بعد با صدای بلند شروع به خواندن كرد:«انسان باید نماز را به نیت قربت، یعنی برای انجام فرمان خداوند عالم به جا بیاورد و لازم نیست نیت را از قلب خود بگذراند یا مثلا به زبان بگوید كه چهار ركعت نماز ظهر می خوانم قربة الی الله.»مادربزرگ با ناباوری و سرسختی گفت: «وا! میلادجان! ما یک عمر است داریم این طوری نماز می خوانیم. آن وقت تو می گویی این جوری درست نیست؟ به حق چیزهای نشنیده!»میلاد گفت: «نه مادر جان!  منظورم این است كه لازم نیست شما قبل از نماز چند دقیقه دستتان را بغل گوشتان بگذارید و مثلا برای نیت كردن وقت بگذارید.»مادر بزرگ با ناراحتی گفت:«یعنی من غلط نماز می خوانم؟»مادر كه تازه وارد اتاق شده بود، به جای میلاد جواب داد: «نه مادر! شما كارتان غلط نیست، اما اگر كسی برای نیت كردن این كار را نكند هم نمازش درست است.  فقط باید قصد نماز خواندن داشته باشد.  آن هم به نیت نزدیكی به خدا.  نه به خاطر ریا و تظاهر.  من كه دیشب به شما گفتم.»میلاد با عجله گفت: «این تكبیره الاحرام خیلی مهم است.  هر كس آن را نگوید نمازش باطل است.  یعنی بعد از نیت دومین ركن نماز است.»مادربزرگ پرسید: «تكبیره الاحرام را كه باید بلند گفت مگر نه؟» میلاد گفت: «البته! تازه باید به عربی صحیح هم تلفظ كنیم. موقع گفتن الله اكبر هم باید بدن آرام باشد و به خودمان حركت ندهیم.  ولی اگر بعد از گفتن تكبیره الاحرام شك كنیم كه آن را صحیح گفته ایم یا نه، نبایدبه شك خودمان اعتنا كنیم.ادامه دارد...منیژه نصراللهی تنظیم: بخش کودک و نوجوان*********************************مطالب مرتبطرزمنده ی فداکار1 خورشید شاه 20 من بهار هستم (1) رویاهای شیرین کودکی(2) خواب و بیداری





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 233]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن