واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: درس اخلاق و وصف معشوق در برابر فيلمنامه تازه مسعود كيميايي
امير قادري
1 فيلمنامه «شريك»، فيلم آخر مسعود كيميايي، جاي هيچ بهانه يي را باقي نمي گذارد. همه چيز در اجرا مشخص خواهد شد. اين همان فيلم جمع و جوري است كه داستانش بين دو رفيق در جنوب شهر مي گذرد. زيادي ندارد. از برج سازي و پنت هاوس و مهماني هاي بزرگ و دار و دسته گنگسترهاي يهودي هم خبري نيست؛ يك جور بازگشت به ريشه ها. جاه طلبي فيلمساز حالا و در شكل و شمايل ديگري مشخص خواهد شد. انگار مارتين اسكورسيزي با رابرت دونيرو برگردد به خيابان هاي پايين شهر، يا مايكل مان كه با جيمز كان و گيتار الكتريك هاي تنجرين دريم سري به شيكاگوي اوايل دهه1980 مي زند. اين همان چيزي است كه كيميايي بلد است. همه اين سال ها از استاد خواسته ايم چنين فيلمنامه يي بنويسد و بسازد.
بي اضافات و با سليقه يك مولف كه قرار است همه اجزاي داخل قاب را دربر بگيرد. كلاه ها و ساعت ها و گريم ها و كوچه ها و چراغ هاي نئون را و با قهرمان هايي كه آخر فيلم مي ميرند. پس نتيجه هر چه باشد به پاي همه ما نوشته خواهد شد. همه ما كه زورمان را مي زنيم تا دريچه قلب بزرگواري باز شود و همه جا را عشق به سينما و دنيا و يك جور رنگ و نور خاص فرا بگيرد. باقي هر حرفي كه باشد، از اين به بعد خواهد بود. يا همه ما آخرش از بين خواهيم رفت يا به خاطر درك محشر از توالي نماهاي درشت و دور و زاويه چهره هنرپيشه ها در كلوزآپ ها، رستگار خواهيم شد.
2 در آخرين شماره ماهنامه فيلم يك پرونده درآورده ايم درباره پرواز از فراز آشيانه فاخته ميلوش فورمن. مي خواستم در ستون اين هفته درباره اين پرونده بنويسم و تشويق تان كنم به خواندن اش و حرف هاي پسر كيسي درباره با همه وجود زندگي كردن پدرش؛ كه چشم ام خورد به مطلب بهزاد عشقي در اين شماره و ديدم بيشتر ارزش نقل دارد، وقتي خطاب به دخترش مي نويسد؛ «به ياسمن گفتم چقدر سينماي فردين خوب است. كاش هيچ وقت سينماي گنج قارون در مقابل سينماي قيصر شكست نمي خورد. دخترم حيرت كرد.
مگر تو نبودي كه هميشه از فردين و فيلم گنج قارون انتقاد مي كردي؟ گفتم من باز هم سر حرف خودم هستم. فردين بازيگر چندان موجهي نيست و سينماي گنج قارون نيز از نظر مولفه هاي هنري، قابل دفاع نبود. قيصر خيلي بازيگرتر از فردين بود و سينماي قيصر از نظر هنري به مراتب سرتر از گنج قارون بود اما قيصر آدم مي كشت و فردين هرگز دست اش به خون كسي آلوده نشد. قيصر با چاقو سر و كار داشت و فردين هرگز هيچ سلاح گرم يا سردي در دست نگرفت. قيصر عبوس بود و هيچ وقت نمي خنديد و با همه سر جنگ داشت اما فردين هميشه مي خنديد و مدام آواز مي خواند.
قيصر از عشق و خانواده چشم مي پوشيد و به دنبال جنگ و قصاص و انتقام جويي مي رفت اما فردين كينه جو نبود و سرانجام پدر يا برادر خطاكارش را مي بخشيد و محبوبه متمول اش را به سوي خود فرامي خواند. قيصر نماد عقده ها و كينه ورزي هايي بود كه از اعماق جامعه سر برمي آورد و خشونت هاي آينده را رقم مي زد و جواني ما را بر باد مي داد اما فردين متعلق به درياهاي آبي دوران كودكي بود.» ما را بگو كه صبح و شب، خاطره سام پكين پا را مرور مي كنيم، وقتي بعد از روز اول فيلمبرداري اين گروه خشن، گروه توليد از مرز مكزيك زنگ زدند به كاليفرنيا، كمپاني برادران وارنر، كه خون مصنوعي مان تمام شده، باز هم بفرستيد.
3 و اينقدر از خدا عمر گرفته ايم و به تجربه آموخته ايم كه حاصل عمر و زندگي هنرمنداني كه متهم به خشونت و گستاخي بودند چه شد و فيلمسازاني كه منادي اخلاق و آرامش بودند، چي از كار درآمدند. اين يك خبر و تجربه خوب است يا بد، اما اين هفته در روزنامه ها خواندم كه مترجم محجوب و محبوب تيم ملي فوتبال، كسي كه در بخشي از بهترين و بد ترين خاطرات زندگي فوتبالي ما نقش داشته، اين هفته به جرم فروش مواد نيروزا دستگير شده است.
4 ماجرا ادامه دارد. باز اين هفته برخوردم به يك برنامه زنده تلويزيوني در شبكه 5. جايي كه مجري برنامه و يك آقاي خواننده نشسته بودند و فرزند خسرو شكيبايي مرحوم را هم دعوت كرده بودند. بعد اين طرف شوخي هاي بي مزه مي كردند و هر وقت فرصت مي شد دوربين مي چرخيد سمت فرزند شكيبايي كه حتي اسم اش را هم اشتباه صدا مي زدند و ازش يك بغض و اشك و درس اخلاقي از زندگي پدرش مي گرفتند، بعد دوباره صندلي ها را مي چرخاندند سمت همديگر چند تا شوخي بي مزه ديگر مي كردند تا وقتي كه نوبت بغض بعدي برسد. پويا شكيبايي طفلك را البته از يك جاي برنامه به بعد، مرخص اش كردند تا آقاي خواننده بلند شود و وسط شوخي ها يك دهن در وصف معشوق بخواند.
5 پس اميدوارم در اين فضاي آكنده از بغض و اخلاق و عشق عرفاني، پيشنهاد اخير محمدرضا گلزار درباره تحويل گرفتن زنده هايي كه زندگي درستي ندارند، عوض هنرمندهاي از دست رفته، تبديل شود به يك اتفاق حساب و كتاب دار عملي و ريالي، بلكه عوض تقدير و نصيحت و وصف معشوق كمي پول نقد دست آنهايي برسد كه به آن احتياج دارند تا بهتر زندگي كنند. كسي كه چنين پيشنهادي مي كند، به نظرم ديگر وقت اش است كه در فيلم جديد يك سازنده عاشقانه هاي خونين، هفت تير به دست بگيرد.
دوشنبه 7 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 172]