واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: زندگی طلبگی در گفتمان معنویت
میشل فوکو در نظریه «گفتمان» درصدد است تا در تحلیل پدیده ها از زندگی در یک گفتمان خاص سخن بگوید به این معنی که تفاوت انسانها در بعد بینش ها و رفتارها ریشه در فردیت آنها ندارد بلکه همواره هر کسی در درون یک گفتمان خاص می اندیشد و رفتار می کند بنابراین برای تحلیل رفتارها و اندیشه ها نباید به فرد توجه کرد بلکه باید به گفتمان و نظام معنایی توجه کرد که فرد در آن زندگی می کند. این نگرش و تحلیل صرفاً معطوف به امور واقع نیست بلکه به شرایط امکان آنها نیز می پردازد. گفتمان به مجموعه ای از روایت ها، اندیشه ها و تفسیرهایی اطلاق می شود که سازنده یک نظام معانی و فعالیت های سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی است. بدین سان هر نوع رفتار خارج از وضعیت تاریخی ممکن نیست بلکه هر نوع اندیشه و کنشی وابسته به زمان و مکان است. این نظام های دانایی اند که شکل دهنده فرهنگ و عقلانیت یک دوران است. آنها مبنای خرد و منطق قرار می گیرند و شرایط امکان و هستی دانش و رفتار خاصی را فراهم می کنند.(1)گفتمان به مجموعه ای از روایت ها، اندیشه ها و تفسیرهایی اطلاق می شود که سازنده یک نظام معانی و فعالیت های سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی است با توجه به این نظریه، نظام حوزه علمیه، خود یک گفتمان و نظام معنایی خاص است که اندیشه و رفتار وارد شوندگان واقعی به آن تغییر می کند. به این معنی که از نوع گفتار و پوشش تا طرز اندیشیدن و نگرش آن کسانی که دل در گرو چنین نظام معنایی دارند تحوّل می یابد؛ به طوری که برخی از طلاب پس از چند صباحی هوس می کنند که تغییر معنایی زندگی خو را با عنوان «تولدی دیگر» به نگارش در آورند تا دیگران نیز از این تغییر و تحولات مطلع شوند. ورود به حوزه علمیه همانند ورود به دیگر نهادهای آموزشی یا سازمانی نیست بلکه قبول نوعی خاص از زندگی در درون یک گفتمان و نظام معنایی است. از این رو در ابتدا همراه نوعی سختی و دشواری است. این سختی ها نه در درون خود حوزه بلکه در مواجهه با گفتمان روزمره مردم جامعه است چون برخی از اعمال و رفتارهای حوزویان که برخواسته از نوع نگرش آنها به مسائل فرهنگی و اجتماعی است برای مردم قابل درک یا پذیرش نیست. زندگی طلبگی زندگی در گفتمان معنویت و شریعت است استاد مطهری ای نع از زندگی را این گونه ترسیم می کند:«محيط حوزه هاى علوم دينى، محيط صفا و صميميت و اخلاص و معنويت است، يعنى آن روح عمومى كه بر اين حوزه هاى حكومت مى كند همين روح است، افراد فاقد اين خصوصيات افراد استثنائى و مخالف روح اين حوزه ها شمرده مى شوند. امتيازى كه طلاب براى يكديگر مى شناسند، جز امتياز علمى و تقوائى نيست. تقدم و احترام واقعى يك طلبه نسبت به ديگران جز بر مبناى تحصيلات و قدس و تقوا نمى تواند باشد. در ميان طلاب، فقير و غنى، دهاتى و شهرى، بچه عمله و تاجر زاده و آقازاده هست، در قديم از طبقات اشراف و شاهزادگان هم بودند، اما همه چيز ارزش خود را از دست مى دهد و تنها امتيازات تحصيلى و معنوى است كه احترام طلاب را نسبت به يك فرد بخصوص جلب مى كند و ارزش او را در نظر آنها بالا مى برد. محيط حوزه هاى علوم دينى محيط زهد و قناعت است، از اسراف و عياشى و مجالس شب نشينى كه در ساير طبقات است و احيانا دانشجويان غير رشته علوم دينى در آن مجالس شركت مى كنند، خبرى نيست، و حتى انديشه اينگونه امور نيز در خیال يك محصل دينى پيدا نمى شود، و اگر كسى كوچكترين تمايلى به اين امور نشان بدهد سقوطش قطعى است. رويهمرفته، طلاب، مردمى قانع و كم خرجند و تحميلى بر بودجه مردم به شمار نمى روند. روابط استاد و شاگرد در ميان طلاب، صميمى و احترام آميز است. شاگردان، احترام استادان خود را در حضور و غياب با كمال ادب رعايت مى كنند و حتى بعد از فوت آنها همواره آنها را به نيكى و دعاى خير ياد مى كنند. اين اندازه حفظ حرمت استاد، مخصوص محصلين علوم دينى و مولود تعليماتى است كه از اولياء دين درباره قداست علم و احترام معلم رسيده است. در ساير محيطهاى تحصيلى - چنانكه مى دانيم - اين امور كمتر وجود دارد.»(2).....................1- ر.ک: هیوبرت دریفوس و پل رابینو، میشل فوکو فراسوی ساختارگرایی و هرمنوتیک، ترجمۀ حسین بشیریه، تهران، نشر نی، 1379. 2- مرتضی مطهری، ده گفتار، تهران، صدرا، 1382، ص289.....................نوشته سید مهدی موسوی تنظیم برای تبیان حسن رضایی گروه حوزه علمیه
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 502]