تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 13 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس مى خواهد دعايش مستجاب و اندوهش برطرف شود، به تنگدست مهلت دهد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1837527377




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نقد اصولی از دیدگاه شهید مصطفی خمینی


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: نقد اصولي از ديدگاه شهيد مصطفي خميني
مصطفي خميني
مقدمه ستونهاي علم با پيچک نقد جاذبه و طراوت مي‏گيرد قلب دانش با خون نقد مي‏تپد ساحلهاي ناشناخته بحث‏با کشتي نقد فتح مي‏شود و قانون ظهور انديشه‏هاي برتر در حکومت نقد سامان مي‏پذيرد . نقد، کهولت و پيري را از جان علم مي‏زدايد و روحي شاداب به آن مي‏بخشد . لحظه‏هاي پرشکوه دانش در دستان نقد شکل مي‏گيرند گاهي آنچه را که همه پذيرفته‏اند از اوج به زير مي‏آورد و گاه سخن کم شمرده شده را چون ستاره برتارک علم مي‏نشاند . علم اصول نيز چون ديگر دانشها مديون نقد است‏شايد هيچ دانشي در حوزه معارف ديني مانند اصول تشنه نقد نيست اين علم از يک طرف عهده‏دار بيان شيوه استنباط است و از سوي ديگر عمده مباحث آن تراوشهاي انديشه بشر است‏با اين حساب، ذهن بشر بايد کشتي شيوه استنباط را هدايت کند اگر از عهده وظيفه خويش بر نيايد هيچ‏گاه ساحلهاي احکام بر او نمايان نخواهد شد از اين روي بايد نقد را به ياري ذهن اصولي فرستاد . نقاد بايد هر لحظه اشتباهات را گوشزد کند تا انحرافي هرچند کوچک در شيوه استنباط به انحرافي بس بزرگ در کشف احکام نيانجامد . با اين همه امروز نقادي در علم اصول به صورت بايسته انجام نمي‏گيرد زمينه‏ها، معيارها و چهارچوبه‏هاي نقد اصولي هنوز به درستي روشن نشده است اکنون که تورم مباحث، اصول را زمينگير کرده است‏شايسته مي‏نمايد براي درمان بيماري تورم، بحثي مستقل پيرامون نقد اصولي بگشاييم . مرحوم حاج آقا مصطفي خميني در زمينه‏هاي نقدهاي اصولي حرفهايي تازه دارد، نقدهاي او ما را با زمينه‏ها و معيارهاي نقد - که دو بحث مهم هستند - آشنا مي‏کند . او را بحق بايد قهرمان ميدان نقد اصولي دانست . نوشتار حاضر مي‏کوشد تا ديدگاههاي شهيد مصطفي خميني را در "نقد اصولي" ارايه دهد باشد تا دست مايه‏اي براي تعميق اين بحث قرار گيرد . مباحث اين نوشتار در سه محور سامان مي‏گيرد: - او همه را نقد مي‏کرد . - او همه زمينه‏ها را نقد مي‏کرد . - او هميشه نقد مي‏کرد .  1 - او همه را نقد مي‏کرد: نقد، گوهر ذهن بشر است . نقد حد و مرز نمي‏شناسد; شهيد مصطفي اين جايگاه نقد را به درستي مي‏شناخت . گاهي در مقابل آراي استادان مي‏ايستد و گاه به نقادي نظريات پدر مي‏پردازد اگرچه همه وجودش لبريز از فروتني نسبت‏به مقام علمي او بود و وي را مجدد عالم اسلام مي‏شمرد (1) و صاحب ابتکارات اصولي بحساب مي‏آورد (2) و گاهي هم در برابر همه اصوليان يکه و تنها قرار مي‏گيرد . نقادي که فضاي انديشه زمان خود را به نقد مي‏کشد به واقع حصارهاي اطراف خود را مي‏شکند ولي تنها ذهنهاي موشکاف و باريک بينند که از هم‏سلکان خود پيش مي‏افتند و به کرانه‏هاي آن سوي برداشت غالب دست مي‏يابند و شهيد مصطفي چنين بود . در عبارات او اصحاب بارها و بارها نقد شده‏اند . نقد، گوهر ذهن بشر است . نقد حد و مرز نمي‏شناسد; شهيد مصطفي اين جايگاه نقد را به درستي مي‏شناخت.2 - او همه زمينه‏ها را نقد مي‏کرد: آنچه ميان اصوليان فراگير است نقد آراي ديگران در برخي از مسائل اصولي است‏شهيد حاج آقا مصطفي علاوه بر اين کار در زمينه‏هاي ديگري نيز به نقد دست مي‏زند به يقين اهميت نقد در اين زمينه‏ها گاهي از نقد آرا مطرح در مسائل اصولي بيشتر است . در زير اين زمينه‏ها مورد اشاره قرار مي‏گيرد: 2/1 - نقد شيوه بحث: اگر به درستي به مباحث اصوليان چون نائيني، آقا ضيا و کمپاني و امام و ... بنگريم هريک را در بحث و استدلال داراي شيوه و مکتبي خاص مي‏بينيم برخي به دقتهاي عقلي بها مي‏دهند و گروهي نگاههاي عرفي را معتبر مي‏دانند عده‏اي
آيت الله شهيد سيد مصطفي خميني
به روش بحث فلسفي در بحثهاي اصولي روي مي‏آورند و بعضي ديگر به اين روش پايبندي نشان نمي‏دهند . با توجه به اينکه شيوه استنباط - که در دامن آن، سرنوشت فقه رقم مي‏خورد - متاثر از شيوه‏اي است که در بحثهاي اصولي جريان مي‏پذيرد بدست مي‏آيد که بررسي و نقد شيوه‏هاي بحث اصولي يک ضرورت تام است مقوله‏اي که جاي آن در بحثهاي حوزوي خالي است‏يعني از مکتبهاي اصولي سخني گفته نمي‏شود و تعرضي نسبت‏به عناصر موجود در هر مکتب اصولي به عمل نمي‏آيد . آنچه رايج است تنها اين مي‏باشد که مثلا آقا ضيا عراقي چنين گفت و مرحوم نائيني چنان، اما هيچ‏گاه کسي نيامده بگويد آقا ضيا اين شيوه را داشته و نائيني آن شيوه را و ديدگاههايي که در اصول دارند و با يکديگر متفاوت است‏به سبب اين شيوه‏هاي متفاوت است . شهيد حاج آقا مصطفي در بحثهاي اصولي نسبت‏به اين مساله توجه نشان داده است: 2/1/1 - ايشان تکيه بر دقتهاي عقلي در بحثهاي اصولي را نادرست مي‏داند و مي‏گويد: "لا يعتني بتدقيقات جمع عن الافاضل" (3) نبايد به تدقيقهاي برخي از فاضلان در اصول اعتنا کرد و در جاي ديگري به افرادي که شيوه تکيه بر تدقيقهاي عقلي براي فهم شرعيات را در پيش گرفته‏اند اعتراض مي‏کند . (4) ايشان معتقد است که بايد بر مرتکزات عامه عقلا و عامه فقها تکيه کرد . (5)  2/1/2 - شهيد خميني استفاده از مفاهيم و قواعد علوم ديگر را در اصول موضوعي مخاطره آميز مي‏بيند و اين استفاده را در صورتي که بدون شناخت‏به مفاهيم و قواعد و نيز بدون رعايت‏حدود و قيود آنها انجام بگيرد مضر به حال بحثهاي اصولي مي‏داند . وي مي‏گويد: "سالا يصا الي اهل الفضل و علما الفنون بان لايدخلوا البيوت الا من بابها ولايترخص الدخول في کل فن الا لمن کان اهلا له" . (6) به اهل فضل و دانشوران در فنون مختلف توصيه مي‏شود که به منازل جز از درهاي آن وارد نشويد در هر فني ورود در آن جز براي کساني که اهل آن علم هستند مجازنيست . وي متعاتب اين جمله عبارتي دارد که آشکار مي‏سازد در پي بيان چه مقصودي است . "و مجرد ان قرع سمع الانسان ان اله متناع بالاختيار لايناني الاختيار لايجوز التمسک به حتي يلزم مالزم في کلمات المستدلين بها في الاصول" . (7) نبايد به تدقيقهاي برخي از فاضلان در اصول اعتنا کرد و در جاي ديگري به افرادي که شيوه تکيه بر تدقيقهاي عقلي براي فهم شرعيات را در پيش گرفته‏اند اعتراض مي‏کند .انسان به صرف اينکه به گوش او اين قاعده فلسفي رسيده که الامتناع بالاختيار لاينافي الاختيار روا نيست‏به آن در اختيار تمسک کند تا در نتيجه اين تمسک، لوازم نادرستي به بار نشيند لوازمي که در کلمات اصوليهايي که به آن تمسک کرده‏اند پيش آمده است .
آقا مصطفي خميني
لازم به ذکر است که جمعي از اصوليها در يکي از تنبيهات باب اجتماع امر و نهي (يعني مساله "الاضطرار الي ارتکاب المحرم الناشئ بسؤ الاختيار") به اين قاعده توجه نشان داده و تمسک کرده‏اند که امام قدس سره در اين زمينه چنين استظهار مي‏کند که آنها ميان اين قاعده و قاعده ديگري - که عبارتست از: ان الاضطرار الي فعل المحرم اوترک الواجب اذکان بسؤ الاختيار لاينافي صحته العقوبة عرفا - خلط کرده‏اند . (8) شهيد خميني بر اساس اين ديدگاه، بحث از مفاهيم لغوي در اصول را در همه موارد روا نمي‏داند بلکه براي آن محدوده‏اي ارايه مي‏دهد و مي‏گويد: "ان البحث عن المفاهيم اللغوية جائز اذاکان واردا في الکتاب والسنة اما الخوض فيما لايکون فيها فهو من اللغو" . (9) بحث کردن ازمفاهيم لغوي در صورتي جايز است که اين مفاهيم در کتاب و سنت وارد شده باشد در غير اين صورت فرورفتن در مباحث لغوي عملي لغو است (و مباحث اصولي را بي‏جا متورم مي‏کند) . وي با استناد به اين نقطه نظر معتقد است‏بحث اصوليان از مفهوم فساد (در بحث هل ان النهي عن شي يقتضي فساده ام لا ؟) نادرست است . واين بحث نه تنها لغو مي‏باشد که انحرافي است که نتايج فاسدي به بارنشانده است او مي‏گويد: "و لاجل هذا الانحراف وقعوا فيما لاينبغي" . (10) اصوليان بخاطر اين انحراف در آنچه سزاوار نيست فرو لغزيدند يعني بحثهايشان به ديدگاههايي نادرست کشيده شد . وي سپس اين تالي فاسد را توضيح مي‏دهد و در آخر مي‏گويد: "ان الاصحاب قدس سرهم لم يردوا الشريعة من بابها" . (11) اصحاب د ر اين مساله به چشمه بحث، از در آن وارد نشدند و اينچنين بدست مي‏آيد که شيوه درست در يک بحث اصولي از نظر شهيد اين است که بحث را از نقطه درستي آغاز کنيم خشت اول را درست‏بنهيم وگرنه، بحث‏به بيراهه مي‏افتد .  2/1/3 - شهيد خميني بحث از مسائل غيرکاربردي را روا نمي‏داند هرچند که اصوليان به آن پرداخته باشند و هرچند اين اصوليان قدماي از اصحاب باشند از نظر ايشان: طرح يک مساله در اصول، زماني درست است که کاربرد آن در فقه محرز شود وي مي‏گويد: " قد مرمنا مرارا ان للمتاخرين ان ينظروا فيما يصح ان يکون مصبا للنزاع و يکون مفيدا في الفته سوا نازعوا فيه ام لم ينازعوا فضلا عما اذا تشاحوا فيما لايرجع الي المرصل عند المتاخرين" . (12) بارها گفته‏ايم متاخرين بنگرند تا آنچه صحيح است و در فقه کاربرد دارد محل نزاع قرار گيرد خواه قدما در آن نزاع کرده باشند يا نکرده باشند اما اگر آنان پيرامون چيزي اختلاف کردند که نزد متاخرين بحثي بي‏حاصل است در اين صورت قطعا پرداختن به آن بي‏معني است .  2/1/4 - توجه به واقعيتهاي تاريخي: موضوع استفاده از واقعيتهاي تاريخي در علم اصول موضوعي حساس و پرثمر است و نيازمند به بحث و نقد فراوان و گسترده‏اي دارد د راينجا صرفا به اين نکته اشاره مي‏کنيم که شهيد خميني در مکتب اصولي خود براي آن جا باز کرده است . به عنوان مثال ايشان استدلال به اجماع را براي اثبات لزوم رجوع به مخصص رد مي‏کند بسبب اينکه اين مساله (رجوع به مخصص) در قرن 4 پديد آمده است (13) و طبيعي است چنين اجماعي چگونه مي‏تواند حاکي از اشتهار حکم نزد اصحاب امامان (ع) کند در حالي که اصل مساله در قرون بعد از آنها پديد آمده است . موارد از اين قبيل زياد است ذکرآنها را به مجال ديگري احاله مي‏کنيم . بارها گفته‏ايم متاخرين بنگرند تا آنچه صحيح است و در فقه کاربرد دارد محل نزاع قرار گيرد خواه قدما در آن نزاع کرده باشند يا نکرده باشند اما اگر آنان پيرامون چيزي اختلاف کردند که نزد متاخرين بحثي بي‏حاصل است در اين صورت قطعا پرداختن به آن بي‏معني است.شهيد با اين کلام خود، خط بطلان بر بهانه‏اي مي‏کشد که متاسفانه براي بسياري از اصوليان به صورت يک رويکرد جدي درآمده است و آن تبعيت از اصحاب در طرح مباحث اصولي است وجور اين رويکرد منشا تورم مباحث اصولي و تضييع وقت‏حوزه‏هاي علميه و طلاب سطوح خارج شده است چه آنکه بسياري از مباحث اصولي که فاقد ثمره عملي در فقه هستند صرفا به اين بهانه که اسلاف و اصحاب به آن پرداخته‏اند، صدها صفحه از کتب اصولي و هزاران ساعت وقت طلاب را بخود اختصاص داده در حالي که همان اسلاف واصحاب اگر امروز سربرآورند و در مقابل خود افقهاي روشني را که بعد از آنها در اصول گشوده شده است مشاهده کند بگونه‏ي ديگر مي‏انديشند و هدف را - ک ه تنقيح و تصحيح هرچه بيشتر شيوه استنباط و پاسخگويي به نيازها است - در قربانگاه مباحث‏بي‏حاصل و متورم ذبح نمي‏کنند .  2/2 - نقد عنوان: عنوان، نقشي قابل توجه در تعيين محدوده و روند بحث ايفا مي‏کند هر عنوان بايد اولا: خالي از ابهام باشد ثانيا: با موضوع بحث منطبق باشد زيرا:
شهادت آيت الله حاج سيد مصطفي خميني
1 - عنوان اگر مبهم باشد بحث احيانا به بيراهه مي‏افتد . عنوان مانند سوال ابتداي بحث نقشي مهم در شکل‏گيري آن برعهده دارد همانطور که سوال اگر درست نباشد و يا نادرست مطرح شود بحث چهار چوب و جهت درستي نخواهد يافت - زيرا بايد بدانيم به دنبال چه مي‏گرديم و نيز بايد از نقطه درستي آغاز کنيم - همينطور عنوان نامناسب و نادرست، بحث کننده را به طرح آنچه نبايد سوق مي‏دهد . 2 - اگر عنوان محدوده‏اي رانشان دهد که بيش از موضوع است چه بسا بحث‏بي‏دليل باد کند و به طرح مسائل زايد و مخل دچار شود و حتي بسا نتيجه‏گيري را مختل کند . همينطور اگر عنوان کوچکتر از دايره موضوع باشد، مباحث در چهارچوبي کوچکتر از نيازهاي واقعي بحث زنداني مي‏شوند و به نتيجه‏گيري درست نخواهند رسيد و به بستر پيشرفت پاي نخواهند گذاشت . شايد بتوان عنوان را مانند دهانه چاه در نظر گرفت که حلقه چاه تا آخر همان با نظر آن پيش خواهد رفت . شهيد مصطفي خميني در برخي از مباحث‏خود نسبت‏به عنوان بحث‏بي‏تفاوت نمانده است او در يکي از موارد مي‏گويد: "اخذ العنوان المبهم الاعم في محط النزاع غير جائز" (14) در محل نزاع اخذ يک عنوان مبهم که حيطه‏اي گسترده‏تر از موضوع واقعي بحث دارد روا نيست . وي بر اين اساس عنوانهايي که اصوليان در بحث اقتضاي نهي نسبت‏به فساد داده‏اند را نقد مي‏کند و توضيحاتي ارايه مي‏دهد . (15) عنوان اگر مبهم باشد بحث احيانا به بيراهه مي‏افتد . عنوان مانند سوال ابتداي بحث نقشي مهم در شکل‏گيري آن برعهده دارد همانطور که سوال اگر درست نباشد و يا نادرست مطرح شود.2/3 - نقد قالب بحث: قالب لباسي است که بحث را در خود مي‏گيرد و آن را مي‏آرايد از اين روي در هر علمي متناسب با فلسفه و ماهيتي که مسائل آن دارد بايد به بحثهايش قالب داد تا همه چيز هماهنگ با هم هدفهاي علم را تعقيب کنند مسائل اصول که قواعد کلي هستند روا نيست‏به صورتي جزئي و فرعي مطرح گردند شهيد مصطفي خميني به اين موضوع توجه نشان داده است او در يک مورد که اصحاب بحث را در قالبي جزئي و پيرامون يک مثال و مصداق معين مطرح کرده‏اند مي‏گويد: "الکلام هنا حول مسالة اصولية کلية لافي خصوص قوله (ع) اذا کان الما کرا والعجب ان الاصحاب خاضوا في خصوص المثال المزبور غفلة عن حقيقة الامر و سلکوا في دليل المسالة مسلک الجزئي مقياسا للکلي" . (16) سخن در اينجا (يعني يکي از مسائل بحث از ثبوت و يا عدم ثبوت مفهوم در قضيه شرطيه) پيرامون يک مساله کلي اصولي است نه خصوص قول امام (ع) که فرمود آب اگر کر بود ... و مايه شگفتي است که اصحاب در بحث نسبت‏به اين مثال خوض کرده‏اند در حالي که غافل از حقيقت امر بوده‏اند آنان در دليل مساله، راه جزئي را رفته‏اند و آن را مقايس براي يک امر کلي قرار داده‏اند . همانطور که پيداست وقتي يک بحث قالب مناسب را پيدا نکند چه بسا نتيجه نادرست‏به بار نشاند زيرا بحثي که مثلا نسبت‏به يک مصداق با خصوصيات معين صورت مي‏گيرد الزاما نتايج آن در موارد و مصاديق ديگر قابل صدق نمي‏باشد .  3 - او هميشه نقد مي‏کرد: نقد چون ريشه درختان به هر سوي سرک مي‏کشد، گاه به سنگ مي‏خورد و گاه به ديواري اما در نهايت راه به آب مي‏برد و شادي و سر سبزي بيشتر را سبب مي‏شود . از اين روي بايد بازار نقد را هميشه گرم نگه داشت و انديشه‏هاي نو را دم به دم به مشتريان عرضه و ارزاني داشت . مباحث اصولي شهيد حاج آقا مصطفي مالامال از نقدهاي اصولي است او نشان داده که در اين مباحث اصرار مي‏ورزد تا هميشه نقاد کند گفتني است ايشان در عين اعتقاد به توسعه نقد، نقادي بي‏حساب و کتاب را روا نمي‏ديد . او براي نقد اصولي، اصولي قايل بوده است . بر اين اساس به نقد پاره‏اي از نقدهاي اصوليان مي‏پردازد . به يک نمونه اشاره مي‏کنيم: ايشان در بحث"ضد" تعرض و نقد اصحاب را نسبت‏به اقوال مطرح در يکي از مسائل - مساله دلالت امر به شي بر نهي از ضد عام - مورد نقد قرار داده و مي‏گويد: "و من العجب تعرض الاصحاب تفصيلا لهذه الاقوال مع انها لاتحتاج الي مزيد بيان في الابطال و بعبارة اخري اخذ بعضهم في البحث هنا جدا مع انه بالمزاح اولي واقرب" . (17) مايه شگفتي است اصحاب به صورت گسترده به اقوال - در مساله - پرداخته‏اند با آنکه نقد وا بطال اين اقوال به زياده‏گويي نيازي ندارد و به عبارت ديگر برخي از اصوليان در اينجا بحث را جدي انگاشته‏اند با آنکه اين بحث‏به شوخي سزاوارتر و نزديکتر است . واخر دعوانا ان الحمدلله رب العالمين  تنظيم براي تبيان: گروه دين و انديشه1 - تحريرات في الاصول‏2/45 . 2 - به عنوان نمونه مراجعه شود به ارزيابي شهيد نسبت‏به يکي از نظرات امام . تحريرات في الاصول 2/416 و همان، ص 85 . 3 - همان، ص 416 . 4 - همان . 5 - همان . 6 - همان، ص 283 . 7 - همان . 8 - تهذيب الاصول‏1/407 و تحريرات في الاصول 2/283 . 9 - تحريرات في الاصول‏2/303 . 10 - همان . 11 - همان . 12 - همان . 13 - همان، ص 519، ، 524 . 14 - همان، ص 289 . 15 - همان . 16 - همان، ص‏430 . 17 - همان، ص‏26





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 237]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن