تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 29 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):دورترین مردم ار خداوند عزّو جل در روز قیامت سرکشانِ متکبّر هستند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816779308




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

التقاط: تلفيق مفاهيم اسلامى با انديشه‌هاى ديگر


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: التقاط: تلفیق مفاهیم اسلامى با اندیشه‌هاى دیگر  
صاعقه ای در مغز (صرع)
التقاط از ریشه «ل ـ ق ـ ط» بر وزن افتعال و به معناى برچیدن، از زمین برگرفتن، بخشى از گفتار یا سخن كسى را گرفتن و مانند آن است.[24]التقاط در فلسفه، مكتبى است كه به جاى تعقل و نقد افكار فلسفى، فرضیه‌ها، نظریات و افكار غیر متجانس را گرد مى‌آورد تا از مجموع آنها مكتبى فلسفى بسازد، ازاین‌رو حاوى تحریف نیز هست.[25] التقاطیون گروهى از فلاسفه بودند كه درصدد جمع میان گفته‌هاى پیشینیان و وفق دادن آراى آنها با یكدیگر بوده یا از هر طایفه از قدما قولى را گرفته و در واقع در حكمت التقاط كرده و فلسفه مختلطى فراهم آورده‌اند.[26]در سالهاى اخیر (دهه قبل از انقلاب اسلامى ایران) گروهى به مكتبى التقاطى گراییدند كه بخشى از اصول كمونیسم را با برخى از مبانى اگزیستانسیالیسم تركیب كرده و حاصل آن را با مفاهیم و ارزشها و اصطلاحات خاص فرهنگ اسلامى درآمیخته بود. آنان مكتب اصیل و ناب اسلام را تنها آن مى‌دانستند.[27]در بُرهه مزبور همه گروهها و جریانات سیاسى بر این باور بودند كه مبارزه سیاسى اگر براى توجیه خود از پشتوانه اعتقادى برخوردار نباشد با شكست مواجه مى‌گردد و ازاین‌رو باید به حبل المتینى دست یازید كه ضامن پیروزى و برآورنده نیازهاى فردى و اجتماعى مبارزان باشد. براى دستیابى به چنین پشتوانه‌اى جریانهاى فكرى متعددى پدید آمد؛ گروهى ماركسیسم را تأمین كننده همه نیازهاى جامعه، اعم از اقتصادى، سیاسى، فرهنگى، اخلاقى و معنوى دانسته، حساب خود را از اسلام جدا كردند.
شش روش برای ایجاد مغز هوشیار
گروه دومكسانى بودند كه به اسلام معتقد؛ ولى از معارف بلند اسلامى بى‌خبر بودند. اینان جریان فكرى نخست را پذیرفته و تضاد غیر قابل رفع و مهمى بین اسلام و ماركسیسم نمى‌دیدند و با تلفیقى از این دو، اندیشه جدیدى را مطرح و ترویج كردند. زمینه این اندیشه‌هاى التقاطى در آثار نویسندگانى به چشم مى‌خورد كه غالباً تحصیل كرده‌هاى زمان رضاخان و تحت تأثیر فرهنگ و علوم تجربى متمایل به فلسفه‌هاى تجربى بودند، چنان‌كه برخى مفسران نیز به نقل آراى متأثر از علوم تجربى درباره معجزات اقدام كرده‌اند؛ مانند توجیه معجزه عبور حضرت موسى(علیه السلام)و قوم وى از رودنیل به جزر آب دریا.[28] اینان اگرچه خود به نزدیكى با ماركسیسم خشنود نبودند؛ ولى عملا حلقه واسطه بروز و ظهور اندیشه‌هاى التقاطى شدند. جریان التقاطى یاد شده مى‌كوشید تا اسلام را مدرنیزه كند و بر اثر آشنا نبودن با منابع و اصول اسلامى در آموزشهاى خود از شعر و شعار و تهییج احساسات بهره مى‌گرفت.[29] این جریان فكرى قرآن را با حفظ پوشش ظاهرى الفاظ آن، تحریف كرده و تفسیرى مادى ـ كه خود نوعى تفسیر به رأى است[30] ـ از آن ارائه مى‌داد، چنان‌كه ماركس نیز بر این باور بود كه براى مبارزه با مذهب در میان توده‌هاى معتقد باید از خود مذهب استفاده كرد؛ بدین صورت كه مفاهیم مذهبى از محتواى معنوى و اصلى خود تخلیه و از محتواى مادّى پر شود تا توده، مذهب را به صورت مكتبى مادّى دریابد. پس از این مرحله دور افكندن پوسته ظاهرى دین ساده است.[31] آنان قرآن را چنان تفسیر مى‌كردند كه گویى جز یك كتاب آموزش مبارزه و محرّك مردم براى انقلاب چیز دیگرى نیست. فلسفه تاریخى از قرآن استنباط مى‌كردند كه بیان دیگرى از ماتریالیسم تاریخى بود و در دیدگاه آنان از نظر قرآن و اسلام هر مبارزى به هر منظورى و در راه هر ایده‌اى كشته شود «شهید» و در مقام و مرتبه انبیاست و اساساً انبیا جز انقلابیون و مصلحان اجتماعى بزرگ نبودند. قرآن هم كتابى است كه به مشاهده و تجربه اصالت داده و از تفكرات فلسفى مبرا بوده و روح حاكم بر آن «پوزیتویسم» است. خوبى و بدى و مفاهیم اخلاقى فقط در شرایط خاص خود معنا داشته و هیچ اصل ثابتى بر اخلاق و رفتار انسان حاكم نیست و «عمل صالح» هر عملى است كه با توجه به شرایط و اوضاع اجتماعى آن عمل، مورد ارزیابى قرار گیرد و بر این اساس در جهت رسیدن به پیروزیهاى سیاسى و اجتماعى هر خیانتى رنگ اخلاق به خود مى‌گیرد.[32]جریان سوم اسلام مبتنى بر قرآن و سنت اولیاى دین بود كه با تلاشهاى متفكران اسلامى و در برابر ماركسیسم و اسلام التقاطى طى قرون متوالى براى مردم تبیین شده است،[33] با توجه به آنچه گذشت، التقاط مورد نظر در این مقاله عبارت است از تلفیقى از دو یا چند اندیشه و درآمیختن حاصل آن با مفاهیم، ارزشها و اصطلاحات خاص فرهنگ اسلامى براى دستیابى به مذهبى نو. این كار در جوامع دینى برضدّ دین و با تزویر و حیله انجام مى‌گیرد.[34]قرآن كریم در درجه نخست هرگونه التقاطى را در مسیر ابلاغ وحى الهى از شخص پیامبر(صلى الله علیه وآله)نفى كرده و در پاسخ این سخن كافران كه قرآن را افسانه‌هاى پیشینیان دانسته و با توجه به امّى و نانویس بودن پیامبر(صلى الله علیه وآله)مى‌گفتند: آنها به درخواست و املاى وى نوشته شده[35] مى‌فرماید: بگو آن را كسى نازل ساخته است كه راز نهانها را در آسمانها و زمین مى‌داند: «و قالوا اَسـطیرُ الاَوَّلینَ اكتَتَبَها فَهِىَ تُملى عَلَیهِ بُكرَةً واَصیلا * قُل اَنزَلَهُ الَّذى یَعلَمُ السِّرَّ فِى السَّمـوتِ والاَرض ...» (فرقان/25،5 ـ 6) و نیز در پاسخ این سخن مشركان به پیامبر(صلى الله علیه وآله) ـ در صورتى كه وى دیرتر براى آنان آیه‌اى بیاورد ـ كه چرا خود آیه‌اى برنگزیده و از اینجا و آنجا جمع نكرده‌اى؟[36] مى‌فرماید: بگو من فقط آنچه را كه از سوى پروردگارم به من وحى مى‌شود پیروى مى‌كنم: «و اِذا لَم تَأتِهِم بِـایَة قالوا لَولاَ اجتَبَیتَها قُل اِنَّما اَتَّبِعُ ما یوحى اِلَىَّ مِن رَبّى ...» (اعراف/7،203) و همچنین آنچه را كه پیامبر(صلى الله علیه وآله)ناطق به آن است تنها برخاسته از وحى دانسته: «و ما یَنطِقُ عَنِ الهَوى * اِن هُوَ اِلاّ وحىٌ یوحى» (نجم/53 ، 3 ـ 4) و وى را مؤمن به آنچه بر او نازل شده مى‌داند: «ءامَنَ الرَّسولُ بِما اُنزِلَ اِلَیهِ مِن رَبِّهِ ...» (بقره/2،285)، افزون بر این، ایمان آورندگان به وحى الهى را از تقوا پیشگانى دانسته كه قرآن مایه هدایت آنان است: «ذلِكَ الـكِتـبُ لارَیبَ فیهِ هُدًى لِلمُتَّقین * والَّذینَ یُؤمِنونَ بِما اُنزِلَ اِلَیكَ ...» (بقره/2، 2،4)





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 162]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن