تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 4 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):هرچیز بهاری دارد و بهار قرآن ماه رمضان است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1833138760




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

وقتی «سنتوری» راک می خواند


واضح آرشیو وب فارسی:برترینها: گفتگو با بهرام رادان درباره آلبوم «روی دیگر» وقتی «سنتوری» راک می خواند طبع آزمایی یا میل به دیده شدن؟ هرچه که هست، این روزها بهرام رادان آخرین هنرپیشه ایست که پا توی کفش موزیسین‌ها کرده است. برای آنکه ثابت کند صدایش هم به اندازه سیمایش زیباست!
برترین مجله اینترنتی ایران


بهرام رادان ستاره سرشناس سینما با آلبوم موسیقی خود خبرساز شده و آخرین هنرپیشه ایست که پا توی کفش موزیسین‌ها کرده است.البته بهرام این کار را در کنار آدم‌های حرفه‌ای و کاربلد پیش برده تا حرف و حدیثی پشت سرش نباشد: کیوان هنرمند که پیش از این موسیقی فیلم‌هایی چون «ازدواج صورتی» و «گاوخونی» را ساخته و آریا عظیمی‌نژاد.در این مدت هم فیلم‌های کوتاهی از مراحل تمرین و ضبط قطعه مشترک رادان و رضا یزدانی در ارمنستان در فضای اینترنت منتشر شده که نشان می‌دهد این آلبوم لااقل به لحاظ موسیقایی نظر هنردوستان و منتقدان را جلب خواهد کرد. اگر می‌خواهید نظر مردم را هم بدانید تنها چند ماه صبر کنید تا آلبوم را بشنوید.این وسوسه همیشه چهره‌های سرشناس را قلقلک داده که ثابت کنند هنر آنها تک‌بُعدی نبوده و در رشته‌های دیگر هنری و ورزشی نیز دستی بر آتش دارند. البته نباید این را هم از نظر دور داشت که برخی از این ماجراجویی‌ها صرفا بر اساس سودجویی و به تحریک اطرافیان ستاره‌ها بوده تا از نام نیک‌شان استفاده (یا سوءاستفاده) شود.خوشبختانه مردم هم نشان داده‌اند که الکی گول آدم‌های سودجو را نمی‌خورند و فقط به خاطر نام یک چهره محبوب حاضر نیستند آب به آسیاب کسی بریزند! اگر هم یک بار این اشتباه را مرتکب شوند، برای بار دوم آن را تکرار نخواهند کرد.مردم کار خوب و صادقانه را هم به خوبی حس می‌کنند و واکنش مثبت آنها به هنرنمایی افرادی چون مهران مدیری، حامد بهداد، هنگامه قاضیانی و... این مسئله را ثابت می‌کند.اینکه بهرام رادان در ماجراجویی تازه اش کجای کار قرار می گیرد، قابل قضاوت نیست، اما آلبوم روی دیگر مجوز پخش را گرفته و به زودی در دسترس همه علاقه مندان موسیقی است. چیزی که ما از بهرام رادان  و علی باذل، مدیر برنامه او در ذهن داریم این است که بی گدار به آب نمی‌زنند. بعد از تجربه سنتور حالا نوبت راک است!

اگر ما به منحنی سینوسی در زندگی، کار و ... اعتقاد داشته باشیم، خیلی خیالمان راحت‌تر می‌شود. منحنی سینوس می‌گوید شما بالا و پایین دارید. این فراز و فرود است که زندگی ما را می‌سازد. اتفاق جالبی که معمولا در سینمای ایران می‌افتد، این است که یک بازیگر مثلا در یک سال پنج، شش تا فیلم دارد و سال بعد اصلا فیلم ندارد. نتیجه‌اش این می‌شود که هیچ بازیگری در سینمای ایران به مدت طولانی ستاره نمی‌ماند. مثلا امسال سال محمدرضا فروتن است ولی سال بعد هیچ خبری از او نیست. در مورد فاطمه معتمدآریا این اتفاق افتاده، در مورد هدیه تهرانی افتاده ...نه، درباره هدیه این اتفاق نیفتاد. بالاخره نقطه عطفی داشت که به عنوان سوپراستار مطرح بود.هنوز هم هست. شما کس دیگری را می‌توانید مثال بزنید؟ من فکر می‌کنم در بین خانم‌ها هدیه با یک فاصله جلوتر است. ولی مثل سه سال پیش نیست.به خاطر اینکه گزیده کارتر شده ... یک روزی این ماجرا برای فرامرز قریبیان هم اتفاق افتاده.من با محمدرضا فروتن هم درباره این ماجرا، صحبت کردم و او هم با من موافق بود که اگر ما به منحنی سینوسی در زندگی، کار و ... اعتقاد داشته باشیم، خیلی خیالمان راحت‌تر می‌شود. منحنی سینوس می‌گوید شما بالا و پایین دارید.یک روز صبح بی‌دلیل خوشحالید و یک روز صبح بی‌دلیل ناراحت، اصلا حوصله ندارید از خانه بروید بیرون. این فراز و فرود است که زندگی ما را می‌سازد. چند وقت پیش داشتم فکر می‌کردم که دو تا فیلم بوده که من قبول نکردم در آنها بازی کنم. حالا اگر آنها را قبول کرده بودم، در عوض دو تا فیلم دیگر را که خوب نبودند، بازی نمی‌کردم، اتفاقا دو تا فیلمی که بازی نکردم، فیلم‌های خوبی شدند. با آن دو تا فیلم کس دیگری آمد بالا که اگر من به جای او قبول کرده بودم، حالا شاید موفق‌تر بودم. این حرف درستی است، اما شاید بخشی از این ماجرا هم به سیستم ربط دارد. بالاخره این حقیقتی است که یک نفر یکسال خیلی ستاره و مطرح است ولی سال بعد به هر دلیل اثری از او نیست ...به این نمی‌گویند ستاره، این جرقه است. ستاره، بازیگری است که به غیر از معیارهای بازیگری که برای عموم پذیرفته شده، محبوبیت هم دارد. مثلا می‌تواند کاری کند که مردم به خاطرش بلیت‌ بخرند و بروند سینما. هر چه تعداد این بلیت‌ها بیشتر باشد، ستاره موفق‌تری بوده. البته چیزهای دیگری هم هست،‌ ماجراهای حاشیه‌ای هم مهم است؛ همین ماجراهای زرد، این‌ها باید حتما باشند.ستاره داریم یا نداریم؟بهرام رادان در این مصاحبه به نکات جالبی اشاره می کند. اینکه نبود سیستم ستاره سازی در ایران یکی از دلایلی است که ستاره واقعی به معنای آنچه که در همه جای دنیا وجود دارد، چندان یافت نمی شود. با این حساب فکر می‌کنی الان در ایران ستاره به معنای واقعی داریم؟نه، به هیچ عنوان. اگر داشتیم، اینطور نبود که ما را جلوی در جشنواره فیلم فجر صدا کنند، کارت بخواهند، کارتمان را چک کنند، ماشین را ببریم خیابان شلوغ دم تالار وحدت، یک جایی توی کوچه پس کوچه پارک کنیم، برگردیم از لای جمعیت رد شویم. قیافه‌ات را می‌شناسد ولی گارد جلوی در کارتت را چک می‌کند. اگر ستاره به معنای واقعی داشتیم این اتفاق‌ها نمی‌افتاد. من یکبار به کسی که در شهرداری کار می‌کند پیشنهاد دادم گفتم شهرداری تهران، بنیاد مستضعفان یا یکی از این نهادهایی که وضعشان خوب است بیایند مرا سمی بگذارند، ی شو باشد برای سلبریتی‌ها.مثلا از این ماشین‌های شیک استفاده کنند، همه را جمع کنند یکجا. دو تا دو تا، سه‌تا‌سه‌تا بیاورند روی فرش قرمز پیاده کنند. یک طرف مردم باشند، یک طرف خبرنگارها. عکس بگیرند، سوال بپرسند، سوالات را جواب بدهند. این یک اتفاقی است که مهمتر از همه باعث پول‌سازی می‌شود. مثلا وقتی که خانم ایکس یا آقای ایگرگ، می‌رود گلدن گلوب می‌رود روی فرش قرمز، تا برمی‌گردد این طرف، عکاس‌ها عکس می‌گیرند، خبرنگارها می‌روند جلو سوال می‌کنند امروز چه کتی پوشیدی؟ می‌گوید کت من امروز آرمانی است، ساعتت چی؟ ساعت من کارتیه است. این دارد تبلیغ می‌کند و اصلا چیز بدی نیست. به خاطر این تبلیغ پول می‌گیرد و در عین حال پول‌سازی می‌کند برای آن شرکت. کل این داستان یک چرخه مالی می‌سازد، ولی خب می‌گویند ضدارزش است. فکر می‌کنی قبل از انقلاب چطور؟ ستاره داشتیم؟بله داشتیم. اکثر بازیگرهای آن زمان ستاره بودند. مطبوعات آن دوره را زیاد نخوانده بودم، درست و غلطش را هم نمی‌دانم، ولی داشته‌اند. الگوهایی را رعایت می‌کردند، مثل الگوهای دنیای خارج. بهرام رادان، الان یک پسر مجرد است، یک ستاره سینما که برخلاف خیلی از ستاره‌های دنیای سینما در جامعه‌ای با شرایط متفاوت زندگی می‌کند. مشکلی با این موضوع نداری؟خیلی جاها دلش می‌خواهد که شناخته شده نبود. مردم همیشه یک گارد دارند نسبت به بازیگر. اصولا مردم نسبت به آدم‌های سینمایی گارد دارند. سینمایی‌ها هم نسبت به مردم گارد دارند.نه اصلا چنین چیزی نیست. ولی مردم همیشه فکر می‌کنند سینمایی جماعت یا تریاکی است یا زنباره. هنوز مردم به جایی نرسیده‌اند که بین مطرب و هنرمند فرق بگذارند. بین این همه ستاره سینمایی، فوتبالی، موسیقی و ... کدام ستاره را بیشتر می‌پسندی؟ مثلا یکی ممکن است بگوید مارادونا، یکی ممکن است بگوید چگوارا.من بکام را دوست دارم. البته بعضی‌ها هم معتقدند هالیوودی است.خب، هالیوودی باشد. ولی گلش را که می‌زند. ما مدرسه که می‌رفتیم، ناظم می‌گفت موهایتان را کوتاه کنید چون به درستان لطمه می‌زند، آخر سر رفتیم دبیرستانی که مدیرهایش کمی روشنفکر بودند و به نظر بچه‌ها اهمیت می‌دادند، گفتیم اگر به این دلیل باید موهایمان را کوتاه کنیم، پس کسانی که درس‌شان را می‌خوانند، موهایشان را بلند کنند. آنها هم قبول کردند و آن یکسال هر کسی خوب درس می‌خواند، می‌توانست موهایش را بلند کند.

به جوان ها احترام بگذاریدمن بعد از فيلم «بي‌پولي» فهميدم كه اگر من متولي سينما بودم به يك‌سري از جوان‌ها، خيلي بها مي‌دادم. كساني مثل حميد نعمت‌الله، اصغر فرهادي، پرويز شهبازي، عبدالرضا كاهاني، مونا زندي. اين‌ها كساني‌اند كه بايد به‌شان خيلي بها داده شود چون ذهن بشاش و پويايي دارند؛ مثل تيمي است كه دارد درست فوتبال بازي مي‌كند؛ با تهور و شجاع. يك تيمي مثل آلمان جام جهاني ۲۰۰۲ را به ياد بياور كه يكي از خشك‌ترين تيم‌هاي تاريخ فوتبال آلمان‌ بود؛ آمده بودند يك‌سري پيرمرد آورده بودند با ميانگين سني بالاي سي‌سال. از مهم‌ترين چيزي هم که مي‌ترسيدند اين بود كه گل نخورند. براي همين يك بازي بسته و كسل‌كننده داشتند. تا فينال هم بالا آمدند، ولي كسي مايل نبود بازي آنها را ببيند. قدرت ريسك‌پذيري نداشتند. وقتي قدرت ريسك‌پذيري مي‌آيد پايين، آن وقت آن سرزندگي و پويايي را از كار تو مي‌گيرد و اين در سينما و روي پرده معلوم مي‌شود.مخاطب من همه چیز من استمخاطب همه زندگي من است. آن كسي كه من را دوست دارد جزو دارايي‌هاي من است. مثل اين است كه تو بگويي حساب بانكي‌ات برايت اهميتي ندارد. خب معلوم است؛ حساب بانكي مردمي تمام اندوخته‌اي است كه من در تمام اين سال‌ها داشتم. ما تجارت فرهنگي مي‌کنيم. آدم در تجارت بايد اندوخته‌اش را حفظ كند و سعي هم كند به سرمايه‌گذاري‌هايي دست بزند كه اين اندوخته را چندبرابر كند. ما هم همين كار را داريم مي‌كنيم، ما هم كاري مي‌كنيم كه بر مخاطب خودمان اضافه كنيم. اتفاقا من از آن آدم‌هايي هستم كه ذائقه مخاطب خيلي برايم ارزشمند است،البته تفکرش نه تعددش. اشتباهي که دوستان مي‌کنند اين است که همه‌اش دنبال تعدد و «چند نفر»ها هستند. مي‌گويند، آقا، ده‌نفر جزو طرفداران فلاني‌اند ولي طرفداران آن يكي چهار نفرند. نمي‌آيند بگويند آن چهارنفر چه موقعيت اجتماعي دارند، از چه طبقه‌اي هستند، از چه تفكري مي‌آيند. من ترجيح مي‌دهم آدم‌ها را وارد يک قالب فرهنگي كنم كه در آن قالب فرهنگي من را دوست داشته باشند، نه به دليل اين‌كه در فلان جا رقصيدم يا در فلان جا آواز خواندم

من فکر می‌کنم کسی که از همه درست‌تر و حساب شده‌تر کار می‌کند و مشاورین بهتری دارد، دیوید بکام است. معلوم است مشاورین خوبی دارد. موقعی که می‌رود رئال‌مادرید، همه جا پر می‌کنند که با منشی‌اش سر و سری دارد، عکس‌هایش را چاپ می‌کنند، ویکتوریا کمی ناراحت می‌شود و می‌گوید طلاق می‌گیرم، بعد بچه‌اش به دنیا می‌آید و همه آرام می‌شوند. ولی مارادونا به گند کشیده شد. من و حاشیه‌هایمبهرام رادان در این مصاحبه حرف های جالبی درباره حاشیه های طبیعی زندگی یک بازیگر مشهور به زبان آورده است. حاشیه سینما در خارج از ایران، بازار بسیار وسیعی است و حتی ممکن است از خود سینما هم جذاب‌تر باشد ...من خیلی دوست دارم. شاید باورتان نشود. بعضی وقت‌ها صحبت می‌کنم چه کار باید بکنم، چه کار نکنم ... ولی همان ماجرای فرهنگی می‌آید وسط. ما انگار تافته جدا بافته‌ایم از دنیا. همه دنیا یک کاری دارند می‌کنند، ما می‌خواهیم یک کار دیگر بکنیم. کار دیگر را نمی‌دانیم چه کار بکنیم. می‌گوییم فرهنگ ما یک چیز دیگر است، نمی‌دانیم چی هست ولی می‌گوییم این نیست. پاپاراتزی‌ها در خارج می‌گویند کسی که آمده و آدم معروفی شده باید بداند مردم حق دارند در مورد او همه چیز را بدانند. جنگ‌هایی هم که درباره‌اش هست، بحث به رسمیت شناختن شخصیت حقیقی طرف است. کسانی که مخالف این داستان هستند می‌گویند: بابا این آدم معروف هم برای خودش یک زندگی دارد. ممکن است یک لحظه دست توی دماغش کند، لازم نیست شما بیایید ساعت‌ها منتظر شوید تق! عکس بگیرید که آهای نگاه کنید فلانی دست توی دماغش کرده. ستاره شدن بهرام رادان قاعدتا تبعات مثبت و منفی دارد. شهرت بالاخره چیز خوبی است، اما آیا تو الان مثل یک ستاره زندگی می‌کنی، یعنی می‌توانی راحت از خانه بیایی بیرون یا نه؟تا چند وقت پیش در را به روی خودم بسته بودم،‌ جای شلوغ نمی‌رفتم،‌ سعی می‌کردم جاهایی را که همه می‌روند، نروم. ولی خب چند وقتی است که فکرم کمی تغییر کرده. واکنش آدم‌ها وقتی اینجور جاها تو را می‌بینند،‌ چطور است؟یک‌بار یکی از دوست‌های من داشت تعریف می‌کرد که آره جایی بودم که همه داشتند از تو تعریف می‌کردند، کاش زنگ می‌زدم می‌آمدی اینجا. برگشتم بهش گفتم که همین آدم‌ها، هشتاد درصدشان وقتی خود آدم را می‌بینند،‌ رویشان را برمی‌گردانند. چند وقت پیش با دو تا از دوستانم رفته بودیم بیرون غذا بخوریم، چون رستوران شلوغ بود مجبور شدیم بیرون منتظر بمانیم. چند تا پسر داشتند رد می‌شدند، یکی‌شان گفت: صبر کنید فلانی!‌ بروم باهاش صحبت کنم؟ رفیقش گفت: نه بابا ولش کن، شاخ می‌شه!‌ بامزه‌اس نه؟ ... برخورد طرفدارهای مونث چطور است؟ اذیت نمی‌شوی؟به هیچ وجه. حتی اگر تجاری هم به این موضوع نگاه کنیم،‌ شاید باید بیشتر به طرفدارهای دختر اهمیت بدهی.نه، جنسیت خیلی مهم نیست. حسم این است که دخترها بیشتر از پسرها نیستند. حتی نسبت ایمیل‌هایی که به سایت می‌زنند هم اختلاف زیادی با هم ندارد. باز نشر اختصاصی: مجله اینترنتی Bartarinha.ir
برترین مجله اینترنتی ایران





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: برترینها]
[مشاهده در: www.bartarinha.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 352]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن