تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 12 دی 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):مردم را به غير از زبان خود، دعوت كنيد، تا پرهيزكارى و كوشش در عبادت و نماز و خوبى...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای اداری

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1848275850




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

قاصدک مهربان و خوش خبر


واضح آرشیو وب فارسی:برترینها: قصه کودکانه قاصدک مهربان و خوش خبر یکی بود یکی نبود، زیر گنبد کبود، در یک جنگل سرسبز و قشنگ، خانواده قاصدک‌ها روی یک گل قاصدک زندگی می‌کردند.
برترین مجله اینترنتی ایران


یکی بود یکی نبود، زیر گنبد کبود، در یک جنگل سرسبز و قشنگ، خانواده قاصدک‌ها روی یک گل قاصدک زندگی می‌کردند. در این خانواده پرجمعیت قاصدک کوچولویی بود که تازه بهار گذشته به دنیا آمده بود و با خواهر و برادرهای ریزریزش و پدر و مادرش زندگی می‌کرد.  دوباره فصل بهار آمده بود و قاصدک‌های کوچولو با وزش هر باد تکان تکان می‌خوردند. دیگر وقتش بود که با باد پرواز کنند و بروند به سفر.  قاصدک قصه ما چمدان به دست منتظر یک باد قوی بود که بتواند برود به آسمان و به این طرف و آن طرف سر بزند، تا اینکه بالاخره دریک صبح آفتابی بادی وزید و همه قاصدک‌ها را برد به آسمان و قاصدک قصه ما هم سوار بربال باد شروع کرد به پرواز کردن. قاصدک رفت و رفت و رفت تا این‌که از باد پیاده شد و نشست کنار پنجره اتاق یک دختر کوچولو. وقتی دختر کوچولو قاصدک را دید خوشحال شد و آن را در دستش گرفت و به آرامی در گوشش گفت: «سلام قاصدک کوچولو، اگر یک پیغام بدهم، می‌رسانی به صاحبش؟»  قاصدک کوچولو گفت: «سلام، البته که می‌رسانم، فقط باید آدرسش را بدهی به باد بعد هم من را بسپاری به او تا دوتایی برویم و صاحب پیغام را پیدا کنیم، آن وقت من هم پیغام تو را می‌گویم.»  دختر کوچولو قبول کرد و با خوشحالی از قاصدک خواست تا برای مادر بزرگش که آن سر شهر زندگی می‌کرد پیغامی ببرد و از او بخواهد تا به دیدنش بیاید.  بعد قاصدک را سپرد به دست باد و در کنار پنجره نشست تا پرواز کردن قاصدک را ببیند. قاصدک آن قدر دور شد که دیگر دیده نمی‌شد، رفت و رفت و رفت تا این‌که به آدرس رسید و از باد پیاده شد و روی تخت وسط حیاط خانه مادر بزرگ افتاد و کنارش نشست.  مادر بزرگ روی تخت حیاط کنار حوض نشسته بود و قرآن می‌خواند، وقتی قرآن خواندنش تمام شد آن را بست و بوسید و متوجه حضور قاصدک شد و او را در دست گرفت. قاصدک پیغام دختر کوچولو را به مادر بزرگ رساند.  مادر بزرگ خیلی خوشحال شد و از قاصدک خواهش کرد تا پیغامی برای پسرش که پدر آن دختر کوچولو بود، ببرد.  مادر بزرگ از قاصدک خواست تا به پسرش بگوید که امروز بیاید و او را پیش نوه‌اش ببرد و بعد قاصدک را به همراه آدرس به باد سپرد. قاصدک سوار بر بال باد رفت و رفت تا رسید به مردی که پسر مادر بزرگ بود وپیغام مادر بزرگ را به او داد. مرد از قاصدک تشکر کرد و او را سوار بر باد کرد و فرستاد به آسمان‌ها.  قاصدک همراه با باد، چرخید و چرخید و چرخید تا این‌که لبه پنجره اتاقی نشست.  این اتاق، اتاق‌‌ همان دختر کوچولویی بود که صبح دیده بود!  او حالا دیگر تنها نبود چون مادر بزرگش در کنارش بود. مادر بزرگ و دختر کوچولو قاصدک را دیدند، او را در دست گرفتند و بوسیدند و از او تشکر کردند.  دختر کوچو به قاصدک گفت: «تو خیلی مهربانی که پیغام من را به مادربزرگم رساندی.»  مادر بزرگ لبخندی زد و گفت: «و خیلی خوش خبری که پیغام خوبی از نوه‌ام به من رساندی.»  و با هم خندیدند و قاصدک را به دست باد سپردند تا باز هم پرواز کند و پیغام دیگران راهم به مقصد برساند. باز نشر اختصاصی: مجله اینترنتی Bartarinha.ir
برترین مجله اینترنتی ایران





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: برترینها]
[مشاهده در: www.bartarinha.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 364]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن