واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: به گزارش پايگاه اطلاع رساني ريس فور ايران، فلينت لورت گفت، حاميان اسرائيل در تلاشند تا ابتدا سازمان دهندگان کمک هاي بشر دوستانه و سپس حماس را مقصر کشته و مجروح شدن افرادي جلوه دهند که در پي حمله نظاميان اسرائيل به کاروان کشتي هاي حامل کمک به غزه جان خود را از دست دادند و يا مجروح شدند. ترجيع بند تکراري اسراييل که ماهيت آن بر همگان آشکار است، متهم کردن حماس به تلاش براي سوء استفاده از تصوير ساخته و پرداخته خود از قربانيان فلسطيني براي تغيير افکار بين المللي عليه اسراييل است. به گفته لورت، نمي توان حماس و يا خالد مشعل را در اذيت و آزار مردم فلسطين دخيل دانست. با اين که خالد مشعل خارج از کشور و در سوريه اقامت دارد اما، رهبر سياسي است که همگان به ابهت و تاثير گذاري وي اذعان دارند و به دنبال استقلال کشور فلسطين و لغو محاصره مردم غزه است. اين مشاور پيشين شوراي امنيت ملي آمريکا افزود، با توجه به رخدادهاي اخير، مي توان به دو نکته در ارتباط با تغيير تحرکات و پويش هاي راهبردي منطقه خاورميانه اشاره کرد. نخست آنکه، رجب اردوغان نخست وزير ترکيه نيز همانند مشعل شخصيتي سياسي متنفذ و با ابهتي است که با بهره مندي از بينش استراتژيک ناب، به دنبال تحقق يک هدف يعني آزاد سازي مردم غزه از محاصره اسراييل است. وي خود شخصا از غزه ديدار و دولت وي هم مناسبات خوبي با حماس برقرار کرده است. به راحتي مي توان دريافت که اردوغان از ناکامي جامعه جهاني در زمينه اعمال فشار عليه اسراييل براي لغو محاصره غزه خشمگين و ناخرسند است. لورت خاطر نشان کرد، در واقع آمريکا و اروپا به شکل قابل ملاحظه اي از اين محاصره حمايت مي کنند. اروپا و آمريکا از منظري غيراخلاقي معتقدند که تحميل رنج و درد بر مردم غزه سبب مي شود که آن ها از حماس روي گردان شوند و با آن مخالفت کنند. پس از آن که حماس در انتخابات سال 2006 فلسطين که با حضور ناظران بين المللي انجام شد، به پيروزي دست يافت، آمريکا و اتحاديه اروپا با به رسميت نشناختن اين پيروزي و عدم تعامل با حماس مرتکب يک اشتباه استراتژيک شدند. آمريکا و اروپا فعالانه تلاش کردند تا با تخريب و تضعيف دستگاه حاکميت مشروع فلسطين از چهره هايي در فلسطين حمايت کنند که تمايل بيشتري براي همکاري و تطابق با اسراييل داشتند. اکنون، با ابن حمله اسرائيل به کشتي هاي ترکيه، شاهد پيامدهاي ژئوپوليتيک رويکرد آن وقت اروپا و آمريکا هستيم. بايد گفت که اين اقدام اسراييل و اقدامات بعدي او در آينده ناشي از اشتباه استراتژيکي است که اروپا و آمريکا در به رسميت نشناختن حماس در سال 2006 مرتکب شدند. به گفته لورت، در اين شرايط اردوغان به راحتي در مسيري قدم بر مي دارد تا خلاي رهبري در جامعه جهاني از سوي ساير کشورها به ويژه آمريکا را جبران و براي رفتارهاي اسراييل خط قرمز تعيين کند و در مقابل، اختيارات و وظايف رهبران فعلي جهان را از آن ها سلب سازد. لورت افزود، دومين نکته ايران است. در دهه گذشته، به ويژه از زمان انتخاب محمود احمدي نژاد به رياست جمهوري ايران در سال 2005، ايران توانست تا حدود زيادي اعتبار و نفوذ خود را در منطقه افزايش دهد و فاتحاني همچون حزب الله در لبنان، احزاب اسلامي در عراق و حماس در فلسطين را به متحدان و هم پيمانان خود در عرصه هاي مختلف منطقه اي تبديل کند. اما، همان گونه که آمريکا نسبت به تحرکات و پويش هاي عرصه سياست فلسطين دچار سوء تعبير شده است، موفق به شناخت پويش هاي عرصه سياست ايران هم نشد. احمدي نژدا و ساير رهبران ايران هم در ايران و هم در ساير کشورهاي منطقه از مشروعيت و حمايت مردمي قابل توجهي برخورداند، زيرا در جهت نيار و منافع مردم به يک رهبري استراتژيک گام بر مي دارند. متاسفانه، دولت اوباما با اين اميد که اعمال فشارها، مردم ايران را از دولت احمدي نژاد و شايد کل نظام جمهوري اسلامي روگردان سازد، قصد دارد مدل غزه را در مورد ايران نيز اجرا کند اما، بايد گفت که اين سياست دستکم يک اشتباه استتراتژيک ديگري است که آمريکا و اروپا در مورد حماس هم مرتکب شدند، اشتباهاتي که آتش اختلافات و منازعات را در خاورميانه شعله ورتر ساخت. آمريکام**9154**1088
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 395]