واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: خواستگاری شبانه از بالای دیوار دختر 18 ساله نیز در ادامه گفتههای مادرش افزود: هر وقت بیرون میرفتم محمد (خواستگار سمج) سد راهم میشد و میگفت تو باید با من ازدواج کنی در غیر این صورت نمیگذارم آبخوش از گلویت پایین برود! جوان عاشقپیشه در تاریکی شب از دیوار وارد خانه دختر مورد علاقهاش شد تا از او خواستگاری کند. این خواستگار سمج برای گرفتن جواب بله از دختر مورد علاقهاش، مرتب به پنجره اتاق وی سنگ پرتاب میکرد تا وی را راضی به ازدواج کند.Smsهای خواستگار سمجبهمنماه سال 87 یک مادر و دختر به شعبه 8 بازپرسی دادسرای بعثت مراجعه کردند تا از جوان مزاحمی شکایت کنند. مادر این دختر به بازپرس گفت: باور کنید از دست مزاحمتهای جوان همسایه آرامش نداریم و ناچار شدیم از وی شکایت کنیم. وی گفت: سالها پیش شوهرم را از دست دادم و به همراه تنها دخترم در یک خانه کوچک در جنوب تهران زندگی میکنیم. چند ماه پیش زن همسایه به خانهام آمد و دختر 18 سالهام را برای پسرش خواستگاری کرد اما پسر وی شرور است و در محل همه این جوان خلافکار را میشناسند. به همین علت من به مادر وی جواب منفی دادم اما از آن روز به بعد اذیتها و مزاحمتهای این جوان شروع شد. دختر 18 ساله نیز در ادامه گفتههای مادرش افزود: هر وقت بیرون میرفتم محمد (خواستگار سمج) سد راهم میشد و میگفت تو باید با من ازدواج کنی در غیر این صورت نمیگذارم آبخوش از گلویت پایین برود! وی ادامه داد: از ترس این جوان جرأت نمیکردم تنهایی بیرون بروم. هر جا میرفتم مادرم همراهم میآمد. یک روز که در خانه بودم ناگهان سنگی به پنجره اتاقم خورد و شیشهها را شکست. بیرون آمدم و محمد را جلوی در خانهمان دیدم. هر شب کارش همین بود. سنگ و چوب به شیشه اتاقم میزد، وقتی مادرم به وی اعتراض میکرد، میگفت عاشق دخترت هستم و باید مرا به دامادی خود قبول کنی.دختر جوان ادامه داد: مدتی بعد با شماره موبایل مادرم تماس میگرفت، Smsهای عاشقانه میفرستاد و گاهی هم تهدید میکرد که اگر با او ازدواج نکنم مرا میدزدد، تا اینکه چند شب پیش وقتی مادرم در حمام بود، سایه پسر جوانی را دیدم که از دیوار به داخل حیاط خانهمان پرید، وقتی او را دیدم جیغ کشیدم اما محمد با دستانش جلوی دهانم را گرفت و گفت، برای خواستگاری آمدهام و تا جواب مثبت ندهی از خانهات بیرون نمیروم. مادرم صدای فریادم را شنید و با تهدید محمد را از خانهام بیرون کرد و ناچار شدیم از این خواستگار سمج شکایت کنیم چون دیگر در زندگی، آرامش نداریم. پس از شکایت این مادر و دختر، خواستگار سمج بازداشت شد و به اتهام مزاحمت به زندان رفت. جوان مزاحم پس از محاکمه در شعبه 1147 دادگاه بعثت از سوی قاضی حسینپور به 91 روز زندان و 40 ضربه شلاق محکوم شد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 528]