تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833411654
داستان جنگ را پاياني نيست
واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: داستان جنگ را پایانی نیست
جام جم آنلاین: هفته دفاع مقدس بهانه خوبی است برای بازنگری در سینمای دفاع مقدس چون اینگونه سینمایی در ایران با آغاز جنگ شكل گرفت و به مرور به تكامل رسید و شكلهای مختلف را تجربه كرد. سینمای دفاع مقدس، كارگردانان نامآوری را به سینمای ایران معرفی كرد. برخی از این كارگردانان هنوز هم در سینمای ایران فعالیت میكنند و برخی دیگر نوع كار و دغدغه خود را تغییر دادهاند اما در این میان آنچه اهمیت دارد این است كه سینمای دفاع مقدس در ایران بعد از جنگ همچنان به حیات خود ادامه داد؛ حیاتی كه با فراز و نشیبهای زیادی روبهرو بوده و هست. گاهی این سینما در اوج بوده و گاهی در سراشیبی فرود قرار گرفته است. سینمای دفاع مقدس برای كشور ما مهم است چون این نوع از سینما در كشور ما پایهگذاری شد. شاید با بیان این نكته این شائبه به وجود بیاید كه در سایر كشورهای دنیا هم كه صاحب سینما هستند و فیلم تولید میكنند، فیلمهای جنگی ساخته میشود اما واقعیت این است كه نگاه سینماگران ایرانی به مقوله جنگ كاملا متفاوت بود از آنچه تاكنون در سینمای جهان دیده شده است. به همین دلیل، نگاهی داریم به شكلگیری سینمای دفاع مقدس در ایران.سالهای 85 و 86 سالهای خوبی برای سینمای دفاع مقدس بود. در سال 85 بین نویسندگان ادبیات جنگ و فیلمسازان ارتباط خوبی برقرار شد و در این سال بود كه فیلم اتوبوس شب را كیومرث پوراحمد بر اساس داستانی از حبیب احمدزاده با همكاری خود او مقابل دوربین برد. برای بررسی سینمای دفاع مقدس شاید بهتر باشد ساختارشكنی كنیم و تاریخ را از انتها به ابتدا ورق بزنیم؛ از همین چند روز پیش كه هنرمندان عرصه دفاع مقدس به دیدار رهبر معظم انقلاب رفتند تا از نزدیك با ایشان درباره هنر دفاع مقدس كه سینما هم جزئی از آن است صحبت كنند در این دیدار مسعود دهنمكی نیز نماینده سینمای دفاع مقدس بود؛ كارگردانی كه با ساخت و اكران فیلمهای اخراجیها موجی از واكنشها را برانگیخت. اخراجیها توانستند به فروش بالایی دست پیدا كنند و كارگردان خود را پشت این فروش میلیاردی پنهان كنند. این فروشها چنان همه را به وجد آورد كه كمتر كسی توانست بگوید كه سینمای دهنمكی، لودگی را به سینمای دفاع مقدس وارد كرده است. اگر منتقدی هم پیدا شد و از این فیلمها انتقاد كرد جواب شنید كه اگر این فیلمها بد بودند، مردم به تماشای آنها نمیرفتند و آنقدر استقبال زیاد نمیشد كه سینماها مجبور شوند تا پاسی از شب سئانس فوقالعاده بگذارند. دهنمكی منتقدان اخراجیها را به روشنفكرانی تشبیه كرد كه از مردم دور هستند و با ذائقه آنها آشنا نیستند، اما واقعیت این است كه پایهگذاران سینمای دفاع مقدس ابتدا به تنها چیزی كه فكر نمیكردند این بود كه روزی روزگاری در اینگونه سینمایی، فیلمی مانند اخراجیها ساخته شود كه سراسر آن فحش و لودگی باشد و سازنده آن ادعا كند كه بخشی از رزمندگان را در این آثار به تصویر كشیده است؛ رزمندگانی كه تاكنون كسی جرات نكرده است از آنها چیزی بگوید چون همیشه جنگ را پیراسته و پالایش شده میدیدهاند. در جنگ ایران و عراق كه 8 سال طول كشید، همه جور آدم حضور داشتند. همه میدانند كه در جنگ قرار نیست همیشه همه خوبان بروند و بجنگند؛ گاهی فردی از روی اجبار یا ماموریت به جنگ میرفته اما وقتی به آن مكان میرسیده و در كنار دیگرانی كه خوب بودند قرار میگرفته، پالایش میشده و حتی به شهادت میرسیده است. این همان چیزی است كه دهنمكی در فیلمهایش نشان داد؛ لات و لوتهایی كه به اجبار به جنگ رفتند و بعد از عبور از اتفاقاتی، پالایش شدند و حتی به شهادت رسیدند، اماآیا واقعا لازم است در فیلمهایی كه بنا به ذات خود در سینمای دنیا بیبدیل است به انواع فحاشی آلوده شود؟ آیا هنرمندانهتر از این نمیشد آدمهای خاص را در جنگ نشان داد؟
حالا مسعود دهنمكی نماینده سینمای جنگ میشود و در مقابل رهبری دم از سینمایی میزند كه نهال آن را دیگران كاشتهاند، سالها با مراقبت آن را آبیاری كردهاند و ثمره آن را هم دیدهاند. ثمره این درخت كه اكنون 30ساله شده، فیلمهایی است مانند سفر به چزابه، نجات یافتگان، مزرعه پدری، میم مثل مادر، كیمیا، سرزمین خورشید، دوئل، از كرخه تا راین، آژانس شیشهای، به نام پدر، كودك قهرمان، شیدا، لیلی با من است، پوتین، حمله به اچ 3، آخرین مرحله، فرزند خاك، اتوبوس شب، پاداش سكوت، شب واقعه، زخم شانههای حوا و... اما جالب اینجاست كه كسی مقابل رهبری بلند میشود و درباره سینمای دفاع مقدس سخن میگوید كه این سینما را وارد چالشی به نام سینمای جنگ و لودگی كرده است. اما مقام رهبری هشیارانه درخت تنومند سینمای دفاع مقدس را دیدند و به فیلمهای خوب اینگونه سینمایی اشاره كردند و در ادامه به نكتهای اشاره كردند كه نشاندهنده غفلتی بزرگ درباره سینمای دفاع مقدس است؛ ایشان این سوال را مطرح كردند كه چرا فیلمهای سینمای دفاع مقدس به جشنوارههای خارجی راه پیدا نكردهاند یا پخش جهانی نگرفتهاند؟ این پرسشی است كه همواره میتواند مورد سوال باشد. سینمای جنگ ایران فیلمهای ارزشمندی دارد كه هم قصههای خوبی دارند و هم از تكنیكهای مناسبی در آنها استفاده شده است. محور اصلی داستان این فیلم درباره مادرانی است كه در غم فراق جوانان خود بیتاب هستند، جوانانی كه خود این مادران سالها پیش آنها را به جبهه فرستادهاند تا با دشمن بجنگند. زنان در جنگ همیشه سهم مهمی دارند. اگر زنی نخواسته باشد مرد یا پسرش به جبهه برود، هیچ نیرویی نمیتواند مانع این خواسته شود. فیلمهای احمدرضا درویش، ابراهیم حاتمیكیا، زندهیاد رسول ملاقلیپور، پوراحمد و... میتوانستند در جشنوارههای خارجی به نمایش درآیند و جوایزی هم كسب كنند، اما انگار یك تفكر خاص هرگز مایل نبوده است كه جنگ ایران و عراق را از زاویه دید فیلمسازان ایرانی به جهان معرفی كند. چون این فیلمها واقعیترین تصاویر را از جنگ به نمایش گذاشتهاند و نشان دادهاند كه نوع جنگیدن رزمندگان ایرانی با ارتشی كه به جدیدترین ابزار جنگی مجهز بود، با تمام جنگیدنها تفاوتهای اساسی داشت. فیلمهای ایرانی از جنگی نابرابر پرده برمیدارد كه شاید بسیاری تاب تحمل دیدن آنها را ندارند؛ اما سینمای جنگ در ایران وارد مرحلهای تازه شده است كه میتواند در دنیای امروز جایگاهی مناسب داشته باشد. دنیای امروز نمیتواند چشم خود را به دیدن فیلمهایی مانند فرزند خاك و اتوبوس شب ببندد. زخمهای من همه از عشق استجشنواره فیلم فجر به تعبیری ویترین سینمای ایران است. امسال در این ویترین شاهد چند فیلم جنگی خواهیم بود كه شاخصترین آنها فیلمهای شب واقعه، عصر روز دهم و زخم شانه حوا هستند. هر كدام از این فیلمها بخشی از ناگفتههای جنگ را بازگو میكنند. همان بخشهای مغفول مانده كه خیلی زودتر از اینها باید تصویر میشدند. فیلم شب واقعه را شهرام اسدی كارگردانی كرده است. این فیلم، زندگی یك مرد را به تصویر میكشد، مردی به نام دریاقلی سورانی، یك شهروند معمولی از مردم آبادان كه جنگ باعث میشود او تبدیل به یك قهرمان شود، قهرمانی كه اگر همایون شهنواز زندگی و مبارزات او را در قالب فیلمنامه نمینوشت و اسدی تصمیم به ساخت آن نمیگرفت، همچنان در گمنامی میماند، اما اكنون با ساخت فیلم شب واقعه، دریاقلی سورانی برای مردم تبدیل به شخصیتی آشنا میشود كه میتوان آن را نماینده مردمی دانست كه با دست خالی در برابر دشمن ایستادگی كردند. 40 روز بعد از جنگ دریاقلی خانواده خود را از آبادان بیرون میبرد و آنها را در یك جای امن سكنا میدهد و خودش به اوراق فروشیاش برمیگردد تا از شهر و خانه خود دفاع كند. نقش دریاقلی را حمید فرخنژاد بازی میكند؛ بازیگری كه فیلم چند سال پیش فیلم خاك سرخ را با موضوع دفاع مقدس كارگردانی كرد، اما این فیلم هیچگاه اكران عمومی نشد. فیلم «عصر روز دهم» یادگار زندهیاد ملاقلیپور است. قرار بود این فیلمنامه را ملاقلیپور بعد از موفقیت فیلم «میم مثل مادر» مقابل دوربین ببرد حتی چند سفری هم به كربلا رفت، اما اجل به او فرصت نداد و انگار قسمت بود كه فیلمنامه عصر روز دهم را مجتبی راعی كارگردانی كند. این فیلم هم داستان متفاوتی دارد؛ در زمان جنگ مادری دختر خود را گم میكند غافل از این كه دست سرنوشت این دختر را به كربلا برده است. اتفاقاتی كنار هم چیده میشوند تا این مادر و دختر همدیگر را در عصر روز عاشورا در كربلا ببینند. نقش دختر را در بزرگسالی هانیه توسلی بازی میكند و ایفاگر نقش مادر او آفرین عبیسی است. «زخم شانه حوا» را حسین قناعت كارگردانی كرده است. محور اصلی داستان این فیلم درباره مادرانی است كه در غم فراق جوانان خود بیتاب هستند، جوانانی كه خود این مادران سالها پیش آنها را به جبهه فرستادهاند تا با دشمن بجنگند. زنان در جنگ همیشه سهم مهمی دارند. اگر زنی نخواسته باشد مرد یا پسرش به جبهه برود، هیچ نیرویی نمیتواند مانع این خواسته شود. مرد به جبهه جنگ میرود و بخشی از زندگی خود را در آنجا سپری میكند، جنگ بخشی از زندگی او میشود و مرد از نزدیك واقعیتهای جنگ را لمس میكند، اما زن در خانه نشسته است و با تصورات خود هر لحظه با صحنهای دهشتناك روبهرو میشود. مرد جنگ شاید هرگز از پای درنیاید، اما در ذهن و قلب زن هر لحظه مرد میمیرد. این نگرانی و تشویش تا زمان بازگشت مرد از جنگ ادامه دارد. بنابراین سهم زنی كه مردش را به جبهه فرستاده كمتر از مردی نیست كه مستقیم با دشمن میجنگد. مردان به جبهه میروند با این اطمینان كه زنان از حریم خانه و خانواده آنان دفاع میكنند. در این شرایط زنان مانند تكیهگاهی میشوند كه میتوان با كمك آنها تا آخر خط رفت. فیلم زخم شانه حوا نگاهی غمخوارانه به این زنان دارد. زنانی كه كمتر در فیلمهای جنگی دیده شدهاند، اما انگار اكنون و با فاصله گرفتن از جنگ میتوان بیشتر به آنها فكر كرد و جایگاه مناسبی برایشان در نظر گرفت.
3 فیلمیكه به آنها اشاره شد با داستانهای بكر خود میتوانند جشنواره فیلم فجر امسال را دیدنی كنند. اما هنوز هم شخصیتهای زیادی هستند كه در جنگ حضور داشتهاند، همچنان هنوز در فیلمهای سینمایی جایی ندارند. مثلا كودكان و نوجوانانی كه در جنگ پدر و مادر خود را از دست دادهاند. هنوز هم در ذهن ما نقش مردمیكه تحت نام جنگزده به شهرهای مختلف مهاجرت میكردند، پر رنگ است. برخی از آنها تاثیرات زیادی در زندگی مردمی كه جنگ را تجربه نكرده بودند، گذاشتند. آنها به ما نشان دادند آوارگی نتیجه جنگ است، خانه به دوشی تلخ است و در ذهن یك آواره جنگی همیشه این ندا تكرار میشود كه روزی به خانه خود خواهد برگشت. ادبیات جنگ پر از شخصیتهایی است كه تصویر كردن آنها در فیلمهای سینمایی تصویری از واقعیت خواهد بود البته اگر پیوند و همكاری بین نویسندگان حوزه دفاع مقدس با كارگردانان سینما بیشتر شود. پاداشی برای همه آنهایی كه سكوت كردندسالهای 85 و 86 سالهای خوبی برای سینمای دفاع مقدس بود. در سال 85 بین نویسندگان ادبیات جنگ و فیلمسازان ارتباط خوبی برقرار شد و در این سال بود كه فیلم اتوبوس شب را كیومرث پوراحمد بر اساس داستانی از حبیب احمدزاده با همكاری خود او مقابل دوربین برد. اتوبوس شب داستانی متفاوت داشت و قصه آن در یك شب میگذشت. یك اتوبوس حامل اسیران عراقی به نوجوانی سپرده شده بود تا به پشت جبهه انتقال یابد. نوجوانی كه سرش پر از انتقام بود، اما راننده پا به سن گذاشته اتوبوس با بازی درخشان زندهیاد خسرو شكیبایی كه پسرش در دست عراقیها اسیر بود، مانند سوپاپ اطمینان خروش نوجوان را میگرفت و تلاش میكرد او را وا دارد تا عاقلانه رفتار كند. در اتوبوس شب برای اولین بار سربازان بعثی عراقی در كنار سربازانی به تصویر كشیده شدند كه به زور صدام به جبهه اعزام شده بودند. در این فیلم دیدیم كه بعثیها ذاتی جنگجو دارند، اما سربازان اجباری در دلشان هرگز نمیخواستهاند با ایرانیان بجنگند. اتوبوس شب را بسیاری نتیجه آشتی ایران با عراق بعد از صدام دانستند و گروهی هم بشدت به آن انتقاد كردند كه دشمن، دشمن است و قرار نیست با كسانی كه به كشور ما حمله كردهاند، مانند برادر و دوست رفتار كرد. با همه اینها اتوبوس شب اتفاق خوبی در سینمای دفاع مقدس بود؛ چون دیدگاههای مختلف درباره جنگ را در كنار هم گذاشته بود. در همین سال مازیار میری هم فیلم «پاداش سكوت» را بر اساس داستان «من قاتل پسرتان هستم» نوشته احمد دهقان كارگردانی كرد كه در نوع خود فیلم جسورانهای درباره جنگ بود. این دو فیلم را میتوان بهترین آثار اقتباسی سینمای جنگ دانست. این همكاری نمیتوانست ادامه داشته باشد و نتایج خوبی را هم به بار بیاورد، اما معلوم نیست به چه دلیل این ارتباط خوب خیلی زود به پایان رسید و آثار اقتباسی جنگ بار دیگر رو به افول گذاشت. محمدحسین لطیفی در سال 85 با ساخت فیلم «روز سوم» نشان داد كه میتوان فیلم جنگی پرفروش هم ساخت. این فیلم 3 روز از مقاومت مردم خرمشهر را محور داستان خود قرار داده بود در این فیلم هم عراقیها در كنار ایرانیها به تصویر كشیده شدند. اما در این فیلم لطیفی تاكید كرد كه یك عراقی هر چند كه عاشق ایران باشد، یك دشمن است و باید برای حفظ ایران با او جنگید. روز سوم فیلمی گرم بود كه حضور بازیگرانی مانند پوریا پورسرخ، باران كوثری و حامد بهداد توانست فروش خوب این فیلم را تضمین كند. روز سوم بدون ورود به دامنههای سبكسرانهای كه فیلمها را به لودگی میكشاند، خیلی هنرمندانه عموم مردم را به سینماها كشاند و نشان داد كه اگر كارگردانان سینما از فرضیههای روشنفكری خود فاصله بگیرند، میتوانند نبض خود را با نبض مردم همراه كنند و آنها را به سالنهای سینما بكشانند و داستانهای واقعی از روزهای جنگ برایشان بگویند. هفته دفاع مقدس بهانه خوبی است برای بازنگری در سینمای دفاع مقدس چون اینگونه سینمایی در ایران با آغاز جنگ شكل گرفت و به مرور به تكامل رسید و شكلهای مختلف را تجربه كرد. سینمای دفاع مقدس، كارگردانان نامآوری را به سینمای ایران معرفی كرد. سال 86 وقتی فیلم «فرزند خاك» ساخته محمدعلی آهنگر در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد، همه بینندگان این جشنواره از مردم عادی تا منتقدان و دستاندركاران سینما را غافلگیر كرد. تا آن زمان كمتر سینماگری به خود اجازه داده بود تا درباره تفحص و چگونگی پیدا كردن بقایای شهدا فیلم بسازد، اما آهنگر با ساخت فرزند خاك به همگان ثابت كرد كه برای بیان ناگفتههای جنگ باید از حصار شهرها و دفاتر كار بیرون آمد، به مرزها و شهرهایی كه زمانی محل وقوع جنگ بودهاند رفت، پای صحبت بازماندگان جنگ نشست و از دل خاطرات آنها قصههای واقعی اما بكر و دست نخورده بیرون كشید و ثابت كرد كه داستان جنگ را پایانی نیست و این ماجراها آنقدر زیاد هستند كه هر لحظه میتوان از آنها یك فیلم عظیم ساخت. البته اگر كمیهمت باشد و اندكی حمایت.نسل سومیها، غایبان سینمای جنگتا چند سال پیش چرخ سینمای دفاع مقدس را چند سینماگر میچرخاندند كه آنها را میتوان از پایهگذاران سینمای دفاع مقدس دانست؛ فیلمسازانی مانند ابراهیم حاتمیكیا، مرحوم رسول ملاقلیپور، احمدرضا درویش، كمال تبریزی و... كه بهترین آثار سینمای جنگ ایران را در تاریخ سینمای ایران به ثبت رساندند. همین كارگردانان بودند كه برای اولین بار بعد از جنگ به آسیبشناسی این رویداد مهم پرداختند و از آدمهایی گفتند كه در جبهه جنگیده بودند، اما با پایان جنگ نمیتوانستند خود را با معیارهای جامعه كه هرروز تغییر میكرد، منطبق كنند. آنها برای حفظ ارزشهایی جنگیده بودند كه بعد از جنگ برای برخی از اعضای جامعه و مردم در اولویت نبودند. این آدمها در فیلمهایی مانند آژانس شیشهای، نسل سوخته، قارچ سمی، دوئل و... دیده شدند. همین فیلمسازان بودند كه چالشهای بین پدران و فرزندان درباره جنگ را به تصویر كشیدند و فیلمهایی مانند «به نام پدر» را مقابل دیدگان مردم گذاشتند. اما آیا چالشهای نسل جنگ با نسل امروز فقط باید از طریق دوربین فیلمسازان قدیمی به تصویركشیده شود. جوانان سینمای ایران كم نیستند. آنها سالهاست به عنوان كارگردان و نویسنده به بدنه سینمای ایران وارد شدهاند. این جوانان حتما دیدگاههای خاص خود را درباره جنگ دارند، آنها مسلما تمایلی نخواهند داشت كه بر پایه اصول سینمای اكشن فیلمهایی درباره خود جنگ و صحنههای رزم بسازند، بلكه آنها بیشتر دوست دارند درباره تفكرات آدمهایی كه بی محابا به جنگ میرفتند فیلم بسازند، از آدمهایی كه بعد از جنگ به خانه و كاشانه خود برگشتند و با خاطرات جنگ بقیه عمر را سپری میكنند، اما آیا این خاطرات ذهن آنها را رها میكند، آنها با این خاطرات چگونه روز را به شب و شب را به صبح میرسانند؟ این دو فیلم را میتوان بهترین آثار اقتباسی سینمای جنگ دانست. این همكاری نمیتوانست ادامه داشته باشد و نتایج خوبی را هم به بار بیاورد، اما معلوم نیست به چه دلیل این ارتباط خوب خیلی زود به پایان رسید و آثار اقتباسی جنگ بار دیگر رو به افول گذاشت. آیا كسی تا به حال پای صحبت آنها نشسته و از آنها پرسیده كه كابوسهای شبانه آنها چگونه است؟ چون رزمندگان دیروز هم انسانهایی هستند كه از حواس پنجگانه بهرهمندند و احساسهایی شبیه بقیه دارند بنابراین نمیتوان آنها را آدمهایی فرض كرد كه بدون واكنش به گذشته خود زندگی امروز را سپری میكنند. فیلمسازان جوان با نوع نگاه خود و فاصلهای كه با جنگ گرفتهاند، بهتر از هر كسی میتوانند این حالات و حوادث را به تصویر بكشند، اما مدیران سینمایی و كسانی كه خود را متولی سینمای دفاع مقدس میدانند، در این سالها كمتر تلاش كردهاند كه فیلمسازان نسل سوم را به فیلمسازی درباره جنگ تشویق كنند. مكانهایی مانند انجمن سینمای دفاع مقدس بیشتر شبیه نهادی فرمایشی شده كه عدهای كارمند را در خود جای داده است بدون اینكه به وظیفه خود عمل كند. آیا هدف اصلی چنین انجمنی نباید كشف سوژههای بكر و كارگردانان و نویسندگانی باشد كه به نوعی به جنگ فكر میكنند؟ آیا این انجمن نباید درباره زندگی جانبازان، آزادگان، خانوادههای آنها و بازماندگان مفقودالاثرها تحقیق كند و پژوهشهای خود را در اختیار سینماگران بگذارد تا آنها براساس این تحقیقات، فیلمهایی با موضوعات نو و تازه بسازند؟ حتما نسل سوم و چهارم از پدران خود كه در جنگ حضور دارند، سوالاتی درباره چرایی جنگ دارند، در میان این جوانان حتما سینماگرانی هم هستند كه میتوانند از این پرسش و پاسخها فیلمهای ارزشمندی بسازند. این چرخه فقط به كمیهمت و حمایت نیاز دارد و چه حمایتی بهتر از این كه خطوط قرمز را پررنگ جلوه ندهند و به این نكته هم فكر كنند كه رزمندگان دیروز و قهرمانان امروز هم آدمهایی هستند مانند همه انسانهای دیگر، آدمهایی كه گاهی شك میكنند، گاهی هم دل خود را با قهر گرم نگه میدارند، گاهی دلتنگ میشوند و به خلوت نیاز دارند. همه اینها میتواند تبدیل به فیلم شود اگر مرز بین مقدسین و رزمندگان جنگ مشخص شود و دور آنها را هالهای از نمیشود و نباید، نگیرد. منبع : جام جم تنظیم برای تبیان : مسعود عجمی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 455]
صفحات پیشنهادی
داستان جنگ را پاياني نيست
داستان جنگ را پاياني نيست-داستان جنگ را پایانی نیستجام جم آنلاین: هفته دفاع مقدس بهانه خوبی است برای بازنگری در سینمای دفاع مقدس چون اینگونه سینمایی در ...
داستان جنگ را پاياني نيست-داستان جنگ را پایانی نیستجام جم آنلاین: هفته دفاع مقدس بهانه خوبی است برای بازنگری در سینمای دفاع مقدس چون اینگونه سینمایی در ...
داستان جنگ ایران و عراق
داستان جنگ را پاياني نيست-داستان جنگ را پایانی نیستجام جم آنلاین: هفته دفاع مقدس بهانه خوبی ... در جنگ ایران و عراق كه 8 سال طول كشید، همه جور آدم حضور داشتند.
داستان جنگ را پاياني نيست-داستان جنگ را پایانی نیستجام جم آنلاین: هفته دفاع مقدس بهانه خوبی ... در جنگ ایران و عراق كه 8 سال طول كشید، همه جور آدم حضور داشتند.
برای شروع جنگ نیاز به بهانه نیست!
داستان جنگ را پاياني نيست-داستان جنگ را پایانی نیستجام جم آنلاین: هفته دفاع ... ایران با آغاز جنگ شكل گرفت و به مرور به تكامل رسید و شكلهای مختلف را تجربه كرد ...
داستان جنگ را پاياني نيست-داستان جنگ را پایانی نیستجام جم آنلاین: هفته دفاع ... ایران با آغاز جنگ شكل گرفت و به مرور به تكامل رسید و شكلهای مختلف را تجربه كرد ...
«آتش به اختیار»؛ روایتگر روزهای آخر جنگ
«آتش به اختیار»؛ روایتگر روزهای آخر جنگ-وبلاگ > بایرامی، محمدرضا - محمدرضا بایرامی اخیرا رمان «آتش به ... اینکه یک داستان واقعی باشد یا نباشد، چندان مهم نیست.
«آتش به اختیار»؛ روایتگر روزهای آخر جنگ-وبلاگ > بایرامی، محمدرضا - محمدرضا بایرامی اخیرا رمان «آتش به ... اینکه یک داستان واقعی باشد یا نباشد، چندان مهم نیست.
عدهای فکر کردند داستان جنگ جای فریاد کشیدن است / مشروح ...
به همین خاطر، خیلی جاها کارهایی که آنگونه داستاننویسان نوشتند به داستان نزدیک نشده و داستان نیست. من نخواستم هیچگاه جنگ را خارج از آنچه بوده است، نشان دهم، سعی ...
به همین خاطر، خیلی جاها کارهایی که آنگونه داستاننویسان نوشتند به داستان نزدیک نشده و داستان نیست. من نخواستم هیچگاه جنگ را خارج از آنچه بوده است، نشان دهم، سعی ...
احمد دهقان : آدمهای جنگ برای من محکوم شدنی نیستند / میکوشم ...
احمد دهقان : آدمهای جنگ برای من محکوم شدنی نیستند / میکوشم آینه تمامنمای جنگ ... خیلی جاها کارهایی که آنگونه داستاننویسان نوشتند به داستان نزدیک نشده و داستان نیست. ... فوتسال جام جهاني 2008 AFC: گل لحظات پاياني، قلب ايراني ها را شكست ...
احمد دهقان : آدمهای جنگ برای من محکوم شدنی نیستند / میکوشم آینه تمامنمای جنگ ... خیلی جاها کارهایی که آنگونه داستاننویسان نوشتند به داستان نزدیک نشده و داستان نیست. ... فوتسال جام جهاني 2008 AFC: گل لحظات پاياني، قلب ايراني ها را شكست ...
ماجرای عشق و خراب شدن آخر داستان!
ماجرای عشق و خراب شدن آخر داستان!-سینمای ما - امیر جلالی: ... پس از موفقیت شب دهم هر کار فتحی اتفاق تازه ای به شمار می رود و مدار صفر درجه هم از این قاعده مستثنی نیست.
ماجرای عشق و خراب شدن آخر داستان!-سینمای ما - امیر جلالی: ... پس از موفقیت شب دهم هر کار فتحی اتفاق تازه ای به شمار می رود و مدار صفر درجه هم از این قاعده مستثنی نیست.
کسی برای کشتن به جنگ نمیرفت
شايد ما عادت کرديم در داستان هاي جنگ همه آدم هايمان شعارزده، يک گونه و نمادي از آنچه که در ذهن ما هست و ميخواهيم، باشند اما در داستان هاي من اين طور نيست. شايد يکي از دلايل ...
شايد ما عادت کرديم در داستان هاي جنگ همه آدم هايمان شعارزده، يک گونه و نمادي از آنچه که در ذهن ما هست و ميخواهيم، باشند اما در داستان هاي من اين طور نيست. شايد يکي از دلايل ...
کارم داستان نويسي نيست
کارم داستان نويسي نيست گفت و گو با مريم شانکي ، تدوينگر خاطرات شفاهي دفاع مقدس خانم مريم شانکي را بايد يکي از پيشگامان تاريخ شفاهي زنان در جنگ هشت ...
کارم داستان نويسي نيست گفت و گو با مريم شانکي ، تدوينگر خاطرات شفاهي دفاع مقدس خانم مريم شانکي را بايد يکي از پيشگامان تاريخ شفاهي زنان در جنگ هشت ...
سوژه های بکر برای داستان های جنگ
در ادبیات جنگ کودک و نوجوان به مطرح ساختن موضوعات به ظاهر پیش پا افتاده در چشم بزرگسالان برای محور قرار دادن داستان نیازی نیست. می توان با زبانی ساده تر از ...
در ادبیات جنگ کودک و نوجوان به مطرح ساختن موضوعات به ظاهر پیش پا افتاده در چشم بزرگسالان برای محور قرار دادن داستان نیازی نیست. می توان با زبانی ساده تر از ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها