واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: اگه گفتين جاي چي خاليه؟
بيتعارف بگوييم، خيلي از ما اهل گفتوگو نيستيم، اصلا توان گفتوگو نداريم، همينكه سر گفتوگو باز ميشود، زورمان را بهكار ميبريم تا نتيجه را به نفع خودمان بگيريم، يا با همان زورمان طرف را وادار كنيم فقط اطلاعات بدهد و سكوت كند.ماجراي گفتوگو در خانوادههاي ايراني هم در همين روايت خلاصه ميشود، مرد از سركار برميگردد، زن گزارشي از روز را سر شام ارائه ميدهد و مرد در حاليكه لقمه ميجود گاهي سرش را تكان ميدهد، كه فهميدم. غذا كه تمام ميشود روند گزارشدهي هم خلاص ميشود، بعد هر دو طرف گمان ميكنند گفتوگو كردهاند.دكتر مرتضي منادي، استاد جامعه شناسي دانشگاه الزهرا معتقد است كه خانواده ايراني زماني براي گفتوگو ندارد و حتي وقتي يك خانواده در كنار يكديگر به تماشاي فيلم مينشينند، توانايي اين را ندارند تا موضوع فيلم را به گفتوگو گذاشته و تحليل كنند. منظورتان از زمان گفتوگو چيست؟ما دوتا تعريف در باره زمان داريم، يكي ترجمه تايم هست به معناي وقت يعني مجموعه لحظاتي كه قابل اندازهگيري است، مثلا زمان كلاس درس از 12 تا 2. اما زمان دوم كه ترجمه مومنت انگليسي است و در واقع تئوري زمان هم از اينجا آمده مجموعه لحظاتي است كه آدم به يك فعاليت مشغول است و ما در اين بحث آنرا زمان ميناميم.گفتوگو بايستي داراي يك محتوا باشد؛ يعني اينكه يك اطلاعاتي داده شود و طرف مقابل درباره اين اطلاعات تفكر كند، عكسالعمل نشان بدهد و اطلاعاتي را درباره آن موضوع بدهد كه موضوع كالبدشكافي بشود. تفاوت اين دو به قابليت اندازهگيري برميگردد؟ ميتوان گفت كه اولي در دومي نهفته است، مثلا وقتي ما ميگوييم بليت سينما براي ساعت 6تا8 است اين ميشود وقت اما زمان از همان لحظهاي است كه من تصميم ميگيرم بروم فيلم ببينم و بليت ميخرم و بعد سر ساعت ميروم به سينما و فيلم را ميبينم و بعد از آن درباره فيلم حرف ميزنم و بهش فكر ميكنم و تا آن لحظهاي كه من به فيلم فكر ميكنم ميشود زمان كه اگر دقت كنيد در دل زمان وقت هم هست.اگر شما از يك نقاش بپرسيد چقدر وقت براي كشيدن يك تابلو گذاشته است؟ جواب ميدهد 18 ساعت كه اين ميشود وقت اما اگر عميقا از نظر تفكر «لوفر» بخواهيد به قضيه نگاه كنيد از زماني كه نطفه كشيدن اين نقاشي در ذهن نقاش بسته شده و مادامي كه به اين تابلو فكر كرده و مجموعه لحظاتي كه در مقابل اين تابلو بوده مجموعه تمامي اين لحظات ميشود زمان، بنابراين زمان، وقت كشيدن تابلو را هم در برميگيرد. در خانواده ايراني وقت گفتوگو نداريم يا زمان گفتوگو؟در خانواده ايراني وقت گفتوگو بسيار اندك است و بالطبع زمان گفتوگو بسيار اندك است. در خانواده ايراني گفتوگو نيست گاهي رد و بدل شدن اطلاعات است، درست مانند جامعه، چيزي كه در جامعه ما وجود دارد اطلاع رساني است كه آن هم محدود است، ولي وقتي ما ميگوييم گفتوگو، به اين معناست كه تعاملي باشد يعني اين اطلاعاتي كه داده ميشود عكسالعملي صورت بگيرد، كه ما چنين چيزي نداريم. در ايران ما خانوادهاي نداريم كه بروند سينما و بعد از ديدن فيلم بنشينند در يك جايي در مورد فيلم صحبت كنند. خانوادهاي كه برنامه تلويزيوني را ببيند و بعد بنشيند دربارهاش تجزيه تحليل كند، درباره برنامه حرف بزند و پيام سريال يا فيلم را بررسي كند، نهايتش اين هست كه ميگويند خوب بود قشنگ بود و خارج از اين چيز ديگري براي گفتن ندارند.
مشخصات اين گفتوگويي كه مد نظر شماست چيست؟ چه چيزي با عث اين گفتوگو مي شود؟براساس پژوهشها متوجه شدم كه زمان مطالعه ميان ايرانيان بسيار اندك است. يكي از عوامل تحريكبرانگيز براي فكر كردن و گفتگو، مطالعه است؛ وقتي كه مطالعه نيست بالطبع فكر كردن را ياد نميگيريم، ميانگين سرانه مطالعه ايرانيها چند دقيقه در سال است . اگر ما ياد بگيريم فكر كنيم طبيعتا ياد ميگيريم اظهار نظر كنيم. بهنظر من گفتوگو بايستي داراي يك محتوا باشد؛ يعني اينكه يك اطلاعاتي داده شود و طرف مقابل درباره اين اطلاعات تفكر كند، عكسالعمل نشان بدهد و اطلاعاتي را درباره آن موضوع بدهد كه موضوع كالبدشكافي بشود. اگر شما از زن و مردها(زوجها) بپرسيد كه: وقتي با هم صحبت ميكنيد درباره چه چيزي حرف ميزنيد؟ پاسخي كه ميدهند نشان ميدهد كه فقط اطلاعات ردوبدل ميشود، حتي گاهي حالت داد و ستد دارد؛ مثلا 2تا اطلاعات گرفتم 2 تا اطلاعات ميدهم. ولي چه استفادهاي از اين اطلاعات ميتوانم بكنم و چه فايدهاي براي من دارد اصلا مطرح نيست بنابراين ما وقت گفتوگو نداريم، ما در خانواده ايراني وقت اندكي براي دادن اطلاعات داريم؛ اطلاعاتي كه تحليل هم نميشود. خارج از چارچوب خانه ايراني، جامعه ايراني هم از اين موضوع رنج ميبرد؟بله، ما در روزنامههايمان هم كمتر تحليل داريم. بيشتر روزنامههاي ما اطلاعات ميدهند ولي آيا افراد اين اطلاعات را در ارتباط با زندگي شخصيشان يا حتي اطرافيانشان تحليل ميكنند و استفاده ميكنند؟ من جواب ميدهم، خير، اين كار را نميكنند. مشكل اصلي جامعه ما در اين است كه ما فكور نيستيم. همشهريتنظيم براي تبيان: کهتري خانواده سالم و ناسالم بحران و نابساماني در خانوداه امروزي صداهاي گوش خراش خانواده آسماني زوج هايي بدون ازدواج با من بگو
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 305]