محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1829214077
اختلاط زنان و مردان در مراكز آموزشی
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
اختلاط زنان و مردان در مراكز آموزشی نويسنده:اسد الله طوسی منبع: فصلنامه معرفت مقدمه سخن درباره زن و خصوصیات جنسی او و تفاوت و یا عدم تفاوت وی با مرد در ابعاد گوناگون، از جمله حقوق فردی و اجتماعی، همواره در مكاتب و نحلههای مختلف فكری، از مباحث مهم و قابل توجه بسیاری از اندیشمندان و صاحبنظران بوده است. در كنار نظرات متعادل و بعضا مطلوب درباره زن و حقوق او، كه بیشتر در میان ادیان آسمانی دیده شده است، گاه نظراتی افراطی و شگفتانگیز نیز دیده میشود كه توجیه كننده رفتار بسیار خشن و سبعانه با زنان در عصر جاهلیت و حتی در عصر حاضر و دنیای متمدن میباشد. اینگونه نظرات افراطی حتی در میان - به اصطلاح - اندیشمندان مشهور معروف جهان نیز دیده میشود، اما با رنگ و لعاب علمی. شاید بتوان با قاطعیت ادعا نمود كه اینگونه آراء و نظرات درباره زن و حقوق او از آنجا ناشی میشود كه غالبا صاحبان این اندیشهها یا از زن و تواناییهای او و حقوق و وظایفش به خوبی آگاهی نداشتهاند و یا نمیخواستهاند آنگونه كه شایسته یك زن استبا او برخورد كنند. نتیجه این دیدگاهها سوء استفاده هرچه بیشتر و استثمار این قشر عظیم انسانی است، البته در هر عصری به سبك و روش خاص خود. این نكته بر هیچ ذهن بیدار و وجدان آگاهی پوشیده نیست كه اینگونه دیدگاهها در هر حال محكوم است، چه متعلق به قدیم باشد و چه عصر حاضر و جهان متمدن. اما شاید بتوان گفت كه وجود این اندیشههای متحجر و خام درباره زنان آن هم در عصر تمدن، كه ادعای پیشرفت و ترقی در تمام حوزههای علوم و معارف را دارد، به مراتب قبیحتر و محكومتر است. البته باید به این حقیقت نیز اذعان كرد كه پیدایش این آراء و نظرات افراطی درباره مسائل زنان و در پی آن، مطرح كردن تساوی حقوق زن و مرد در تمام جهات و آنچه امروزه به نام «فمینیسم» معروف شده، واكنش محرومیتها و مظلومیتهایی است كه در گذشته و حتی اكنون بر زنان رفته است و نتیجه عملكرد غلط و نادرست دستاندركاران و صاحبان قدرت نسبتبه این قشر عظیم انسانی است. ناگفته پیداست كه این میدان جای طرح مباحثبسیاری است كه ورود به آنها در این مجال نمیگنجد. بنابراین، تنها به یكی از ابعاد آن توجه میشود. از جمله مسائلی كه در این زمینه قابل طرح میباشد مساله تعلیم و تربیت زنان است. طرفداران و حامیان حقوق زن - عموما - و فمینیستها - خصوصا - بر این نكته اصرار میورزند كه زنان در گذشته از كلیه حقوق از جمله فرصتهای آموزشی محروم بودهاند. به همین دلیل، به فكر افتادهاند تا در پرتو این اندیشه، شعار تساوی حقوق آموزشی برای زنان و مردان و استفاده از فرصتهای آموزشی را مطرح كنند. همچنین به خصوص در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، به دلایل مختلف، لزوم اختلاط زنان و مردان را در مراكز و مؤسسات آموزشی مطرح كردهاند. این عده عقیده داشتند كه نه تنها دلایل اقتصادی و كمبود امكانات آموزشی توجیهگر اختلاط جنسها در مدارس و دانشگاههاست، بلكه حتی برخی دلایل روانشناختی را نیز برای توجیه آن برمیشمارند. این نبشتار برای بررسی هر چند اجمالی و مختصر مساله اختلاط زنان و مردان، به خصوص دختران و پسران جوان در مراكز آموزشی، اعم از مدارس و دانشگاهها، سعی دارد تا با استفاده از منابع تحقیقی، كه غالبا از نویسندگان غربی است، گامی هر چند محدود در این زمینه بردارد. استفاده از این منابع برای آن است كه اثبات شود مساله اختلاط در نظامهای آموزشی نه تنها غیر علمی و دارای استدلالهای نوعا سطحی است، بلكه این مساله حتی در میان خود غربیها و به خصوص بعضی كشورهای اروپایی و امریكا نیز دارای مخالفان بسیاری است. بنابراین، شایسته است محققان و صاحبنظران تعلیم و تربیتبیشتر آن را مورد نقد و بررسی قرار دهند و اجازه ندهند با شعارهای فریبنده و توخالی طرفداری از حقوق زنان، بیش از این به حیثیت و عفت و كرامت زنان ستمدیده لطمه وارد شود و نگذارند جاهلیت نوین با شیوههای جدید، همان نیات جاهلیت قدیم را جامعه عمل بپوشاند. توضیح برخی مفاهیم پیش از ورود به بحث، لازم استبعضی از تعابیر و اصطلاحاتی كه در مقاله مورد بحث آمده است تعریف شود و توضیحاتی هر چند مختصر و اجمالی درباره آن داده شود. 1- فمینیسم (نهضت آزادی زنان) فمینیسم (Feminism) كه واژهای فرانسوی است، در اصل به معنای تفكر و اندیشه تساوی حقوق زن و مرد و به تعبیری، نهضتبرای آزادی زنان میباشد. ریشه تاریخی این اندیشه به قرنها پیش باز میگردد ولی به شكل امروزین آن در قرن 19 از كشور فرانسه شروع شد و گسترش یافت و هماكنون در سراسر جهان، به خصوص در كشورهای غربی و امریكا، دارای هواخواهان قابل توجهی است. متفكران و صاحبنظران این مكتب فكری معتقدند كه زنان در طول تاریخ به انحای گوناگون تحتستم بوده و همیشه این مردان بودهاند كه با تفكر مردسالاری و حاكمیت و تسلط بر زنان، از آنها بهرهكشی كردهاند و از این طریق، قشر عظیمزنانگرفتارمحرومیتهایشدیدیدر تمام زمینهها شدهاند، اكنون نوبت آن فرا رسیده است تا زنان از این وضع اسفبار نجاتیافته،به حقوق از دست رفته خویش برسند. اینان معتقد به برابری كامل زنان با مردان در تمام زمینهها و حقوق گوناگون میباشند و طرفدار جدی آزادی زن و تساوی حقوق آنها با مردان میباشند. یكی از تبعات و پیامدهای این طرز تفكر پیدایش اندیشه اختلاط زن و مرد در تمام شؤون زندگی و به خصوص در آموزش و تحصیل بوده است. طرفداران این مكتب معتقدند كه زنان باید در تمام سطوح تحصیلی و تحقیقی و علمی و در تمام مؤسسات، در كنار مردان و هماهنگ با آنها به صورت مختلط به تحصیل و فعالیتهای علمی بپردازند. 2- تعلیم و تربیت غیر مختلط تعلیم و تربیت غیر مختلط یا به تعبیر دیگر، آموزش غیر مختلط به معنای آن است كه هر كدام از دو جنس زن و مرد یا دختر و پسر در مدارس و مؤسسات آموزشی جدا و مستقل از هم مشغول به تحصیل باشند در این شیوه از آموزش، به طور اخص و در معنای واقعی آن، در مدارس و آموزشگاهها، از اول ابتدایی تا دبیرستان و حتی دانشگاهها، زنان و دختران جدای از مردان و پسران مشغول به تحصیل بوده و حتی پایوران آموزشی و هیاتهای علمی و نیز پایوران اداری این مؤسسات زنانه و یا مردانهاند. البته این سبك از آموزش، كه از گذشته مرسوم بوده است، هم اكنون به این صورت خاص در هیچ یك از كشورهای موجود جهان، حتی كشورهای اسلامی، اجرا نمیشود، مگر به صورت نادر. بنا به گفته بعضی از محققان، آموزش غیر مختلط خود به سه صورت اجرا میشود: الف. شیوهای كه در آن، هم دانشآموزان و هم پایوران آموزشی از یك جنس باشند (كاملا مردانه یا زنانه); ب. شیوهای كه در آن، اگرچه دانشآموزان همگی از یك جنس میباشند، ولی پایوران آموزشی آن مختلط میباشد; ج. شیوهای كه در آن ساختمانهای آموزشی به صورت مختلط است، ولی آموزشها در كلاسهای جدا و تفكیك شده اجرا میشود. هر یك از این شیوهها و سبكهای آموزش غیر مختلط در مناطقی از جهان عملا در دست اجراست. 3- تعلیم و تربیت مختلط تعلیم و تربیت مختلط به این معناست كه دو جنس زن و مرد یا دختر و پسر در یك مؤسسه آموزشی و حتی در یك كلاس مشغول به تحصیل باشند. در این شیوه از آموزش، كه یكی از پیامدهای تفكر فمینیستی است، بدون در نظر گرفتن جنس دانشآموزان و دانشجویان برنامههای آموزشی اجرا میشود و از این نظر، هیچ محدودیتی برای آنها وجود ندارد. این سبك تعلیم و تربیت كه سبك نو و جدیدی است، از اواخر قرن نوزدهم به صورت جدی و گسترده شروع شد و در قرن بیستم به اوج خود رسید. ولی از آنجا كه در مناطق گوناگون دنیا فرهنگهای مختلف از آن استقبال قابل توجهی نكردهاند، هماكنون بسیار محدود و تنها در بعضی از كشورها، آنهم در بعضی از مؤسسات و سطوح اجرا میشود. غالب مدارس امریكا با این روش اداره میشود. مقابله با آموزش مختلط به دلیل پیامدها و تبعات منفی و سوئی كه داشته، از همان ابتدای كار شروع شده است و هنوز هم حتی در كشورهای غربی، به خصوص اروپایی، به شدت ادامه دارد. نگاهی به پیشینه تاریخی اندیشه اختلاط جنسها در آموزش تاریخ تعلیم و تربیت منعكس كننده تغییراتی چشمگیر در زمینه نگرشهایی است كه بازگو كننده تحول تجربیات انسان از ساده به پیچیده در شیوه زندگی است. همزمان با گسترش نقش زنان و مردان در اجتماع، تلاشهایی نیز برای به دست آوردن شكل مناسبی از تعلیم و تربیت صورت گرفت. در تمدنهای اولیه، شهروندان به صورت غیر رسمی و غالبا در میان خانوداهها به صورت جدا و تنها تربیت میشدند معنا و مفهوم «تعلیم و تربیت» یادگیری شیوه زندگی بود. بنابراین، همچنان كه تمدنها پیچیدهتر میشد، تعلیم و تربیت نیز رسمیتر، سازماندهیشدهتر و فراگیرتر میگردید و در غالب جوامع، نظیر چین و یونان باستان تلاشهای اولیه بیشتر بر تعلیم و تربیت مردان متمركز بود. این شیوه، به خصوص در مغرب زمین، در سطحی گسترده تا اواخر قرون وسطی ادامه داشت. اصولا در این دوران طولانی و تاریك، چیزی به نام حق تعلیم و تربیتبرای زنان و به تعبیری، فرصتهای برابر آموزشی برای زنان و مردان مطرح نبوده، بلكه حتی میتوان گفت: در این دوره تاریخی، تعلیم و تربیت تنها برای قشر خاصی از مردم جامعه در جوامع مغربزمین میسور بود زنان و دختران از این نعمت محروم بودند. این در حالی بود كه مشرق زمین و به ویژه سرزمینهای اسلامی، دوره اوج شكوفایی علم و تمدن را سپری میكرد و در سایه فرهنگ والا و علمپرور اسلام، در تمام شهرها و حتی روستاها، مدارس و مكتبخانهها امكان تحصیل و آموزش برای بسیاری از مردم و حتی در مواردی برای زنان فراهم بود. در اواخر قرون وسطا و شروع عصر نوزایی، ابتدا زمزمه فرصتهای برابر آموزش برای تمام كودكان توسط افرادی نظیر مارتین لوتر آغاز شد و پس از انقلاب صنعتی و رویآوری جامعه صنعتی آن روز به نیروی كار ارزان قیمت زنان، توجه جامعه به این قشر عظیم جلب شد. این تغییرات در شیوه زندگی و جایگاه زنان در جامعه، تحول شگرفی ایجاد نمود و آنها را از محصور بودن در خانهها رها كرد از این پس، زنان دوشادوش مردان در بیرون از خانه در كارخانهها و كارگاههای تولیدی مشغول به كار میشدند. تغییرات عظیم اقتصادی و اجتماعی در این جوامع تازه صنعتی شده، لزوما تغییرات و تحولات آموزشی را نیز در پی داشت. نتیجه این تحولات توجه هر چند اجمالی و مختصر به حقوق زنان و دختران در تساوی فرصتهای آموزشی بود. به رسمیتشناختن این حقوق ابتدا توسط عامه مردم و سپس از طرف مجامع قانونی، به تدریج در تمام كشورها یكی پس از دیگری دنبال شد. از نكات مهم و قابل توجهی كه غالبا طرفداران و حامیان تعلیم و تربیت مختلط به آن استناد میكنند، تساوی حقوق زنان و مردان در فرصتهای آموزشی و استفاده از امكانات آموزشی در جامعه است، به طوری كه بسیاری از آنها این مساله را ریشهیابی كرده و نزاع بر سر آن را حتی به قرون اولیه و دانشمندان دوران باستان نسبت دادهاند و معتقدند كه دو فیلسوف و دانشمند بزرگ یونان باستان (افلاطون و ارسطو) در این زمینه، دارای نظریات متفاوتی بودهاند. ظاهرا افلاطون اولین و بزرگترین مدافع تساوی جنسهابودهاست. در مدینه فاضله افلاطون زنان همانند مردان دارای حقوق و وظایف و فرصتهای آموزشیمساویمیباشند.باوجوداین،افكار افلاطون پس از خودش و در طی قرونمتمادی، تاثیر چندانی بر تعلیم و تربیت نگذاشت و انحصار تعلیم و تربیتبرای مردان، كه مورد حمایت ارسطو نیز بوده، رواج داشته است. ارسطو معتقد بود همچنان كه هر كدام از زنان و مردان دارای كاركردهای متفاوتی هستند، به ناچار باید آموزشهای متفاوتی دارای برنامههای آموزشی متفاوتی نیز ببینند. اگرچه در رویكرد جدید به حقوق زنان در عصر نوزایی و پس از آن، هم سان با نظرات افلاطون تساوی زنان و مردان در تمام شؤون حیات مورد توجه بوده اما آنچه عملا در جامعه اجرا میشد، محرومیت زنان از بسیاری از حقوق از جمله امكانات و فرصتهای آموزشی بوده است. تنها عده كمی از آنها موفق به حضور در مراكز و مؤسسات آموزش گردیدهاند. نكته قابل توجه اینكه از پیش از عصر نوزایی تا اواسط قرن نوزدهم، كلیه آموزشهابرایزناندر مؤسسات آموزشی و تربیتی كاملا جدا از مردان و به صورت تفكیكی و غیر اختلاطی بوده است. شاید تا آن زمان، موارد بسیار نادری پیدا میشد كه زنان و دختران جوان در كنار جنس مخالفودرمدارس مختلط آموزش ببینند. از اینرو، تعلیم و تربیت مختلط پدیدهای كاملا جدید بوده و در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، به صورت گستردهتری در بعضی كشورهای غربی به عنوان یكی از اصول پذیرفته شده فلسفه تعلیم و تربیتمطرحشدهاست.ایناصلپیشاز اینزمان، نه تنها در عمل به آن هیچ توجهی نمیشد، بلكه حتی به وسیله مربیان و اندیشمندان تعلیم و تربیتبه عنوان یك نظریه نیز مطرح نشده بود. البته به عقیده بعضی از محققان، از اواخر قرن هجدهم و اوایلقرننوزدهم،تعلیم و تربیت مختلط به عنوانیكنهضتعملی، یك تجربه جدید و یك موضوع نظری قابل بحث، دیدگاههای رایج آموزشی راتحتتاثیر قرار داده بود. در واقع،تعلیم و تربیت مختلط پدیده جدیدی بود كه به افزایش فرصتهای آموزشی برای زنان مربوط میشد و آن هم به نوبه خود، بازتابی از تغییرات اقتصادی و اجتماعی در قرون اخیر بود. به اعتقاد دیگران، در قرن شانزدهم در نتیجه نهضت اصلاحی پروتستانها و حمایتهای مارتین لوتر، مدارس مختلط به صورت بسیار محدود و در نواحی خاصی ظهور كرد، بعدها حضور دختران و پسران با هم در مدارس مختلط در كشور امریكا توسط گروهی موسوم به «انجمن دوستان» ترویج گردید كه زمینهای برای تاسیس مدارس مختلط در قرن نوزدهم در آن كشور بود. بدینروی، اولین كشوری كه در آن تعلیم و تربیت مختلط شروع شد و بعدها گسترش یافت امریكا بود، به طوری كه شروع این شیوه آموزش در قرن نوزدهم و سپس گسترش آن در قرن بیستم آنچنان كه در این كشور شایع بود در هیچكدام از دیگر كشورهای دنیا، حتی در ممالك غربی، چنین نبود. به اعتقاد بیشتر صاحبنظران و حتی طرفداران تعلیم و تربیت مختلط، بزرگترین عامل و عمدهترین دلیل گسترش این مدارس در امریكا پس از مطرح شدن تساوی حقوق زنان، عامل اقتصادی بوده است، آنها آموزش مختلط دختران و پسران را آخرین راه چاره دانسته و تنها به دلایل اقتصادی پذیرفتند. حتی مناطقی نظیر انگلستان، كه تعلیم و تربیت مختلط را پس از امریكا و در سطحی محدودتر آغاز كردهاند، یكی از مهمترین عوامل آن را عامل اقتصادی برشمردهاند. گسترش نظام آموزشی به صورت مختلط پس از امریكا در كشورهای دیگر به كندی و بسیار محدودتر بوده است. در ابتدا بیشتر كشورهای طرفدار مذهب پروتستان و همچنین مناطقی كه دارای نظامهای سیاسی و آموزشی الحادی و ژغیر مذهبی بودند - نظیر شوروی سوسیالیستی - پذیرای آن شدند. بیشتر كشورهایی هم كه به استقبال تعلیم و تربیت مختلط رفتند تنها در سطوح خاصی از نظام آموزشی آن را اجرا كردند. بنابراین، در بسیاری از كشورهای اروپایی، تنها مدارس ابتدایی، آموزشكدهها و دانشگاهها، آن هم در موارد معدودی، به صورتمختلط اداره میشوند و در سطوح متوسطه، بیشتر مدارس غیر مختلط میباشند. البته نقش دانشگاههای دولتی امریكا در پایهگذاری و استحكام نظام آموزشی مختلط در آن كشور بسیار قابل توجه و مؤثر بوده است. گرچه امروزه در بسیاری از كشورهای طرفدار مذهب پروتستان و نیز كشورهایی نظیر روسیه، چین، هلند، یوگسلاوی، لهستان و كشورهای اسكاندیناوی و بیشتر مدارس دولتی امریكا اداره مدارس به صورت مختلط معمول و رایج است، به طوری كه در امریكا از دهه 1950 و نیمه دوم قرن بیستم، تعلیم و تربیت مختلط در تمام سطوح آموزشی از ابتدایی تا دانشگاه دست كم، در مؤسسات آموزشی دولتی، یك واقعیت غیر قابل انكار بوده، اما هنوز در بیشتر كشورهای جهان، مدارس به صورت غیر مختلط اداره میشود. در بیشتر كشورهای دارای مذهب كاتولیك در اروپا و امریكا، حتی فرانسه و انگلستان و نیز بسیاری از مدارس متوسطه و آموزشكدهها در خود امریكا و امریكای لاتین و بیشتر كشورهای شرقی، به خصوص مناطق مسلماننشین، هنوز دختران در مدارسی جدا از پسران تحصیل میكنند و نیز در كشورهایی نظیر بلژیك، آلمان، اتریش، مجارستان، اسپانیا، ایتالیا و یونان در سطح مدارس متوسطه از آموزش مختلط استقبال نشده است. موافقان و مخالفان آموزش مختلط از زمانی كه این پدیده جدید - یعنی: نظام آموزشی مختلط - به تدریج در نظامهای آموزشی كشورهای جهان مطرح شد، بسیاری از دانشمندان و صاحبنظران در علوم گوناگون، به خصوص علوم تربیتی و علوم اجتماعی درباره آن به بحث و بررسیهای گستردهای پرداختهاند. عدهای از آنها با بیان استدلالهایی، از آن حمایت كرده و آن را شیوه مطلوبی برای تحصیل كودكان، اعم از دختر و پسر، دانستهاند. در مقابل، عده بیشتری از آنها ضمن مخالفتبا آن، به بیان مضرات و آثار سوء آن پرداخته و آن را یك نظام آموزشی مضر و غیرمطلوب دانستهاند. قبل از هرگونه پیشداوری در اینباره، ابتدا برخی از این نظرات موافق و مخالف با استفاده از منابع معتبر نقل میشود تا ابتدا خواننده خود به قضاوت بنشیند، سپس انتقادات هر چند مختصری درباره این نظام آموزشی ارائه خواهد شد. الف - نظر موافقان از میان آنچه موافقان و حامیان تعلیم و تربیت مختلط از آن به عنوان مستندات و دلایل رویآوری جوامع گوناگون ذكر كردند، مهمترین آنها بدین قرار است: 1- تعلیم و تربیت مختلط از نوع غیر مختلط آن اقتصادیتر است. شاید رایجترین دلیلی كه بیشتر حامیان آموزش مختلط بدان استناد میكنند، اقتصادی و با صرفه بودن آن است. آنها معتقدند كه آموزش و تحصیل دختران جوان و زنان در كنار پسران و مردان بسیاری از هزینههای اقتصادی را كاهش میدهد و به عكس، اگر دو جنس در مدارس جدا از هم و در عرض یكدیگر تحصیل كنند دارای هزینههای اضافی بسیاری خواهد بود. 2- غالبا گفته میشود جو اخلاقی مؤسسات آموزشی مختلط بهتر از مؤسسات غیر مختلط است و به تعبیر دكتر هریس، در مدارسی كه دارای فضای باز جنسی است و در آن دختر و پسر با هم هستند، هیچ مشكل جنسی و گرایشات جنسی به طرف مقابل وجود ندارد، ولی در مدارس مجزا و غیر مختلط، افراد با تمایلات و گرایشات جنسی رشد میكنند. 3- تعلیم و تربیت مختلط با عدالت و انصاف سازگارتر است و موجب میشود همه دانشآموزان، اعم از دختر و پسر، در كنار هم از همه فرصتهای تحصیلی و امكانات آموزشی استفاده كنند. 4- تجربه تحصیل و آموزش دختران و پسران جوان در مدارس مختلط برای كارهای گروهی آنها در آینده مفیدتر است. 5- مردان و زنانی كه در مؤسسات آموزشی با فضای باز و بدون قید و بند جنسیتی تحصیل و كار میكنند، برای كارهای مشترك در آینده در ساختن جهانی بهتر، آمادگی بیشتری خواهند داشت. در حقیقت، آنچه را موافقان و طرفداران تعلیم و تربیت مختلط برای توجیه آن ارائه میدهند بعضا دلایلی است اعم از مدعا. مقصود و محتوای این ادله در واقع، اثبات این مطلب است كه به هر صورت، آموزش و تحصیل و تعلیم و تربیت در تمام سطوح برای زنان همانند مردان لازم است و آنها نباید از این موهب الهی و فرصتهای ممكن محروم باشند. این موضوع منافات با این ندارد كه آنها نیز همانند مردان در مؤسسات آموزشی و مدارس مستقل مشغول تحصیل شوند و دقیقا همان فرصتها و امكانات آموزشی برایشان فراهم باشد. به عنوان مثال، برخی از طرفداران نظام آموزشی مختلط اظهار میدارند كه در یك جامعه مردمسالار، زنان باید به همه شغلها و حرفهها دسترسی داشته باشند. از اینرو، لازم است در مؤسساتی تحصیل كنند كه آنها را برای آن شغلها و حرفهها آماده میكند. یا گفته میشود: از آنجا كه برخی از زنان یا ازدواج نمیكنند و یا در ازدواج شكست میخورند و از ادامه آن محروم میشوند، برای آنها تعلیم و تربیتی مناسب است كه همانند مردان به انگیزه اشتغال باشد. نهایت چیزی كه میتوان از این كلام فهمید این است كه مراكز و مؤسسات آموزشی نباید در انحصار مردان باشد، بلكه چنین مراكزی برای زنان نیز باید وجود داشته باشد تا ضمن تحصیل آنها و كسب معلومات و معارف بیشتر، برای كسب درآمد و شغل نیز آماده شوند، اما سؤالی كه مطرح میباشد این است كه به چه دلیلی حتما باید اینگونه مؤسسات به صورت مختلط وجود داشته باشد و زنان در كنار مردان به تحصیل بپردازند؟ وانگهی این مساله را چگونه توجیه میكنند كه حضور زنان در این مراكز با این هدف، گاهی نقض غرض بوده است و به آنچه كه باید برسند، نایل نمیشوند؟ ب - نظر مخالفان چنانكه اشاره شد، بیشتر دانشمندان و صاحبنظران علوم تربیتی و علوم اجتماعی با تعلیم و تربیتبه شیوه مختلط به مخالفت پرداخته و آن را مخالف علایق و خصوصیات و نیازهای جنسی هر كدام از دو جنس و نیز مخالف علایق و ویژگیهای فرهنگی در جوامع گوناگون دانستهاند. بررسی جدا و مفصل هر كدام از مواردی كه محققان در مخالفتبا نظام آموزشی مختلط به آن پرداختهاند، مجال بیشتری میطلبد. در این مختصر، تنها به برخی از آنها به اختصار اشاره میشود: 1. بیشترین مخالفتها به تفاوتهای زیستی و روانی دو جنس زن و مرد و در نتیجه، تفاوت آنها در نیازهای آموزشی اشاره دارد. به نظر بعضی از محققان. نیازهای آموزشی آنها به دلیل تفاوتهای موجود، آنقدر متفاوت است كه آموزش یكسان و مشابه برای هر دو جنس غیر ممكن مینماید و برنامهریزی آموزشی واحد برای هر دو گروه بسیار مشكل و به سختی قابل اجراست. چنین برنامههایی با ویژگیها و نیازهای هیچكدام از دو جنس موافق نبوده و مطابق با پایینترین استانداردهای علمی در جهان میباشد. 2. به دلیل تفاوتهای موجود، به خصوص اختلاف دختران و پسران در زمینه بلوغ، رقابتها در مدارس مختلط نابرابر شده و این موضوع معمولا عامل دلسردی پسران و افت تحصیلی آنان و بعضا ناراحتیهای روحی آنها میشود. 3. تعلیم و تربیت مختلط مانع رشد بیشتر تواناییهای ویژه و نامحسوس زنانه در دختران جوان و تواناییهای ویژه و نامحسوس مردانه در پسران جوان میشود. 4. هر یك از دانشآموزان دختر و پسر در صورتی میتوانند با كیفیتبهتر و مطلوبتری به تحصیل ادامه دهند كه با همجنسهای خود در یك كلاس تحصیل كنند و حتی دارای پایوران آموزشی و اداری همجنس خود باشند. به گفته یكی از محققان به نام آستن (Astin) ،وقتی هم دانشجویان و هم اعضای هیات علمی یك آموزشكده عمدتا از یك جنس باشند، تحصیل دانشجویان در آن مؤسسه آموزشی تاثیرات مثبتبسیاری در پی خواهد داشت. در تحقیقات دیگری نیز ثابتشده است كه مهمترین عامل تبیین الگوهای شغلی موفق برای زنان تحصیل آنها در مؤسسات آموزشی زنانه است، نه مختلط. 5. تحصیل دانشآموزان دختر و پسر در مؤسسات آموزشی مختلط سلامتی جسمی و روحی آنها، به ویژه دختران، را به مخاطره میاندازد. 6. دلبستگیها و جذابیتهای هر كدام از دو جنس زن و مرد برای دیگری، به خصوص در دوران جوانی و نوجوانی - كه البته طبیعی است - در آموزشگاههای مختلط، علاوه بر افت تحصیلی، عدم موفقیتهای لازم و مناسب و بیبندوباریهای اجتماعی و اخلاقی را به دنبال دارد كه كار مدیران این نوع مؤسسات را با مشكلات بسیاری مواجه میكند. 7. اختلاطهای اجباری بین دختران و پسران جوان، به ویژه در مدارس متوسطه، آنها را به ازدواجهای زودرس و بدون توجه به مسائل لازم و ضروری آن میكشاند. البته نیاز به گفتن نیست كه منشا بسیاری از طلاقها و جداییها و در نتیجه، فسادها و بیبندوباریهای اخلاقی زنان و مردان بیوه و مجرد، همین ازدواجهاست. 8. تعلیم و تربیت مختلط با حفظ دقیق تمام تفاوتهای اجتماعی، عقلانی و فیزیكی دو جنس و در نظر گرفتن كلیه نیازهای زیستی و روانی و تحصیلی و همچنین گرایشهای تحصیلی و شغلی آنها غیر ممكن است. به عبارت دیگر، ملاحظه این تفاوتها و نیازها و گرایشها و سپس برنامهریزی بر اساس آنها و آنگاه اجرای آنها و عمل بر اساس این موارد، تنها در تعلیم و تربیت غیر مختلط میسر است، نه مختلط. البته این به معنای آن نیست كه محتوا و نیز شیوه آموزش دو جنس مرد و زن باید كاملا متمایز و مخالف هم باشد، بلكه با توجه به همه جوانب، ممكن است از بسیاری جهات دو برنامه آموزشی با هم مشترك نیز باشند، ولی مهم درنظرگرفتن تفاوتهایدو جنس است (كه بعدا به آن اشاره خواهد شد.) این موارد تنها گوشهای از توجیهات و دلایل كسانی است كه با تحصیل زنان و مردان و دختران و پسران در مدارس مختلط و در كنار هم مخالفاند و با توجه به همین مسائل یاد شده است كه هنوز هم عده بسیاری از اندیشمندان تعلیم و تربیتوعلمایصاحبنظر در علوم انسانی با آن به مقابله برمیخیزند و هر روز این مخالفتها ابعاد گستردهتری پیدا میكند. نقد و بررسی در طول تاریخ، كم نبودهاند افراد و مللی كه در اثر افراطها و تفریطهای بسیار در شؤون گوناگون حیات خود گرفتار مصایب و مشكلات عدیدهای شده و به ورطه نابودی و هلاكت افتادهاند. در تمام این موارد، آنها چوب جهل و نادانی خود را خوردهاند. به فرموده امیرالمؤمنین علی(ع)، «لا تری الجاهل اما مفرطا او مفرطا.» این موضوع در ابعاد گوناگون حیات بشر و در زمانها و مكانهای متعدد رخ داده و متاسفانه در بسیاری موارد، به جای آنكه درس عبرتی برای آیندگان باشد، همان اشتباهات در سایه جهالت و نادانیهای او باز هم بروز كرده است. مساله حقوق زنان و تساوی حقوق آنان با مردان و مواردی از این نوع، كه از داغترین مباحث محافل - به اصطلاح - روشنفكری و آزادیخواهی امروز است، نیز از این قاعده مستثنا نیست. تعلیم و تربیت زنان و نیز آموزش آنها به شیوه مختلط از جمله مباحثی است كه بسیاری از - به ظاهر - صاحبنظران در اثر جهل نسبتبه مبانی علمی دقیق آن و عدم توجه كافی و یا شاید بعضا با داشتن اغراض و اهداف خاص اجتماعی و فرهنگی به آن دامنزده و در این مسیر، دچار اشتباهات فاحشی شدهاند; اشتباهاتی كه گاهی به قیمت نابودی و لاكتبسیاری از زنان و مردان جوان و تباهی یك جامعه تمام شده است. با توجه به آنچه در سیر تاریخی این بحث گذشت و نیز نظرات موافقان و مخالفان تعلیم و تربیت مختلط، تذكر چند نكته درباره این پدیده جدید در تعلیم و تربیت ضروری به نظر میرسد: 1- تلقی غلط از تساوی حقوق زن و مرد همچنانكه گذشت، از عصر نوزایی به بعد، به ویژه از زمان وقوع انقلاب فرانسه، به زنان و آنچه كه «حقوق زن» نامیده میشود، نگاه جدیدی افكنده شد. طرفداران حقوق زن شعار «تساوی حقوق زنان و مردان» را با آب و تاب فراوانی سردادند و برای احقاق آن، به قول خودشان، سر از پا نشناختند. شاید بتوان گفت از آثار مثبت این دیدگاه آن بود كه به استعدادها و تواناییهای زنان بیش از گذشته توجه شده و زنان و دختران جوان تا حدی از محرومیتهای گذشته نجات یافتند و توانستند همانند مردان از نعمت علم و دانش بهرهمند شوند. اما از سوی دیگر، از تبعات و آثار به جای مانده از آن چنین استنباط میشود كه در این رویكرد جدید، بین «تساوی حقوق زنان و مردان» و «تساوی زیستی و وظیفهای آنها» خلط شده است. اینكه زنان نیز مانند مردان بخشی از جامعهای را تشكیل میدهند و آنها نیز دارای حقوقی میباشند، كه رعایت آن بر همگان لازم است، مطلبی بدیهی و غیر قابل انكار میباشد. زنان همانند مردان از سازندگان و بنیانگذاران تمدن بشری و فرهنگهای ملل متمدن بودهاند و اگر در این زمنیه، ارزش وجودی و نقش آنها بیش از مردان نباشد، به یقین كمتر نخواهد بود. آنها به عنوان یكی از محوریترین اعضای خانواده در كنار مردان گرمابخش كانون خانواده بوده و سازندگان و مربیان مردان و زنانی بودهاند كه جهان متمدن امروزی به سرپنجه تدبیر آنها پایدار است. بسیاری از موفقیتها و پیروزیهایی كه به ظاهر مستند به مردان است، از وجود آنها سرچشمه گرفته است. نادیده گرفتن زن و چشمپوشی از نقش سازنده او در معماری جوامع و تمدنهای گذشته و حال نتیجهاش جامعهای بیروح و سرد است كه هیچ ارزشی نخواهد داشت. بنابراین، زنان نیز حقوقی دارند كه هیچ خردمند منصفی نمیتواند منكر آن باشد و از آن چشمپوشی كند. اما اصلیترین و مهمترین حق زن آن است كه تواناییها و استعدادها و ویژگیهای فطری و طبیعیاش مورد توجه قرار گیرد; یعنی: توجه به هر آنچه زن بودن او را میسازد و او را از مردان متمایز میكند و رعایت آنها از حقوق اوست. شاید بزرگترین ستمی كه تاكنون در حق این گروه عظیم شده است آن بوده كه در سایه شعار «تساوی حقوق زنان و مردان»، زن را مرد انگاشته و جامه مرد بر او پوشاندهاند. نتیجه چنین عملكرد غلطی آن است كه انتظاراتی از او داشته باشیم كه از مردان داریم و این یعنی تساوی انگاشتن آنچه در واقع مساوی نیست و این عین بیعدالتی و بیانصافی در حق زنان است. اصولا مساوی دانستن زنان و مردان در بسیاری از شؤون حیات فردی و اجتماعی ناعادلانه است. بنابراین دیدگاه غلط بود كه پس از سردادن شعار «تساوی حقوق زنان و مردان» و برای حمایت از حقوق زنان، تمام آنچه را به عنوان حقوق فردی و اجتماعی برای مردان قایلاند برای زنان نیز در نظر گرفتند و متاسفانه هنوز هم این دیدگاه نادرست و غلط در غالب تفكرات - به ظاهر - پیشرفته در تمام صحنهها ادامه دارد. آنچه در حال حاضر، در جهان، به خصوص در جهان غرب، به نام فمینیسم (نهضت طرفداری از حقوق زنان) مطرح میباشد رهاورد همان دیدگاه است; همان افكار و دیدگاههای غلطی كه آثار و پیامدهای آن دامن تمام جوامع را آلوده و به نام طرفداری از حقوق زنان، زن و حقوق او را كاملا مسخ و نابود كرده است. همانگونه كه گفته شده در سایه نگاه جدید به زن، از جمله حقوقی كه برای زنان مطرح شده، حق استفاده از فرصتهای آموزشی برابر بوده است. توجه به این حق بجا و شایسته بوده، ولی با تصورات غلط و نادرستی كه از زنان و نیازها و خواستههای فطری آنها داشتهاند و با بیتوجهی به تفاوتهای فاحشی كه بین زنان و مردان در زمینههای گوناگون وجود دارد، به دنبال تهیه برنامههای آموزشی رفتهاند كه در غالب موارد، برای هر دو جنس یكسان بوده است. در غالب كشورهای جهان، از جمله كشورمان ایران، آموزش در سطوح ابتدایی تا دانشگاه برای دختران و پسران دارای یك برنامه واحد و همانند بوده است; محتوای دروس، شیوه تدریس و سبك مدارس و كلاسها و حتی برنامههای اوقات فراغت و نیز كلاسهای فوق برنامه برای هر دو گروه یكسان تدارك دیده میشده است، در حالی كه به ویژه امروزه بر دانشمندان اهل خرد پوشیده نیست كه دو جنس زن و مرد در ابعاد گوناگون، دارای تفاوتهای فاحشی هستند، به نحوی كه یك برنامه آموزشی با نادیده گرفتن آن تفاوتها نمیتواند یك برنامه كامل، موفق و كارآمدی باشد. در بیشتر كشورهای جهان، با اینكه مدارس غالبا به صورت غیر مختلط اداره میشود، ولی برنامههای همه آنها، اعم از برنامههای اصلی و جنبی، به صورت واحد و همانند تهیه و اجرا میشود. این در حالی است كه در بعضی مناطق جهان نظیر كشور اسپانیا، مواد آموزشی در هر نظام برای هر یك از دو جنس دختر و پسر متفاوت بوده و برای هر كدام از آنها به طور جداگانه، كتابهای درسی متناسب با خودشان و با توجه به نیازهای آنها تهیه و تدارك دیده شده است. این پدیده میتواند نویدبخش حركتی جدید در برنامهریزیهای آموزشی و درسی در سطح جهان و توجه بیشتر به این نوع تربیتها و آموزشها باشد; تربیتی كه در آن، به برنامههای آموزشی و درسی هر كدام از دو جنس به صورت مجزا نگاه شده است و تفاوتها و تمایزها و همچنین مشابهتها در نظر گرفته میشود; نه تنها در تدارك مدارس و آموزشگاهها و كلاس درس و نیز پایوران ادرای، بلكه حتی در محتوای كتب درسی نیز این تفاوتها و مشابهتها در نظر گرفته شود. طبیعی است كه با چنین نگرش و حركتی، میتوان به تربیت صحیح و هر چه بهتر هر یك از دو جنس مرد و زن نایل شد و تنها از این طریق است كه حقوق هر كدام از آنها به بهترین صورت مراعات خواهد شد. انسانها همانند دیگر موجودات عالم هستی،دارایتفاوتهایبسیارو اختلافات فراوانیاند. آنها به تناسب سن و رشد، جنس، وزن، قد و قامت، شرایط عقلی، احساس و ادراك، رنگ چهره، مو و چشم، سلامت و بیماری، كمال و نقص و بسیاری موارد دیگر با هم تفاوتهایی دارند. از تفاوتهای آشكار نسل بشر، تفاوت در جنس استبه گونهای كه بشر به دو طبقه یا دو گروه بزرگ زنان و مردان تقسیم میشود، گو اینكه بین افراد هر طبقه نیز تفاوتهای بسیاری به چشم میخورد. زن و مرد هر دو انساناند، اما در عین حال، تفاوتهایی در ساختبدن، جنبههای درونی، ویژگی روانی و عقلانی و حتی در ابعاد مربوط به رشد بین آنها وجود دارد. وجود تفاوتهای یاد شده این اندیشه را در ذهن مربیان بیدار كرده است كه تربیتبا در نظر گرفتن اصل تفاوتها، باید به پیش برود و به عبارتی، باید دو جنسی باشد; چرا كه بیشتر مربیان وجود اختلاف اساسی بین دختران و پسران را قبول دارند. برای كسی كه بخواهد موجودات انسانی را طبقهبندی كند، چیزی روشنتر و مشخصتر از طبقهبندی انسان به دو جنس زن و مرد نیست. از هنگامی كه او حتی به صورت یاخته كوچك است كه با چشم غیر مسلح دیده نمیشود، اختصاصا ویژگیهای یكی از دو جنس زن یا مرد را داراست. این مساله به عنوان ثابتترین عنصر شخصیت هر فرد متجلی میشود. اختلاف اساسی و بنیادین بین این دو گروه جنسی در جنبههای گوناگون، در علوم جدید به اثبات رسیده است;ازقبیل:تفاوت بینرشداستخوانبندی، رویشدندانها، غدد تناسلی، بلوغ، فعالیتهای حركتی، نوع بیماریها، استعدادهای ذهنی، حافظه و دقت در جزئیات، علاقه به نوع رشتههای تحصیلی، علاقه به انواع خاصی از شغلها و بازیها و مطالعاتی كه در اوقات فراغتبه سراغ آن میروند و حتی روشهایی كه هر كدام از دو جنس دختر و پسر در نوع خاصی از بازی آن را به كار میگیرند و... با ملاحظه و دقتنظر در این تفاوتها و تنوعات بیشمار دو جنس، آیا نمیتوان به این نتیجه روشن دستیافت كه دست نامرئی و قدرتمند آفرینش هر كدام از این دو جنس را در تمام مراحل حیات و در تمامی زمینهها، به سمتخاصی هدایتمیكند تا این دو جنس به ظاهر مخالف و متضاد، مكمل یكدیگر بوده و با رعایت تمام و كمال وظایف خود، حیات انسانی را هر چه كاملتر به سوی اهداف عالیاش رهنمون باشند؟ توجه به همین تمایزها و وجوه افتراق است كه اختصاص انواع فعالیتها بر حسب جنس همیشه جزئی از سنن اجتماعی به شمار رفته است و دقیقا به همین دلیل اسلام با حفظ كرامت و عظمت زن، مسؤولیت و وظیفه او را متناسب با خصوصیات فیزیكی و روحی و روانی او معین كرده است. بنابر همین مبنا، هر نوع فعالیت و شغلی را در صحنه اجتماع برای زن روا نمیدارد و برای مرد نیز به همین سیاق; چرا كه هر كدام برای هدف خاصی خلق شدهاند و وظیفهای ویژه به عهده دارند; «قال ربنا الذی اعطی كل شیء خلقه ثم هدی.» (طه:50) وجود این تفاوتها درنوع خلقت نه تنها نقص نیست، بلكه به تمام معنا، كمال است; زیرا هر كدام از این دو در انواع و اقسام خود، برای فعالیتها و وظایف ویژهای منظور شدهاند، اما هماهنگ و همساز، پس نفس تفاوت و تمایز دارای برنامه و هدفمند است: «یا ایها الناس انا خلقناكم من ذكر و انثی وجعلناكم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اكرمكم عندالله اتقیكم.» (حجرات: 13) خداوند نیز با توجه به همین تفاوتهای هدفمند از هر كدام انتظارات خاصی دارد و هر كدام را به قدر توانایی و قدرتش مكلف كرده است و در آخر، هر كه را به قدر عملش مزد میدهد: «و من عمل صالحا من ذكر او انثی و هو مؤمن فلنحیینه حیاة طیبة و لنجزینهم اجرهم باحسن ما كانوا یعملون.» (نحل: 67) تفاوت و تمایز در خلقت و اصولا زن بودن عدهای از افراد بشر و مرد بودن عدهای دیگر، خود موضوعیت داشته و به هدف خاصی است. بنابراین، نه میتوان تكالیف و وظایف زن را بر مرد تحمیل كرد و نه وظایف مرد را بر زن. این خود بهترین دلیل بر آن است كه هر كدام از دو گروه دختران و پسران باید به گونهای تربیتشوند كه به جنسیتخود افتخار كنند; دختر به دختر بودن و زنماندنش و پسر به پسر بودن و مرد ماندنش. از اساسیترین چیزها، در بینش اسلامی آن است كه هر كدام از دو جنس زن و مرد باید برای انجام همان ماموریت و تكلیفی تربیتشوند كه برای آن آفریده شدهاند و تنها از همین طریق است كه حفظ نظام آفرینش میسور میگردد و هر كدام از افراد جامعه میتوانند از مواهب الهی و حیات خود بهره كافی و مناسب ببرند. نتیجه ملاحظه تمام این جوانب در تعلیم و تربیت چیزی غیر از تعلیم و تربیت مختلط به دست میدهد. اصولا چنین تربیتی نمیتواند انسان را به آن اهداف عالی كه خداوند برای هر كدام از دو گروه بزرگ مردان و زنان در نظر گرفته ستبرساند، بلكه كاملا با آن در تضاد است. نكته قابل توجه آنكه در حالی طرفداران و حامیان تعلیم و تربیت مختلط با شعار طرفداری از حقوق زن و تساوی حقوق زنان با مردان، به خصوص در فرصتهای آموزشی، به سراغ تعلیم و تربیت مختلط رفتهاند، كه تازهترین و در عین حال معتبرترین تحقیقات در این زمینه در سطح جهان گویای این مطلب است كه حقوق زن در زمینه تعلیم و تربیت و فرصتهای آموزشی تنها در یك نظام آموزشی غیر مختلط تامین میگردد. آنها ادعا میكنند كه آموزش غیر مختلط به دو دلیل مورد توجه قرار گرفته است كه هر دو دلیل در ارتباط با تعلیم و تربیت زنان است: نخست آنكه هر جا مشاركت زنان در آموزش كم باشد - مانند بخش وسیعی از جهان سوم - آموزش غیر مختلط امكان مشاركت آموزشی زنان را افزایش میدهد; دوم آنكه وقتی عملكرد آموزشی زنان در مقایسه با مردان ضعیف باشد، مدارس غیر مختلط پیشرفت زنان را سرعتبخشیده، دیدگاههای علمی و نیز عزت نفس آنها را بیشتر میكند. اما باید توجه داشت كه اگر هدف، مشاركت هر چه بیشتر زنان در آموزش باشد، تنها در سایه تعلیم و تربیتی غیر مختلط دستیافتنی است، وگرنه در بسیاری از كشورهای جهان، حتی در كشورهای غربی و به خصوص در بخش وسیعی از جهان سوم، اصولا از امكانات و فرصتهای آموزش محروم خواهند ماند و اگر هدف ارتقای آنها به درجات عالی علمی و كمالات انسانی است، باز هم تنها این نوع نظام آموزشی میتواند چنین فرصتی را به آنها بدهد. 2- مسائل اقتصادی: دلیلی ناقص و از جهتی نادرستگفته شد كه یكی از مهمترین دلایلی كه طرفداران تعلیم و تربیت مختلط و همچنین محققانی كه در همین زمینه مطالعاتی انجام دادهاند در توجیه آن بیان میكنند، بعد اقتصادی است. آنها اظهار میدارند كه تعلیم و تربیت مختلط به عنوان آخرین راه چاره برای تحصیل زنان شناخته میشود و تنها به دلایل اقتصادی قابل قبول است! یا گفته میشود: حفظ و نگهداری دو دستگاه آموزشی با كارمندان و پایوران آموزشی و اداری در عرض هم اقتصادی نیست، اما با اختلاط آنها، در بسیاری از هزینهها صرفهجویی میشود و در عصری كه هزینههای آموزش به طور فزاینده و با سرعت در حال افزایش است، تعلیم و تربیت مختلط بسیار اقتصادی و كمهزینه است. از اینرو، در بسیاری از كشورهای در حال توسعه، از آموزش مختلط تنها به دلایل اقتصادی حمایت میشود. نكتهای كه باید از این افراد - به اصطلاح - محق پرسید آن است كه آیا یك مركز آموزشی و تربیتی یك بنگاه تولیدی و اقتصادی است تا پیش از هر چیز، تنها بعد اقتصادی و صرفهجویی مادی آن در نظر گرفته شود و مهمترین دلیل آن چنین دلیلی باشد؟ اگر چنین است، باید گفت كه اقتصادیتر از آن تعطیلی تمام اینگونه مراكز آموزشی و محروم كردن كلیه زنان از حق طبیعی و فطری آنهاست. البته سیاستگذاران و برنامهریزان تعلیم و تربیت در یك جامعه در اینگونه امور، باید تمام جوانب و ابعاد كار را در نظر داشته باشند و به عبارتی، باید همهجانبه بیندیشند. اصولا در اینگونه موارد، تنها یكی از ابعادی كه باید مورد توجه برنامهریزان و دستاندركاران باشد بعد اقتصادی و توجه به هزینهها و صرفهجوییهاست كه آن هم در آخرین مراحل قرار دارد، نه در اولویت اول. دستاندركاران تعلیم و تربیتباید پیش از هر چیز توجه داشته باشند كه مؤسسات آموزشی و تربیتی به هدف تولید كالا تاسیس نشدهاند، بلكه مقصدشان تربیت هر چه بهتر انسان است; انسانی كه باید حتی الامكان تمام استعدادها و تواناییهای نهفتهاش به بهترین وجه و بالاترین كیفیتبه فعلیتبرسد. در واقع، باید انسانیت انسان از سن كودكی در همین مراكز آموزشی و تربیتی متجلی شده، ظهور پیدا كند و لازمه این، آن است كه هم تفاوتهای فردی در میان افراد انسان و هم تفاوتهای بیشمار دو گروه بزرگ جنسیتی مردان و زنان - كه تنها به برخی از آنها اشاره شد - در برنامه كاری این مؤسسات آموزشی و تربیتی در نظر گرفته شود. اما نظام تعلیم و تربیت مختلط دقیقا به عكس این عمل میكند; زیرا به گفته خود آقایان، تعلیم و تربیت مختلط ابتدا از یك نیاز اقتصادی ناشی شده و آنگاه به یك اصل تربیتی تبدیل شده است. آیا دلایل اقتصادی میتواند توجیهی برای نادیده گرفتن آن همه تفاوتها و تمایزهای موجود در دو جنس و عواقب سوء تعلیم و تربیت مختلط - مانند ضررهای روحی و روانی و حتی جسمی كه دختران و پسران جوان گرفتار آن میشوند - باشد؟ اگر چنین است - كه هست - پس اصولا تاسیس و راهاندازی چنین مراكز آموزشی مختلطی نقض غرض است. تمام جهان متمدن و غیر متمدن شاهد شكست دستاندركاران تعلیم و تربیت در تربیت هر چه بهتر انسان است و این معلول همین موضوع است كه مسائل اقتصادی محور تمام برنامهریزیها و ارزشگذاریها واقع شده است. آیا تاكنون تحقیق گستردهای در این زمینه صورت گرفته است كه نشان دهد حقیقتا اختلاط دختران و پسران جوان در مدارس از نظر اقتصادی چه مضرات و منافعی داشته و آیا واقعا از نظر اقتصادی به صرفه استیا اینكه نتیجهگیریهای مذكور صرفا مبتنی بر برخی دادههای نادرست و غلط و نگاه سطحی به مسائلی از قبیل تقلیل هزینههای جاری آموزش و پرورش و استهلاك كمتر ابراز آلات آموزشی و استخدام كمتر كادر آموزشی و اداری و مانند آن است؟ آیا اگر محققان ماهر و زبردستبدون پیشداوریها و تاثیرپذیری از بعضی افكار و اندیشهها، با ملاحظه تمام جوانب و با در نظر گرفتن نتایج و آثار سوء آن، به تحقیقات گسترده بپردازند، باز هم چنین نتیجهای به دست میآید؟ به یقین، چنین نخواهد بود. تاثیرات عمیق و جبرانناپذیر شكست افراد در تحصیل و افت تحصیلی و رها كردن آن، كه در این نوع مدارس بسیار به چشم میخورد، بر اقتصاد، همچنین تاثیرات سوء خودداری خانوادهها در فرستادن فرزندانشان به این نوع مدارس بر اقتصاد بسیار قابل توجه و بررسی است كه متاسفانه به سادگی از آن میگذرند. علاوه بر این، مفاسد اخلاقی، كه در اینگونه مدارس بسیار است، خود اثرات زیانباری بر اقتصاد دارد كه متاسفانه كمتر اتفاق افتاده است كه محققان در این زمینهها به مطالعات و تحقیقاتی پرداخته باشند. آیا فقط با توجیهات اقتصادی و تنها با ملاحظه جوانب اقتصادی، میتوان این منت را بر زنان و دختران جوان گذاشت كه با طفیلی قراردادن آنها در كنار مردان، حتی در امر آموزش عدالت و برابری حقوق رعایتشده است؟ چرا نباید زنان و دختران جوان خودشان به طور مستقل در مؤسسات و مراكز آموزشی به تحصیل بپردازند و اگر قرار است صرفهجویی اقتصادی شود، این صرفهجوییها به طور مساوی درباره مردان و زنان مراعات شود و فقط زنان قربانی آن نباشند؟ بنابراین، به نظر میرسد كه دلایل اقتصادی نمیتواند توجیهگر وجود مدار�
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 253]
صفحات پیشنهادی
اختلاط زنان و مردان در مراكز آموزشی
اختلاط زنان و مردان در مراكز آموزشی نويسنده:اسد الله طوسی منبع: فصلنامه معرفت مقدمه سخن درباره زن و خصوصیات جنسی او و تفاوت و یا عدم تفاوت وی با مرد در ابعاد ...
اختلاط زنان و مردان در مراكز آموزشی نويسنده:اسد الله طوسی منبع: فصلنامه معرفت مقدمه سخن درباره زن و خصوصیات جنسی او و تفاوت و یا عدم تفاوت وی با مرد در ابعاد ...
دنیای علم هنوز مردانه است
اختلاط زنان و مردان در مراكز آموزشی. ... خشن و سبعانه با زنان در عصر جاهلیت و حتی در عصر حاضر و دنیای متمدن میباشد. ... و ترقی در تمام حوزههای علوم و معارف را دارد، به ...
اختلاط زنان و مردان در مراكز آموزشی. ... خشن و سبعانه با زنان در عصر جاهلیت و حتی در عصر حاضر و دنیای متمدن میباشد. ... و ترقی در تمام حوزههای علوم و معارف را دارد، به ...
ازدواج زنان و مردان متضاد با یکدیگر
اختلاط زنان و مردان در مراكز آموزشی اینان معتقد به برابری كامل زنان با مردان در تمام زمینهها و حقوق گوناگون میباشند و .... یا گفته میشود: از آنجا كه برخی از زنان یا ...
اختلاط زنان و مردان در مراكز آموزشی اینان معتقد به برابری كامل زنان با مردان در تمام زمینهها و حقوق گوناگون میباشند و .... یا گفته میشود: از آنجا كه برخی از زنان یا ...
علائق زنان و مردان در مورد رنگها
اختلاط زنان و مردان در مراكز آموزشی این نبشتار برای بررسی هر چند اجمالی و مختصر مساله اختلاط زنان و مردان، به ... كه در مقاله مورد بحث آمده است تعریف شود و توضیحاتی ...
اختلاط زنان و مردان در مراكز آموزشی این نبشتار برای بررسی هر چند اجمالی و مختصر مساله اختلاط زنان و مردان، به ... كه در مقاله مورد بحث آمده است تعریف شود و توضیحاتی ...
دلیل علمی ازدواج زنان و مردان متضاد با یکدیگر
اختلاط زنان و مردان در مراكز آموزشی به همین دلیل، به فكر افتادهاند تا در پرتو این اندیشه، شعار تساوی حقوق آموزشی برای زنان و ... اینان معتقد به برابری كامل زنان با ...
اختلاط زنان و مردان در مراكز آموزشی به همین دلیل، به فكر افتادهاند تا در پرتو این اندیشه، شعار تساوی حقوق آموزشی برای زنان و ... اینان معتقد به برابری كامل زنان با ...
آموزش زبان انگلیسی با کتاب ایرانی!
گزارشي از يك بازار صادراتي پر رونق ايران آموزش زبان انگلیسی با کتاب ایرانی! ... هاي چاپ شده در ايران سگ جاي خود را به گربه داده است و از اختلاط مردان با زنان خبري نيست . ... مدير يك مركز بزرگ فروش كتاب در تفليس مي گويد كه كتاب هاي آموزش زبان ...
گزارشي از يك بازار صادراتي پر رونق ايران آموزش زبان انگلیسی با کتاب ایرانی! ... هاي چاپ شده در ايران سگ جاي خود را به گربه داده است و از اختلاط مردان با زنان خبري نيست . ... مدير يك مركز بزرگ فروش كتاب در تفليس مي گويد كه كتاب هاي آموزش زبان ...
بی عدالتی در مورد زنان مسلمان در انگلیس
اختلاط زنان و مردان در مراكز آموزشی اما شاید بتوان گفت كه وجود این اندیشههای متحجر و خام درباره زنان آن هم در عصر ... كه در مقاله مورد بحث آمده است تعریف شود و توضیحاتی ...
اختلاط زنان و مردان در مراكز آموزشی اما شاید بتوان گفت كه وجود این اندیشههای متحجر و خام درباره زنان آن هم در عصر ... كه در مقاله مورد بحث آمده است تعریف شود و توضیحاتی ...
فتواي مراجع عظام درباره اختلاط دختران و پسران
فتواي مراجع عظام درباره اختلاط دختران و پسران-فتواي مراجع عظام درباره اختلاط ... در ارتباط با اختلاط دختران و پسران در مراكز آموزشي كشور و وظيفه مسئولان فتاواي صادر ... وي در ادامه با اشاره به روايتي از پيامبر(ص) كه فرمودند «بين مردان و زنان فاصله و ...
فتواي مراجع عظام درباره اختلاط دختران و پسران-فتواي مراجع عظام درباره اختلاط ... در ارتباط با اختلاط دختران و پسران در مراكز آموزشي كشور و وظيفه مسئولان فتاواي صادر ... وي در ادامه با اشاره به روايتي از پيامبر(ص) كه فرمودند «بين مردان و زنان فاصله و ...
دست زنان آلوده تر از دست مردان است!
اختلاط زنان و مردان در مراكز آموزشی بنابراین، شایسته است محققان و صاحبنظران تعلیم و تربیتبیشتر آن را مورد نقد ... همزمان با گسترش نقش زنان و مردان در اجتماع، ...
اختلاط زنان و مردان در مراكز آموزشی بنابراین، شایسته است محققان و صاحبنظران تعلیم و تربیتبیشتر آن را مورد نقد ... همزمان با گسترش نقش زنان و مردان در اجتماع، ...
تعاونی مسکن زنان فرهنگی تشکیل شد
تعاونی مسکن زنان فرهنگی تشکیل شد-تهران - خبرگزاری ایسکانیوز:مدیرکل امور رفاهی و تعاونی آموزش و پرورش از تشکیل شرکت تعاونی مسکن زنان فرهنگی سرپرست ... ریزی مرکز امور زنان و خانواده نیز توجه به حرفه آموزی زنان، حمایت از تعاونی مسکن . ... ناشي از احکام اوليه در زمينه ي احکام خاص اشتغال و اختلاط زنان و مردان و آثار نشأت ...
تعاونی مسکن زنان فرهنگی تشکیل شد-تهران - خبرگزاری ایسکانیوز:مدیرکل امور رفاهی و تعاونی آموزش و پرورش از تشکیل شرکت تعاونی مسکن زنان فرهنگی سرپرست ... ریزی مرکز امور زنان و خانواده نیز توجه به حرفه آموزی زنان، حمایت از تعاونی مسکن . ... ناشي از احکام اوليه در زمينه ي احکام خاص اشتغال و اختلاط زنان و مردان و آثار نشأت ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها