واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
حضور معنوي زن در جامعه نويسنده:سعيده کافي در تاريک و روشن غروب دو سياهي نزديک مي شوند. هنوز فقط سياهي مي بينم و ديگر هيچ. کمي بعد از طرز حرکت آنها مي توان فهميد که آن دو انسانند. بنابراين اولين تصويري که از اين دو سياهي در ذهن مجسم مي شود انسانيت آنها است. اکنون مي دانم که با دو انسان برخورد خواهم داشت.سياهي کم کم نزديک مي شود. حالا ديگر مي شود فهميد که يکي از آنها مرد و ديگري زن است. اين تصويري است که در مرحله بعد از اين دو سياهي در ذهن نقش مي بندد. راستي ظاهر ما چقدر در شناخت ديگران از باورها و روحياتمان تاثير دارد؟نوع حضور هر يک از ما در اجتماع نمايانگر اين واقعيت است که به کدام بخش از وجود خود بيشتر اهميت مي دهيم و دوست داريم در حسابي که اطرافيان نزد خود از ما باز مي کنند يک انسان به شمار آييم يا اين که زن بودنمان را مي خواهيم به رخ بکشيم.دکتر غلامي عضو هيات علمي دانشگاه امام صادق عدر اين باره معتقد است: «اگر خانمي بخواهد خود را به عنوان يک فرد اثرگذار و داراي جايگاه مناسب اجتماعي مطرح کند بايد پوششي براي خود فراهم کند که حضور او را در اجتماع نوعي حضور انساني اعلام کند. يعني من به عنوان يک انسان در اجتماع ظاهر شده ام و نه به عنوان يک زن.برخلاف چيزي که در برخي کشورهاي غربي مشاهده مي شود که حضور زن در اجتماع يک حضور انساني نيست ، حضور زنانه است. اين زن چون زن است به کار گرفته شده ، نه چون انسان است.ما در اسلام مي گوييم زن به عنوان انسان بايد در جامعه حضور يابد و در اين صورت بايد شووني را به عنوان انسان رعايت کند که ديگران حق تعرض به او را نداشته باشند. وقتي با پوشش مناسب در جامعه ظاهر مي شود به کساني که به نوعي در قلبشان طمعي و مرضي هست ، اعلام مي کند که من به عنوان يک زن مسلمان انساني هستم که اجازه تعرض به ديگري را نمي دهم.» تاکيد بر انسان بودنيکي از اولين نکاتي که در لزوم حجاب ، بويژه درباره خانمها بيان مي شود، همين تاکيد بر انسانيت آنان پيش از زن بودن در برخوردهاي اجتماعي با جنس مذکر است: «حضور زن با پوشش و آرايش نامناسب در اجتماع پيامي واضح و آشکار و نوعي اعلام تمايل و آمادگي است ، ولو اين که در دلش چنين نباشد.وقتي کسي با اين وضعيت در خيابان آشکار شد، بايد اين توقع را داشته باشد که زمينه را مهيا کرده است براي اين که تعرض به او صورت بگيرد. اين يکي از عواملي است که باعث مي شود آقايان از حدود خود خارج شده و به خود اجازه جسارت و تخطي دهند. يعني زن را زن ببينند و نه انسان. حضور يک خانم با پوشش مناسب در اجتماع يک پيام منفي به تمام آنهايي است که به خود اجازه هتک حرمت مي دهند. آنان با اين پوشش متوجه مي شوند که امکان تعرض به اين خانم وجود ندارد.اگر احيانا تعرضي هم در موارد معدود به زنان محجبه مي شود به دليل زمينه اي است که ديگران با پوشش نامناسب خود ايجاد کرده اند. وقتي فضاي جامعه فضاي گناه باشد ديگر کسي در امان نخواهد بود.»نکته ديگر فراهم آمدن امکان رشد و تعالي در جنبه هاي مختلف براي زنان و ايجاد آزادي فردي به معناي واقعي است. توجه افراطي به نيازهاي جسماني امکان حرکت در مسير واقعي کمال را که دستگاه آفرينش براي انسان رقم زده است ، سلب مي کند و به نوعي انسان را اسير اميال نفساني مي سازد. حفظ احترام و ارزش زندکترغلامي در ادامه صحبت هاي خود درباره فلسفه حجاب مي گويد: «آنچه که در گفتار اساتيدي مثل شهيد مطهري در ارتباط با فلسفه حجاب مشاهده مي شود، بر 4 محور حفظ احترام و ارزش زن ، آرامش رواني ديگر افراد جامعه ، استحکام خانواده و استواري اجتماع استوار است. استواري اجتماع در مقوله هاي اجتماعي ، اقتصادي ، فرهنگي ، علمي و سياسي ضرورت دارد که پوشش مناسبي براي آقايان و خانم ها در نظر بگيريم.»توجه به ابعاد اجتماعي حجاب لزوم پرداختن به وظيفه ديني ديگري به نام امر به معروف و نهي از منکر را روشن مي کند: «پس از اطلاع رساني ، مرحله بعد برخورد پسيني يا همان امر به معروف و نهي از منکر است. يعني اگر کسي از دايره مجاز خارج شد وظيفه همه مردم اين است که امر به معروف و نهي از منکر داشته باشند. در مرحله دوم حکومت موظف است در جايي که تذکرات مردم مفيد واقع نمي شود وارد عمل شود، اما وارد عمل شدن چه از جانب مردم و چه از جانب حکومت بايد با رعايت مراتب امر به معروف و نهي از منکر باشد. در مراتب امر به معروف و نهي از منکر مي گوييم اولين مرحله اين است که انسان قلبا ناراحت شود.يعني چون علاقه مند به سرنوشت ديگران است دلش غصه دار شود از اين که چرا برادر و خواهر من متوجه نيست و با اين وضعيت پوشش چه از جهت دنيوي و چه اخروي براي خود ايجاد مشکل مي کند. بعد از آن مرحله زبان است. ضرورت فرهنگ سازيدر اين مرحله اسلام مي فرمايد با قول لين يعني آرام و با بيان منطقي که چرا اسلام بر پوشش تاکيد دارد و با تکرار مداوم فلسفه حجاب پذيرش در طرف مقابل ايجاد شود. در مرحله عملياتي نيز چيزي به نام اعمال زور نداريم. اعمال زور در جايي است که ديگر هيچ راهي نمانده است. در مرحله عملياتي اول بايد تبليغ کنيم.صداوسيما، مراکز دولتي و غيره حجاب درست و مناسب را تبليغ کنند. آن وقت اول تذکر زباني دهيم که خيلي ها که اطلاع ندارند مي پذيرند. اگر نياز شد تعهدي گرفته شود، اما اگر کساني قصد دارند اخلال کنند و نظم را بر هم بزنند در اينجا مناسب است برخوردي شود تا جلوي اخلال گرفته شود.»حد پوشش در اسلام وجه و کفين است يعني يک خانم حق دارد صورت و دست هايش از مچ باز باشد و با اين وضعيت در اجتماع ظاهر شود. به شرطي که صورت و دست را طوري آرايش نکند که از حالت عرفي خودش خارج شود، اما پوشش ظاهري تنها يکي از مشخصه هاي حجاب است. آنچه از تعابير ديني و آيات قرآني استنباط مي شود اين است که خودداري از سخن گفتن و رفتار به شيوه تحريک آميز نيز از مصاديق حجاب و حيا است. در جستجوي گمشده اي بر زمينآن شرم و آزرم نشسته بر وجودش مرا مقهور مي کند، آن هنگامي که هيچ کنيزکي را ياراي آن نيست که حجاب از او برگيرد و هيچ گستاخي حق آن ندارد که نيم نگاهي به پشت سرش بيندازد که او محکم و استوار گام برمي دارد. چشمانش آنچنان راست و مستقيم به راه دوخته که به جستجوي گمشده اي روي زمين مي ماند. آنچه در روح از زني پاک و بي آلايش نقش بسته اوست. نظر دکتر غلامي را در اين مورد نيز بخوانيد: «مساله حيا در تعاليم ديني آنقدر مهم و مورد تاکيد است که در روايات آمده است هرکس حيا ندارد، نمي تواند ادعا کند که من دين دارم. بحثي که پيش مي آيد اين است که رابطه حجاب با حيا چيست؟ آيا اگر خانم و يا آقايي صرفا پوشش مناسبي داشت مي توان گفت با حيا هم هست؟ حجاب تنها يکي از مصاديق حياست.يعني اگر کسي پوشش مناسبي داشته باشد مي تواند بگويد من به بخشي از حيا عمل کرده ام و آن حياي ظاهري است ، اما حيا تنها منحصر به پوشش بيروني نيست. ما موظف به رعايت حياي چشم ، حياي قلب و غيره هستيم.» 3 دهه سهل انگارييکي از مهمترين علل پديد آمدن معضلي به نام بدحجابي در جامعه امروز ما ناآگاهي جوانان و نوجوانان و حتي خانواده هاي آنان از حد پوشش در تعاليم اسلامي و فلسفه آن است. بسياري از دختراني که امروز به شکل نامتعارف در کوچه و خيابان مي بينيم يا پسراني که در کمال گستاخي به خود اجازه ايجاد مزاحمت مي دهند از کودکي با مباني ديني آشنا نشده و در محيط خانواده مقيد به انجام آن نبوده اند.بايد گفت متاسفانه در فاصله حدود سه دهه که از پيروزي انقلاب اسلامي و اجباري شدن حجاب در جامعه ما مي گذرد متوليان فرهنگي کشور نيز نه تنها گام اساسي براي آشنايي جوانان با اين حکم شرعي برنداشته اند، بلکه گاه خود به طور غيرمستقيم اشاعه دهنده فرهنگ بدحجابي در جامعه بوده اند. برخوردهاي منقطع همانند آنچه امروز شاهد آن هستيم ، شايد بتواند به طور مقطعي اندکي از بار فشاري را که مردم شرافتمند و نجيب ما تحمل مي کنند سبک کند، اما قطعا راه حل منطقي و تاثيرگذاري نخواهد بود.چنين حرکتهايي در صورتي کارآمد خواهد بود که با اطلاع رساني و در کنار آن تقويت روحيه انقياد در مقابل تعاليم باري تعالي همراه باشد. روحيه اي که اين باور را در فرد ايجاد نمايد که اگرچه ممکن است فلسفه بسياري از قوانين و تعاليم ديني براي من ناشناخته باشد، اما در کنار تلاشي که براي کشف اسرار قوانين الهي مي کنم تنها همين دليل که خدا را علم و عدل مطلق مي دانم و اعتقاد دارم خداوند دستوري بيهوده نمي دهد، کافي است که سر تعظيم در برابر فرامين او فرود آورم.در اين خصوص استفاده از روشهاي نوين تعليم و تربيت و نظرات کارشناسان مي تواند راهگشا باشد. نکته ديگر اين که آگاهي از فلسفه حجاب تنها يکي از مواردي است که مي تواند گروهي از زنان را به انجام اين فريضه مقيد کند. فراموش نکنيم در حرکتهاي ميليوني و تظاهرات انقلاب زنان بي حجاب دوران طاغوت بدون اين که اجباري در ميان باشد و يا کسي به آنها آگاهي داده باشد، به صورت داوطلبانه مقيد به داشتن حجاب بودند و با پوشش در تظاهرات ظاهر مي شدند، چرا آن شور و حرارت از ميان رفت و چه اتفاقي افتاد که بسياري از همان زنان بعدها در مقابل اين سنت الهي موضع گرفتند؟
#اجتماعی#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 403]