واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
اعجاز اشك نويسنده:کاظم مصطفاييمنبع: مجله پرسمان در برخى روايات از امام حسين - عليه السلام - با عنوان «كشته اشك» ياد شده است. خود حضرت - عليه السلام - در روايتى مىفرمايد: «انا قتيل العبرة؛ من كشته اشكم». در حديث ديگرى، امير مؤمنان، على - عليه السلام - چنين مىفرمايد:«يا عبرة كل مؤمن؛ اى جارى كننده اشك هر مومن»! در روايتى ديگر سيد الشهداء - عليه السلام - مىفرمايد: «انا قتيل العبرة لايذكر فى مومن الا استعبر؛ من كشته اشكم. هيچ مؤمنى مرا ياد نمىكند، مگر اين كه اشكش جارى مىشود.» در زيارتى از امام حسين - عليه السلام - مىخوانيم: «السلام على أسير الكربات و قتيل العبرات؛ درود بر گرفتار اندوههاى بزرگ و كشته اشكها». به راستى اين جملهها چه پيامى دارند و كشته اشك بودن، چه مدح، ثنا و كمالى براى سيدالشهداء - عليه السلام - است؟هستى با صفت رحمت حق آفريده شده و اين رحمت، شالوده و بنيان خلقت است و همه ذرات دستگاه آفرينش را فرا گرفته است؛ «و رحمتى وسعت كل شىء»1. همه زيبايىها و كمالات و فضيلتها، پرتوى از صفت رحمت است كه از صفات جمال خداوند متعال است. هر كس از اين صفت بهره بيشترى داشته باشد، خدا گونهتر و به بارگاه ربوبى نزديكتر است. پيامبر خدا - صلى الله عليه و آله - كه در ميدان قرب و بندگى، گوى سبقت را از همگان ربوده، از همه بيشتر به اين خصلت آراسته است و هيچ كس مانند او آيينه دار اين كمال الهى نمىباشد و تنها او اين شايستگى را دارد.كه خداوند دربارهاش مىفرمايد:«و ما ارسلناك الا رحمة للعالمين؛ ماتو را جز رحمت براى عالميان نفرستاديم».2 خاندان پاك پيامبر - صلى الله عليه و آله - نيز نمونههاى بارز و كامل و جلوه گاه رحمت حق مىباشند. حضرت صادق - عليه السلام - در اين باره مىفرمايد:«الحمدلله الذى فضلنا على خلقه بالرحمة و خصنا اهل البيت بالرحمة؛3 ستايش از آن خداوندى است كه با صفت رحمت، ما را بر مخلوقاتش برترى بخشيد و رحمت خاص خود را ويژه خاندان ما گردانيد».بندگان برگزيده خداوند، مردم را به بهره مندى و آشكار ساختن اين صفت دعوت نموده، فرمودهاند: «من لا يرحم لا يرحم؛4 هر كس رحمت نورزد، مورد رحمت قرار نمىگيرد». بهترين نشانه وجود رحمت و دقت در درون انسان، اشك است. اشك، مسافرى است كه از ديار قلب برخاسته، به خانه چشم سفر مىكند و از مجراى ديده، فرو مىچكد. گوهر تابنده گنج دل است كه از زحمت قفل و كليد رها وفارغ است. چشم اشك بار، ترجمان دلى بهارى است و ريزش الماس اشك، نمايان گر جوشش چشمه رأفت و رحمت در صحراى دل است. اگر چشمه چشم بخشكد، خار قساوت و سنگدلى در زمين دل مىرويد. هيچ كيفرى براى انسان، سختتر از قساوت قلب نيست. حضرت باقر - عليه السلام - مىفرمايد:«ما ضرب عبد بعقوبة اعظم من قسوة القلب؛5 هيچ بندهاى به كيفرى بزرگتر از سنگدلى، گرفتار نشده است».همه گناهان، زشتىها و بدىها، در مزرعه قلب سخت مىرويد. در حديثى آمده است:«سخت دلى، از خشكى چشم و خشكى چشم، از زيادى گناهان و زيادى گناهان از علاقه به دنياست و علاقه و محبت به دنيا، ريشه همه خطاهاست.6 ريزش اشك، درياى عاطفه و احساس را به جوش مىآورد و مرواريد رحمت و رأفت را از دل خود به ساحل مىريزد و عطر دلاويز مهربانى و لطف را در ميان جامعه پراكنده مىسازد.بررسى شرايط و اوضاع حاكم بر دوران امام حسين - عليه السلام - اين حقيقت را بر انسان آشكار مىسازد كه ظلم و ستم و سنگدلى و بى رحمى در آن زمان به اوج خود رسيده بود و رحمت و رأفت و مهربانى به دست فراموشى سپرده شده بود. نگاهى اجمالى به جنايتهاى بنى اميه در سرزمين كربلا و رفتار ددمنشانه و بى رحمانه آنها با خاندان پيامبر - صلى الله عليه و آله - كافى است تا تصوير روشنى از مرگ انسانيت و عاطفه و احساس در مقابل ديدگان ما ترسيم شود. مردمى كه منظره جان دادن طفلى شيرخوارى بر اثر تشنگى در قلب سنگ آنها اثرى ندارد و گلوى نازكتر از گل او را آماج تير كينه و بغض خود قرار مىدهند، از فطرت پاك انسانى فرسنگها دور شدهاند و رحم، مهربانى و عواطف پاك انسانى در قاموس آنها معناو مفهومى ندارد. ام كلثوم - سلام الله عليها خواهر شير دل امام حسين - عليه السلام - در فرازى از خطبه پر شور خود مىفرمايد:«و نزعت الرحمة من قلوبكم 7؛ رحمت و نرمى از قلبهاى شما گرفته شده است». در آن شرايط سخت و دشوار و در آن روزگار قحطى مهر و رحمت، هيچ چيز جز شهادت مظلومانه پاكترين بنده برگزيده خدا، يعنى امام حسين - عليه السلام - و خانواده و ياران باوفايش، نمىتوانست زنگار قساوت و سنگ دلى را از دلها بزدايد و چشمههاى خشكيده اشك را كه نشانه رحمت و نرم دلى است، دوباره بر گونهها جارى سازد. امام حسين - عليه السلام - با جمله: «انا قتيل العبرة» مىخواهد بگويد: من كشته شدم تا با گريستن در مظلوميت و مصائب من، صفت رحمت شكوفا گردد و رحمت الهى شامل حال امت گردد. زلال اشك بر مظلوم، گرد و غبار گناهان و آلودگىها و سنگ دلىها را از صحن و سراى دل مىشويد و نسيم رحمت و صفا و همدلى را در كوى و برزن به ارمغان مىآورد. اكنون معناى اين حديث به خوبى روشن مىگردد كه مىفرمايد: «و ما بكى احد رحمه لنا و لما لقينا الا رحمة الله قبل ان تخرج الدمعة من عينه، فاذا سالت دموعه على خدّه، فلو ان قطرة من دموعه سقطت فى جهنم، لأطفئت حرها حتى لايوجد لها حر8؛ هر كس از روى رحمت بر ما و براى آن چه به ما رسيده، بگريد، پيش از روان شدن اشكش، مورد رحمت الهى قرار مىگيرد و اگر قطرهاى از اشكش در جهنم بيفتد، چنان آتش آن را خاموش مىكند كه گرمايى براى آن باقى نمىماند». تا درياى رحمت الهى كسى را در بر نگيرد، گوهر گران بهاى اشك روزى اش نمىشود و افشاندن درّ يتيم اشك، بر خاندان پيامبر - صلى الله عليه و آله - كه بهترين خلق خدايند، چنان سيل رحمت حق را جارى مىسازد كه از آتش جهنم كه ظهور قهر و غضب خداوند است، نشان و اثرى باقى نمىماند. پى نوشت 1. اعراف(7)، 156.2. انبيا(21)، 107.3. كامل الزيارات، ص 101.4. مجلسى، بحار الانوار، ج 82،ص 76.5. مستدرك الوسائل، ج 2، ص 341.6. حسين نورى، مستدرك الوسائل، ج 2، ص 342.7. بحار الانوار، ج 45،ص 112.8. كامل الزيارات، باب 32،ص 101.
#اجتماعی#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 391]