تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 15 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هركه خوش دارد دعايش هنگام سختى مستجاب شود، هنگام آسايش، بسيار دعا كند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804645994




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

چگونه بر نگرانی غلبه كنیم؟


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
چگونه بر نگرانی غلبه كنیم؟
چگونه بر نگرانی غلبه كنیم؟ نويسنده:منبع:مجله پرسمان «نگرانی‏» ، گاهی همچون خوره، به جان روح آدم می‏افتد . این هم یكی از بیماری‏های شایع در میان برخی از جوانان است، البته سالخوردگان نیز از نگرانی‏های خاصی رنج می‏برند . چگونه می‏توان بر این بیماری روحی غلبه كرد؟ روش دست‏یافتن به روحی آرام و دلی پرامید و خاطری آسوده چیست؟ عوامل نگرانی آور كدامند؟ چرا بعضی‏ها دچار «افسردگی روحی‏» می‏شوند و احساس «دل مردگی‏» به آنان دست می‏دهد؟ چگونه می‏توان «اضطراب‏» را از خود دور كرد و از زندگی لذت برد؟ «نشاط و شوق زندگی، زچهره‏ها رمیده استو جغد دل فسردگی، به روی بام خانه‏ها نشسته استخنده‏ها تصنعی، چهره‏ها، سلام‏ها، عبوس و سرد و قلب‏ها جدا زهم، اسیر غم و اندرون سینه‏ها، پرنده‏های عشق پر نمی‏زند به شاخه‏های زندگی، نسیم عشق و شور جان نمی‏وزد ...» (1) ریشه‏ها راستی چرا چنین است و این همه افسردگی و بی نشاطی و اضطراب و نگرانی از كجا سرچشمه می‏گیرد؟ بعضی احساس «بی‏پناهی‏» می‏كنند . از این و آن دورنگی و بی صداقتی می‏بینند، به هر جا دست می‏اندازند، دستشان بند نمی‏شود، به هر جا پا می‏گذارند، در حفره و گودالی می‏افتند . چون همدم موافق و یار یكرنگ و همراه صادق نمی‏یابند، به همه چیز و همه كس بدبین می‏شوند . این «بدبینی‏» ، در عملكرد روزانه و ارتباطاتشان هم تاثیر منفی می‏گذارد و فلجشان می‏كند . بعضی شناخت روشنی از «فلسفه حیات‏» ندارند و پاسخی برای این سؤال «كه زكجا آمده‏ام، آمدنم بهر چه بود؟ به كجا می‏روم آخر؟ ...» نیافته‏اند . پیامد این حالت، رسیدن به پوچی و بی هدفی است و زندگی را تكرار لحظه‏های بی‏معنی می‏دانند . بعضی از آینده بیمناك‏اند، چه آینده همین دنیایشان، چه آینده آخرتشان . می‏ترسند روزی پیر و فرتوت و از كار افتاده شوند و از چشم‏ها و دل‏ها بیفتند و مورد بی‏مهری دیگران قرار بگیرند، یا دستخوش عوارض پیری و انزواها و تنهایی‏های آخر عمر شوند . یا این كه از مرگ وحشت دارند، چون از مرحله پس از مرگ، یابی‏خبرند، یا می‏دانند كه وضعیت‏خوبی نخواهند داشت . «ترس از مرگ كه در مردم هستو همی پندارند، مرگ را غول هراس انگیزی روی این علت هستكه ندارند امیدی روشن به پس از مردن‏خویش زین جهت ترسانند .» (2)راستی هم اگر مرگ، نقطه پایان همه چیز باشد، فكر آن وحشت‏انگیز و اضطراب آور ست . اما اگر آن را دریچه‏ای به روشنایی‏های ابدی بشناسیم و ره‏توشه آن راه را هم فراهم ساخته باشیم، چه هراسی از مرگ؟ برخی هم «بدبین‏» به دیگرانند، همه را در حال توطئه و نقشه كشیدن و دشمنی كردن با خویش می‏پندارند . این هم آرامش را از آنان می‏گیرد و بر اضطرابشان می‏افزاید . بعضی هم چنان دلبسته و وابسته به داشته‏های خویشند كه تصور از دست دادن آنها و جدا شدن از آنچه دارند، به وحشتشان می‏اندازد . از این رو، هر حادثه، از جمله مرگ را چون قیچی جدا كننده آنان را از داشته‏ها و محبوب‏هایشان می‏بینند، برنگرانی آنان می‏افزاید و ثبات روحی را از آنان سلب می‏كند . ریشه‏های دیگری هم برای نگرانی انسان می‏توان بر شمرد . چه كنیم؟ درمان این «احساس نگرانی‏» ، گاهی در مسائل فكری و نظری است، گاهی از راه برنامه‏های عملی و اجرایی . برخی از این عوامل نگرانی‏زدا از این قرار است: 1 . «آخرت باوری‏» می‏تواند نقطه شروع رسیدن به «امید» باشد . یعنی این كه با مرگ، تمام نمی‏شویم و مردن ، نقطه پایان دفتر وجود ما نیست، بلكه آغاز مرحله‏ای دراز مدت‏تر، بلكه ابدی است و ما با كیفیت زندگی این دنیایی، می‏توانیم در ساختن بهتر آن «مرحله جاودانه‏» ، سهم داشته باشیم . پس، چرا نگران آن باشیم كه تمام می‏شویم و پایان می‏یابیم؟ 2 . «توكل‏» ، عامل دیگری برای غلبه بر نگرانی است . بر چه كس باید تكیه داشت؟ به چه چیز باید امید بست؟ تكیه بر آنچه ناپایدار است، به انسان هم «احساس ناپایداری‏» می‏دهد . آن كه بر زمین سست ایستاده است، نمی‏تواند گامهایی استوار داشته باشد . كسی كه پشتوانه‏ای همچون خدا دارد، به این زودی‏ها دچار خلا روحی و احساس بی‏پناهی نمی‏كند . توصیه قرآن به این كه مؤمنان بر خدا توكل كنند (و علی الله فلیتوكل المؤمنون) عامل امیدواری و روحیه و انگیزه داشتن برای اهل ایمان است . 3 . «ذكر» و یاد خدا نیز به انسان آرامش می‏دهد . در لحظات اضطراب و نگرانی، چه بر زبان آوردن نام خدا و دعا و صلوات و تسبیح الهی و ذكرهای زبانی، چه دل را به «یاد خدا» نیرو و صفا بخشیدن، مایه آرامش دل و نفی اضطراب است . این آیه مشهور «الا بذكرالله تطمئن القلوب‏» (3) اشاره به همین حقیقت دارد كه: «دل آرام گیرد زیاد خدا» . كسی كه یاد خدا را بر زبان و در دل دارد، خودرا به منبع لایزال قدرت و رحمت و نعمت متصل می‏سازد واز آن الهام و امید می‏گیرد . در لحظات بحرانی هم، آنان كه قلبا متوجه آن كانون رافت و رحكمت می‏شوند، آرامش می‏یابند . حتی یك سرباز اسیر یا در محاصره، می‏تواند با عامل «ذكر» ، روحیه خود را حفظ كند و نه در میدان نبرد، نه در دوران اسارت، نه زیر شكنجه‏های دشمن خود را نبازد و نترسد و مقاومتش را از دست ندهد . 4 . «كار و تلاش‏» را به عنوان عامل دیگری برای حفظ روحیه و نفی نگرانی می‏توان دانست . گرفتاران پوچی و پوچگرایی، گاهی به خاطر بیكاری بیعار می‏شوند و به سبب نداشتن یك فعالیت مثبت، احساس می‏كنند وجودی عاطل و باطل و بی ثمرند و چون نقش مثبتی در زندگی خویش نمی‏بینند، روحا دچار افسردگی می‏شوند و از روند گذر عمر خویش به ستوه می‏آیند . هر كس در هر رتبه و موقعیتی كه باشد، می‏تواند با سرگرم ساختن خود و داشتن فعالیت‏های روزمره، از بحران روحی نجات یابد و به زندگی امیدوار شود . 5 . «خوش بینی‏» و داشتن نگاه مثبت و توجه به نیمه پرلیوان، ما نع بروز اضطراب و نگرانی است . برخی تنها نقاط ضعف و كاستی‏ها و نارسایی‏ها و ناتوانی‏های خود را می‏بینند . اگر كسی پیوسته نقاط مثبت و موفقیت‏های زندگی را ببیند و آنها را در دفتری ثبت كند، یا در برخورد با دیگران از آن نمونه‏ها بگوید، نه آنكه شكست‏ها و ضعف‏ها و ناكامیهایش را بر شمرد، قطعا كمتر دچار نگرانی می‏شود . 6 . همنشینی با انسانهای با روحیه و باانگیزه را می‏توان عامل دیگری برشمرد . انسان از دوستان خود رنگ می‏پذیرد . همان طور كه رفاقت‏با افراد ترسو و بخیل، روحیه ترس و بخل را در انسان می‏پرورد و دوستی با دلاوران بخشنده، صفت‏شجاعت و سخاوت را تقویت می‏كند، همدمی و انس با افرادی كه از آرامش و امید و انگیزه برخوردارند، چنین روحیه‏ای در انسان پدید می‏آورد . برعكس، معاشرت باافراد سست رای و واخورده و مایوس و مضطرب، برنگرانی و دلمردگیهای انسان می‏افزاید . 7 . «تلقین‏» ، عامل دیگری به شمار می‏رود، چه در كشتن روحیه و خشكاندن امید، چه در امید آفرینی و روحیه بخشی . هم تلقین به دیگری، هم تلقین انسان به خویشتن . آن كه همواره توانایی‏ها و استعدادهای خود را برای خود مطرح كند و خویش را انسان امیدوار و نیرومند و با نشاط و شادمانی نشان دهد، قطعا روحیه‏اش بالا خواهد رفت . نباید گذاشت اولین شكست و ناكامی انسان را زمین گیر و خلع سلاح كند و خود را بازنده نهایی و ابدی به شمار آورد . می‏تواند به خود این گونه تلقین كند: «چون كه انسان، با هدف، با انتخاب و برگزیننده است، وز همین جا، جاودان زنده است و سازنده است، من هم انسانم، بودن خود را به دست‏خویش، می‏سازم من، خمیر هستی‏ام را با دو دست «انتخاب‏» خویش، نقش‏ساز و شكل پردازم .» (4)8 . توجه به «فرصت امروز» ، انسان را از غم گذشته و نگرانی از آینده نیامده می‏رهاند . وقتی بسیاری از اضطراب‏ها از آینده‏ای است كه نامعلوم و نیامده است، چرا از بلا و مصیبت و رنجی كه هنوز تحقق نیافته و «شاید» در آینده پیش آید، به وحشت و بیم افتیم؟ البته آینده‏نگری چیز مثبت و نگرش ارزنده‏ای است، ولی اضطراب نسبت‏به حوادث پیش نیامده و نگران این بودن كه «چه خواهد شد؟» ، عامل ركود و سلب انگیزه و نومیدی است . در توصیه‏های دینی فراوان آمده است: كه آنچه گذشت، گذشت . آنچه هم كه نیامده است، كو؟ پس برخیزید و فرصت موجود را مغتنم شمارید: ما فات مضی و ما سیاتیك فاین؟ قم، فاغتنم الفرصة بین العدمین و سعدی چه زیبا این نكته را به فارسی سروده است: سعدیا دی رفت و فردا همچنان معلوم نیستدر میان این و آن، فرصت‏شما امروز راباری، روحیه‏های پرتوان و زندگی‏های سرشار از امید، در سایه ایمان و توكل و آخرت گرایی وتلاش و همنشینی باصاحبان روح‏های بزرگ است . زندگی را غنا بخشیم و اندیشه را وسعت، تا نگرانی و اضطراب، از پایمان نیفكند . پی‏نوشت: 1 . قبله این قبیله، ص‏62 . 2 . اسیر آزادی بخش، ص‏46 . 3 . رعد (13): 28 . 4 . برگ و بار، ص‏270 . 5 . كلیات سعدی، ص‏415، غزل 12 .
#اجتماعی#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 705]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن