تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 18 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام حسن عسکری (ع):وصول به خداوند عزوجل سفری است که جز با عبادت در شب حاصل نگردد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805645163




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

به بهانه سالروز تولد خواجه نصيرالدين طوسي


واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: خواجه نصيرالدين طوسي تولد: جمادي‌الا‌ولي 597 ق محل تولد: طوس وفات: ذي‌الحجة 672 ق عمر: 75 سال مزار: کاظمين اساتيد: پدر بزرگوارش محمد بن حسن طوسي، عبدالله بن حمزه طوسي، فريدالدين داماد نيشابوري، کمال‌الدين محمد حاسب، قطب‌الدين مصري، شيخ برهان‌الدين حمداني و ... . شاگردان: ابن ميثم بحراني، قطب‌الدين شيرازي،‌ سيد رکن‌الدين استر‌آبادي، فخرالدين لقمان بن محمد مراغي و ... . آثار: تجريد العقايد، شرح اشارات، اخلا‌ق ناصري، اساس الا‌قتباس، تحرير اقليدس و ده‌ها رساله در هندسه، هيئت، فيزيک، فلسفه، نجوم و ... . اشاره: فيلسوف بزرگ و حکيم نامدار ايراني محمد بن محمد بن حسن طوسي، معروف به «خواجه نصيرالدين طوسي» سرآمد حکما و دانشمندان اسلا‌م است که آوازه‌اش پهنه گيتي را فرا گرفته و مخالف و موافق، مقام علمي او را ستوده و از خرمن فضل و دانش بسيارش بهره‌ها برده و خوشه‌ها چيده‌اند. قرن هفتم، شهر طوس شاهد طلوع اين چهره تابناک حکمت و رياضي بود. پدر ارجمندش با تفأل به قرآن کريم، نام محمد را که نام خودش نيز بود، برايش برگزيد. و در کوتاه‌زماني به القابي چون، ‌نصير‌الدين، استاد البشر و خواجه شهرت يافت. ايرانيان قديم، ‌دانشمندان بزرگ و مردان متشخص را «خواجه» مي‌ناميدند. که خواجه نظام‌الملک، خواجه حافظ شيرازي و خواجه عبدالله انصاري از اين نمونه‌اند. پدر خواجه، در اصل اهل جهرود قم بود و سپس در طوس ساکن گرديد و به اين ترتيب خواجه نصير به خاطر تولدش در اين خطه، به طوسي شهرت يافت. ايام کودکي را در زادگاهش گذرانيد و در سايه تعليم و تربيت پدر دانشمندش پرورش يافت. علوم نقلي و مقدماتي را از والد عالم و بافضيلت خود فرا گرفت، هم‌چنين مقداري از علوم عقلي، نظير کلا‌م، فلسفه و منطق را نزد دايي پدرش که از اساتيد بزرگ اين علوم به شمار مي‌رفت، آموخت. پس از مدتي احساس کرد عطشش نسبت به دانش برطرف نمي‌شود، لذا با راهنمايي پدرش مدتي را در محضر دانشمند بزرگ و معروف، کمال‌الدين محمد حاسب که در رياضي تبحري خاص داشت و موقتاً به طوس آمده بود زانو زده و از محضرش بهره برد. لکن او چند ماهي بيشتر در طوس اقامت نکرد؛ و زماني که خواست از طوس برود به پدر خواجه نصير گفت: من آن‌چه مي‌دانستم به او آموختم و اکنون سوالا‌تي مي‌کند که در پاسخش مي‌مانم. هوش و استعداد فوق‌العاده خواجه تعجب همگان را برانگيخته بود. پدر و اساتيدش احساس کردند ماندن او در طوس، چندان برايش سودمند نيست، از اين رو به او توصيه نمودند به نيشابور که از ديرباز مرکز علم و دانش بود و تعداد زيادي از علما و دانشمندان بزرگ را در علوم مختلف در خود پرورش داده، مهاجرت کند؛ خواجه نصير با عمل به اين توصيه، طوس را به مقصد دارالعلم نيشابور ترک کرد. به مسجد و مدرسه سراجيه نيشابور رفت و سراغ امام سراج‌الدين قمري را که مردي فاضل و متدين و داراي موقعيت علمي برتر بود گرفت، امام سراج‌‌الدين، وقتي استعداد فوق‌العاده طوسي را مشاهده کرد به او اجازه شرکت در درس خود را داد و خواجه مدت يک سال فقه، حديث و رجال را از محضر او استفاده برد. سپس توانست از «فريدالدين داماد نيشابوري» که با چهار واسطه، شاگرد «ابن‌سينا» بود و در فلسفه تبحري خاص داشت، «اشارات شيخ‌الرئيس» را فرا گيرد. و هم‌چنين حکمت و طب را از محضر حکيم و طبيب حاذق، قطب‌الدين مصري آموخت. او ديگر سطح عالي را پشت سر گذاشته بود و به اميد ديدن دانشمندي که حرفي تازه بگويد، شهر به شهر سفر مي‌کرد؛ لذا بعد از توقفي کوتاه در شهرهاي ري، قم و اصفهان، به عراق سفر کرد و از اساتيد برجسته و صاحب‌نامي چون: معين‌الدين سالم، از شاگردان ابن ادريس و ابن زهره حلبي، استفاده فقهي و حديثي برد. چند صباحي هم از علا‌مه حلي، استفاده فقهي کرده و در مقابل، علا‌مه حلي از محضر خواجه، حکمت مي‌آموخت. نجوم و رياضيات را نيز در موصل نزد اساتيد اين علوم آموخت، او ديگر عالمي جامع در علوم مختلف روز بود. تبحر خواجه نصيرالدين طوسي در علوم عصر خويش به‌ويژه فلسفه، رياضيات، کلا‌م، منطق و نجوم، بزرگان را وا داشت تا با تعبيراتي چون استاد‌البشر، افضل‌العلماء، معلم ثالث و عقل حادي‌عشر، از او ياد کنند. سال‌هايي که خواجه نصيرالدين در عراق بود اخبار ناگواري از حمله وحشيانه قوم مغول به ايران، شنيده مي‌شد. اخبار تکان‌دهنده قتل و غارت، ويراني شهرها، قساوت و سنگ‌دلي مغولا‌ن، در روحيه لطيف خواجه فوق‌العاده اثر گذاشت و او را نگران هم‌وطنان و خانواده‌اش کرد. بنابراين با کوله‌باري از فضل و دانش، راهي وطن شد. وقتي به نيشابور رسيد با خانه‌هاي نيمه‌ويران، درخت‌هاي قطع شده و شهري ساکت و مرده مواجه شد. با اضطراب به سراغ خانواده‌اش در طوس رفت، خانواده او در اين مدت به شهر قائن رفته بودند. خواجه جهت پيوستن به مادر و خواهرش به قائن رفت و بعد از سال‌ها غربت و فراق، با مادر و خواهر ديدار کرد. مدتي در آن شهر ماند و در بين مردم قائن، احترام و موقعيت خاصي پيدا کرد و تشکيل زندگي داد. اوضاع کشور آشفته بود. سرانجام ناسازگاري مذهب خواجه با اسماعيليه و ظلم و تعدي اسماعيليه بر مردم، روح و فکر لطيف جناب خواجه را مکدّر ساخته و موجب تيرگي روابط ايشان با حکومت وقت گرديد. که در اثر آن، خواجه احترام و آزادي اوليه را از کف داد و به صورت يک زنداني به قلعه الموت در قزوين منتقل گرديد. خود خواجه در آخر کتاب شرح اشاراتش که در قلعه‌هاي اسماعيليه نوشته است، اشاره به اجبار و ناراحتي خود کرده و مي‌نويسد: «بيشتر مطالب آن را در چنان وضع سختي نوشته‌ام که سخت‌تر از آن، ممکن نيست و بيشتر آن را در روزگار پريشاني فکر نگاشتم، زماني بر من نگذشت که از چشمانم اشک نريزد و دلم پريشان نباشد، زماني پيش نمي‌آمد که دردهايم افزون نگردد و غم‌هايم دوچندان نشود. خداوندا، مرا از تزاحم امواج بلا و طوفان‌هاي شگفت و سختي نجات بده، به حق رسول برگزيده‌ات و وصي پسنديده‌ات و ... .» اما با همه اين سختي‌ها، لحظه‌اي از تحقيق و مطالعه باز نماند و هيچ‌گاه قلم را بر زمين نگذاشت. چه بسيار شب‌هايي که در ميان حلقه‌اي از کتب متنوع علمي تا به صبح به مطالعه مي‌پرداخت. هرگاه احساس خستگي در موضوعي مي‌کرد به موضوع ديگري مي‌پرداخت. او ظرف آبي کنارش مي‌گذاشت، تا به وسيله آب خواب را از چشمانش دور سازد. گاهي بعد از ساعت‌ها مطالعه و فکر، وقتي مسئله‌اي علمي برايش حل مي‌شد چنان حالت وجد و خوشحالي به او دست مي‌داد که از عمق دل ندا مي‌داد: اين الملوک و ابناء الملوک من هذه اللذة. حکيم الهي، خواجه نصيرالدين طوسي، در آن فضاي بربريت و قتل و کشتار اشغال‌گران وحشي مغول که درباره آن‌ها گفته‌اند: آمدند، سوختند، کشتند و بردند، توفيق يافت با نشر عقايد و افکار مکتب تشيع و خلق آثار ازشمند و نفيس، به حيات علمي خود ادامه دهد. هلا‌کوخان مغول، خواجه‌نصير را به علت منزلت علمي و نبوغ فکري، در رديف بزرگان و مشاورين خود به‌شمار آورد. خواجه ‌نصير نيز با بهره‌مندي مدبّرانه از اين فرصت قليل، خدمات کثيري مانند احياي ارزش علم و عالم در ميان قوم بي‌فرهنگ مغول، جلوگيري از سوزاندن کتابخانه بزرگ حسن صباح هنگام فتح قلعه الموت، حفظ جان بسياري از علما و دانشمندان، هم‌چنين تأسيس رصدخانه مراغه را به دنياي بشريت تقديم نمود. در واقع رصدخانه مراغه يک دانشگاه بزرگ علمي، تحقيقي بود که در آن طب، ‌نجوم، فلسفه، فقه و حديث براي دانشجويان تدريس مي‌شد و اساتيد آن زير نظر خواجه مشغول به ‌کار بودند. جرجي زيدان نويسنده معروف مسيحي مي‌نويسد: «دانش در کشورهاي تحت فرمان مغول، به‌دست اين ايراني، درخشيدن گرفت. همچون شعله‌اي درخشان در فضايي تيره و تار.» اگر ميراث ارزشمند خواجه نصير و کار او در رصدخانه دنبال مي‌شد و مسلمانان آن را بسط و توسعه مي‌دادند، به‌طور قطع، امروز اوضاع و احوال امت اسلا‌مي جز اين بود که مي‌بينيم و شاهد نگاه تحقيرآميز غربيان نبوديم. به قول شهيد مطهري: «خواجه نصير‌الدين، جزو رياضييون تقريباً درجه اول جهان شمرده مي‌شود. اخيراً روزنامه‌ها اعلا‌م کردند که قسمت‌هايي از کره ماه را به نام چند نفر از رياضييون ايراني مانند خيام، ابن‌سينا و خواجه‌نصيرالدين که فرضياتي در باب کره ماه داشته‌اند نام‌گذاري کرده‌اند.» اينک بيش از هفت قرن، از عصر طوسي مي‌گذرد، اما هنوز سيره علمي و عملي او زينت‌بخش مجالس اهل علم و فضل است. خواجه در علم کلا‌م، کتاب ارزشمند و مستدل تجريد‌العقايد را تأليف کرد که از اعتبار و جاودانگي خاصي برخوردار است و در حوزه‌هاي علميه و دانشگاه‌هاي اسلا‌مي تدريس مي‌شود. فاضل قوشجي يکي از دانشمندان بزرگ اهل سنت که تجريدالعقايد خواجه را شرح کرده، در عظمت آن مي‌گويد: «اين کتاب گنجينه‌اي است از عجايب و انباشته‌اي است از غرايب، داراي حجمي کوچک، نظمي زيبا، دانشي بسيار بلندمرتبه و بسيار منظم که نزد بزرگان پذيرفته شده و علماي بلا‌د هم‌چون آن را به ‌دست نياورده و در شهرت، چون آفتاب نيم‌روز مي‌درخشد.» محقق طوسي غير از دانش و معلومات گسترده، از صفات اخلا‌قي پسنديده‌اي نيز برخوردار بود. او حکيمي وارسته و عارفي خودساخته، برخوردار از روحي بزرگ و فروتني و بزرگواري فراتر از حد معمول و انتظار بود. سخن علا‌مه حلي که يکي از بزرگ‌ترين علماي مذهب تشيع و از شاگردان برجسته حکمت خواجه نصير است، در مورد استادش سندي گويا از عظمت حضرت خواجه است؛ او مي‌گويد: «خواجه بزرگوار، در علوم عقلي و نقلي، تصنيفات بسيار دارد و در علوم دين بر طريقه مذهب شيعه، کتاب‌ها نوشت. او شريف‌ترين دانشمندي بود که من ديده‌ام. خداوند ضريح او را منور گرداند، من در خدمت او «الهيات شفا»‌ي ابن‌سينا و «تذکرة» در علم هيئت را که از تأليفات خود او بود خواندم.» ابن‌شاکر نيز داستان جالبي نقل کرده که به تنهايي مي‌تواند نشان‌دهنده روح بزرگ و اخلا‌ق حميده آن حکيم نامدار شيعه باشد. او مي‌گويد: «شخصي نامه‌اي به خواجه نوشت و او را به زشتي ياد کرد؛ از جمله نوشته بود «يا کلب بن کلب!» خواجه در پاسخ نوشت: ... اما اين‌که مرا «سگ، پسر سگ» خوانده‌اي درست نيست؛ زيرا سگ با چهار دست و پا راه مي‌رود و عوعو مي‌کند. ناخن‌هايش دراز، و پوستش پوشيده از مو است، اما قامت من راست است، پوست بدنم بدون مو و ناخن‌هايم پهن است، حرف مي‌زنم و مي‌خندم. بنابراين مميزات من، غير از آن است که سگ دارد!» اين داستان نمونه روشني از رهايي خواجه از زندان نفس و خودخواهي است، که با کمال خونسردي و آرامش روحي پاسخي عالمانه و حکيمانه مي‌دهد. خواجه از اقتدار و نفوذ زيادي برخوردار بود و علماي بزرگ شيعه و سني علا‌وه بر اعتراف به مقام علمي خواجه نصير، او را به عنوان مردي فاضل، کريم‌الا‌خلا‌ق، نيکوسرشت و فروتن ستوده‌اند و طبيعي است چنين شخصيتي با آن مقام علمي و موقعيت اجتماعي مورد حسادت برخي کوردلا‌ن نيز واقع شود. اين حکيم الهي سرانجام پس از يک عمر زندگاني پرماجرا و سراسر حادثه و تحمل زحمات طاقت‌فرسا، در راه پاسداري از ميراث گران‌بهاي اسلا‌م و معارف بشري و تأليف و ترجمه حدود يکصد و شصت و هشت اثر علمي، در بستر احتضار قرار گرفت. به او گفتند: «اجازه بدهيد پس از مرگ، جنازه را به نجف اشرف منتقل کنيم». در جواب گفت: «من از حضرت موسي‌بن جعفر عليهما‌السلا‌م خجالت مي‌کشم که جنازه‌ام را از کاظمين خارج سازيد». خسته بود و خستگي از سرو رويش مي‌باريد، در حالي که در حلقه ياران و اعضاي خانواده پاهايش را به‌سوي قبله دراز کرده بود، ‌چشم از جهان فرو بست و اهل علم و جهان اسلا‌م را در عزا و ماتم نشاند. بدن مطهرش را در آستانه مقدسه کاظمين عليهما‌السلا‌م به‌خاک سپردند و با سفارش خودش بر لوح مرقدش نگاشتند: و کلبهم باسط ذراعيه بالوصيد. منقول است که وقتي خواستند بدن خواجه را در پائين پاي موسي ‌بن جعفر عليهما‌السلا‌م دفن کنند، به قبري از پيش آماده شده برخورد کردند که تاريخ ساخت آن قبر با تاريخ تولد خواجه يکي بود که خليفه وقت براي خودش ساخته بود! مردم به شگفت آمده و بدن مطهر خواجه را در آن قبر دفن کردند. منبع: حوزه نت ک/1 /380/




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 461]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن