محبوبترینها
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1840368180
در يونسكو نامگذاري سال به نام شخصيت ها نيست
واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: در يونسكو نامگذاري سال به نام شخصيت ها نيست
سرمايه، فرزانه ابراهيم زاده: موضع تعلق مفاخر فرهنگي از آن موضوعاتي است كه چند سال است در محافل فرهنگي در گرفته و اظهارنظرهاي زيادي را به دنبال داشته است. اطلاق نام مفاخر به سال ها يكي از موضوعات حاشيه اي است كه اگرچه زمان كوتاهي است تب آن ميان ايراني ها درگرفته اما به عنوان يك موضوع مهم از آن ياد مي شود. سابقه برگزاري بزرگداشت هاي خاص يك شخصيت فرهنگي اگرچه سابقه اي طولاني دارد اما در ايران از زماني جدي شد كه در سال 2007 يونسكو به صورت رسمي اعلام كرد كه همزمان با هشتصدمين سالگرد مولانا جلال الدين محمدبلخي بزرگداشت هاي متعددي براي اين شاعر، عارف و دانشمند نام آور قرن ششم هجري برگزار مي كند به همين مناسبت نيز مجموعه اي از بزرگداشت ها در سال 2007 (86 85) براي او در سراسر دنيا برگزار شد. به دنبال اين بحث جمعي از اهالي فرهنگ و هنر هرازچندگاهي با عنوان كردن نام يكي از بزرگان ادب فارسي درصدد نامگذاري سالي به نام آن شخصيت شده اند. تازه ترين اين نام درخواست براي نامگذاري سال 2010 ميلادي به نام هزاره سرودن شاهنامه از يونسكو است. اين درخواست در حالي مطرح شده است كه به نظر مي آيد اين گروه راه درستي را براي درخواست براي نامگذاري سال به نام شاهنامه انتخاب نكرده اند و اصلاً اطلاق نام سال به نام افراد در ايران اشتباه شده است. به همين مناسبت سوالات مطرح شده در اين موضوع را با احمد جلالي نماينده سابق ايران در يونسكو كه پيشنهاددهنده سال بزرگذاشت مولانا بود، در ميان گذاشتيم. او اعتقاد دارد در قوانين سازمان ملل نامگذاري سال به نام يك مفهوم و يا يك شعار داريم اما چارچوبي براي نامگذاري سالي به نام يك شخصيت نداريم. اينكه نام يك شخصيت بر سال ها هست قطعنامه هايي است كه در هر سال به پيشنهاد كشورها به نام يك شخصيت فرهنگي نامگذاري مي شود. احمد جلالي كه در حال حاضر رئيس كتابخانه مجلس شوراي اسلامي است در سال 1378 از سوي ايران به نمايندگي كشورمان در كميسيون فرهنگي سازمان ملل (يونسكو) منصوب شد. او در سال 1379 تا 1381 به رياست كنفرانس عمومي يونسكو انتخاب شد كه اين بالاترين مقامي است كه يك ايراني طي 60 سال فعاليت سازمان ملل به دست آورده است .جلالي از سال 1381 تا 1383 نيز رياست مجمع عمومي كنوانسيون ميراث جهاني را عهده دار بوده است.
از مهم ترين دستاوردهاي او براي يونسكو مي توان به تصويب رساندن بيانيه جهاني تنوع فرهنگي در سال 2001 را نام برد كه بر اساس آن كنوانسيون حفظ تنوع فرهنگي تدوين و تصويب شد. ھھھ +مدتي پيش گروهي از علاقه مندان به هنر و ادبيات فارسي در درخواستي از يونسكو خواستند سال 2010 را به نام سال شاهنامه و فردوسي نامگذاري كند. به عنوان نماينده سابق ايران در يونسكو مي خواستم بدانم براي قبول چنين پيشنهادي بايد از چه راهي وارد شد؟ پيش از هر چيزي بايد به نكته اي اشاره كنم. آن هم اين است كه در قوانين سازمان ملل نامگذاري سال به نام يك مفهوم يا يك شعار داريم اما چارچوبي براي نامگذاري سالي به نام يك شخصيت نداريم مثلاً سال 2000 سال جهاني فرهنگ صلح يا سال 2001 سال جهاني گفت وگوي تمدن ها بود، سال جهاني ميراث فرهنگي و سال مفاهيم ديگر هم داشته ايم اما سال جهاني به نام اشخاص نداريم. آنچه داريم بزرگداشت شخصيت ها در يك سال خاص است كه مصادف باشد با گذشت تاريخ معيني از تولد يا وفات او. +يعني حتي به نام شخصيت هاي بزرگ جهان نيز سالي نامگذاري نشده است؟ نه چنين فرمت و قالبي وجود ندارد. يونسكو هم بخشي از سازمان ملل و تابع آن است. نه سال افلاطون داريم نه سال شكسپير، نه سال فردوسي، نه سال هومر نه سال اينشتين و نه شخصيتي ديگر. +پس اينكه سال گذشته به نام مولانا جلال الدين محمد مولوي نامگذاري شده بود؛ چگونه بود؟ آنچه بود قطعنامه بزرگداشت مولانا بود، بزرگداشت هشتصدمين سال ولادت او در سال 2007 را داشتيم چون مولانا در 1207 ميلادي به دنيا آمده. منتها مسامحتاً مردم و مطبوعات مي گويند «سال مولانا» كه منظور سال بزرگداشت مولاناست. +اين قطعنامه ها چگونه تنظيم مي شود؟ هر دو سال يك بار كه اجلاس كنفرانس عمومي يونسكو تشكيل مي شود اين قطعنامه ها به پيشنهاد كشورهاي علاقه مند مطرح و پس از بررسي تصويب مي شود. كنفرانس عمومي يونسكو بالاترين نهاد تصميم گيري در يونسكو است. در سازمان ملل و نيويورك به اين اجلاس مجمع عمومي مي گويند كه هر ساله است. در يونسكو كنفرانس عمومي مي گويند و هر دو سال يك بار اتفاق مي افتد چون يونسكو سازماني علمي و فرهنگي و آموزشي است و فكر شده كه يك سال براي برنامه ريزي و اجرا كافي نيست، پس برنامه را دوساله مي ريزند كه فرصت اجرا و ارزيابي وجود داشته باشد. كنفرانس عمومي يونسكو هر دو سال يك بار معمولاً در ماه اكتبر برگزار مي شود و همه 191 كشور عضو يونسكو حضور دارند و برنامه دو ساله يونسكو را بررسي و تصويب مي كنند. اين برنامه به مديركل يونسكو براي اجرا ابلاغ مي شود. يكي از موارد دستور كار كنفرانس عمومي، قطعنامه اي است كه كشورها پيشنهاد مي دهند براي بزرگداشت شخصيت ها يا مواريثي كه به نظر آنها ارزش جهاني دارند و وراي مرزهاي ملي موثر بوده اند و مي توانند مورد توجه بشريت قرار بگيرند. راه تصويب اين قطعنامه نيز اين است كه يك يا چند كشور علاقه مند (چون در بسياري از موارد شخصيت هايي هستند كه چند كشور علاقه مند به بزرگداشت آنها هستند) اين قطعنامه را پيشنهاد مي دهند. +يعني در دوران شما به جز مولانا اتفاق افتاده كه چند كشور به طور همزمان در بزرگداشت يكي از مفاخر ايراني قطعنامه ارائه دهند؟ بله،در سال 2007 در مورد بزرگداشت رودكي علاوه بر ايران همه كشورهاي فارسي زبان ديگر هم علاقه مند بودند. در زماني هم كه بنده در آنجا بودم، مثلاً در بزرگداشت ناصرخسرو، ايران و تاجيكستان هر دو علاقه مند بودند يا در مورد مولانا ايران و تركيه و افغانستان علاقه خاص داشتند و خيلي كشورهاي ديگر هم حمايت كردند چون مولانا در دوران ما بسيار شناخته شده و مورد توجه است. +براي ثبت آثار جهاني و ميراث شفاهي بايد يك برنامه كامل به يونسكو ارائه شود. در مورد اين قطعنامه ها هم چنين موضوعي وجود دارد؟ بله،زماني كه نام يك شخصيت مطرح مي شود كشور يا كشورهاي پيشنهاد دهنده بايد اسنادي را از قبل به دبيرخانه يونسكو بفرستند كه ثابت كند اين شخصيت ارزش جهاني يا منطقه اي دارد. اين سند ممكن است مشتركاً از سوي چند كشور عرضه شود. وقتي دبيرخانه پيشنهاد را بررسي كرد و اسناد را پذيرفت،اين نظر با اسناد به شوراي اجرايي يونسكو مي رود و اگر تصويب شد به كنفرانس عمومي مي رود. اما در مورد ثبت آثار تاريخي ما در فهرست ميراث جهاني داستان به كلي فرق دارد و مسيري طولاني تر و فني تر دارد و يك روند دوساله دقيق و گاهي دشوار را بايد طي كند. در اين مورد كنوانسيون ميراث جهاني ملاك است و كميته مربوط كه كشورها با راي منفي انتخاب مي كنند. همين جا بايد ثبت قره كليسا را در همين چند روز پيش تبريك بگويم. دوستان زيادي زحمت كشيدند. دست شان درد نكند. +شما گويا رئيس مجمع عمومي اين كنوانسيون هم بوده ايد. بله،در سال هاي 2003 تا 2005 اين سمت را هم داشتم. +رئيس كنفرانس عمومي هم كه بوده ايد. بله،آن كنفرانس عمومي سي و يكم بود. سال 2001 تا 2003 . +كار شوراي اجرايي چيست؟ كار اين شورا اين است كه دستور كار كنفرانس عمومي را تنظيم مي كند. براي همين نيز در ميان هر كنفرانس عمومي چهار اجلاس شوراي اجرايي برگزار مي شود. هر سال دو اجلاس چون در كنفرانس عمومي همه كشورها هستند و فرصت نيست همه چيز مفصل بحث شود، اين شورا كه ركن دوم يونسكو است، 58 كشور عضو دارد كه با راي مخفي كشورها براي يك دوره چهار ساله انتخاب مي شوند. در اين شورا طي چهار اجلاس طولاني دستور كار كنفرانس عمومي تنظيم مي شود. پيشنهاد قطعنامه از سوي دبيرخانه به شورا و از شورا به كنفرانس عمومي مي آيد و اگر تصويب شد در اسناد ثبت مي شود. طبيعي است كه همه كشورهاي علاقه مند به تصويب يك قطعنامه بزرگداشت ممكن است در آن سال عضو شوراي اجرايي نباشند ولي كار شورا مرحله مقدماتي است ولي در كنفرانس عمومي كه تصويب نهايي قطعنامه انجام مي شود همه كشورها عضوند. +تا به حال ايران هم عضو اين شورا شده ؟ پس از انقلاب فقط كشور ما در يك دوره از سال 1999 تا 2003 براي چهار سال انتخاب شد. +از توضيحات شما سوالي براي من پيش آمد. ظاهراً شخصيت هايي كه براي قطعنامه معرفي مي شوند بايد داراي يكسري ويژگي هايي باشند كه مهم ترين آنها جهاني بودن آنها است مثلاً ما بيهقي را نمي توانيم معرفي كنيم چون ويژگي هاي جهاني ندارد؟ چرا كه نه؟ بيهقي يكي از مورخان بزرگ شناخته شده است كه در تاريخ نگاري و نويسندگي صاحب سبك است. مورد رجوع و ارجاع بسياري محققان و مورخان در سطح بين المللي است. معيار جهاني بودن نيست بلكه اين است كه ميراث او در حيات و تفكر ملت ها، منطقه يا جهان موثر باشد. در سال هايي كه من آنجا بودم تا آنجا كه يادم هست براي ناصرخسرو، مولانا، ابوالوفا بوزجاني، اميركبير، خواجه نصيرالدين طوسي، ابوالحسن صبا قطعنامه تصويب شد. +من به عنوان مثال گفتم. منظورم اين نيست كه بيهقي جهاني نيست؟ گفتيد بزرگداشت صبا هم تصويب شده بود، يعني شما صبا را هم به عنوان شخصيت جهاني معرفي كرديد؟ به اين عنوان معرفي كرديم كه صبا در احيا و آموزش و تدوين و حفظ ميراث موسيقي اصيل ايران كه نه تنها در منطقه كه در كشورهاي شمال آفريقا و اندلس و آسياي ميانه و قفقاز و خيلي جاهاي ديگر نفوذ و تاثير و گسترش داشته،نقش مهمي داشته است. شما برويد در مصر،در مراكش،در تونس،در جنوب اسپانيا ، همه جا نام هاي دستگاه هاي موسيقي ايراني شناخته شده است: اصفهان، راست، سه گاه و ... زرياب كه نام بزرگي در موسيقي اندلس و غرب آفريقاست ايراني بوده و از ايران اين ميراث را آنجا برده. البته در بزرگداشت شخصيت ها، شرط اين است كه بايد تاريخي از دوران زندگي اين شخصيت گذشته باشد تا بتوان از ميراث او سخن گفت. بايد از امتحان تاريخ پيروز بيرون آمده باشد. تاريخ ممتحن سخت گيري است كه هركسي از او نمره قبولي نمي گيرد. كساني ممكن است در دوران حيات خود بر سر زبان ها باشند يا مورد استقبال قرار گيرند ولي پس از مدتي مانند كفي بر آب از يادها مي روند. روش كار اين است كه كميسيون ملي يونسكو در هر كشوري اين قطعنامه ها را آماده مي كند و نمايندگي ها هم مشاركت و پيگيري و دفاع مي كنند. اين را هم بگويم كه شخصيت هايي كه بزرگداشت مي شوند از جهت وزن و شناخته شدن با هم فرق دارند مثلاً مولانا نامي است كه به دليل ترجمه هاي زياد از آثار او و نكاتي كه او در باب روح و زندگي بشر و معنويت روحاني كه او در انسان شناسي خود مطرح مي كند در سطح جهاني بسيار مورد توجه است و بنابراين قطعنامه بزرگداشت او صدا و انعكاس بسيار قوي تري در سطح بين المللي دارد و مجامع علمي و هنري و كشورهاي زيادي او را بزرگداشت مي كنند ولي مثلاً در مورد ابوالحسن صبا اين طور نيست و فقط اهل فن در سطحي محدودتر او را مي شناسند. +تاكنون از ايران چه شخصيت هايي در يونسكو مطرح شده اند؟ خيلي ها. سعدي، حافظ، فردوسي، مولانا، خيام، خواجه نصير، ابوالوفا بوزجاني، رودكي، غزالي و ديگران. ايران تا بخواهي شخصيت تاريخي و موثر دارد. غيراز اينها به افتخار دو شخصيت از تمدن ايراني هم در يونسكو مدال تاسيس و ضرب شده، مدال ابن سينا و مدال مولانا كه در سال 2005 تصويب شد. +كه اولين مدال مولانا را هم يونسكو به شما داد. بله،البته بنده در سهمي كه در معرفي مولانا در يونسكو انجام دادم جيره خوار معارفي بودم كه مولاناشناسان و اساتيد بزرگ ما مطرح كرده اند. افتخار واقعي به آنها باز مي گردد. بنده واسطه اي بودم و هستم كه صداي آنها را در حد محدود خودم در جامعه بين الملل مطرح كردم. افتخار از آن تمدني است كه فرزنداني چون مولانا را به جهان هديه كرده است. ملت هاي ديگر هم براي بزرگان خود قطعنامه بزرگداشت پيشنهاد مي كنند. در هر كنفرانس عمومي قطعنامه بزرگداشت ها يك فهرست اسامي را همراه دارد. +يعني ممكن است در هر دوره به طور همزمان گراميداشت چندين نفر باشد؟ بله،همين طور است مثلاً در زماني كه بزرگداشت مولانا تصويب شد، براي بزرگداشت مشاهير ملت هاي ديگر هم قطعنامه داشتيم. به همين دليل است كه سالي رسماً به نام كسي نامگذاري نمي شود چون بزرگداشت شخصيت هاي ديگر از ديگر كشورها هم مطرح است. ولي در كشور ما با مسامحه به جاي اينكه بگويند بزرگداشت مولانا در سال 2007 به طور خلاصه مي گويند سال مولانا كه در واقع منظور سال گراميداشت هشتصدمين سال تولد مولانا است. +آيا به دنبال تصويب قطعنامه برنامه اي هم براي.بزرگداشت ها مشخص مي شود؟ نه،خود يونسكو كه مجموعه اي از كشورها است راساً اين كار را نمي كند. اين كشورهاي علاقه مند هستند كه بايد برنامه اي در نظر بگيرند. اما يونسكو به عنوان بزرگ ترين مجمع فرهنگي جهاني تصويب مي كند كه مولانا شخصيتي جهاني است و بايد ميراث او را گرامي داشت. نقش يونسكو رسميت دادن به اين مطلب است در سطح ملل متحد. خودش مستقلاً كار خاصي نمي كند و اينكه بعضي مي گويند مثلاً يونسكو براي مولانا در فلان جا فلان مراسم را برگزار كرده حرف دقيقي نيست. ولي چنانچه كشورهاي عضو با تكيه به آن قطعنامه كاري بخواهند بكنند يونسكو به انحاي مختلف مشاركت و حمايت مي كند. هر كشور عضو كه بخواهد بزرگداشت كند يونسكو نه تنها جلوي او را نمي گيرد كه خوشحال مي شود چون هدف از قطعنامه اين است كه همه ملت ها متوجه ارزش ها و مواريث فرهنگي يكديگر بشوند و همديگر را بشناسند تا منازعات ميان آنها كم شود مثلاً اگر استراليا يا برزيل هم بخواهند براي ابن سينا بزرگداشت بگيرند يونسكو تشويق مي كند. ولي آن كشور بايد در ذكر ميراث و هويت آن شخصيت دقت علمي را رعايت كند و واقعيات تاريخي را قلب نكند و به نظر اهل علم و تحقيق توجه كند نه دلبخواه اين و آن و حرف هاي عوام بي تخصص. زماني كه قطعنامه اي تصويب شود به استناد آن قطعنامه و آرم يونسكو جنبه بين المللي پيدا مي كند. قطعنامه يونسكو بيشتر از جنبه معنوي اهميت دارد. آرم يونسكو نشانگر اين است كه قدر ميراث اين شخصيت قابل توجه همه ملت هاست. +قطعنامه الزام آور نيست؟ نه هيچ الزامي نيست. اصلاً قطعنامه ها فقط يك عنوان است. قطعنامه بزرگداشت مولانا يك خط بود. Celebration OF the 800th of the Birth of MowlanaJalaluddin MohammadBalkhi Rumi يعني بزرگداشت هشتصدمين سال ولادت مولانا نه يك كلمه بيشتر نه يك كلمه كمتر. اصلاً در اين متن كوتاه يك سطري صحبت از تعلق او به جايي نيست. البته در سندي كه براي پيشنهاد قطعنامه تنظيم مي شود بايد خلاصه اي از تاريخ علمي زندگي و آثار آن شخصيت بيايد مثلاً سند پيشنهاد تاسيس مدال مولانا را ايران و تركيه و افغانستان با مشورت و توافق هم تهيه و تنظيم كرديم. سند با اين جمله آغاز مي شود: شاعر بلند آوازه زبان پارسي و متفكر و پيشواي معنوي مولانا جلال الدين... كه در آن آمده همه آثار مولانا به زبان پارسي است و از اين زبان به زبان هاي ديگر ترجمه شده است. بعد از تصويب اين مدال در جلسه شوراي اجرايي، نماينده مدير كل ضمن تاييد آن گفت- در سند شورا ثبت است - كه يونسكو از فلاني (جلالي) تشكر مي كند كه در اين 10 سال يونسكو را با معارف مولانا آشنا كرد. كسي هم روي آنچه در سند مدال مولانا در معرفي او و آثارش آمده بحثي ندارد چون يك واقعيت علمي و تاريخي است و من در مقالات متعددي كه نوشته ام در اين مورد بحث مبسوط داشته ام كه اينجا جاي تكرار آن نيست. هدفم در اينجا ذكر اين نكته است كه در متن قطعنامه بزرگداشت اصلاً تعلق به اينجا يا آنجا مطرح نمي شود. اگر هم در طرح آن در شوراي اجرايي يونسكو اسم كشورهايي در پرانتز مي آيد به اين خاطر است كه همانطور كه گفتم همه كشورها در هر دوره عضو شوراي اجرايي نيستند بنابراين كشورهايي كه در آن تاريخ عضو هستند حمايت مي كنند ولي وقتي قطعنامه براي تصويب به كنفرانس عمومي مي آيد چون همه كشورها عضو هستند هر كشوري كه علاقه دارد حمايت مي كند. البته قطعنامه مولانا مخالفي نداشت كه نياز به حمايت داشته باشد ولي از جهت احترام چند كشور حمايت خود را مطرح مي كنند مثلاً در شوراي اجرايي كه مرحله مقدماتي است كشور مصر كه در سال 2005 عضو شورا بود هم احترام و حمايت كرد در حالي كه مصر اصلاً كاري براي بزرگداشت مولانا يونسكو يا جاي ديگر نكرد. ايران و تركيه و افغانستان جلسه بزرگداشت مشتركي در سپتامبر 2007 در يونسكو برگزار كردند و مقامات رسمي و شخصيت هاي علمي آنها همه مشاركت كردند. پيش از آن هم نمايندگي ايران در 30 سپتامبر 2006 كه روز تولد مولانا بود به تنهايي مراسم بزرگي در يونسكو برگزار كرد و همه كشورهاي ديگر را هم دعوت كرد كه آمدند و مشاركت كردند ولي بعضي دوستان در ايران كه اين روش كار يونسكو را درست نمي دانند در بعضي مطبوعات نوشتند كه يونسكو مصر را متولي مولانا كرد، كاري كه نه يونسكو كرده و نه مصر مدعي آن است. نه در مصر، نه در تركيه و نه در افغانستان يا تاجيكستان هيچ منبع موثقي نيامد بگويد يا بنويسد كه يونسكو براي مولانا متولي تعيين كرد، چون چنين چيزي واقعيت ندارد و كار يونسكو هم اساساً متولي تعيين كردن نيست ولي متاسفانه بعضي ها در ايران از اين نوع اظهارنظرها كردند كه نيت شان خير و هدف شان اين بود كه مسوولان ما را تحريك و تشويق كنند كه اقدامات بيشتري براي معرفي مولانا انجام دهند و كم كاري نكنند ولي اساس حرف شان درست نبود. عرق ملي اين دوستان قابل احترام است اما بهتر است به مستندات محكمي متكي باشد. متولي تعيين كردن و بحث از تعلق مولانا به يك تمدن يا يك ملت يا سرزمين كار مورخان و محققان در دانشگاه هاست و موضوع اهتمام يونسكو نيست. موضوع اهتمام يونسكو اين است كه مثلاً ميراث نهفته در گنجينه زبان پارسي را به همه جهان و ملل ديگر معرفي كند تا ملت ها به هم احساس نزديكي كنند و نزاع ها و ديوارهاي توهم ميان آنها از ميان برداشته شود. بعضي دوستان از روي نا آشنايي به نحوه كار و قوانين سازمان هاي بين المللي مثلاً مي گويند يونسكو بزرگداشت فلان شخصيت را در فلان كشور برگزار كرد. اين طور نيست. كار يونسكو اين است كه مرزها را بردارد و ملت ها را به مواريث يكديگر آشنا كند. يونسكو مي خواهد از اين طريق خط كشي هاي بي جهت را از ميان ملل جهان بردارد و ايجاد نزديكي كند. كاري كند كه مثلاً يك مكزيكي يا يك نيجريايي هم به ميراث مولانا آشنا شود تا بداند كه تمدن ها ارزش هاي مشترك و مورد احترام همه انسان ها دارند. البته كشورها زماني كه اقداماتي مي كنند از يونسكو دعوت مي كنند كه در اين اقدامات مشاركت كند و عمدتاً مشاركت معنوي مهم است. اگر ايران يا تركيه يا هر كشور عضو يونسكو برنامه اي داشته باشند يونسكو پيام مي دهد و اگر آثار قابل توجهي منتشر بشود در ترجمه اش مشاركت مي كند تا از طريق يونسكو معرفي شود. اگر كشورهاي عضو يك اقدام علمي كنند حمايت مي كند. از بودجه عمومي يونسكو در بزرگداشت ها خرج نمي شود چون بودجه را همه كشورها با سهميه خود تامين مي كنند. البته كشورها مي توانند برنامه هاي خاص پيشنهاد و استدلال كنند كه در جهت اهداف يونسكو هست و اگر تصويب شد براي اجراي آن بودجه اي هم بگيرند. اين غيراز قطعنامه بزرگداشت است. مثلاً در كنفرانس عمومي سال 2005 كميسيون ملي يونسكو ايران برنامه اي را طي قطعنامه اي كه موضوع آن بر محور معرفي مولانا بود پيشنهاد كرد كه تصويب هم شد و بودجه هم دادند و ايران تنها كشوري بود كه اين كار را كرد و تصويب هم شد. ديگران برنامه مشخص ندادند و مصوبه اي هم نداشتند. البته گفتم كه اين يك قطعنامه و برنامه جدا از آن قطعنامه بزرگداشت است كه عمومي است و فقط جنبه معنوي دارد. +يعني در صورت لزوم يونسكو بودجه اي براي برگزاري برنامه هاي مربوط به بزرگان انجام نمي دهد؟ يونسكو اصلاً وظيفه اش چيز ديگري است و راساً هيچ گاه وارد اين مقولات اختصاص بودجه براي بزرگداشت ها نمي شود. اين وظيفه كشورهاي علاقه مند است كه اقدام كنند و امكانات اختصاص بدهند. يونسكو كارش استانداردسازي است. در اساسنامه يونسكو آمده است كه funding agency نيست يعني تامين بودجه كار اصلي او نيست. كار اين نهاد فرهنگي با نهادهايي مثل UN DPI و UNICEF متفاوت است.آنها بودجه هايي دارند كه براي توانمند سازي است. سازمان عمران ملل متحد بودجه اي دارد براي كمك به كشورها. يونيسف هم همين طور. اما كار اصلي يونسكو استانداردسازي هاي تخصصي كارشناسي است يعني به لحاظ كارشناسي و علمي و متدها در زمينه هاي فرهنگ و علوم استانداردهاي علمي و آموزشي تهيه مي كند. +اما گاهي وقت ها ديده شده يونسكو به بعضي از كشورها كمك مالي كرده است. مثلاً در جريان حفاظت از آثار تاريخي يا برخي از برنامه هايي كه در كشورها برگزار مي شود. موقعي است كه بعضي از كشورها يك سري پروژه ها دارند كه برايشان قطعنامه تصويب مي شود؛ يونسكو مشاركت سمبليك و يك مبلغ كمي را كمك مي كند. براي اينكه از جهت معنوي پروژه را تقويت كند اما به لحاظ مادي نه. گاهي هم بعضي بودجه ها را بعضي كشورها جدا از بودجه عمومي يونسكو به پروژه هاي خاصي اختصاص مي دهند و كشورها اگر طرح هاي شان تصويب شود از آنها استفاده مي كنند. مثلاً در زماني كه بنده آنجا بودم دو قرارداد 500 هزار دلاري جمعاً يك ميليون دلار با يونسكو بستيم تا در معبد چغازنبيل يك كارگاه تحقيقي در مورد آسيب شناسي و جنبه هاي ديگر بناهاي خشتي تاسيس شود كه انجام شد و چند سال طول كشيد. منبع آن بودجه اي بود كه ژاپن براي اين نوع تحقيقات در اختيار يونسكو گذاشته بود و سازمان ميراث فرهنگي ايران متولي آن بود. اما در مورد بزرگداشت شخصيت ها كشورهاي علاقه مند بايد پيش قدم شوند و برنامه هايي انجام دهند و از يونسكو هم دعوت كنند تا حضور پيدا كند و به آن رسميت بدهد اما به طور كلي يادمان باشد ايران در انظار جهاني و در يونسكو از كشورهاي ثروتمند عضو اوپك شناخته مي شود. بله كشوري مانند تاجيكستان، گرجستان يا افغانستان در وضع فعلي جزء LDC يعني كشورهاي كمتر توسعه يافته هستند كه گاهي يونسكو در بعضي طرح هاي آموزشي كلان آنها يا طرح هاي ديگر مربوط به يونسكو بودجه هايي براي آنها تصويب مي كند كه بايد در كنفرانس عمومي تصويب شود. اين هم با موافقت كشورهاي عضو است اما در مورد ايران قابل قبول نيست كه مثلاً براي بزرگداشت فردوسي يا مولانا انتظار كمك داشته باشد. مي گويند تو نفت را 140 دلار مي فروشي آن وقت براي فردوسي ات از سهميه اي كه كشورهاي ديگر مي دهند كمك مي خواهي؟ نه هرگز چنين تقاضايي داشته ايم و نه معقول است. شان ايران اين نيست بلكه آنها انتظار دارند ايران به اين كشورهاي فقير كمك كند. در همين سال هاي اخير سازمان ميراث فرهنگي ايران صندوقي در يونسكو تاسيس كرد كه براي مرمت و حفظ ميراث فرهنگي كشورهاي همسايه ما كه در واقع ميراث حوزه تمدن ايران بزرگ و قديم است از طريق يونسكو كمك كند كه كار بسيار خوبي هم بود و جاي تشكر از سازمان ميراث دارد. يونسكو كارش اين نيست كه مدرسه بسازد. كارش اين است كه كار تخصصي كند و بيايد بگويد استانداردهاي آموزشي چگونه باشد. اگر يك جايي يك مدرسه مي سازد از كمك هايي است كه كشورها جدا از بودجه يونسكو براي اهداف خاصي در اختيار مي گذارند. گاهي به طور نمادين از اين كارها مي كند مثلاً در زلزله منجيل كه مدارس ويران شد براي تشويق ديگران مدرسه اي ساخته شد يا در بم از اين نوع اقدامات شد يا مثل آنچه در مورد چغازنبيل گفتم چون چغازنبيل يكي از بزرگ ترين و قديمي ترين بناهاي خشتي منطقه ما و جهان است. ايران نيز به لحاظ بناهاي خشتي ظرفيت بالايي دارد، چغازنبيل انتخاب شد براي مطالعه در مورد بناهاي خشتي. كارشناسان ژاپني و ايراني يك ميليون دلار هزينه كردند تا در چند سال آينده بتوانند با انتشار نتايج آن در همه دنيا از آن استفاده كنند. +يا كمكي كه براي نجات بخشي ارگ بم به ايران اختصاص دادند؟ در بم وقتي زلزله آمد كشورهايي مانند ايتاليا و ژاپن برنامه ريزي هاي زيادي براي برگزاري كارگاه آموزشي و فعاليت هايي از اين دست كردند. بلافاصله بعد از زلزله خود يونسكو هم كمك اضطراري كرد كه جنبه سمبليك براي جلب توجه جهانيان داشت. يادم هست وقتي زلزله بم آمد من در سفر عمره بودم و روزهاي تعطيلات كريسمس بود. از مكه تلفني با مديركل يونسكو كه در تعطيلات بود تماس گرفتم و خودم هم بلافاصله به ايران آمدم و پيگيري كردم و با اينكه تعطيلات بود ظرف چند روز يونسكو اولين جايي بود كه هيات رسمي براي بررسي اوضاع فرستاد. يونسكو خودش بودجه زيادي براي اين كارها ندارد ولي جلو مي افتد و از اعتبار خود استفاده مي كند تا كشورهاي علاقه مند به كمك را دور هم بنشاند تا كمك ها افزايش يابد و ساماندهي بشود. +برگرديم به بزرگداشت، موضوعي كه در مورد اين قطعنامه ها پيش مي آيد و آن هم اين است كه با تمام روند طي شده قطعنامه تصويب شود و به نام فلان شخصيت مثلاً حافظ يا مولانا ثبت شود. بعد قرار است چه اتفاقي بيفتد. يعني هدف صرف نامگذاري و برگزاري يكي دو برنامه است؟ نكته اساسي همين است. اگر ما مي خواهيم واقعاً بزرگداشت مفاخرمان را داشته باشيم به تيتر سازي و اقدامات نمادين نبايد بسنده كنيم هرچند كه اينها هم لازم است. مثلاً شما به هر كتابخانه بزرگ دنيا برويد مي بينيد يكي دو متر كتاب از آثار ارسطو است كه با يك تيتر و يك شكل كنار يكديگر قرار دارند ولي ما براي كدام يك از مفاخرمان اين كارها را كرده ايم. ما الان هزارمين سالگرد درگذشت ابن سينا را داريم يعني اين دانشمند بزرگ ايراني 428 فوت كرده است و ما الان 1429 هستيم اما هنوز يك چاپ منقح مصحح تميز از همه آثار او در ايران نداريم. پيش از بزرگداشت نمادين ابن سينا بايد يك مجموعه مصحح منقح از همه آثار ابن سينا را در كنار شروح، ترجمه ها و ساير الحاقاتش داشته باشيم بعد به سراغ گراميداشت او برويم. اگر سراغ خواجه نصير يا فردوسي مي رويم هم بايد اين گونه عمل كنيم. در مورد شاهنامه به جاي اين هياهو ها برويم شاهنامه را با تمام تصحيح ها، ترجمه ها، شروح و تاثيراتش در ديگر، مواريث ادبي بزرگ جهان در يك چاپ هماهنگ منتشر كنيم. صرف تلاش براي نامگذاري و چند بزرگداشت كه هنري نيست. الان در انجمن حكمت و فلسفه، استاد بزرگوار دكتر اعواني و همكارانشان مي خواهند كاري اساسي در باب ابن سينا بكنند. شروع كرده اند و زحمت مي كشند ولي در مورد تامين مالي كار خود با هزار مشكل مواجهند. استاد فرزانه دكتر مهدي محقق با تلاش زياد در انجمن مفاخر فرهنگي سعي دارند با امكانات كم مفاخر ما را به نسل جوان و جهان بيشتر بشناسانند، مراسم بسيار داشته اند و آثار ارزشمند بيرون آورده اند ولي در كنار محل اين انجمن هنوز نتوانسته اند جلوي بالا رفتن يك ساختمان را كه همه منظر انجمن را كور مي كند، بگيرند. آقاي دكتر حداد عادل قرار بود در اين مورد كمك و با جناب شهردار صحبت كنند كه اميدوارم به جايي برسد. من در اين موارد به بهانه بزرگداشت مولانا زياد نوشته و گفته ام كه منتشر شده و تكرار نمي كنم. خون دل هم زياد خورده ام. اين زمان بگذار تا وقت دگر. +يكي از اقداماتي كه خود شما در يونسكو راه اندازي كرديد جايزه ابن سينا بوده است. فكر مي كنم اينگونه اتفاقات؛ اتفاقات خوبي است كه بايد به آنها پرداخت؛موضوعاتي كه كمتر خبر داريم. جوايز زيادي در يونسكو وجود دارد. يك سري جوايز رسمي است كه كشورها پيشنهاد دادند و تصويب شده است. ما در سال 2001 توانستيم اين جايزه را به تصويب كنفرانس عمومي يونسكو برسانيم. از سال 1999 شروع كرديم. در اجلاس وزراي علوم در يونسكو جناب دكتر معين وزير علوم وقت ايران اين ايده را مطرح كردند و نمايندگي ايران هم كار تهيه اسناد و مقدمات لازم را شروع كرد تا مراحل اقناع دبيرخانه يونسكو و بعد كميسيون هاي شوراي اجرايي و بعد خود شورا در دوسال طي شد و به تصويب كنفرانس عمومي رسيد. چون ايران مطرح كننده بود و نام ابن سينا هم مطرح بود بعضي كشورها شيطنت و كارشكني هايي مي كردند ولي بحمدالله كار گذشت و الان هر دوسال يكبار هيات داوران بين المللي در يونسكو اين جايزه را به كسي كه بهترين تحقيق را در رابطه علم و اخلاق كرده باشد، مي دهد در مراسمي با حضور مديركل يونسكو و وزير علوم ما. هدف ما اين بود كه با اين كار موضوع توجه به اخلاق را در كنار پيشرفت هاي علمي در يونسكو جدي تر كنيم. زيبنده ايران است كه با چنان پيشينه درخشاني در تاريخ علم و در مفاهيم معنوي در اين راه پيشتاز باشد. نام ابن سينا هم كه چنان وزين و بزرگ است كه هرجا مطرح شود سرها را به احترام خود خم مي كند. برنده جايزه مدال طلاي ابن سينا 10 هزار دلار دريافت مي كند و يك هفته مهمان علمي ايران است تا در دانشگاه هاي ما سخنراني هاي علمي كرده و تحقيقاتش را معرفي كند. عمداً مبلغ جايزه را بلا توجه به جوايز ديگر كم گذاشتيم كه جنبه مادي پيدا نكند. اولين برنده اش خانم سامرويل بود كه اصلاً استراليايي است ولي دركانادا كار علمي كرده است و آثار درخشاني دارد. دومين برنده عبدالله دار بود كه اصلاً عماني است ولي او هم در كانادا كار كرده. منتظر اهداي سومين آن هستيم. اميدوارم محققان ايراني هم با ارسال آثار خود براي كميته مربوط در يونسكو و هيات داوران در آن شركت كنند. كلاً در سه دهه اخير جنبه هاي فكري و نظري در يونسكو تضعيف شده و حالت بوروكراتيك آن افزايش داشته. تلاش بنده در مسووليت هايي كه در آنجا داشتم اين بود كه يونسكو را به اين جنبه هاي نظري در حد توان خودم بيشتر بكشانم. توجه به موضوع اخلاق در علم هم در همين مقوله اهميت دارد.
دوشنبه 31 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[مشاهده در: www.iribnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 913]
-
گوناگون
پربازدیدترینها