واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: بین الملل > خاورمیانه - خبر در گفتوگو با محمدصادق الحسینی کارشناس مسائل خاورمیانه آخرین تحولات مربوط به وحدت گروههای فلسطینی را مورد بررسی قرار داده است. اختلاف و تفرقه در جبهه گروههای فلسطینی این جریانات را بیش از پیش ضعیف کرده و ابتکار عمل نقش آفرینی مثبت را از این گروهها ربوده است. در این میان رژیم صهیونیستی با بهرهگیری از این فرصت تاریخی همچنان به اقدامات افراطی خود همچون شهرک سازیها و حمله به بیتالمقدس ادامه میدهد. بسیاری از کارشناسان معتقدند یکی از مؤثرترین راههای مهار تندرویهای اسرائیل، حاکمیت دولتی فراگیر و ملی در فلسطین است، اما تاکنون دورنمایی روشن و امیدوارکننده از وحدت و همبستگی میان گروههای فلسطینی مشاهده نشده است. در آخرین تلاشهای صورت گرفته «مصر» درصدد است توافقنامه آشتی میان حماس و فتح به امضا برساند. خبر در گفتوگو با محمدصادق الحسینی کارشناس مسائل خاورمیانه آخرین تحولات مربوط به وحدت گروههای فلسطینی را مورد بررسی قرار داده است. *با توجه به اینکه دو گروه حماس و فتح به لحظ ایدئولوژیک فاصله زیادی با هم دارند آیا اصولاً وحدت بین این دو گروه امکانپذیر است؟ آحاد مردم عرب و ملت فلسطین این سؤال را میپرسند که آیا وحدت و اتحاد بین گروههای مختلف فلسطینی امکانپذیر هست یا نه؟ پاسخ به این سؤال بسیار پیچیده و سخت است. چون از یک طرف مهمترین سلاح و وسیله برای پیروزی فلسطینیها وحدت ملی است. *چرا این وحدت با وحدت ملی در هر جامعه دیگری فرق میکند؟ چون جامعه فلسطین در مسیر دستیابی به آزادی قرار دارد. آنها مستقیم و غیرمستقیم زیر چکمههای اشغالگران زندگی میکنند لذا مهمترین سلاح آنها وحدت است. هر گونه مبارزه چه مسلحانه و چه غیر مسلحانه نیازمند وحدت است. فلسطینیها خواهان حق بازگشت به سرزمینهای خود هستند که هنوز دنیا این حق را در بسیاری از مناطق فلسطینی به رسمیت نشناخته است. به آسانی بر چنین رژیمی نمیشود غلبه کرد جز با وحدت ملی. از طرف دیگر اختلافات ماهوی گروه اسلامگرای حماس و جریان مسلط بر الفتح، اتحاد میان این دو جریان را نیز تقریباً ناممکن کرده است. یا شاید هم اگر با عمق و دقت به این مسئله بنگریم خواهیم دید وحدت میان این دو جریان ناممکن باشد. در حال حاضر از طرفی برای ادامه مبارزه و پیروزی بر دشمن نیاز مبرم به وحدت و همدلی وجود دارد و از سوی دیگر امکان وحدت میان این گروهها وجود ندارد. لذا بهنظر میرسد این بحران را باید طوری مدیریت کرد که یک نوع دیپلماسی مردمی از سوی گروههای مختلف بهکار برده شود تا از یک طرف رودر رویی ایدئولوژیک کاهش یابد و از طرف دیگر هم مردم بهعنوان یک عامل قوی وارد عملیات وحدت شوند تا بتوانند نیروها را به یک آتش بس دراز مدت وادار کنند. گروههای سیاسی هم این واقعیت را بپذیرند و یک نوع ائتلافی را تشکیل بدهند. *وقتی گفته میشود وحدت تقریباً غیر ممکن است چه فرمولی برای ائتلاف میتواند ماندگار بماند؟ این ائتلاف ماندگار نیست مگر در چارچوب سازمان آزادیبخش فلسطین. این سازمان شامل تمامی گروههای فلسطینی است که البته در رأس آنها الفتح است که کلید سازمان را در دست دارد. محمود عباس باید یک عقبنشینی تاکتیکی بکند و گروههای اسلامگرا را وارد سازمان آزادیبخش فلسطین بکند و گروههای اسلامگرا هم باید از خود تسامح تاکتیکی نشان دهند و قبول کنند که گروهی حرفهای به لحاظ مبارزاتی و تکنوکرات در رأس این سازمان قرار بگیرد که نه طرفدار الفتح باشد و نه طرفدار حماس. حدود دو سال پیش توافقنامهای در مکه بین خالد مشعل به نمایندگی از حماس و محمود عباس امضا شد که اگر همین توافقنامه احیا شود کمک بزرگی به روند وحدت خواهد کرد. خوشبختانه این دو جریان در گفتههای خود اظهار داشتند که هنوز بر این توافقنامه پایبندند. *بحثی که پیش میآید این است که تجربه حاکمیتی فلسطینیها بسیار اندک است. آیا فکر نمیکنید در این تجربه کم اختلافات به وجود آمده اجتناب ناپذیر بوده است؟ کاملاً نکته بجایی است. نه فقط تجربه حاکمیت ناپخته و کم است بلکه ناقص هم است. چون حاکمیتی که دارند زیر چتر اشغالگر است و کامل نیست. یعنی اینها به مرحلهای از حاکمیت نرسیدند که مثلاً مانند ویتنامیها باشند که هانوی دست ایشان بود و حکومت ویتنام آزاد بود و به جنگجویان جنوب ویتنام کمک میکرد که سایگون را آزاد کنند. تجربه فلسطین با تجربه ویتنامیها یا سایر کشورهایی که در اشغال بودند خیلی فرق دارد. اضافه بر اینکه حکومتهای عربی دخالتهای، شبهه ناکی در مسئله فلسطین دارند. لذا بهنظرم میرسد وقت مسئله خیلی مهمی برای فلسطینیها میتواند باشد هم برای گفتوگوی بیشتر و هم برای برونرفت از کارشکنیهای کشورهای عربی. جنبش آزادیبخش مردم فلسطین نیازمند این است که معادلات جهانی نیز تغییر کند. تحول در معادلات منطقهای و بینالمللی در سرنوشت مردم فلسطین بسیار تأثیرگذار است. همانطور که وقوع انقلاب اسلامی در ایران تأثیر شگرفی بر پیشبرد مبارزات ملت فلسطین گذاشت. *چشمانداز طرح مصر برای وحدت بین حماس و تشکیلات خود گردان را چطور میبینید؟ مصر دنبال صلح و وحدت ملی فلسطینیها نیست بلکه به دنبال احیای نفوذ از دست رفته خود است. مصر در زمان جمال عبدالناصر مرکز ثقل جهان عرب بود و نفوذ زیادی بر کشورها و گروههای عربی داشت. بعد از فوت جمال عبداالناصر مصر کم کم به حاشیه رانده شد و نه تنها از جهان عرب بلکه از معادلات منطقهای نیز خارج شد. این احساس دائمی بر حکومت فعلی حکمفرماست که چگونه مجدداً در تحولات منطقهای نقش آفرینی کند. مصر الان احساس میکند که جمهوری اسلامی ایران هممرز آن کشور شده است. چون به حماس و دیگر گروههای اسلامگرای فلسطینی کمک میکند، پس از نقش مصر کاسته میشود. مصر حتی از کشور کوچکی مثل قطر احساس نگرانی میکند چون بهعنوان میانجی وارد معادلات منطقهای شده و در حل و فصل خیلی از بحرانها تأثیرگذار شده است. مصر حتی از کشوری مثل سودان احساس نگرانی میکند. چون این کشور وارد تقابل با دنیای غرب شده بدون اینکه از مصر اجازه گرفته باشد. این در حالی است در طول تاریخ سودان جزء ایالتهای مصر بوده است. مجموع این تحولات دولت مصر را به انفعال کشانده و باعث شده این دولت درصدد اعمال نفوذ برآید. فلسطین آخرین ایستگاهی است که مصر میتواند در آنجا به قدرت نمایی بپردازد بخصوص غزه که از سال 1948 الی 1967 تحت حاکمیت مصر بوده است و رابطه مردمی اهالی غزه با مصریها بسیار زیاد است و تعلق خاطر زیادی به مصر دارند. به همین دلیل مصر میخواهد به هر شکل ممکن غزه را برای خود یا همسوی با خود نگه دارد. بهنظرم مصر نمیتواند افقی برای مصالحه از خود نشان دهد. در کل من چشمانداز روشنی از آینده نمیبینم بلکه آنچه مشهود است شعلهور شدن یک جنگ دیگر میان فلسطینیها و رژیم صهیونیستی است که شاید به کمک فلسطینیها بیاید.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 348]