واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: علی مطهری: متأسفانه مردم فکر می کنند احمدی نژاد اصولگراست! هسته های اصلی تغذیه فکری دولت وابسته به مشايي هستند و روي مساله مهدويت و پيوند انقلاب اسلامي با آن تاکيد زيادي دارند. همچنين نوعي احساس خودکفايي در شناخت اسلام و آرمان هاي اسلامي دارند که همين مي تواند نقطه انحراف و سقوط آنها باشد. عصر ایران – علی مطهری فرزند شهید مطهری و نماینده اصولگرای منتقد دولت در مجلس هشتم در گفتگو با روزنامه اعتماد ، نظرات خود را درباره انتخابات اخیر ریاست جمهوری و مواضع اصولگرایان حامی و منتقد دولت در قبال عملکرد رییس دولت دهم تشریح کرد.به گزارش عصر ایران ، علی مطهری در پاسخ به سوالی درباره برخورد اقناعی با منتقدان صحت انتخابات ، گفت : " گروهي از مردم واقعاً دچار شک و شبهه شده بودند و واقعاً خيال مي کردند تقلب شده است. بايد با اينها يک رفتار ملايم و اقناعي صورت مي گرفت و به آقاي هاشمي و خانواده ايشان فرصت دفاع کردن از خود داده مي شد. وی افزود : " در چنين شرايطي مردم از امثال ما، هم از حيث نماينده تهران بودن و هم از حيث انتساب به شهيد مطهري انتظار دارند و من سعي کردم به اين مسووليت خود عمل کنم و قضاوت عادلانه داشته باشم و از همين رو قضاوت هاي برخي افراد همچون آقايان حدادعادل و محمدجواد لاريجاني را قبول ندارم چون آنها اشتباهات طرف خودي را نديدند يا عمداً از آن غفلت کردند. البته قضاوت برخي اصلاح طلبان را هم قبول ندارم."علی مطهری در ادامه درباره اعتراف حامیان دولت به اشتباهات احتمالی رییس دولت دهم ، گفت : " بسياري از حاميان دولت قبول دارند که از طرف کانديداي آنها اشتباهاتي صورت گرفته است و در جلسات خصوصي به اين اشتباهات اعتراف مي کنند اما بيان علني آن را موجب سوءاستفاده اصلاح طلبان مي دانند چون آنها معتقدند رهبران اين فتنه به دنبال ساقط کردن نظام بودند و يک انقلاب مخملي را هدايت مي کردند و از اين رو بر اين عقيده اند که پرداختن به خطاهاي طرف خودي و غفلت از توطئه بزرگ طرف مقابل يک نوع ساده لوحي است. مطهری افزود : " بالاخره هميشه افراط، تندروي و بي تقوايي در مسائل سياسي وجود داشته و امروز هم وجود دارد و اين بيشتر به هواهاي نفساني و عدم تسلط بر خود برمي گردد. از اين رو افرادي هستند که ولايت فقيه را تا جايي قبول دارند که منافع آنها را تامين مي کند و اگر برخلاف منافع آنها باشد، ديگر تابع رهبري نيستند. علاوه بر آن گاهي آنقدر کينه ها شديد است که افراد نمي توانند کوتاه بيايند و از متهم کردن رقيب خودداري کنند."نماینده مردم تهران در مجلس هشتم درباره مخالفت برخی از حامیان دولت با طرح وحدت ملی ، گفت : " به هر حال دو طرف فتنه اخير بايد جانب انصاف را رعايت کنند و واقع بين باشند و همان طور که اشکالات طرف مقابل را مي بينند، نگاهي هم به اشکالات خودشان داشته باشند. از اين رو من معتقدم اگر کانديداهاي معترض و حاميان آنها يک گام به جلو بردارند و قانوني بودن رئيس جمهور فعلي را اعلام کنند، اين طرف هم به اشتباهات خود اعتراف خواهد کرد چراکه اختلافات به وجود آمده بيش از آنکه متکي بر واقعيات باشد، بر پايه عناد و لجبازي است. اين هم به نحوه مناظره ها در جريان انتخابات رياست جمهوري برمي گردد که به گونه يي بود که نوعي نفرت و دشمني در بين کانديداها و مردم ايجاد کرد تا جايي که اين موضوع به بعد از اعلام نتايج انتخابات کشيده شد.مطهری افزود : " در حقيقت بسياري از مخالفان احمدي نژاد کاري به اينکه ايشان راي آورده يا نياورده نداشتند بلکه از نوع رفتار ايشان در مناظره ها ناراحت بودند. به هر حال براي حل اين مشکل، دو طرف بايد به طور همزمان يک گام به جلو بردارند و آن هم اعتراف به اشتباهات است و از مردم هم به دليل آنکه تحت تاثير هيجانات ناشي از انتخابات دچار لغزش هايي شدند، عذرخواهي کنند. در اين صورت اين فتنه مانند يخي که آب شود از بين مي رود."این اصولگرای منتقد دولت ، افزود : " به اعتقاد بنده دو طرف ماجرا حق و باطل را مخلوط کردند و هيچ يک حق مطلق يا باطل مطلق نيستند اگرچه ممکن است در يک طرف حق بر باطل غلبه داشته باشد. در هر صورت ما بايد نگاهي واقع بينانه به حوادث اخير داشته باشيم اما اينکه چرا اين گونه نيست، به اين علت است که يک عده فکر مي کنند چون رهبري از يک طرف حمايت کرده است، آن طرف حق مطلق و طرف ديگر باطل مطلق است. اين در حالي است که حمايت از دولت فقط مربوط به نقاط قوت اوست و به اين معنا نيست که دولت نقاط ضعف ندارد. رهبري در همه دوره ها خود را موظف مي دانند که از دولت وقت حمايت کنند تا کارها سامان پيدا کند. لذا اين موضع گيري هاي افراطي را ناشي از برداشت غلط از اظهارات رهبري مي دانم."مطهری در ادامه درباره این پرسش که آیا می توان ریشه اختلافات موجود در جریان اصولگرا را در قبل از مسایل انتخابات جستجو کرد یا نه ، گفت : " در واقع همين طور است. (ریشه اختلافات) به سال 1384 برمي گردد يعني زماني که آقاي احمدي نژاد کانديداي رياست جمهوري و سپس رئيس جمهور شد و افراد و گروه هاي اصولگرا را به بازي نگرفت و تنها از يک گروه خاص استفاده کرد. وی افزود : " متاسفانه در اين دوره هم ايشان همان راه را ادامه مي دهد و اساساً ارزشي براي احزاب و گروه ها و شخصيت هاي سياسي اعم از اصولگرا و اصلاح طلب قائل نيست. البته اين امر از آن نظر که او وامدار هيچ يک از آنها نيست و افراد و گروه ها نمي توانند کسي را بر ايشان تحميل کنند، مي تواند يک نقطه مثبت باشد اما از طرف ديگر اين رويه باعث شده است از توانايي بسياري از نيروهاي زبده و کارآمد استفاده نشود."نماینده مردم تهران در مجلس هشتم ، افزود : " احمدي نژاد در دوره نهم رياست جمهوري که کانديدا شده بود کانديداي اصولگرايان نبود بلکه کانديدايي مستقل بود که به نام اصولگرايي وارد شد. ايشان نه اصولگرا و نه اصلاح طلب است بلکه روش مستقل و خاصي دارد. من در نامه يي که قبل از انتخابات رياست جمهوري به ايشان نوشتم، بر اين نکته تاکيد کردم و گفتم پيروزي يا شکست شما در انتخابات به معناي پيروزي يا شکست اصولگرايي نيست. از اين رو اکنون دولت و حاميان آن يک جريان مستقل از اصولگرايي و اصلاح طلبي هستند اما متاسفانه در بين مردم جا افتاده است که اين دولت يک دولت اصولگراست."وی افزود : " بايد قبول کنيم که اين گروه يک جريان سومي با اصول و عقايد خاص خود هستند. لذا مي بينيد برخي اقدامات آنها با اصولگرايي و برخي ديگر با اصلاح طلبي به معني رايج اين دو سازگار است اگرچه ما هم يک مرز واقعي بين اصولگرايي و اصلاح طلبي قائل نيستيم چرا که معتقديم هر اصولگرايي اصلاح طلب است و اصلاح طلبي تعبير ديگري از امر به معروف و نهي از منکر است و يکي از اصول اصولگرايي است و هر اصلاح طلبي چون اصلاح خود را بر اساس اصولي انجام مي دهد، پس اصولگرا هم هست. اما براساس دسته بندي هاي سياسي رايج، احمدي نژاد و دوستانش يک جريان سوم را تشکيل مي دهند."مطهری در ادامه در پاسخ به این سوال که هسته اصلی تغذیه فکری دولت نهم و دهم را در چه کسی یا کسانی می بیند ، گفت : " از نظر فکري وابسته به مشايي هستند و روي مساله مهدويت و پيوند انقلاب اسلامي با مهدويت تاکيد زيادي دارند. همچنين نوعي احساس خودکفايي در شناخت اسلام و آرمان هاي اسلامي دارند که البته همين مي تواند نقطه انحراف و سقوط آنها باشد چون متکي به يک اسلام شناس نيستند و مشايي هم در حدي نيست که بتواند ايدئولوگ يک جريان فکري و اجتماعي باشد. البته از سوابق ايشان اطلاعات کافي ندارم. "وی افزود : " از نظر فرهنگي نيز اين جريان، باز فکر مي کند و ليبرال است. لذا نسبت به مسائلي مانند نظارت بر پوشش اسلامي جامعه و نظارت بر فيلم هاي سينمايي و مميزي کتاب و مبارزه با رواج کلمات لاتين در جامعه حساسيت لازم را ندارد."
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 297]