واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
حميد رسايي نماينده مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي در سايت اينترنتي خود از علي مطهري انتقاد کرد. مطلب انتقادي رسايي از مطهري که با عنوان "آقاي مطهري ! امان از بي بصيرتي منتشر شده ، به اين شرح است: نامه نگاري ها و مواضع همکار محترممان آقاي مطهري خطاب به آقاي شريعتمداري به ناچار همکار ديگرش مثل من را وادار کرد تا علي رغم ميل باطني ام در اين باره بنويسم . بويژه که قضاوت هاي آقاي مطهري را واقعا ناپخته مي دانم و البته آن را با توجه به جو غالب در اطراف ايشان کاملا بديهي مي بينم. آقاي مطهري شايد به ياد نداشته باشند اما بسياري از نيروهاي انقلاب که در دوره غربت حاکميت اصلاح طلبان با قلمشان مي جنگيدند ، به ياد دارند که اگر علي مطهري را کسي مي شناسد حتي به دليل نسبت فاميلي با پدر بزرگوارشان نيست ! علي مطهري آن روز از گوشه موسسه صدرا و تدريس دانشگاه در ميدان سياست شناخته شد که يادداشت ها و مقالات دلسوزانه اش در نقد جريان سکولاري اصلاحات در صفحه 14 روزنامه کيهان به چاپ رسيد. همان ايام که تجديد نظرطلبان اصلاح طلب با تيشه قلم خود به جان ريشه انقلاب افتاده بودند . براي قضاوت راحت تر کافي است مقايسه کنيم که تاکنون چند مقاله به قلم آقاي مطهري در دفاع از مباني انقلاب و رهبري در روزنامه هاي زنجيره اي که امروز مورد ستايش ايشان است ، به چاپ رسيده و چند مقاله به قلم ديگران عليه مباني اعتقادي و سياسي مرحوم استاد شهيد مطهري؟ سوگمندانه اعتراف مي کنم که آنها علي مطهري را بهتر از ما شناختند و پي بردند که حريت موجود در ايشان با عدم بصيرت و تحليل همراه شده - دقيقا بر خلاف استاد شهيد و پدر بزرگوارشان - و به روشني دانستند که همين موضوع در آينده اي نه چندان دور از او توپخانه اي براي زدن نيروهاي ولايي خواهد ساخت و از همين جا بود که علي مطهري خيلي زود تبديل شد به مأمني براي اينکه ظالمان روزگار به منظور تظلم خواهي به او پناه ببرند! کم کم همان ها احساس کردند که از زبان علي مطهري بهتر مي توانند نظام اسلامي را بتکانند و نهادهايي مانند شوراي نگهبان و رسانه هايي مانند کيهان را هدف بگيرند . به همين دليل سرمايه گذاري کردند و نتيجه هم گرفتند. الان هم در مجلس با عنايت به اين دو خصلت، مدت هاست که هر وقت نمايندگان همسو با جريان برانداز وقتي مي خواهند تيري به سوي دولت و ديگر مدافعان ولايت شليک کند، بايد آنها را در کنار آقاي مطهري و چند نماينده ديگر بيابيم و منتظر باشيم که آن را از زبان اين دومستان بشنويم . نمي دانم تا به حال برادري مانند علي مطهري به عقب برگشته تا ببيند چه کساني برايش کف مي زنند؟ چه کساني با آب و تاب از او به عنوان فرزند شهيد مطهري ياد مي کنند تا نظام را نشانه بگيرند؟ تا به حال از اين دولا و راست شدن هاي يک جريان سياسي و روزنامه هاي همسو با آنان به شک و شبهه افتاده يا نه ؟! راستي آقاي مطهري تاکنون با خود فکر کرده که چرا اصلاح طلبان آمريکايي، راديوهاي خارجي و سايت ها و رسانه هاي همسو با آنان که روزگاري با قلم ايشان بمباران مي شدند، براي مصاحبه با فرزند شهيد مطهري و درج يادداشت هاي او سر و دست مي شکنند؟ چه چيزي در اين برادر يافته اند که حاضر نيستند آن را رها کنند؟ حضرت امام و رهبري معظم انقلاب بر اساس آيات قرآن و سيره اهل بيت ؛ ملاکي را در برابر ما قرار داده اند که هر وقت ديديد راديوهاي خارجي و رسانه هاي داخلي همسو با آنان از شما تعريف مي کنند در خودتان شک کنيد . اکنون سئوال اين است که آيا راديوهاي بيگانه و اصلاح طلبان مورد حمايت آمريکا که روزگاري علي مطهري بند بندشان را به نقد مي کشيد، تغيير کرده اند يا ايشان ؟ آنها که تغيير نکرده اند ، حتي پيشرفت هم کرده اند و به براندازي نرم و سخت روآوردند ، پس علت حمايت آنها از قلم مثل علي مطهري چيست ؟ حتما اين دوستان در مواضع خود چرخشي داشته اند که اين طور مورد طمع قرار گرفته اند ؟ هنوز چند هفته از سخنان رهبري معظم انقلاب نگذشته که فرمودند : اگر بصيرت نداشته باشيد، دوست و دشمن را نشناسيد، يک وقت مي بينيد آتش توپخانه تبليغات و گفت و شنود و عمل شما به طرف دوستان است نه دشمنان! متاسفانه دوستاني مانند آقاي مطهري را بايد يکي از مصاديق اين جمله رهبري برشمرد ، وقتي آيت الله جنتي را با کروبي اشتباه مي گيرد و روزنامه کيهان را با اعتماد ملي ، چه مي توان گفت و نوشت ؟! اين يادداشت هرگز به معناي مطلق نگاشتن و بي عيب و نقص پنداشتن برادري مانند حسين شريعتمداري نيست و اي کاش برادرمان علي مطهري هر چه مي خواست در نقد کيهان و شريعتمداري مي نوشت؛ اما اين گونه به مدح روزنامه اي مانند اعتماد ملي و مدير مسئولش نمي پرداخت که آبرويي براي خط امام و يار امام و نماينده امام و روحانيت نگذاشت. خدا کند که امثال رسايي و مطهري بعد از آزموده شدن در هزاران ميدان امتحانات سخت که امثال شريعتمداري در آن سربلند آزموده شده اند، بتوانند مانند امروز شريعتمداري ها در برابر جريان نفاق چون کوه بايستند و جنگ رواني دشمن او را مرعوب نکند. بد نيست به خاطره اي از خودم و روزنامه کيهان که آقاي مطهري چنين بي انصافانه آن را توصيف کرده، اشاره کنم . شايد براي برخي از دوستان منتقدان مانند آقاي مطهري و مخالفان رسانه اي و سياسي آقاي شريعتمداري باورش سخت باشد، اما يقين دارم هيچ کدام آنها چنين نيستند و نمي توانند باشند. ابتداي فعاليت مجلس هشتم بود که آقاي شريعتمداري يک روز بعد از راي اعتماد مجلس به وزير کشور (علي کردان) با استناد به نقل قولي از رييس جمهور، يادداشتي انتقادي با نتيجه اي تند نسبت به احمدي نژاد نوشت و در آن از مجلس خواست تا در خصوص بطلان راي روز گذشته خود تامل کند. اين يادداشت مانند بسياري از يادداشت هاي تاثيرگذار ديگر ايشان سر و صدايي بپا کرد. من از آنجا که اشکال آقاي شريعتمداري را وارد نمي دانستم پس از اينکه در بحث با ايشان نتوانستم او را قانع کنم ، طي يادداشتي سرمقاله ايشان را به نقد کشيدم . نکته جالب توجه اين بود که اين نقد تند و تيز سرمقاله آقاي شريعتمداري را در يکي از اتاق هاي روزنامه کيهان نوشتم و از همان جا و با استفاده از امکانات کيهان براي حدود 10 سايت و خبرگزاري نيز ارسال کردم. همان روز به بسياري از دوستانم گفتم که اصولگرايي يعني حاج حسين شريعتمداري و بدون تعارف چه اندکند ... . به حق بايد مثل شريعتمداري را مالک اشتر علي در جبهه رسانه اي امروز دانست که بارها شمشيرش به خيمه معاويه هاي زمان رسيد و فقط صداي علي او را بازداشت تا شمشيرش را فرود نياورد و کار را تمام کند. از حق نگذريم امثال شريعتمداري به گردن اصولگرايي حق دارند حتي قبل از ظهور پديده اي به نام احمدي نژاد که در جاي خود مالک اشتر ديگري است. آقاي مطهري عزيز! من و شما که خود را به جريان اصولگرايي وصل کرده ايم تا در عرصه شبهه ناک سياسي اين ايام عاقبت به خير بمانيم و به ديگران هم کمک کنيم ؛ به مثل شريعتمداري ها بدهکاريم نه مثل ... ." /2759/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 161]