واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: شوراى معارضه با قرآن
هشام بن حكم ، شاگرد ممتاز مكتب جعفرى علیه السّلام مى گوید: چهار تن از بزرگان و اُدْباى دَهْریه (مادّى گرایان ) بنامهاى عبدالكریم ابن ابى العوجا، عبدالملك دیصانى ، عبدالله بن مقفّع و عبدالملك بصرى ، در مسجد الحرام جلسه تشكیل داده و درباره حج ، گفتگو مى كردند و همچنین راجع به نفوذ اسلام در جوامع مختلف و توجه روزافزون مسلمانان به احكام و دستورات مذهبى و متحمل شدن آنان رنجها و مشقاتى را كه در این راه بر آنان مى رسد، سخنانى مطرح كرده و در مورد چگونگى مبارزه با اسلام ، مطالبى مى گفتند.پس از بیان نقطه نظرات خویش ، به این نتیجه رسیدند كه باید اساس دین اسلام را از بین برد و آن قرآن است در همانجا قرآن را بین خود، به چهار بخش تقسیم كردند؛ تا هر كدام با فرصت كامل آنرا مطالعه نموده و ایرادهائى ادبى و علمى آشكارى بر آن گرفته و در جلسه بعدى ، -یعنى موسم حج سال آینده - در همان جا گرد هم آمده و ایرادات خود را بین مسلمانان نشر دهند و بدینگونه قرآن را نقض كرده و دین اسلام را از پایه نابود كنند.بعد از این قرارداد از همدیگر جدا شده و رفتند. چون سال بعد در ایّام حج اجتماع نمودند و از یكدیگر از موضوع قرار داد سال گذشته پرسیدند. اول ابن ابى العوجاء، معذرت خواهى كرده و گفت : من قرآن را مطالعه كردم ، چون به این آیه رسیدم : (لَوْ كانَ فیهِما آلِهَةٌ اِلا اللّهُ لَفَسَدَتا.)(1):(اگر در آسمان و زمین جز “اللّه “ خدایان دیگرى بود، فاسد مى شدند و نظام جهان به هم مى خورد.)مطالعه این آیه مرا به وحشت انداخت و بلاغت آن ، از تعرض به آیات دیگر مرا بازداشت . بعد از او عبدالملك دیصانى ، با اعتذار گفت : من ضمن مطالعه ، وقتى به این آیه رسیدم : (یا اَیُّهَا النّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ، اِنَّ الَّذینَ تَدْعُونَ مِنْ دُوْنِ اللّهِ، لَنْ یَخْلُقُوا ذُباباً وَ لَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ، وَ اِنْ یَسْلُبُهُمُ الذُّبابُ شَیْئاً، لایَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ، ضَعُفَ الطّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ.)(2):(اى مردم ! مثلى زده شده است . به آن گوش فرار دهید: كسانى را كه ، غیر از خدا مى خوانید، هرگز نمى توانند مگسى بیافرینند، هر چند براى این كار دست به دست هم دهند؛ و هرگاه مگس چیزى از آنها برباید، نمى توانند آنرا باز پس گیرند. هم این طلب كننده گان ناتوانند و هم آن مطلوبان .) دقت در معنى و لفظ این آیه مرا حیران ساخت و از كارى كه در نظر داشتم منصرف شدم !سپس عبدالملك بصرى گفت : بلاغت این آیه سوره یوسف : (فَلَمّا اسْتَیْئَسُوا مِنْهُ خَلَصُوا نَجیّاً.)(3):(هنگامى كه برادران ، از بازگرداندن او [بنیامین ] ماءیوس شدند، به كنارى رفته ، با خود خلوت نمودند.) مرا مبهوت ساخت و من از ادامه كار منصرف شدم !و در آخر، عبدالله بن مقفع اظهار داشت : آیه سوره هود، درباره چگونگى طوفان نوح كه آغاز و پایان آن داستان مفصل را، در یك آیه ، گنجانده است ؛ آنچنان مرا تكان داد كه قدرت اندیشه در آیات دیگر، برایم نماند:(وَ قیلَ یا اَرْضُ اَبْلَعى مَاءَكِ وَ یا سَماءُ اَقْلِعى وَ غیضَ الْماءُ وَ قُضِىَ الاَْمْرُ وَاسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِىِّ وَ قیلَ بُعْداً لِلْقَوْمِ الظّالِمینَ.)(4):(گفته شد: اى زمین ، آبت را فرو بر! و اى آسمان ، خوددارى كن ! و آب فرو نشست و كار پایان یافت و كشتى بر دامنه كوه جودى ، پهلو گرفت ؛ و در این هنگام ، گفته شد: دور باد قوم ستمگر از رحمت خداوند! )هشام مى گوید: در این موقع كه آن چهار نفر حیران و سراسیمه به یكدیگر مى نگریستند! حضرت صادق علیه السّلام -كه آنسال به حج آمده بود- بر آنها گذشتند، گوئى آن حضرت ، مى دانستند كه اینها، به چه كارى آمده اند و چه مى اندیشند. براى همین ، این آیه شریفه را تلاوت فرمود: (قُلْ لَئِنْ اجْتَمَعَتِ الاِنْسُ وَالْجِنُّ عَلى اَنْ یَاءْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لایَاءْتُوْنَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ كانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهیراً.)(5):(اى پیامبر! به آنان بگو: اگر همه انس و جن گرد هم آیند كه مانند این قرآن بیاورند، نظیر آن را نخواهند آورد، هر چند بعضى از آنها پشتیبان بعض دیگر باشند.(6)______________1- انبیا / 22.2- حج / 73.3- یوسف / 79.4- هود / 44.5- اسراء / 88.6- نكته هاى برگزیده ، 207.منبع: جلوه هائى از نور قرآن در قصه ها و مناظره ها و نكته ها، عبدالكریم پاك نیاتنظیم برای تبیان: گروه دین و اندیشه_شکوری
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 199]