تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):دعاى شخص روزه‏دار هنگام افطار مستجاب مى‏شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798447630




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

عشق در آيينه عرفان امام خميني (ره)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
 عشق در آيينه عرفان امام خميني (ره)
عشق در آيينه عرفان امام خميني (ره) نويسنده:امیر علی حسنلومنبع:روزنامه قدس ويكي از ابعاد شخصيت مهم امام(ره) و از انديشه هاي تابناك و برجسته اش، انديشه عرفاني اوست كه يقيناً درمديريت و رهبري آن حضرت تأثير شاياني داشته، اين انديشه درخشان و نوراني ريشه در شناخت عميق او ازخداوند متعال داشت. اطاعت مطلق در برابر خداوند متعال آن حضرت را به جايي از بندگي ترقي داده بود كه گروه عظيم انسانها را با اخلاص به اطاعت و ارادت به خود و عشق به آن وجود الهي وادار مي نمود، كه با بياني ساده در حد فهم مردم، شوق و عشق را در دل جوانان پاك و غيور اين مرز و بوم زنده مي نمود و آنها را براي دفاع از كيان ايران و انقلاب اسلامي بسيج مي نمود، بدون ترديد اطاعت از مقام ولايت و مرجعيت از يك ارتباط عميق معنوي و عاطفي نشأت مي گرفت كه بين مردم و امام برقرار بود و همين ارتباط عميق معنوي بود كه توده ميليوني ملت ايران را در برابر ظلم و استبداد دوران استبداد بسيج نمود و انقلاب اسلامي را به ثمر نشاند، همه اين ثمرات حاصل معنويت و عرفان حضرت امام(ره) بود كه دلها را شيفته خود مي كرد، چنان كه در سخنراني هاي ساده ولي برخاسته از جايگاه بلند معنوي و دل وابسته او به خداوند، چشم عاشقانش پر از اشك مي شود، مردم ايران و جوانان عاشق حضرت امام هستند و اين عشق الهي و لايتناهي است كه حكايت از عشق لبريز امام به خداوند متعال دارد، بسان عشق ياران امام حسين(ع) به آن حضرت كه صحنه ساز روز عاشورا، (بزرگترين حادثه تاريخ) شدند. انقلاب اسلامي ايران و حكايت رهبري آن عطف به نهضت امام حسين(ع) است، و امام خميني (ره) چونان امام حسين(ع) عاشقان وارسته از تعلقات دنيا را با خود به ديدار معبود و معشوق ازلي كه منتها و غايت كمال است هدايت نمود. چنان كه فرمود: «از شهداء كه نمي شود چيزي گفت، شهداء شمع محفل دوستانند، شهداء در قهقهه هاي مستانه شان و در شادي وصولشان «عند ربهم يرزقون»اند و از نفوس مطمئنه اي هستند كه مورد خطاب «فادخلي في عبادي و ادخلي جنتي» پروردگارند، اينجا صحبت عشق است و عشق و قلم در ترسيمش بر خود مي شكافد».(1)چون قلم اندر نوشتن مي شتافتچون به عشق آمد قلم بر خود شكافت(2)در انديشه عرفاني امام(ره) و ابعاد مختلف عرفان اسلامي «محبت و عشق» جايگاه رفيعي دارد. لذا در اين مقاله كوشش بر اين است تا شعاعي از انديشه عرفاني حضرت امام(ره) ضمن مقايسه با برخي عرفاي نامي ديگر مورد بررسي قرار گيرد.الف- تعريف عشق:براي عشق تعاريف و معاني مختلف گفته شد. علاقه مفرط به چيزي، دوست داشتن چيزي بيش از حد معمول «حب الشي اعمي و اصم» و...ب - دفاع امام از حريم عشق:امام(ره) علاوه بر اين كه در آثار خود از محبت و عشق الهي سخن گفته است و اهل علم را از قضاوت ناصحيح درباره عشق و محبت الهي كه آن را رمي به فساد مينمايند نهي مي كند: « و از امور مهمه اي كه تنبه به آن لازم است و اخوان مؤمنين خصوصاً اهل علم كثرا... امثالهم بايد در نظر داشته باشند آن است كه اگر كلامي از بعض علماء نفس و اهل معرفت ديدند يا شنيدند... بدون حجت شرعيه رمي به فساد و بطلان نكنند... و گمان نكنند هر كس اسم از مراتب نفس و مقامات اولياء و عرفا و تجليات حق و عشق و محبت و امثال اينها كه در اصطلاحات اهل معرفت رايج است برد، صوفي است يا مروج دعاوي صوفيه است يا بافنده از پيش خود است و بر طبق آن برهاني عقلي يا حجتي شرعي ندارد. به جان دوست قسم كه كلمات نوع آنها شرح بيانات قرآن و حديث است...» (3) بدين ترتيب حضرت امام موضوع عشق و محبت الهي را مثل ساير حكماء و فلاسفه كاملاً شرعي و مبناي آن را قرآن و حديث و ائمه مي داند.«... آيا غير از فناي ذاتي و ترك خودي و خوديت و انيت و انانيت كه در لسان اهل معرفت است به چيز ديگري قابل حمل است؟ آيا مناجات شعبانيه را كه از حضرت امير و اولاد معصومين او (ع) وارد شده و مكرر خواندي... الهي هب لي كمال الانقطاع اليك... آيا حقيقت و لاحظته فصعق لجلالك غير از آن صعق در لسان اولياست...»(4) امام خميني (ره) علما را از متهم نمودن بزرگان به تصوف بر حذر مي دارد و خودش علاوه بر آثار منثور در آثار منظوم و عرفاني خود از اصطلاحات مجازي عرفا بهره مي جويد:طور سينا را بگو ايام صعق آخر رسيدموسي حق، در پي فرعون باطل آمدهاي موسي صعق ديده در عشقاز جلوه طور لامكاني(5)حضرت امام در تبيين حال جذبه روحي و فناي كلي به حالات عاشق دلباخته تمثل مي جويد: «مثل جذبه روحي... مثل حال عاشق مجذوب و حركات عاشقانه اوست كه عاشق نبايد در عشق بازي مقدمات ترتيب دهد و نتيجه بگيرد، بلكه خود حقيقت عشق، آتشي است كه از قلب عاشق طلوع مي كند و جذبه آن به سر و علن و باطن و ظاهرش سرايت مي كند و همان تجليات حبي در سر قلب به صورت عشقبازي در ظاهر درمي آيد؛ از كوزه برون همان تراود كه در اوست. همين طور مجذوب مقام احديت و عاشق جمال صمديت تجليات باطنيه محبوب و تجليات حبيه حبيب كه در ملك ظاهرش بروز كند و در مملكت شهادتش صورت يابد. همين نقشه نماز را تشكيل دهد. و اگر غير از اين اوضاع و احوال كه براي حضرت ختمي صلوات ا... عليه و آله در اين مكاشفه روحانيه و معاشقه حبيبانه دست داد حال ديگري دست دهد...» (6)امام عشق را نه تنها مشروع، بلكه فطري مي داند: «... اعلم ان ا... تعالي... فطرالنفوس... علي فطره ا... الي العشق بالكمال المطلق... و بالجمله الانسان بفطرته عاشق الكمال المطلق و بتبع هذه الفطره... فطره اخري... فالانسان عاشق جمال ا... و يحن اليه تعالي... فطرالناس علي هاتين الفطرتين الفطره الاصليه. هي فطره العشق بالنكال المطلق و الفطره الشيعة...»(7)امام خميني (ره) معتقد است كه انسان به صورت فطري عاشق كمال است و گريزان از نقصان و كمبود، لذا هميشه خود را به سوي كمال مي كشاند تا از نقصان رهايي يابد. فطرت اصلي انسان عبارت است از عشق به كمال مطلق و فطرت تبعي، عبارت است از فطرت انزجار و تنفر از نقص باشد كه آدمي اين دو فطرت را براق سير و رفرف معراج خود سازد و با اين دو بال به آشيانه اصلي اش، كه آستان حضرت دوست و درگاه اوست پرواز كند.(8) «باعتبار ايجاد العشق الطبيعي في كل موجود و ايكاله عليه السير الي كماله و التدرج الي مقامه في النشأة الدنيا و له و...» وجود عشق در تمام موجودات بالاخص در انسان در نظر همه عرفا و فلاسفه امري اتفاقي است، لذا نمي توان آن را منكر شد.مهر كوي تو در آميخته در خلقت ماعشق روي تو سرشته است به آب و گل من(9)ج- مراحل و شرايط عشق حقيقي:عشق نيز مثل ساير امور و ترقيات مادي و معنوي، داراي قله و اوج است كه براي رسيدن به آن بايد مراحلي را طي نمود. مراحلي كه براي عشق در نظر گرفته شده همان مراحل سيرو سلوك است، به بيان شرع و غير از آن نيست مراقبت از اعمال و فرايض و ترك كامل و عملي محرمات، با برنامه دقيق است.ج- 1- پرهيز از شهرت و كبر و ستيز با نفس و ريا:در اين مسير بايد ابتدا با، بت نفس به مبارزه برخاست و آن را خوار و ذليل نمود و مباني تزوير و رياكاري و خودنمايي را از دل زدود، اين معاني در كلمات حضرت امام با استعاره هاي زيبايي متجلي مي شود و گاهي از آنها به بت و خرقه ريا و سجاده و مدرسه و غيره... ياد مي نمايد:بر در ميكده از روي نياز آمده امپيش اصحاب طريقت به نماز آمده امصوفي و خرقه خود، زاهد و سجاده خويشمن سوي دير مغان نغمه نواز آمده اماز همه قيد بريده ز همه دانه رهاتا مگر بسته دام بت يكدانه شويمجامه زهد و ريا كندم و بر تن كردمخرقه پير خراباتي و هشيار شدمكوركورانه به ميخانه مرو اي هشيارخانه عشق بود جامه تزوير برآربگذاريد كه از ميكده يادي بكنيممن كه با ياد بت ميكده بيدار شدم(10)در اين اصطلاحات استعاري كه روش تمام عرفا در تغزل اين استعمال رايج است كه تمام قيود و مظاهر انواع رذايل با تمسك به ميخانه و مستي و بتكده و خرابات و خرقه از عارف زدوده شود و زبان فني و خاص اهل ذوق و عرفان اين است كه همه آنها در تحت كنايه و استعاره سخن مي گويند فلذا گفته شده «الكنايه ابلغ من التصريح» بلاغت اقتضا مي كند تا اهل فن براي ابلاغ پيام و رموز و اسرار الهيه براي خواص كه اهل بلاغت هستند، اين گونه بيان شود چون گفته شده:كسي كه سالك طريق درياي عشق و محبت الهي است، بايد قيود منيت را از خود پاك نمايد و از هر قيدي آزاد باشد و از بندگي هر ربي و مولايي رها شود تا به تمام معنا بندگي خداوند يكتا در او صادق باشد و از ريا و شرك خفي و جلي مبري باشد.اگر دل بسته اي بر عشق جانان جاي خالي كنكه اين ميخانه هرگز نيست جز مأواي بيدلهاتا اسير رنگ و بويي، بوي دلبر نشنويهر كه اين اغلال در جانش بود آماده نيستعاشق نشدي اگر كه نامي داريديوانه نه اي اگر پيامي داري(11)داشتن نام و قدرت ظاهري كه براي بندگان خدا سودي نبخشد، مانع سير و سلوك شناخته شده كه بايد پرهيز شود و شهرت كاذب و از موانع راه است.سر دادن در راه دوست رسمي است عاشقانه كه سرور و سالار آزادگان جهان حسين بن علي آن را به شاگردان مكتبش آموخت. در راه دوست بايد از تمام تعلقات و زيباييهاي مادي از خانه و كاشانه و از عيال و مال و فرزند كه قرآن آنها را محبوب مذموم مي شمارد، گذشت.عاشقان روي او را خانه و كاشانه نيستمرغ بال و پر شكسته فكر باغ و لانه نيست(12)ريختن حس خودكامگي و غرور و بزرگي ظاهر اولين گام حركت به سوي بندگي است. اين مرحله در عشق، مرحله آغازين است چاكري حق با اين مرحله حاصل مي شود.ج- 2- كتمان و عفت در عشق:شيخ الرئيس و خواجه طوسي در نمط نهم (مقامات العارفين) يكي از شرايط رسيدن به كمال را عشق عفيف دانسته اند- يعني عفت را در عشق و ترقي به كمالات دخيل دانسته اند(13) در روايات اسلامي نيز به اين موضوع اشاره شده است كه عرفا به اقتباس از روايات اين مباحث را طرح نموده اند:«من عشق فعف ثم مات شهيداً» و «من عشق و كتم و عف فمات و هو شهيد» و «من عشق و كتم و عف و صبر غفرا... له و ادخله الجنه» و «ما المجاهد الشهيد في سبيل ا... باعظم اجراً ممن قدر فعف».عفاف در عشق ورزي از مقدمات و اسباب پيشرفت و ترقي است. اگر عفاف را در اين احاديث مخصوص عشق مجازي بدانيم، پله اي خواهد بود براي ترقي و راهيابي به عشق حقيقي الهي، كتمان و عفاف و صبر هر سه از شرايط عشق است و اگر اين شرايط در عشق حيواني و نفساني رعايت شود، صعود به قله عشق حقيقي آسان خواهد بود. مقام شهادت كه يكي از عالي ترين مقامات معنوي است كه به عاشق عفيف و كتوم و صبور اعطا مي شود. كتمان و پوشيده داشتن سر عشق و اندوه آن نيز از توجه عرفا و فلاسفه به دور نبوده است.امام در كتمان عشق چنين فرموده: غم عشق تو به جان است و نگويم به كسيكه در اين باديه غمزه غمخواري نيستراز دل را نتوانم به كسي بگشايمكه در اين دير مغان راز نگهداري نيستسر عشق است كه جز دوست نداند ديگرمي نگنجد غم هجران وي اندر گفتارراز بيهوشي و مستي و خراباتي عشقنتوان گفت كه از راهبران بي خبريمآنچه در مدت هجر تو كشيدم هيهاتدر يكي نامه محال است كه تحرير كنمج- 3- حجابهاي راه عشق:منظور بريدن از حجابها اين است كه وقتي عارف بين دو راه واقع شد، مثل قيام در راه حق و سكوت يا اشتغال به امور دنيا كدام ارجح است، امام همه قيود را رها كرد و در برابر طاغوت ايستاد از اين روي همه را حجاب مي شمارد.در بر دل شدگان علم حجاب است حجاباز حجاب آن كه برون رفت به حق جاهل بوداز در مدرسه و دير و خرابات شدمتا شوم بر در ميعاد گهش حلقه بگوشاز قيل و قال مدرسه ام حاصلي نشدجز حرف دلخراش، پس از آن همه خروشطاق و رواق مدرسه و قال و قيل علمدر راه جام و ساقي مه رو نهاده ايم(14)د- مقامات عشق در نگرش امام:وقتي انسان در مقام كمال قرار گرفت، مرحله شهود به او دست مي دهد و به تسبيح عاشقانه تمام كائنات واقف مي شود «و چون سالك را اين مشاهده دست دهد و خود را به سراسر اجزاي وجوديه خود، از قواي ملكيه تا سراير غيبيه و جميع سلسله وجود را عاشق و طالب حق بيند و اظهار اين تعشق و محبت را نمايد از حق استعانت وصول طلبد...»د- 1- فناپذيري:تمام عرفا براي عشق ورزي در طريق حق شرايط سختي را تبيين نموده و به آن عمل كرده اند و اين طريق را براي هر كس قابل طي نمودن ندانسته اند، چنان كه در آثار حضرت امام اين حقيقت به وضوح ديده مي شود و براي هر سالك موانع فراواني در اين راه وجود دارد و پرده و حجابهاي سنگيني و ضخيمي در مسير كمال او نهاده شده است و تا فناي از خويش و رهايي از تمام قيود حاصل نشود، راه ترقي به كمال مسدود خواهد بود:عاشق از شوق به درياي فنا غوطه ور استبي خبر آنكه به ظلمتكده ساحل بودد- 2- رسيدن به شهود:امام(ره) مقام و مرتبه شهود را پس از مرحله عشق به خداوند مي داند: «و پس از رياضات و مجاهدات و دوام تذكر و عشق به حضور و خلوت و تضرع و انقطاع تام، سالك از مرتبه اطمينان و عرفان به مرتبه شهود و عيان رسد و حق به تجلي فعلي مناسب با قلبش به سر قلب او تجلي كند، پس قلب لذت حضور را دريابد و عشق به حق به هم رساند و لذت فيض حضور...». (15)سريان عشق در هستي از منظر امام:اكثر فلاسفه و عرفا عشق را در تمام هستي جاري و ساري مي دانند و به مراتب آن نيز معتقدند.امام خميني رضوان ا... عليه همچون فلاسفه و عرفاي بزرگ اسلامي و علمايي كه صاحب نظر در عرفان بوده اند، نه تنها معتقد به حالت عاشقانه در عارف و سالك است، بلكه سريان عشق را در تمام هستي و موجودات مي پذيرد:«ديده اي نيست نبيند رخ زيباي تو رانيست گوشي كه همي نشنود آواي تو راهمه جا منزل عشق است كه يارم همه جاستكوردل آن كه نيابد به جهان جاي تو را(16)جلوه حسن تو كجا كه نيستجذبه عشق تو كراست كه نيستعالم عشق است هر جا بنگري از پست و بالاسايه عشقم كه خود پيدا و پنهاني ندارمگزاف نيست، اگر بگوييم عرفاي بزرگي چون امام با مكاشفات دروني اين عشقها را احساس و درك مي نمودند؛ واقعيتي است غيرقابل انكار كه موجودات ديگر هم عاشق انسانهاي كامل هستند و معروف است كه: «استن حنانه در حجر رسول(ص) ناله مي زد همچو ارباب عقول...»بنابراين امام خميني (ره) نيز تمام ذرات هستي را برخوردار از عشق به خداوند متعال مي داند:ذره اي نيست به عالم كه در آن عشقي نيستبارك ا... كه كران تا به كران حاكم اوستمن چه گويم كه جهان نيست به جز پرتو عشقذوالجلالي است كه بر دهر و زمان حاكم اوستسرگشته و حيران همه در عشق تو غرقنددل سوخته هر ناحيه بي تاب و توانند1- تجلي حق از عشق در ديدگاه امام:حضرت امام خميني (ره) در تبيين حديث كنت كنزاً مخفياً فاحببت ان... معتقد است كه خداوند متعال فاعل بالحب و العشق است. همين عشق به ذات است كه پيامدش نقشه اين جهان است و جهان خلقت، بيانگر كمالات است كه در ذات است. اين عقيده را چنان كه بيان شد عرفا و حكماي سلف نيز ابراز نموده اند.امام نيز اين گونه مي فرمايد: پس همان گونه كه علم حضرت حق به ذات خودش علم به ماسواي ذات است، در مرتبه ذات چون كه (بسيط الحقيقه كل الاشياء) و در مرآت تفصيل علت علم به ماسوا همان علم به ذات است، حب به ذاتش نيز چنين است.(17)و اراده اي كه از حق تعالي به اشياء تعلق مي گيرد و البته به گونه اي كه منزه از رنگ تغير و زوال است و مانند اراده ما نيست كه متغير و حادث و زودگذر باشد. تعلق آن اراده حق تعالي به اشياء به خاطر آن است كه ذاتش محبوب اوست و عشق به ذات خود دارد و ذات خود را مي پسندد نه آن كه اشياء به طور مستقل محبوب او باشند و به اين معناي بلند عرفاني اشاره فرمود در حديث معروف قدسي كه: (من گنجي بودم پنهان پس دوست داشتم كه شناخته شوم، پس خلق را آفريدم تا شناخته شوم) پس علت خلقت عالم حب ظهور و معروفيت ذات است و حب خود ذات. بنابراين امام(ره) نيز مبداء عشق را ذات حق مي داند و مبداء خلقت و اساس آن را عشق، از اين روست كه سعدي عليه الرحمه گفته:عاشقم بر همه عالم كه همه عالم از اوست... و حضرت امام (قدس سره) مي فرمايد:عشق اگر بال گشايد به جهان حاكم اوستمن چه گويم كه جهان نيست بجز پرتو عشقوه چه افراشته شد در دو جهان پرچم عشقآدم و جن و ملك مانده به پيچ و خم عشقامام(ره) نيز جهان هستي را پديده اي مي داند كه اصل آن بر پايه اي زيبا چون عشق نهاده شده. كتاب سرالصلاة حضرت امام(ره) در حقيقت شرح معاشقه انسان مؤمن با پروردگار است و كشف رموز عشق الهي است كه در نماز نهفته است، معرفت به ابعاد و اسرار اين رموز و دقت در حالات نماز عرفاي بزرگي مانند امام خميني (ره) پرده از اين حقيقت مي گشايد كه حقيقتاً در حال نماز مقام وصول به آنها دست مي داده است كه فهم اين حديث شريف را آسان مي نمايد «الصلاة معراج المؤمن» بر اين اساس است كه انسانهاي مؤمن حالاتي دارند كه منتظر وقت عبادات هستند و در آن حال مسرتي به آنها دست مي دهد كه با هيچ چيز عوض نمي كنند و در اين مقام است كه فرموده اند: «افضل الناس من عشق العباده» (18) در اين حالت است كه در شأن انسان مؤمن چنين وصفي آمده است: «فاذا احببته كنت سمعه و بصره و لسانه...» (19) چون او را دوست بدارم تمام وجودش را فرا مي گيرم چشم و زبان و گوش او باشم، يعني وقتي تمام وجود انسان مؤمن محبوب حق مي شود، او تجلي حق است- اين حقيقت در قرآن شريف به كرات آمده است كه خداوند مؤمنان را دوست مي دارد. مصداق بارز و عيني اين انسانها، انسانهاي كاملند، چنان كه امام(ره) مي فرمايند: (انسان كامل مظهر و تجليگاه اسماي الهي است... و رحمانيت و رحيميت اظهار همان اعيان است از غيب هويت تا افق شهادت مطلقه؛ و ابداع فطرت عشق و محبت كمال مطلق است در خميره آنها كه بدان فطرت عشقيه سائقه و جذبه قهريه مالكيه كه ناصيه آنها را گرفته... پس با اين طريقه غايت آمال و نهايت حركات و منتهاي اشتياقات و مرجع موجودات و معشوق كائنات و محبوب عشاق و مطلوب مجذوبين ذات مقدس است؛ گر چه خود آنها محجوبند از اين مطلوب و خود را عابد و عاشق و طالب و مجذوب امور ديگري دانند...» (20)در تفسير و تبيين سر «اياك نعبد...» مي فرمايد: جوينده غير تو نيستيم از ادني مرتبه سفل ماده تا اعلي مرتبه غيب اعيان ثابته، حق طلب و حق جو هستيم و هر كس در هر مطلوبي طلب تو كند و با هر محبوبي عشق تو ورزد...، و به قول شيخ بهايي: هر در كه زنم صاحب آن خانه تويي توهر جا كه روم پرتو كاشانه تويي توبلبل به چمن زان گل رخسار، نشان ديدپروانه در آتش شد و اسرار عيان ديدعارف صفت روي تو در پير و جوان ديديعني همه جا عكس رخ يار توان ديدعاقل به قوانين خرد راه تو پويدديوانه برون از همه آيين تو جويد...امام با الهام از سالار شهيدان و ياران باوفايش كه در عشق ورزي به نقطه اوج رسيدند، توانست صداي آن عاشقان به خون طپيده را بار ديگر زنده نمايد و خود سرور شهيدان انقلاب اسلامي بود، اگر در كربلاي حسيني ياران حسين عاشق پيش مرگ او بودند، و در كربلاي ايران جوانان غيور ايران زمين عاشق و دلباخته خميني بودند و با يك ندا به او لبيك گفته و به لقاي يار شتافتند.تجسم عشق در زندگي امام:امام خميني (ره) در طول تاريخ اسلام و بعد از حكومت پيامبر(ص) و اميرالمؤمنين(ع) اولين عارف و فيلسوف و فقيهي است كه در ميدان عملي و نظري عشق و محبت الهي با الهام از مكتب عاشورا و سيره ائمه هدي(ع) بهترين جايگاه را براي عشق و محبت الهي به تصوير كشيد، او علاوه بر اين كه از حكما و فلاسفه صاحب انديشه قرن حاضر است، از عرفاي نامدار تاريخ اسلام و تشيع شمرده مي شود، اگر عرفا و حكماي اسلام عشق را در دفاتر و كتب خود تعريف و تمجيد نموده اند و يا در محراب عبادت و يا در خلوتگاه راز و نياز خود بدان پرداخته اند و بيش از اين حد و مرز فراتر نرفته و چندان تأثيرگذار نبوده اند، عاشق دوران ما فراتر از اين انديشه ها و عمل پيشرو است، هم در ميدان قال و هم در حال، عشق الهي از چونان عشق انبياي الهي است و رستاخيز است. عشقي فراگير و دگرگون كننده احوال جوامع بشري. اگر عرفاي بزرگ شيعه از قرآن درس عشق گرفته و از آن با زبان زيباي هنري نثر و نظم نوشته اند و در مرتبه اول دل خويش را شيداي حق و در مرتبه دوم خواننده را تحت تأثير قرار داده اند، درس عشق خميني(ره) فراخور تمام اصناف بود و از هر طبقه و صنفي در زمره عشاق او قرار داشته اند، درست مانند مولايش حسين كه در صفوف عشقبازي اش از پير فقيه تا جوان برومند شجاع و نوزاد شيرخوار و زنان وارسته و دلباخته حضور داشتند و در مصاف فداي جان خويش در راه محبوب، از همديگر سبقت مي گرفتند، در مكتب خميني با همين الگو، ولي با وسعتي به پهناي دنيا حاضر و عاشق بودند، آيا جانفشاني در راه دفاع از حريم وطن را مي توان بدون عشق تصور كرد؟ آيا بدون عشق انسان قادر است در برابر گلوله و آتش، جان خويش را قرار دهد، پيروان مكتب عشق خميني در احياي عشق و تحقق اين انديشه و در عينيت بخشيدن به آن در طول تاريخ بي نظير هستند.امام از آغاز حركت و انقلاب خويش تا برقراري حكومت اسلامي و در دوران رهبري بدون استثنا در همه احوال، خدا، خدا، گفت و از انبياي الهي سخن گفته و با شهامت كامل در برابر استكبار ايستادگي كرد، يكي از علايم عشق و مرتبه شهود، شجاعت در برابر مدعيان كبر و نخوت است و تا كسي در مرحله معرفت به اين مرتبه نرسيده، نمي تواند با اين همه عزت و اتكاي به قدرت الهي اين گونه در برابر طاغوت افشاگري نمايد.عشق در مرحله اي كه با فرد سروكار دارد بسيار محدودتر است، ولي از مرحله اي كه وجود انسان را فرا گرفت و لبريز شد و به اجتماع كشيده شد، جمعي را نيز عاشق خود نموده و همراه نمايد تا اين كه رستاخيزي براي عاشقان به وجود مي آورد، عاشق حق، خود عاشقاني دارد، چون جلوه حق مي شود، امام مصلحي بود، عاشق پيشه و در مرتبه عشق به خداوند متعال در حدي بود كه از هيچ قدرتي هراس و بيم نداشت. عاشقي با منطق و استدلال استوار كه نظيري كمتر داشته در قرون گذشته اسلام.عشقي كه امام از آن صحبت مي كرد و در آثارش جلوه گر است، عشق منفعلانه نيست كه در گوشه اي از دنيا يا معابد بتوان به آن رسيد، عشق امام، عشق اصلاحگر و متحولانه و پوياست، كه جامعه را رو به رشد و تعالي معنوي و مادي مي برد. از اين روي عرفان و عشق، مي تواند بهترين مؤلفه براي اصلاح اجتماعي باشد، تصوف و عرفان خانقاهي بدان جهت از اسلام بيگانه است كه اسلام از خمودي و قشري گري و انزوا و ذكر بي خاصيت، مبري و دين عمل و تلاش و تكاپوگري و حركت و رشد است.امام اين گونه عمل نمود كه عرفان و عشق را در جهان با اقتدار و انقلابي نشان داد، اسلام اصيل را با حركت خود احيا كرد و نشان داد كه عاشق و عارف و سالك و فقيه و فيلسوف بايد اصلاحگر و انقلابي و شجاع باشد، كه اين عين عرفان و مسلك اولياء و انبياي الهي و راه ائمه معصومين(ع) است. امام با اين حركت حجت را بر تمام اهل فرهنگ تمام كرد.پي نوشت ها:1- امام خميني (ره)/صحيفه نور/ ج 21/ص 322- مثنوي معنوي3- امام خميني (ره)/سرالصلاة/صص 38-94- همان/صص 178 - 2315- همان/صص 289 - 2466- سرالصلاة/ص 127- امام خميني (ره)/ طلب و اراده/ص 1528- همان/ص 1549- همان/ص 17410- برگرفته از مجموعه شعر عرفاني امام(ره) (محرم راز)11- همان12- همان13- ابن سينا/الاشارات/ج3/ صص 80-414- ديوان حافظ/ص 49615- سرالصلاة/ص 9116- ديوان اشعار امام/ص4217- طلب و اراده/ص 4118- كافي/ج219- سرالصلاة/ص 9020- همان/ص91
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 314]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن