واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: رضا خان در باغ شهید صدوقی
آيت الله صدوقي مي بيند كه اين مرد قلدر مي خواهد بزور وارد باغ شود ، لذا عمامه بر سر گذاشته و لباس روحانيت را به تن مي كند و در باغ با كمال ترشروئي و بهر قيمتي كه شده با كمال خفت و خواري پهلوي را از اطراف باغ دور ميكند در مقابل شاه جرياني كه مي خواهم نقل كنم از شخص خود ايشان نقل مي كنم ؛ متفقين پس از ورود به ايران رضاخان پهلوي قلدر ار از ايران بيرون كردند و او با ماشين خود از راه قم و اصفهان و يزد و كرمان و بندرعباس بموريس و سپس به ژوهانسبورگ برده شد وقتي كه ميان قم و اصفهان در رحمت آباد دليجان ماشين وي پنچر مي شود ، مي خواهد تا ماشين درست شود ، قدري در سايه درخت و جاي خنكي استراحت كرده در اطراف باغي بچشم مي خورد كه رضا عصا بدست بطرف باغ روانه مي شود او قريب سه ساعت در ميان آفتاب نشسته بوده تا ماشين با وسائل ابتدائي آنزمان درست شود و راه بيفتد معلوم مي گردد كه باغ در اجاره آيت الله صدوقي است و بايشان خبر مي دهند كه رضاخان مي خواهد باصطلاح به باغ اجلال نزول كنند !! آيت الله صدوقي چون متوجه جناياتها ی وي در حق تمام ملت ايران مخصوصا طلاب علوم ديني و حوزه علميه قم بودند و به ياد داشتند كه اين جاني با دستور اربابان خود درباره دين اسلام ومسلمانان و زنان و مردان چه دژخيمي هائي مرتكب شده بود ، لذا فورا به باغبان مي گويند بدود و به پهلوي بگويد كه باغ ملك شخصي است و زن و بچه آنجاست و شما بباغ نيائيد با اينكه باغبان اين مطالب را با رضاخان در ميان ميگذارد ولي آن خبيث بحلال و حرام و زن و نامحرم بدهكار نبود و حالا هم كه در حال فرار و اخراج است ، بدون توجه بطرف باغ روانه ميشود آيت الله صدوقي مي بيند كه اين مرد قلدر مي خواهد بزور وارد باغ شود ، لذا عمامه بر سر گذاشته و لباس روحانيت را به تن مي كند و در باغ با كمال ترشروئي و بهر قيمتي كه شده با كمال خفت و خواري پهلوي را از اطراف باغ دور ميكند او قريب سه ساعت در ميان آفتاب نشسته بوده تا ماشين با وسائل ابتدائي آنزمان درست شود و راه بيفتد اين حركت انساني ، يك نمونه كامل از عكس العمل در مقابل مجسمه ظلم بود كه با دست حضرت آيت الله صدوقي در حق اين خائن عمل شد و نشان داد كه اهل علم در هر موقع مناسب بر آن بودند انتقام خون ملت ستمديده را از دودمان ننگين پهلوي بكشند اين جريان بعدها بيخ پيدا كرد و به شاه وفرح حين ورود ايشان به يزد گزارش شد و شاه مي خواست در اين باره آيت الله مجاهد را مورد اذيت و آزار قرار دهد ولي متوجه شدند كه معظم له در يزد و اطراف آن بلكه سراسر ايران طرفدار دارد و قضيه به اين آساني تمام نخواهد شد از جريان شوم چشم پوشي كردند و به گرفتن باغ بزرگ و زيبا يكي از پولداران يزد اكتفا نمودند و به تهران بازگشتند.تنظیم برای تبیان حسن رضایی گروه حوزه علمیهمنبع کتابخانه تبیان ویژه شخصیت ها شهید صدوقی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 302]