واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی:
راهي كه با برنامه هموار ميشود جام جم آنلاين: سالهاي سال است كه دوسالانههاي هنري جايگاه خاصي در تقويم رويدادهاي فرهنگي- هنري ايران يافتهاند و هر از گاهي، شاهد برپايي يكي از اين دوسالانهها هستيم. با وجود اين اما برپايي دوسالانهها با چالشهاي مختلفي هم روبهرو بوده است. از يك طرف گاه برپايي برخي از اين دوسالانهها فراموش ميشود و در عمل بين برپايي يك دوسالانه، 4 سال فاصله ميافتد و گاه چند و چون برپايي برخي از آنها با نقدهاي مختلفي روبهرو ميشود كه يكي از آنها دستنيافتن به نتيجهاي مشخص از برپايي يك دوسالانه هنري است. جدا از اين مساله، محدود شدن برپايي اين دوسالانهها به شهر تهران هم يكي ديگر از مسائلي است كه مخالفان و موافقان خاص خودش را دارد. به همين دليل شايد اغراق نباشد اگر بگوييم برگزاري نمايشگاههاي هنري و همچنين دوسالانههاي هنري در ايران متفاوتترين شكل اجرايي را دارد. نهادهاي مختلف هنري و غيرهنري كه زيرمجموعه وزارت ارشاد هم نيستند هر كدام نمايشگاههاي هنري را چه در داخل و چه خارج از ايران برگزار ميكنند و برگزاري چنين نمايشگاههايي هم به ترسيم هيچ افق فرهنگي چه در بعد ملي و چه در بعد بينالمللي ختم نميشود. اين كه دوسالانه هنري بايد بر مبناي چه اولويتها و شاخصههايي برگزار شود يا براي معتبرشدنشان در صحنه بينالمللي بايد چه تغييراتي در آن به وجود بيايد، سالهاست ذهن فعالان اين حوزه را مشغول كرده است. علاوه بر همه اينها سالهاست جاي برپايي يك دوسالانه به عنوان مهمترين رويداد عرصه هنرهاي تجسميدر كشور خالي است. براي روشن شدن اين مساله به سراغ كارشناسان اين حوزه رفتهايم تا ببينيم آنها چه نظري دارند. 3 دهه از پيروزي انقلاب اسلاميايران ميگذرد و طي اين مدت هنوز جاي خالي يك رويداد مهم بينالمللي در حوزه هنرهاي تجسمي ايران به چشم ميآيد؛ رويدادي كه بتواند به عنوان مادر نمايشگاههاي داخلي نقش ايفا كند. بسياري از كشورهاي معتبر كه نمايشگاههاي جهاني در حوزه هنرهاي تجسمي برگزار ميكنند، نام خود را با برپايي يك نمايشگاه يا رويدادي خاص كه سالانه يا دوسالانه است بر سر زبانها انداختهاند. غلامعلي طاهري، نقاش برجسته كشورمان در اين زمينه حرفهاي جالبي براي گفتن دارد كه شنيدنشان خالي از لطف نيست. اين استاد دانشگاه كه دبيري نخستين جشنواره بينالمللي هنرهاي تجسمي فجر را نيز به عهده داشته، ميگويد: «ما در ايران براي برگزاري دوسالانههاي هنري هنوز به سيستم قديمي عمل ميكنيم.» اين سيستم به اعتقاد او متاثر از شيوههايي است كه در دهههاي 40 و 50 براي برگزاري يك رويداد هنري در اروپا مورد استفاده قرار ميگرفتند. او ادامه ميدهد: «اكنون در تمام دنيا يك دوسالانه واحد به عنوان دوسالانه مادر تمام رشتههاي هنرهاي تجسمي را پوشش ميدهد؛ از مولتي مديا و هنر جديدتا نقاشي و مجسمهسازي.» اين مساله در كشورهايي مانند فرانسه كه در اين زمينه تاريخ غني دارند به چشم ميآيد. در اين كشورها نمايشگاههاي فصلي و دورهاي به صورت فراگير برگزار ميشوند. طاهري به تقسيمبندي جالبي در اين زمينه و در كشورهاي اروپايي اشاره ميكند: «اين موضوع در چنين كشورهايي نوع ديگري تعبير ميشود. آن دسته از رشتههاي هنري كه ماهيت هنري دارند بايد در قالب يك جشنواره واحد برگزار شوند و در كنار آن رشتههايي كه ماهيت تبليغي دارند ميتوانند به صورت نمايشگاههاي تخصصي برگزار شوند.» قباد شيوا، هنرمند گرافيست و رئيس نمايشگاه دوسالانه جهاني پوستر نيز نگاه جالبي به برگزاري دوسالانههاي هنري در ايران دارد. او ميگويد: «به عنوان مثال در همه جاي دنيا پوستر از خيابانها به بيينالها (دوسالانهها) راه مييابد يعني بايد، پوسترها پس از انتشار و اتمام تاريخ مصرفشان در رويكردهاي فرهنگي و اجتماعي، به يك اثر هنري تبديل شوند و اين آثار هنري قابليت شركت در جشنوارهها و دوسالانهها را بيابند.» نكتهاي كه شيوا به آن اشاره ميكند اين است كه در برپايي دوسالانههاي تخصصي ما در اين حوزه آنگونه كه بايد، مورد توجه قرار نميگيرد، به همين علت او ميگويد: «ماهم بايد به اين سمت حركت كنيم.» اين هنرمند اما نفس برپايي دوسالانهها را لازم ميداند: «در واقع دوسالانهها مهماني هستندكه باعث ميشود هنر ايراني كه از ذهن و مهارت طراحان ايراني ايجاد شده است با بخشي از هنر سرزمينهاي ديگر روبهرو شود و اين رويارويي براي رشد و گسترش هنر ايران لازم است.» خروج از تهران از وقتي دكتر محمود شالويي به اتاق رياست مركز هنرهاي تجسميوزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي قدم گذاشت، طرحي را مطرح كرد كه بر اساس آن تمامي دوسالانههاي هنري بجز 2 مورد بايد در شهرهاي ديگري غير از تهران برگزار ميشدند. اعلام اين موضوع كه دوسالانههاي هنري قرار است در شهرهاي مختلف ايران برگزار شود واكنشهاي مختلفي را در محافل هنري به دنبال داشت. مثل هميشه عدهاي مخالف و عدهاي موافق بودند. به عقيده كارشناسان اين امر گرچه ابتدا شايد با بيتفاوتي مخاطبان هنري به واسطه دوري از مركز همراه شد، اما تداوم آن موجب پويايي هنر در نقطه نقطه ايران ميشد. 3 دهه از پيروزي انقلاب اسلاميايران ميگذرد و هنوز جاي خالي يك رويداد مهم بينالمللي در حوزه هنرهاي تجسمي ايران به چشم ميآيدمسعود شجاعي طباطبايي، كاريكاتوريست و دبير دوسالانه كاريكاتور ايران يكي از موافقان اين طرح است. او درباره سياست تمركززدايي از فعاليتهاي هنري كه چند سالي است با برگزاري دوسالانههاي هنري در شهرستانهاي مختلف آغاز شده، ميگويد: «اين مساله مطمئنا به رونق و شكوفايي هنرهاي تجسمي در ايران منجر خواهد شد.» او ادامه ميدهد: «ما بايد به دور از بحث مخاطبزايي براي يك رويداد هنري به اين موضوع نيز فكر كنيم كه امروزه تمامي امكانات در تهران متمركز شده و هنرمندان شهرستاني امكاناتشان در مقايسه با پايتخت بسيار كم است. برگزاري دوسالانههاي هنري در شهرهاي ديگري غير از تهران ميتواند علاوه بر قرار دادن آنهادر معرض اتفاقات و رويدادهاي هنري، چرخ اقتصاد هنر را در شهرهاي ديگر به چرخش در آورد.» برپايي يك دوسالانه هنري به عنوان رويدادي مهم، خود به خود نيازمند امكانات اوليهاي است كه فراهم كردن اين امكانات در شهرهاي مختلف ميتواند در طول سال مورد استفاده هنرمندان آن شهر يا استان قرار بگيرد. شجايي طباطبايي ميگويد: «شايد اين اتفاق با توجه به امكانات موجود در شهرستانها ابتدا مورد اقبال قرار نگيرد، اما مطمئنا برگزاري اين رويدادهاي هنري در شهرهاي ديگري بجز تهران باعث ايجاد هويت براي آن دوسالانه هنري و در عين حال ايجاد فرآيندي موثر در چرخش اقتصاد هنر كشورمان ميشود.» او در اين زمينه به مثال جالبي اشاره ميكند: «اكنون شهري مانند پراسيكاوا كه شهري كوچك و نهچندان بزرگ در برزيل است، به واسطه برگزاري 36 دوره دوسالانه طنز و كاريكاتور، در دنيا به عنوان شهري مطرح در اين حوزه شناخته ميشود.» او ادامه ميدهد: «جالب آن است حتي شهردار اين شهر نيز خود كاريكاتوريست است.» او با اشاره به افتتاح موزه بزرگ هنرهاي معاصر اهواز ميگويد: «اين اتفاق باعث شد يكي از شهرهاي جنوبي كشورمان مكان نمايشگاهي براي برگزاري يك رويداد هنري داشته باشد. ايجاد فضاي نمايشگاهي در شهرهاي كشور امري مهم به شمار ميرود كه بايد قبل از برگزاري يك دوسالانه هنري به آن توجه شود.» دكتر ايرج اسكندري، نقاش پيشكسوت و استاد دانشگاه اما نظر ديگري دارد. او ميگويد: «بايد امكاناتي فراهم شود كه اگر دوسالانههاي هنري در شهري غير از تهران برگزار ميشوند، مقدمات برگزاري و حضور هنرمندان به هر نحو در آن شهر يا استان مهيا باشد.» او ايتاليا را مثال ميزند و ميافزايد: «اين كشور همه دوسالانههاي هنري خود را در يك شهر جمع كرده است.» صنفي يا دولتي تجربه نشان داده است وقتي برگزاري يك رويداد هنري به عهده انجمنهاي غيردولتي و تخصصي باشد نتيجه حاصله بهتر است. تجربه برگزاري دوسالانههاي موفق از سوي انجمن صنفي شايد بهترين مورد براي تحليل اين واقعيت باشد كه اكنون انجمنهاي صنفي حرفي براي گفتن دارند و ميتوانند رويدادي مانند يك دوسالانه هنري را تمام و كمال به انجام برسانند. اما از يكسو درگيريهايي كه در گذشته ميان انجمنهاي صنفي و مركز هنرهاي تجسمي ارشاد وجود داشت و از سوي ديگر، غيرفعال شدن بسياري از انجمنهاي صنفي مانعي بر سر راه تحقق چنين امري است. ايرج اسكندري ميگويد: «اين كه برگزاري دوسالانهها چند سالي است ضابطهمند شده امري نيكوست، اما وزارت ارشاد نبايد تنها بحث نظارتي در اين زمينه داشته باشد و بايد بحث حمايتي را نيز در اين حوزه مد نظر قرار دهد.» او ميافزايد: «وزارت فرهنگ و ارشاد ميخواهد تا خود را از تصديگري كنار بكشد و اين مساله شايد بهترين و زيباترين امر در برگزاري دوسالانههاي هنري به شمار رود؛ اما اكنون انجمنهاي صنفي پويا در زمينه هنرهاي تجسمي در ايران وجود دارند كه بتوان به آنها براي برگزاري آبرومند يك رويداد هنري دل بست.» واقعيت اين است كه اكنون بسياري از انجمنهاي هنري در حوزه هنرهاي تجسمي غير فعال شدهاند و البته بسياري از رشتههاي هنري در حوزه هنرهاي تجسمي اصلا انجمني ندارند كه بتوان به آنها فكر كرد چه برسد، به آنكه دوسالانهاي هنري را براي برگزاري به ايشان سپرد. اما شجاعي طباطبايي در اين زمينه به نكتهاي ديگر اشاره ميكند، اين كه برگزاري دوسالانههاي هنري از سوي بخش خصوصي، امري خوب و حتي رويايي در ايران به شمار ميرود. او ميگويد: «براي اين كه دوسالانههاي هنري حرفي براي گفتن در جهان داشته باشند و به عنوان يك رويداد مهم و معتبر بينالمللي مورد توجه قرار بگيرند، بايد چشماندازي چند ساله با تاريخ و زمانبندي دقيق براي برگزاري آنها تهيه كرد.» او ميافزايد: «متاسفانه در چند سال گذشته تغيير مديريتها به بدنه هنرهاي تجسمي صدمه زده است، اما ميشود با برنامهريزي صحيح و ترسيم چشماندازي براي هنرهاي تجسمي به موفقيتهاي خوبي در اين زمينه دست يافت.» ضرورت برنامهريزي گفتههاي كارشناسان نشان ميدهد چالشهاي مختلفي بر سر راه بر پايي دوسالانههاي تجسمي در ايران وجود دارد، چالشهايي كه جدي هستند و بيتوجهي به آنها ميتواند چشمانداز برپايي اين رويدادهاي هنري را تاريك كند. به همين علت به نظر ميرسد براي برونرفت از اين وضعيت هم به يك طرح و برنامه مدون و بلندمدت نياز داريم و همانديشيدن راهكارهايي براي اجراي دقيق اين برنامه در همه سطوح. فعالسازي انجمنهاي صنفي و تخصصي در حوزههاي مختلف و كمك گرفتن از آنها براي ترسيم چنين چشماندازي هم يكي از ضرورتهاي اين حوزه است. تجميع امكانات مختلف در تهران و كمبود امكانات لازم در شهرهاي مختلف ايران نيز از جمله مسائلي است كه نياز به يك بازنگري اساسي دارد. با همه اين حرفها بايد اميدوار بود تا با مدد گرفتن از هنرمندان اين حوزه، طرحي نو براي بارورشدن دوسالانههاي تجسمي ايران و ارتقاي سطح آنها در نظر گرفته شود. مهدي نورعليشاهي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 329]