تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 8 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هرگاه خداوند بخواهد بنده اى را رسوا كند، از طريق زبانش او را رسوا مى كند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1835012745




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

اين دو خط با هم نمی خواند/ سرمقاله کیهان


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: اين دو خط با هم نمی خواند/ سرمقاله کیهان آيا هيچ راهي نبايد پيش پاي آنها گذاشت؟ چرا. راه توبه باز است. اما شرط توبه، ندامت است و نشان دادن اراده براي بازنگشتن به همان مسير انحرافي سابق. اول شرط توبه، برائت از گذشته است. اينجا، موضع مسالمت و مداهنه و آشتي نيست. درباره ماجراهايي كه پس از انتخابات رخ داد، دو گونه قضاوت شده است يك قضاوت مي گويد اين حوادث از جنس فتنه و جنگ خزنده بود و سران آن منافقيني بودند كه با انحراف از انقلاب و خط امام خميني(ره) در پروژه و زمين دشمن بازي كردند، بنابراين فساد انگيختند. قضاوت دوم بر آن است كه ماجرا، از جنس جنبش و اصلاح طلبي بود و آنها كه در رأس حوادث قرار داشتند و نقش آفريني كردند، مصلحاني نگران خط امام(ره) بودند.   پرسش اصلي اين است كه كدام قضاوت سنديت دارد و كدام خلاف واقع است؟ پيداست كه پرسش، پرسشي درون گفتماني است و قضاوت نيز بايد براساس مباني گفتمان امام، اسلام و انقلاب باشد. در اين باره هر چند مستندات و گفتني هاي فراواني هست اما به اجمال بايد گفت:1-آيا به حسب سيما و قيافه، منافق به نسبت مؤمن و مصلح مشخصه اي دارد؟ نه، منافقين در ميان مؤمنان هستند. برخي از آنها اساساً، دگرگون شده و تدريجاً به نفاق گرويده اند. در سخن گفتن هم دم از صلاح و خيرخواهي مي زنند. آنها بعضاً چنان پرهيبت مي نمايند كه ترديد درباره آنان بسيار دشوار مي شود. خداوند به رسول مكرم خويش(ص) مي فرمايد «زماني كه منافقان را ببيني، جسم و قيافه آنها تو را در شگفتي فرو مي برد. و اگر سخن بگويند، به سخنانشان گوش فرا مي دهي، اما گويي چوب هاي خشكي هستند كه بر ديوار تكيه داده شده اند. هر فريادي كه بلند شود، بر ضد خود مي پندارند. آنها دشمنند، پس از آنان برحذر باش! خداوند آنها را بكشد، چگونه از حق منحرف مي شوند؟» (منافقين، آيه 4).   وقتي خداوند درباره رسول خويش چين مي فرمايد، تكليف ديگران روشن است. نفاق، آيت الله و حجت الاسلام و پروفسور و مبارز سابقه دار و نخست وزير و رئيس جمهور و وكيل نمي شناسد. «خداوند در درون يك انسان، دو قلب قرار نداده» تا دو دلي كند. به تعبير امير مؤمنان، محبت ما و دشمنان ما در يك دل جمع نمي شود. به دل هاي خود مراجعه كنيد اگر محبت ما و محبت دشمنان ما در دل شما بود بدانيد نه شما دوستدار ماييد و نه ما دوستدار شما. پيداست كه محبت مستضعفان و مظلومان و دينداران و مؤمنان، با ميل به مستكبران و ظالمان و دين ستيزان و مفسدان سياسي و اقتصادي و فرهنگي يك جا جمع نمي شود. اين جزو قواعد تكويني دنياست.   فرمولي لايتغير است. حال شما بفرماييد كه كساني هر دو محبت را يكجا جمع كرده اند. غيرشعبده و چشم بندي نكرده اند. يك محبت، واقعي و جاري و خط دهنده است و ديگري عاريه اي و لقلقه لسان و به تعبير سوره منافقين «سوگندهاي خويش را سپري ساخته اند تا مردم را از راه خدا باز دارند». 2-مؤمن و منافق را مي توان «في لحن القول» (در طرز و نوع سخن گفتن آنها) شناخت. «اي پيامبر! اگر مي خواستيم منافقين را به تو نشان مي داديم پس تو آنها را با قيافه هايشان مي شناختي. و بايد آنها را در طرز سخن گفتنشان بشناسي» (سوره محمد ص- آيه 30). آنها در طول تاريخ اسلام، نسبت به رهبري اسلامي لجاجت و عداوت ورزيده اما همزمان نسبت به دشمنان نرمش نشان داده اند. با دشمنان، دوستي ورزيده و حسن ظن داشته و با دوستان، سخت گيرانه و غيض آلود و با بدگماني برخورد كرده اند!   «اي كساني كه ايمان آورده ايد! دشمن من و دشمن خودتان را به دوستي نگيريد. شما نسبت به آنها اظهار محبت مي كنيد در حالي كه آنها به آنچه از من بر شما آمده، كافر شده و پيامبر خدا و شما را به خاطر ايمان به خداوندي كه پروردگار شماست از شهر و ديارتان بيرون مي رانند» (ممتحنه، آيه 1) 3-خلجاني كه سال ها بود در قلب و حلقه طايفه اي از خواص وجود داشت - و انتخابات فقط باعث شد آن خلجان پنهان، هر جايي و خياباني شود- آيا از جنس صلاح و اصلاح و برخاسته از دغدغه هاي ديني و انقلابي و انساني بود يا نفاقي كه به فساد و افساد انجاميد؟ اگر از جنس صلاح انديشي و اصلاحگري بود، چرا شعف و حمايت صريح سران سه رژيم مستكبر آمريكا، انگليس و اسرائيل را برانگيخت. آيا سران جبهه عداوت و استكبار، يكبار- بله، حتي يكبار- از اين جنس مرحبا و آفرين هايي كه به برخي حضرات گفتند، به حضرت امام خميني(ره) و جانشين شايسته او نثار كردند؟! در حوادث پس از انتخابات، آقاي اولي و دومي و سومي و چهارمي و پنجمي و ششمي (آقاي كاف يا گاف، ميم يا هاء، جيم يا خاء، اين روحاني يا آن مكلا، تهران يا قم نشين چه فرقي مي كند) يك بار از خود پرسيدند ما را چه به ستايش شدن از سوي شازده سلطنت طلب، سركرده منافقين تروريست و توده اي هاي نفتي، چريك هاي چپ و پشيمان آمريكايي و گروهك هاي الحادي كه صراحتاً وحي و نبوت را انكار مي كنند؟ آيا از خود پرسيدند كدام خبط و خطا را انجام داده ايم كه اوباما و پرز و براون و ديك چني و مك كين و رابرت گيتس و هيلاري كلينتون يكجا با هم به ما «مدال شجاعت» مي دهند. ادعاي اصلاح طلبي و وطندوستي، و به شعف آوردن و دلير كردن دشمن؟! در اين چند سال، 3 جمله از آقاي رابرت گيتس وزير دفاع دولت هاي اوباما و بوش ( و رئيس اسبق سازمان جاسوسي سيا) نقل شده است: الف- «ايراني خوب و معتدل، ايراني يي است كه با گلوله كشته شده باشد». يعني ايران معتدل سراغ نداريم، آنها در عزت خواهي و مطالبه حق خود، سرو ته يك كرباسند. ب-«30 سال است دنبال چهره هاي معتدل در ايران براي سازش مي گرديم و متأسفانه موفق نشده ايم». ج-«در حال حاضر به دليل شكاف هاي عميق در ايران پس از انتخابات، تحريم مؤثرتر از گذشته است.   ما در حال حاضر شاهد شكاف هايي مانند راهپيمايي اخير ]روز قدس و حذف شعار مرگ بر اسرائيل و آمريكا![ هستيم كه در 30 سال گذشته نديده ايم». مفهوم اين عبارات اين است كه ملت ايران را بايد سينه ديوار گذاشت، خونشان را ريخت و ريشه شان را كند- و عقده اي كه با جنگ تحميلي تلاش كردند، بگشايند و نشد- اين ملت سازش ناپذير است. البته كساني در ميان آنها هستند كه ايراني اند اما از آنها نيستند. آنها شكاف و منفذ و معبري گشوده اند، كه شايد بتوان از آن معبر، به عمق استراتژيك ايران نفوذ كرد و از درون ضربه آخر را زد. به زعم شما ابعاد اين جنايت و خيانت را مي توان برآورد و محاسبه كرد؟ اين روحيه بخشي به دشمن مستأصل و معبرگشايي براي وي از ميان صف پولادين و نفوذناپذير ملت ايران را چه مي توان ناميد؟ صلاح انديشي و خيرخواهي؟! بي دليل نيست كه سايت وابسته به گروهك فدائيان خلق تأكيد مي كند «اصلاح طلبان براي سرنگوني جمهوري اسلامي بايد در سيستم بمانند، ولو با عقب نشيني. متاسفانه جمهوري اسلامي، با وجود تئوري سقوط 2 ساله، 30 سال دوام آورده است». به لحن اين دو جمله در آخرين بيانيه يكي از همين حضرات ناكام در انتخابات عنايت كنيد «بر اثر سياست خارجي غلط و ماجراجويانه كشور در آستانه بحران هايي قرار گرفته است... با سپاسگزاري از حمايت ملت هاي ديگر ظرف اين چند ماه، از آنها مي خواهيم در هيچ تحريمي عليه ايران شركت نكنند.» وقتي نوبت قضاوت درباره سياست هاي كلي نظام و حقوق مسلم ملت ايران طبق معاهدات بين المللي مي رسد، از تعابير «غلط و ماجراجويانه» استفاده مي شود يعني دقيقاً همان قضاوت القايي سران و رسانه هاي رژيم هاي مستكبر آمريكا و انگليس و اسرائيل. اما وقتي حمايت همين مستكبران از آشوب طلبان مورد قضاوت است، سخن از «سپاسگزاري از حمايت ملت ها»! مي رود.   كدام ملتي در دنيا از اغتشاشگران حمايت كردند و كدام ملتي در دنياست كه مي خواهد مردم ايران را به خاطر پافشاري بر حقش در فشار و تنگنا قرار دهد؟ آيا حمايت هاي سران آمريكا و اسرائيل و انگليس جاي تشكر دارد يا مستوجب سرافكندگي و شرمندگي است؟ و البته كه در ازاي آن حمايت، بايد شعار مرگ بر اسرائيل و مرگ بر آمريكا را خط زد و از شعارهاي روز جهاني قدس حذف كرد. واقعيت اين است كه برخي از اين عناصر به يك توافق نانوشته با دشمن رسيده اند و آن اينكه هر يك از طرفين، از فشار ديگري به عنوان ابزار چانه زني با جمهوري اسلامي استفاده مي كند! كلاه خود را قاضي كنند. كدام يك از آن چند هزار نفري كه به دعوت همين عاليجنابان كوشيدند، براي راهپيمايي چند ميليوني و كم سابقه روز قدس در تهران حاشيه سازي كنند، خط امامي بودند؟ آيا تصادفاً روي مرگ بر آمريكا و مرگ بر اسرائيل ضربدر (*) كشيدند؟   چرا به قول آقاي گيتس، حواشي راهپيمايي روز قدس بايد در متن مذاكرات با ايران خرج شود؟! آيا فشار به روسيه و چين براي خالي كردن پشت ايران و امضاي عداوت هاي آمريكا، تفسير و معناي واقعي شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فداي ايران» نبود؟! كدام طمع و نياز، سردمداران اين جريان را به دريوزگي دشمن كشاند؟ آيا اين حديث شريف را از امام صادق عليه السلام نشنيده اند كه «... شيعيان ما مانند كلاغ طماع و حريص نيستند، با دشمنان ما مجاورت نمي كنند و از دشمنان ما مسئلت نمي كنند حتي اگر از گرسنگي بميرند». 4-جرياني با اين مختصات در «ايران جديد» (ايران انقلابي) نه مي تواند هويت سبز ديني براي خود دست و پا كند، نه اعتبار و مشروعيتي ملي، براي خويش بسازد و نه از رأس و رهبري توأم با وجاهت برخوردار شود. به تعبير يكي از همين رسانه هاي گروهكي و ضدانقلاب «اين جنبش بي پدر است» و اگر پدري براي آن بايد جست، در آن سوي مرزهاست. باز به تعبير يكي ديگر از همين رسانه ها، «اصلاح طلبان، قرار است جنين براندازي جمهوري اسلامي را تا زمان زنده به دنيا آمدن حمل كنند». در واقع محيطي امن براي باليدن و تكثير ميكرب ها، و عفوني و آسيب پذير كردن «ايران جديد». اما اكنون پس از 20 سال عرفيگري (سكولاريزسيوان) در عرصه سياست و يك دهه شعار «ختم انقلاب»، جريان حامل براندازي رسواتر از آن است كه بخواهد «محمول» خود را به اسلام و انقلاب و نظام و وطن نسبت دهد. يعني مي شود با شيخ آلت دست منافقين كه خون در دل امام كرد تا آنجا كه آن مرد بزرگ - به ستوه آورنده مستكبران عالم- از خدا طلب مرگ كرد، مراوده داشت و باز هم ادعاي خط امام و انقلاب كرد؟! خيانت بزرگي شد و جنايت هاي بزرگي رخ داد. حرمت هايي شكست و حيثيت هاي والايي هتك شد. به يك ملت بلكه به يك امت و نگاه نگران و منتظر تاريخ خيانت شد. آنها كه خيانت كردند به هر خدعه و دستاويزي متوسل شدند تا كار را تمام كنند. از هيچ دستاويزي دريغ نكردند. فريبكاري با ملت، و نيرنگ با نمايندگان مجلس شوراي اسلامي و خبرگان و علما و مراجع و دانشگاهيان. سرشان به سنگ خورد و با اين همه برخي از آنها بازنگشتند. آيا هيچ راهي نبايد پيش پاي آنها گذاشت؟ چرا. راه توبه باز است. اما شرط توبه، ندامت است و نشان دادن اراده براي بازنگشتن به همان مسير انحرافي سابق. اول شرط توبه، برائت از گذشته است. اينجا، موضع مسالمت و مداهنه و آشتي نيست. به تعبير امير مؤمنان «اول شرط عدالت آن است كه بر عليه خويش حكم كنند.» خطا را تا آنجا مي توان نديد و تغافل كرد كه به مرز تجاهر و تظاهر نكشيده باشد. تدارك كنندگان پروژه براندازي يا كمك كنندگان به آن، ديگر رسميتي ندارند. زيركان آنها مي خواهند مناسبات سياسي به فضاي ما قبل 22 خرداد برگردد.آن سبو بشكست و آن پيمانه ريخت. خطي كه بر اصول و ارزش ها و امنيت و منافع ملي كشيدند، هويت تازه و بي نقاب آنهاست. درباره دزدي كه از ديوار افتاده و پايش شكسته و درمانده، چگونه مي توان «ان شاءالله گربه است» گفت و خفت؟! محمد ايماني




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 347]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن