واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: حكایت گدار و صور مثل افلاطونی «باستانشناسی سینما و خاطره یك قرن»كتابی است حاصل گفتوگوی دونفره ژان لوك گدار و یوسف اسحاقپور، گدار در جایگاه گفتوگوشونده و اسحاقپور در مقام پرسشگر دو نامی كه هر دو از اعتباری ویژه در حوزه سینما برخوردارند. صرفنظر از گدار كه چهرهای كاملاً آشناست، یوسف اسحاقپور نیز اگرچه در زادگاه خود چهرهای چندان شناختهشده بهحساب نمیآید، اما در فرانسه نامی كاملاً معتبر در حوزه سینما، هنر و فلسفه بهحساب میآید و آثار درخور اعتنای بسیاری از او به زبان فرانسوی منتشر شده است. آثار اسحاقپور توسط باقر پرهام به فارسیزبانان معرفی شد.
اسحاقپور به سال 1318 در تهران متولد و از 18سالگی (1336) راهی فرانسه شد و تا به امروز نیز در این كشور زندگی كرده است. او تحصیلاتش را در زمینه سینما و فلسفه در اروپا بهپایان رساند و كتابهای خود را نیز جملگی به زبان فرانسه نوشته است. اسحاقپور سالها دوست و همكار نزدیك لوسین گلدمن، متفكر نامدار فرانسوی بوده است و مقدمهای اساسی نیز بر یكی از كتابهای معروف گلدمن كه به آرای هایدگر و لوكاچ میپردازد، نوشته است. اسحاقپور به دلیل مطالعات گستردهای كه در زمینه سینما، هنر و فلسفه انجام داده است، در این حوزهها صاحبنظری شناختهشده محسوب میشود كه آثار گوناگونی نیز در همین زمینه از او به انتشار رسیده است. در نگاه نخست نام كتاب (باستانشناسی سینما و خاطره یك قرن) شاید برای مخاطب طوری مبهم بهنظر برسد و درباره مضمون كتاب حدس و گمانهزنیهای مختلفی در ذهن شكل بگیرد. اما برخلاف چنین گمانهزنیهایی موضوع گفتوگوی گدار و اسحاقپور فینفسه تاریخ سینما نیست؛ هرچند كه بدان نیز پرداخته میشود، بلكه اصل ماجرا و هدف اصلی كتاب پرداختن به بخشی از كارنامه سینمایی گدار است كه دربرگیرنده مستندهایی بهنام تاریخهای سینماست و آنجا كه پای تاریخ سینما نیز بهمیان میآید از دریچه پرداختن به این فیلم است.ماجرای ساختهشدن این مستندها نیز همانگونه كه مترجم نیز در مقدمه كتاب عنوان كرده است به سالهای پایانی دهه 70 برمیگردد. (1978)، زمانی كه قرار بود هانری لانگلوا به دعوت دانشگاه مونترال سخنرانیهایی درباره تاریخ سینما ترتیب دهد. اما مرگ لانگلوا این اجازه را به او نداد و وظیفه برگزاری این سخنرانیها برعهده ژان لوكگدار افتاد. اما گدار دراینباره ایدهای بسیار جالبتوجه را مطرح كرد. او عقیده داشت اگر قرار است به تاریخ سینما پرداخته شود، كلام، ابزار خوبی برای ادای حق مطلب نیست.«باستانشناسی سینما و خاطره یك قرن»كتابی است حاصل گفتوگوی دونفره ژان لوك گدار و یوسف اسحاقپور، گدار در جایگاه گفتوگوشونده و اسحاقپور در مقام پرسشگر دو نامی كه هر دو از اعتباری ویژه در حوزه سینما برخوردارند. درواقع بهوسیله كلام نمیتوان تاریخ سینما را كه ماهیتی اساساً تصویری دارد به درستی ارائه كرد. سپس این پیشنهاد را مطرح كرد كه اگر قرار است به تاریخ سینما پرداخته شود چه بهتر این كار به مدد تصویر صورت بگیرد، پس بهجای سخنرانی، مستندهایی در این زمینه ساخته شود كه توانایی ارائه تصویری درست و جامع از تاریخ سینما را داشته باشد. اینگونه بود كه گدار وظیفه ساخت این مستند را برعهده گرفت و مدت زمانی طولانی (13سال) را صرف ساختن آنها كرد. «تركیبی حیرتانگیز از عكسها، نقاشیها، فیلمها، نقلقولهای ادبی، نطقهای رادیویی، فیلمهای خبری، نوشتههای روزنامهها و البته صدای گدار كه همه این تصاویر را همراهی میكند. تصویری تكاندهنده از قرن بیستم، قرن «هیروشیما، هنری فورد، استالین، هیتلر، آشوویتس» و البته سینما بهعنوان نقطه تلاقی همه این وقایع. در همان نگاه اول تاریخ(های) سینما همچون اقتباس سینمایی از پاساژهای والتر بنیامین بهنظر میرسد» (ص12) مترجم همچنین در مقدمه كتاب یكی از مفاهیم اساسی در این گفتوگو را مورد اشاره قرار میدهد تا مخاطبی كه احتمالا با قضیه آشنایی چندانی ندارد با آشنایی كافی پای صحبتهای گدار و اسحاقپور بنشیند و آن چیزی نیست جز تاكید گدار بر تاریخهای سینما و نه تاریخ سینما و این «از یكسو اشاره به همان مفهومی دارد كه آلن بدیو در كتاب قرن، از مفهوم قرنها به جای قرن ارائه میكند، یعنی تعریفی سوبژكتیو بدینمعنا كه قرن بیستم فرضا برای چپها در سال 1917 آغاز و به سال 1990 ختم میشود و برای سرمایهداری با هنریفورد شروع میشود...» (ص12) و این چیزی است كه مشابه ایدهای درباره خود گدار كه توسط بیوگرافینویسی چون كالینمككین ارائه شده است؛ ایدهای كه گدار را به گدارها و هفت دوره تقسیم كرده است، بدینشرح كه گدار چپ از 1968 آغاز میشود و تا چندین سال ادامه مییابد و یا گدار فیلمساز نیز بدینترتیب و... با چنین رویكرد و تصوری است كه گدار به تاریخ سینما پرداخته و در واقع تاریخهای سینما را پیش روی ما گذاشته است. اثری در نوع خود شگفتانگیز كه نشان از تسلط و احاطه مثالزدنی گدار بر سینما و تاریخ آن و كنار هم قراردادن توأم با ظرافت سندهای آن دارد، به گونهای كه یك اثر تاریخی صرف نباشد، بلكه در وجه نخست مثل همه آثار گدار یك اثری هنری باشد. اما جالبترین تشبیه در مورد بحث تاریخهای سینمای گدار را یوسف اسحاقپور به كار برده است و در این گفتوگو آن را به صور مثلی افلاطونی تشبیه كرده است «ما همواره با ناممكنی- در واقع بیمعنایی- همه چیز روبهرو میشویم؛ هنگامی كه وظیفه اصلیمان گفتن همه آنهاست.اما جالبترین تشبیه در مورد بحث تاریخهای سینمای گدار را یوسف اسحاقپور به كار برده است و در این گفتوگو آن را به صور مثلی افلاطونی تشبیه كرده است «ما همواره با ناممكنی- در واقع بیمعنایی- همه چیز روبهرو میشویم؛ هنگامی كه وظیفه اصلیمان گفتن همه آنهاست. به این ترتیب در ابتدای گفتوگو اسحاقپور به خوبی چشمانداز بحثی را كه با گدار در پیشگرفته برای خواننده ترسیم میكند. بحث درباره تاریخهایی كه كاركردی چون صور مثلی افلاطونی دارند براین نكته دلالت دارد كه هریك صورتی مثالی از آن ذات واحد هستند و این طرحی است كه گدار به شكلی هنرمندانه و یا هوشمندانه در مستند تاریخهای سینما به خودیخود پیریزی كرده است و در واقع بدون آنكه تقسیمبندیهای سیستماتیك و روشمند دورهای، زمانی، سبكی و... انجام داده باشد، هشت فیلم مستند درباره تاریخ سینما ساخته است؛فیلمهایی كه در كنار هم كلیتی واحد و انسجام یافته دارند و مخاطب امكان مییابد دریافتی تكامل یافته از این موضوع به دست آورد. این گفتوگو در قالب كتاب به 18 بخش تقسیمبندی شده است كه فصول كتاب را میسازد؛ فصلهایی كه براساس موضوع مورد اشاره در گفتوگو تفكیك شده و عنوانی نیز بر آن نهاده شده است، به این ترتیب خواننده هم میتواند به طور كلی به مباحث مطرح شده در گفتوگو آگاهی یابد و هم اینكه در صورت تمایل امكان بیرونكشیدن بحثهای مورد علاقه خود را از دل گفتوگو داشته باشد. عناوین و فصلها به خوبی خط سیر گفتوگوی میان این دو را روشن میسازد و در همین شكل كلی خود هم نشاندهنده آن وجوه جالبتوجهی است كه از فیلم تاریخهای سینما و یا خود تاریخ سینما مورد توجه دو طرف گفتوگو واقع شده است. سینما، منظومه و طبقهبندی، زاویه و مونتاژ، اضطرار حال، رستگاری گذشته، تاریخ و یادآوری، چگونه ویدئو تاریخ سینما را ممكن كرد، تاریخ و باستانشناسی، هیچكاك و قدرت سینما، فقدان جادوی سینما و موج نو، سینما چه میتواند بكند، تصویر و مونتاژ ما به سوی ستارگان و... ازجمله عناوینی است كه برخی از فصول كتاب برخوردارند؛ فصولی كه گاه آنقدر كوتاه هستند كه در حد یك سؤال و جواب درنظر گرفته شدهاند. اما جالبترین تشبیه در مورد بحث تاریخهای سینمای گدار را یوسف اسحاقپور به كار برده است و در این گفتوگو آن را به صور مثلی افلاطونی تشبیه كرده است «ما همواره با ناممكنی- در واقع بیمعنایی- همه چیز روبهرو میشویم؛ هنگامی كه وظیفه اصلیمان گفتن همه آنهاست .هرچند كه چنین كمیتی درست نقطه مقابل كیفیت آن است! در انتهای كتاب نیز مقالهای به قلم اسحاقپور آورده شده كه به گدار و سینمایش میپردازد؛ مقالهای تحت عنوان ژانلوك گدار، سینماگر زندگی مدرن (او شاعرانه در امر تاریخی) كه به خوبی تسلط و شناخت اسحاقپور از سینما و آثار گدار را به نمایش میگذارد و حتی به نوعی میتواند كاملكننده برخی مباحث این گفتوگو نیز باشد.با این اوصاف این كتاب نه فقط شرح گفتوگویی است با گدار درباره مستندهای موردنظر، بلكه به گفتوگویی درباره سینما و تاریخ آن بدل شده است كه در خلال آن با بسیاری دیدگاههای گدار در حوزههای مختلف نیز روبهرو میشویم و به نوعی با همان ایده گدارها نیز روبهرو میشویم؛ گدار فیلمساز، منتقد، چپ رادیكال و... . این همه حكایت از دانش و توانایی اسحاقپور دارد كه چگونه از فرصتی كه در اختیار داشته به بهترین شكل ممكن بهره برده است تا تصویر جامعی از فردی به نام گدار پیش روی مخاطب بگذارد. بدینترتیب در یك جمعبندی كلی كتاب باستانشناسی سینما و خاطره یك قرن را به اثری بیش از یك گفتوگوی صرف بدل ساخته است؛ اثری كه پر بیراه نیست اگر آن را یك متن تالیفی مشترك به حساب آوریم كه از دریچه مستند تاریخ سینماهای گدار، به تاریخ سینما و دیدگاههای گدار درباره آن میپردازد؛ اثری تالیفی از گدار كه برای درك بهتر موضوعات مطرح در آن افزودههایی توسط اسحاقپور در داخل متن صورت گرفته است تا به خوبی برای مخاطب جا بیفتد. منبع : همشهریتنظیم برای تبیان : مسعود عجمی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 361]