واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: پروپاگاندای انتخاباتی یا اندیشه من
بسیاری از خواسته ها وآرزوهای ما با روابط، مناسبات و اهداف اجتماعی در هم آمیخته شده اند . آرزو از دیدگاه جامعه شناختی، نه رویایی با چشم باز است نه مقوله ای تهی از حقیقت. آرزوهای عمومی بسیاری از اشخاص در چارچوب فرهنگی جامعه بوجود می آیند. اما بسیاری از این خواسته ها و آرزوها هم در چارچوب سیاسی یک جامعه سازماندهی می شوند. خصوصا در زمان وقوع یک حادثه سیاسی بزرگی همچون انتخابات، احساساتی از این نوع، وضوح بیشتری در میان افراد جامعه پیدا می کنند. چرا که افراد یک جامعه با شرکت در انتخابات و گزینش فرد مورد نظر خود، به نوعی احساس مشارکت عمومی را تجربه کرده و وارد نوعی گفتمان سیاسی می شوند. اما در این میان عناصر مختلف و متنوعی در جامعه وجود دارند که به جریانات انتخاباتی، حرارت ویژه ای می بخشند که البته گاه در جهت مثبت و گاه کاملا منفی و غلط می باشد.در جامعه مدرن، تبلیغ به مکانیسم اصلی بازسازی افکار عمومی مبدل شده است. امروزه از تبلیغات به عنوان مکانیسمی جهت ایجاد، هدایت و برآوردن اهداف، استفاده می شود. در واقع تبلیغات می خواهد یک تصویر شفاف و ایده آل را برای مخاطبانش به واقعیتی حقیقی و قابل دسترس مبدل کند و به اشخاص بقبولاند که می توانند آنچه را که دوست دارند با انتخاب کاندیدای مورد نظر خود، بدست بیاورند. تبلیغ وسیله ای است که هم دوست و هم دشمن از آن استفاده می کند. دردست دوست، وسیله ای است ارشادی و در دست دشمن وسیله ای است گمراه کننده.پروپاگاندا کنترل افکار به وسیله نمادهایی خاص و یا به عبارت بهتر داستان، شایعه، گزارش، تصویر ودیگر اشکال ارتباطی است در حالت کلی می توان گفت که تبلیغ باید آگاه کننده یا متقاعدکننده باشد. ، اما حربه دیگری هم در تبلیغات وجود دارد که تنها با جو سازی به دنبال بازسازی افکار عمومی و ایجاد نوعی طرز تفکر و نگرش خاص در عامه مردم باشد. آری! تبلیغاتی از این نوع را پروپاگاندا گویند. پروپاگاندا یا جوسازی نوعی از ارائه اطلاعات هماهنگ و جهتدار برای تأثیر گذاری بر عقاید و یا رفتارهای افراد یک جمعیت میباشد. پروپاگاندا، تبلیغاتی در تضاد با ارائه آزاد اطلاعات میباشد. جوسازی ریشه در تاریخ کلیسای کاتولیک دارد. پاپ اوربان هشتم برای ترویج دین مسیحیت، در مناطق غیر مسیحی جهان گردهمایی تبلیغاتی به راه انداخت. در آن زمان کاتولیکها این کار را نوعی از آموزش بر میشمردند. در جنگ جهانی اول هم طرفین جنگ از این روش برای تاثیر گذاری مثبت بر روی نیروهای خود استفاده میکردند.اولین تلاش ها برای ارائه تعریفی از پروپاگاندا از سوی هارولد لاسول صورت گرفت. لاسول پروپاگاندا را چنین تعریف می کند: " پروپاگاندا کنترل افکار به وسیله نمادهایی خاص و یا به عبارت بهتر داستان، شایعه، گزارش، تصویر ودیگر اشکال ارتباطی است. پروپاگاندا فنی است برای تأثیرگذاری بر اعمال انسان از طریق دستکاری بازنمایی ها. این بازنمایی ها ممکن است صوتی، تصویری، مکتوب و یا حتی موسیقیایی باشند. "پروپاگاندا در جهان كنونی و در عصری كه عصر انفجار اطلاعات خوانده میشود در سیاست جایگاه ویژهای دارد. گسترش وسایل ارتباط جمعی و رسانههای گوناگون، تبلیغات سیاسی را پیچیده و روز افزون كرده است. از همین رو همه دولتها و گروهها و احزاب سیاسی در تلاش هستند با بكارگیری همه ابزارهای تبلیغی همچون: مطبوعات، فرستندههای قوی، ماهواره، سایتهای اینترنت، سخنرانیها، سینما و .... ایدهها و اندیشههای خویش را به مخاطبین انتقال دهند و در دستیابی به قدرت بیشتر بوسیله جلب رضایت مردم تمام همت خود را به كار بستهاند.
این عمل بوسیله دولتها و احزاب و گروهها صورت میگیرد و هدف اصلی آن جهتدهی افكار عمومی و القاء اندیشهها و افكار خاص و مقبولیت بخشی عملكردها در نزد تودههای مردم و افكار جهانیان است. یكی از آماده ترین جولان گاه های این طیف، تبلیغات سیاسی و بویژه انتخاباتی است. از آن روی كه فرد می تواند در مواضع خود براحتی و با خیال آسوده از عواقب آن، به سیاه و سفید نمایی افراطی دست زده و با گل آلود نمودن فضا، داده های خود ساخته را تبلیغ نماید و داده های حقیقی را بصورت گزینشی و کانالیزه تبلیغ نماید. و یا با سیاه نمایی مواضع و کارهای انجام شده توسط دیگران، وعده های خود را کاملا سفید و بی عیب نشان دهد.نکته مهم در اینجا این است که تکنولوژی خاصیتی دارد که آنرا در رابطه ای عمیق و نزدیک با فرهنگ قرار داده است. یعنی هر تکنولوژی این توانایی را دارد که سازنده فرهنگی نو در یک جامعه باشد و یا تغییراتی را در فرهنگ بومی یک جامعه ایجاد کند.با توجه به کارکرد انکار ناپذیر تلفن همراه و فن آوریهای موجود در این شیوه ارتباطی، به نظر می رسد که در جریانات انتخاباتی نقش مهمی را ایفا می کند.طبق آمار رسمی مخابرات طی چند روز گذشته به طور متوسط نزدیک به 90 میلیون اس ام اس انتخاباتی در طی هر روز بین مردم رد و بدل شده است.این روزها به نظر می رسد گفتمانی جدید از طریق پیامک های انتخاباتی در حال بازتولید است. با توجه به فضای عجیب و غریبی که در این دوره از انتخابات ریاست جمهوری بر کشور حاکم شده است، حاشیه های گوناگون و متنوعی را ایجاد کرده است. در این میان شاید پیامک ها فعالانه ترین بخش محسوب می شوند و با توجه به اینکه امکاناتی از قبیل عدم سانسور و سرعت بخشیدن به اطلاعات را دارا می باشند، به امری همه گیر در جامعه تبدیل شده اند و بعضا به دلیل محتواهایی طنز آمیز و البته سرشار از تمسخر، سرگرمی امروز افراد جامعه شده است. امروزه از تبلیغات به عنوان مکانیسمی جهت ایجاد، هدایت و برآوردن اهداف، استفاده می شوداما آنچه تحت لوای این پیامک ها در حال رخ دادن است، مساله ای نیست که بتوان به سادگی از آن گذشت. با توجه به اینکه ما مسلمان هستیم و در کشوری زندگی می کنیم که شیعه مذهب است، وجود چنین فضایی چندان درخور شان ما و جامعه ما نیست. چرا که هم از لحاظ اخلاقی و هم اعتقادی ملزم به رعایت حقوق دیگران هستیم و آنچه رخ می دهد در تناقض با اعتقادات ماست. اعمالی از قبیل برچسب زدن، ترویج شعارهایی با محتوای فریبندگی، تهمت و اهانت به دیگران، از جمله اعمالی است که به وضوح قابل مشاهده است و این نگرانی را به وجود می آورد که به درون فرهنگ راه پیدا کند. برچسب زدن (Name Calling). روشی به منظور برانگیختن وحشت یا تعصب افراد جامعه برعلیه یک گروه مخالف است. این روش باعث میشود که نیازی به ایجاد بحث استدلالی با گروههای مخالف نباشد یکی از این روشها استهزای مخالفان با کاریکاتور میباشد.
شعارهای فریبنده (Glittering Generalities): دراین روش سعی میشود که بادادن شعارهایی با مفهوم مبهم و کلّی توجه افکار عمومی به پیام مبلغ جلب شود. این پیامها اغلب بر حول محور ارزشهایی همچون شرافت، دین، افتخار به میهن و میهنپرستی یا ارزشهای خانوادگی میباشد.در طرف دیگر، عدم اطمینان به مواضع اعلامی، علم به ناصواب بودن آن، و نیز تعارض آن با مواضع اعمالی، فرد را با علم به درك بالای مخاطب، به سوی ایجاد فضایی سوق می دهد كه منطق و استدلال كمرنگ گشته و فضای گل آلود، بهره گیری از داده های غلط و یا مغالطه در بهره گیری از داده های صحیح، جای آنرا پر نماید. حتی در چنین فضایی طرفداری نکردن از یک کاندیدای خاص عین جهالت و لومپنیسم بر شمرده می شود و یا طرفداری از یک کاندیدای دیگر عین دینداری یا بی دینی قلمداد می شود. لذا آنچه بیشتر در این فضا حاکم می شود، سوار بر موج بودن است تا تفکر و تعقل. برای نمونه در هنگام پخش مناظره برخی کاندیداها طرفداران آنها به جای شنیدن نظرات آنها و تحلیل آن در خیابانها در حال برپایی کارناوال می باشند.لذا در چنین فضایی بهتر است با دیده ای باز به قضایای اطراف بنگریم. مراقب باشیم که بدون فکر و اندیشه سوار بر موج های حاکم بر جامعه نشویم و هر آنچه دیگران کردند، ما نیز پیروی نکنیم. فاطمه ناظم زاده / گروه جامعه و سیاست1- صدری، غلامحسین و نسرین حكمی و نسترن حكمی؛ فرهنگ گزیده فارسی، بی جا، انتشارات فرهنگ معاصر، چاپ دوم، 1384، ص 59.2- - علی بابایی، غلامرضا؛ فرهنگ علوم سیاسی، تهران، 1369، چاپ دوم، ص 391.3- دانشنامه آزاد ویکی پدیا
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 605]