واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: آيتالله مرعشي شوشتري؛ فقيه حقوقدان/ 5رئيس دانشگاه سوره:آيتالله مرعشي شوشتري در حدود، قصاص و ديات نظرات خاصي داشت
گروه انديشه: آيتالله مرعشي شوشتري در حوزه حقوق جزا، در بخش حدود، قصاص و ديات نظرات خاصي داشت كه مطابق با قوانين موضوعه نبود.
سرويس انديشه و علم خبرگزاري قرآني ايران (ايكنا)، جهت آشنايي بيشتر با شخصيت علمي مرحوم آيتالله «سيدمحمدحسن مرعشي شوشتري»، گفتوگويي را با «محمد روشن»، دكتراي فقه و حقوق خصوصي، رئيس دانشگاه سوره و عضو هيئت علمي پژوهشكده خانواده دانشگاه شهيد بهشتي كه از شاگردان مرحوم مرعشي شوشتري بود، انجام داد كه آنچه در پي ميآيد، حاصل اين گفتوگو است.
ايكنا: با توجه به اينكه مرحوم آيتالله مرعشي شوشتري درعلم حقوق هم تخصص داشتند، آيا نظري خلاف مشهور هم ابراز ميكردند؟
بله، ايشان نظرات خلاف مشهور هم داشتند و در برخي از موارد هم حتي در غير محافل علمي از اظهار نظرهايي كه گاهي اوقات ممكن بود منشأ سوء استفاده شود و براي اغراض ديگري از آن استفاده شود، خودداري ميكردند؛ يعني گاهي اوقات نظرات غير مشهوري را بيان ميكردند كه تا اين حد ممكن بود در تضاد با نظر مشهور باشد. اما روي هم رفته تبحر ديگري كه داشتند، اين بود كه گاهي اوقات آراي مشهور را كه در دورهاي وجود داشت، استخراج ميكردند، در حاليكه اين آرا در عصر حاضر متروك بود.
براي نمونه يكي از آنها را عرض ميكنم و آن نظريهاي است كه فكر ميكنم در ماده 1043 قانون مدني در مورد ولايت پدر و جد پدري بر نكاح دختر باكره رشيده است كه اتفاقا قانون مدني در اينجا نظر خلاف مشهور سخن گفته و همين هم تا حدودي باعث شده كه اين ماده قانوني مورد انتقاد قرار گيرد. اما ايشان با احاطهاي كه بر نظرات فقهي فقها داشتند، دريافتند كه اين نه تنها نظر مشهور نيست، ـ چون ما معتقديم كه قانون مدني از نظر مشهور فقها پيروي كرده است ـ بلكه اينجا اتفاقا خلاف نظر مشهور هم هست.
ايكنا: آيا مرحوم آيتالله شوشتري اختلاف و تناقضي را ميان فقه سنتي اسلامي و حقوق جديد ديدهاند تا ابراز نظري در اين رابطه داشته باشند؟
من مواردي را سراغ دارم كه ايشان در حوزه حقوق جزا در بخش حدود، قصاص و ديات نظرات خاصي داشتند كه با قوانين موضوعه مغايرت داشت؛ يعني با قوانيني كه اكنون به عنوان قانون جزا مطرح است، مغايرت دارد.
ايكنا: آيا خاطرهاي بياد ماندني از خلقيات يا مباحثات علمي ايشان در خاطر داريد؟
ايشان براي مجلس خبرگان رهبري دوره فعلي از شهر تهران نامزد شدند. زمانيكه ما متوجه شديم كه ايشان نامزد شدند، با تعدادي از شاگردان قديمي و اعضاي هيئت علمي دانشگاه خدمت ايشان رسيديم. وقتي خدمت ايشان مشرف شديم به ايشان عرض كرديم كه شما وقتي خواستيد نامزد شويد، چرا ما را خبر نكرديد. ايشان فرمودند كه من احساس تكليف كردم و رفتم نامزد شدم و لزومي نداشت كسي را خبر كنم.
از ايشان سؤال كرديم كه با توجه به اينكه شما مورد حمايت هيچ يك از احزاب و گروههاي سياسي قرار نگرفتهايد، ممكن است رأي نياوريد و ما نگران هستيم. ايشان تعبيري گفتند كه از يك منظر خيلي زيبا بود. گفتند به جهنم. گفتيم اگر رأي نياوريد بد ميشود، گفتند براي من بد نميشود، من تكليفي داشتم و رفتم نامزد خبرگان شدم، حالا يا رأي بياورم يا رأي نياورم.
من عملا مسئول ستاد تبليغاتي ايشان در مجلس خبرگان رهبري بودم. برنامهريزي كرديم كه اين چند روزي كه براي معرفي آيتالله مرعشي شوشتري به مردم استان تهران فرصت داريم، از اين زمان استفاده بهينه كنيم. آمديم براي خودمان برنامهاي با عرض و طولي معين معلوم كرديم. معلوم كرديم كه ايشان در چه زمانهايي بايد در چه دانشگاهها و يا در چه مراكز پرجمعيتي سخنراني كنند.
بعد از اينكه تبليغات رسمي مجلس خبرگان رهبري شروع شد، ايشان به اهواز تشريف بردند و روز آخري كه تبليغات تمام شد به تهران تشريف آوردند؛ يعني ايشان هيچگونه تبليغي براي خودشان براي ورود به مجلس خبرگان انجام ندادند. وقتي كه من با ناراحتي به ايشان زنگ زدم به اهواز كه ما براي شما كلي زحمت كشيدم و در دانشگاههاي تربيت مدرس و شهيد بهشتي براي شما جلسه گذاشتيم و بالاخره اگر شما نياييد سخنراني كنيد، نميشود و ... ايشان گفتند فعلا كه من در اهواز هستم و هر چه كه ما ابراز ناراحتي ميكرديم كه شما تشريف بياوريد تهران تا براي خودتان تبليغي صورت گيرد، ايشان تشريف نياوردند و شبي كه تبليغات انتخاباتي ممنوع ميشد، به تهران تشريف آوردند.
گزارش آرا به ايشان جالب بود. ما چون علاقهمند بوديم كه ايشان رأي بياورند، وقتي كه آراي هر صندوقي شمرده ميشد و ما از آن مطلع ميشديم، آراي ايشان را يادداشت ميكرديم و فكر ميكرديم همانطور كه براي ما مهم است و هيجان ميآورد، براي ايشان هم مهم باشد و هيجان بياورد. چون در زماني ايشان رديف هشتم ليست رأي آورندگان از 16 نفر قرار گرفته بودند. زمانيكه ما با يك هيجان خاصي رفتيم خدمت ايشان و تا سلام كرديم، گفتيم حاج آقا الحمدلله خيلي وضع خوب است و شما نفر هشتم هستيد، فكر ميكرديم ايشان ميگويد چندتا رأي آوردم، از چندتا صندوق اين تعداد رأي را آوردم، شرايطم چطوري است، ايشان فقط يك كلمه گفتند خوب.
باز ما كه هنوز در فضا نبوديم با هيجان خودمان دورباره توضيح داديم كه حاج آقا از اين تعداد صندوق شما هشتم شديد و انشاءالله به مجلس خبرگان راه پيدا خواهيد كرد و همين مسائل را كه توضيح ميداديم، اصلا ايشان توجهي به توضيحات ما نميكرد و آخر بار هم كه شمارش نهايي بود، همان موقع منزل ايشان بودم و خدمت ايشان بودم؛ چون عملا مسئول ستاد انتخاباتي ايشان بودم و گزارشها را خدمت ايشان ميدادم، ايشان هيچگونه رغبتي براي شنيدن گزارشها از خودشان نشان نميدادند و از خبرهايي كه به نظر من خيلي هيجانآور و مثلا خوب بود هم به هيجان نميآمدند.
آخرالامر آن لحظهاي كه قطعي شد كه ايشان به مجلس خبرگان راه يافتند، ما با خوشحالي زياد بلند شديم كه مثلا با حاج آقا روبوسي كنيم، اصلا ايشان با ما طوري رفتار كرد كه ما از روبوسي منصرف شديم و نشستيم سرجايمان. اين خاطرهاي بود كه من از ايشان داشتم.
جمعه 15 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 486]