واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: ساده زیستی؛ از آیین های مهم طلبگی
ساده زیستی طلبه در بیانات مقام معظم رهبریساده زیستی؛زندگی ساده، قانعانه و به دور از اسراف، چهرهی خارجی و جلوهی عملی زهد و پارسایی است؛ نماد بیتعلفی است و تمثال گذر از بند پیچ در پیچ و هزار توی مد زدگی و تجمل گرایی و در یک کلام، نمای درست رهایی و آزادی است.زندگی راحت و بی زرق و برق طلبگی، هماره مثال یک زندگی آسوده و بی تکلف بود عشق برتر، جای محبت دنیای دون را پرداشت. کتاب و دفتر و میل به آگاهی و تعالی، جبران همه چیز بود :به اتفاق اعضای شورای مرکزی ائمهی جمعه خدمت امام رفته بودیم. ... ایشان، نصایحی فرمودند . ... ایشان از مرحوم صاحب جواهر یک مثل زدند و فرمودند: اگر قرار بود صاحب جواهر فلان طور (به یک زندگی اشاره کردند) زندگی کند، یک صفحه هم نمیتوانست بنویسد بعد گفتند آیا میدانید ایشان، جواهر را در چه شرایطی نوشته است؟ آن وقتها در نجف، سرداب هم معمول نبود . ایشان، در اتاقی همسطح زمین نشسته بود و پنجرهی اتاق را بالا زده بود، تا یک مقدار باد و نور بیاید آن وقتها، پنجرهها کشویی بود که گاهی هم پایین میافتاد. در چنین شرایطین، ایشان پای پنجره نشسته بود و جواهر را مینوشت امام میفرمودند که نسیم، نسیم خنک نبود؛ بلکه نسیم نجف بود که گرمای زیادی داشت.من در فصل تابستان، در نجف نبودهام؛ اما تابستان شبیه نجف را که میگفتند شبیه نجف است ـ دیدهام. تابستان ایرانشهر را به خاطر دارم که باد آن، مثل گرمایی که از تنور بلند میشود، صورت انسان را میسوزاند. اصلا خود آن باد، آزار دهنده بود و انسان میگوید، خدا کند که این باد قطع بشود!مرحوم صاحب جواهر در چنان وضعیتی کنار پنجره نشسته بود، تا از آن نسیم به او بخورد و چنین کتاب با عظمتی را ـ آن هم در شش جلد ـ بنویسد. امام میفرمودند، اگر صاحب جواهر، فلان طور زندگی میکرد، نصف صفحه هم نمیتوانست بنویسد. (1)روحانیت شیعه، با این خصلت شناخته شد؛ از روحانیت اشرافی مسیحی و برخی از ادیان دیگر، تمایز یافت و اعتباری مردمی پیدا کرد؛ با مراعات غیر متظاهرانه، دلهای بسیاری را در خانههای ساده زندگی قانعانهی خود اسیر کرد و علقهی روحی، در آنان آفرید. دریغ است که این احترام و حرمت، به تاراج برود و با فزون طلبی و زیاده خواهی، رشتههای محبت در هم ریزد:«آراستن سرو، ز پیراستن است» . زیبایی ما در بی پیرایگی ماست. محبوبیت روحانیت، در تجمل و اشرافیگری او نیست؛ در سادگی و بی پیرایگی اوست. (2)و در کلام آخر بافت طبیعی حوزه، آمیخته با قناعت و سادگی است؛ اجتناب از مظاهر تنعم و تجمل است. اگر حوزه از این طبیعت به دور ماند و در دام زرق و برق فرو افتند از مکانت و منزلت طبیعی خود هبوط خواهد کرد و باور ملی را در مورد حوزه و و روحانیت، دگرگون خواهد ساخت:طبیعت حوزه، طبیعت قناعت و بی اهتمامی به ظواهر و خرج تراشی بیهوده و بی فایده است. (3)..........................................................................پی نوشت ها:1- سخنرانی در دیدار اعضای دفتر تبلیغات اسلامی حوزهی علمیه قم 5/12/ 13612- سخنرانی در جمع طلاب علوم دینی در مدرسهی فیضیه 11/9/ 13663- سخنرانی در آغاز درس خارج فقه 21/6/ 1372
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 298]