واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: قرآن و داستان آدم
کتاب مسئله شناخت اثر متفکر شهید، استاد مرتضی مطهری است که بخشی از آن را جهت مطالعه شما کاربران عزیز در ذیل آورده ایم که جهت خرید آن می توانید از طریق فروشگاه اینترنتی تبیان اقدام نمایید.قرآن و داستان آدمقرآن داستان نزدیك شدن آدم به درخت ممنوعه را بعد از داستان «و علم ادم الاسماء كلها ثم عرضهم علی الملائكه فقال انبئونی باسماء هؤلاء ان كنتم صادقین» ذكر كرده است، یعنی آدم پیش از آن كه به بهشت برود و به او بگویند اینجا بمان، چشمش باز شده بود و همه حقایق عالم را آموخته بود، آدم بود و در بهشت بود نه یك حیوان چشم بستهای در بهشت بود كه با خوردن آن میوه چشمش باز شد. آدم بود كه رفت به بهشت. چون آدم بود، عارف بود، شناخت داشت، شناسایی داشت و حقایق را میدانست. آدم را از این جهت بیرون كردند كه از آدمیت خارج شد، با آنهمه علم و معرفت اسیر هوی و هوسش شد، اسیر یك حرص شد، اسیر یك وسوسه و طمع شد. به او گفتند اینجا جای آدم است. آدم نا آدم شد كه از بهشت سقوط كرد. آدم به لوازم شناخت خود، به لوازم شناسایی خود عمل نكرد. شناخت، جهانبینی میدهد، جهانبینی ایدئولوژی میدهد، و ایدئولوژی عمل میخواهد. من آدم هستم، همه حقایق را میدانم، این "میدانم" به من جهان را به شكل خاص نشان میدهد، و چون جهان را اینگونه میبینم پس "باید و نباید" دارم. ولی من به باید و نباید نگاه نكنم، مسؤولیت احساس نكنم، یك وسوسهگر بیاید و بگوید "آن درخت، درخت جاودانگی است، خدا حسودیش شد كه به تو گفت نخور، نه، برو از این درخت بخور "(آنها گفتهاند آدم به این صورت وسوسه شد) و من بخورم ولی بعد آن درخت، درخت معرفت از كار درآید. نه، ای آدم! تو آدمی، تو شناخت داری، تو جهانبینی داری، تو ایدئولوژی داری، ایدئولوژی در نهایت امر عمل میخواهد (عمل هم دو جنبه دارد : جنبه منفی و جنبه مثبت)، تقوی و خود نگهداری میخواهد، مگر میشود انسان ایدئولوژی داشته باشد ولی تاب تحمل كوچكترین محرومیت را نداشته باشد؟! هم ایدئولوژی داشته باشم و هم هر جا هر چه دیدم [دنبالش بروم]، مثلا چشمم به یك خوراكی بیفتد، آب دهانم راه بیفتد و دیگر نتوانم نخورم! آدم بودن تقوی و خود نگهداری میخواهد. آدم را از این جهت بیرون كردند كه از آدمـــیّت خارج شد، با آنهمه علم و معرفـــت اسیر هوا و هوسش شد، اسیر یك حرص شد، اسیر یك وسوسه و طمع شد. به او گفتند اینجا جای آدم است. آدم نا آدم شد كه از بهشت ســقوط كرد. آدم به لوازم شناخت خود، به لوازم شناسایی خود عمل نكرد.این است كه در منطق اسلام آدم به این دلیل از بهشت رانده شد كه به آندرجه چهارم شناخت خود عمل نكرد، یعنی شناخت، بعد جهانبینی پیدا كرد، بعد ایدئولوژی پیدا كرد، و بعد ایدئولوژی، او را به عمل ملتزم كرد، بهاینجا كه رسید، پایش لغزید، گفتند: برو بیرون. ولی تورات میگوید از اول به او گفتند شناخت پیدا نكرد، چون شناخت پیدا كرد و چشمهایش باز شد به او گفتند برو بیرون، و آن درخت، درخت معرفت بود. این است كه عرض میكنم كمتر اندیشهای، فكری، نظریه تحریف شدهای، به اندازه این تحریفی كه در تورات وارد شده است به بشریت و به عالم دین ضرر زده است. هنوز كه هنوز است،
در دنیا این موج مطرح است كه یا علم یا دین، یكی از اینها. پس قرآن قائل به ممنوعیت شناخت نیست بلكه قائل بهامكان شناخت است. به چه دلیل قرآن قائل به امكان شناخت است؟ واضح است: وقتی قرآن دعوت میكند به شناخت، دعوت به یك امر ناممكن نمیكند. وقتی كه قرآن راجع به آدم، اول درجه شناختش را تا حد بینهایت بالا میبرد چه میخواهد بگوید؟ میخواهد بگوید: ای بشر! تو امكان شناخت بینهایت داری: «و علم ادم الاسماء كلها». امام صادق روی یك تخته پوستی نشسته بودند. دست زدند به آن و فرمودند: "و حتی این كه زیر پای من است" یعنی چنین شناخت بی نهایتی برای آدم [حاصل شد]. پس قرآن قائل به امكان شناخت است. داستان آدم پر از حكمت است. یكی از حكمتها و درسها و رمزهای داستان آدم مسئله امكان شناخت است، یعنی میخواهد به همه ما بگوید: ای انسانها! شما بچه آن آدمی هستید كهشناختش تا این حد بود، "بچه آدم" هستید، بچه آدمی هستید كه شناخت بی نهایت پیدا كرد، پس به سوی شناخت بی نهایت بروید. بچه آدم بودن از نظر قرآن مساوی است با بچه شناسا بودن. شما بچه شناخت هستید. جهت خرید کتاب مسئله شناخت کلیک نمایید.کتب پیشنهادی: 1- انسان کامل 2- بیست گفتار تنظیم برای تبیان: پایدارجهت خرید کتب اسلامی کلیک نمایید.جهت خرید کتب حکمت و عرفان کلیک نمایید.جهت خرید کتب دفاع مقدس کلیک نمایید.جهت خرید کتب ادبی کلیک نمایید.جهت خرید نرم افزار های تبیان کلیک نمایید.جهت خرید نرم اقزارهای چند رسانه ای کلیک نمایید.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 553]