واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: تناسب
آفریدگار عشق، زیبایی است و زیبایی را تناسب و توازن میآفریند. رفتار گفتار و نوشتار زیبا نیز، خالی از تناسب و همخوانی اجزا نمیتواند باشد. اگر معماری مسجدی چشم شما را نواخت، بدانید که به حتم در حال نگریستن به مجموعهای هماهنگ از رنگها و شکلها هستید. آیا هرگز از دیدن شخصی که نمیشناسید، مسرور شدهاید؟ پاسخ اگر مثبت است، بیگمان دلیلهای بسیاری میتواند داشته باشد که یکی نیز ست (set) پوشیدن او است؛ یعنی رعایت هماهنگی رنگها در لباس. «جمله» نیز در برابر این قاعده زیباشناختی تسلیم است و رام. زیبایی، حقیقت واحدی است که در خدا، انسان، طبیعت، عبارت و هنر ظهور میکند، و در هر جا اسم و رسمی دیگر دارد.چو در شخص است، گویندش ملاحتچو در لفظ است، خوانندش فصاحت اعتدال و همخوانی اجزا- اگر چه در همه جا به یک معنا نیست- همیشه منشا زیبایی و موجب دلربایی است.جهان چون چشم و خط و خال و ابروستکه هر چیزی به جای خویش نیکوستپشینیان، تناسب سازی و همخوانگویی در شعر را مراعات النظیر مینامیدند؛ مانند همخوانی واژگانی و تناسب دلنشینی که کلمات «مزرع»، «سبز»، «داس»، «کشته»، «خویش» و «درو» در بیت زیر پدید آوردهاند:مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نویادم از کشته خویش آمد و هنگام درودور نیست اگر بگوییم بخش عظیمی از توفیق گویندگان فارسی، در گرایش آگاهانه و گاه ناخوآگاهانه آنان به همخوانی و تناسب، هنگام گزینش کلمات است. آیا جز تناسبگرایی هیچ دلیل دیگری میتواند بخشش سمرقند و بخارا را در برابر خال هندوی ترک شیرازی توجیه کند؟ممدوح شاعر، ترک است و شیرازی، و عضوی که برای آن، سمرقند و بخارا را میبخشد، خال هندو است. اکنون به کلمات زیر بیشتر توجه کنید!ترک، شیراز، هندو، سمرقند، بخارا.کمتر بیت یا سخن ماهرانهای، عاری از مراعات نظیر است؛ گاه آشکار و گاه بسیار مخفی و فنی، که فقط ضمیر ناخودآگاه خواننده در مییابدش و از آن لذت میبرد.تناسبگرایی در نثر، یعنی رعایت نوبت و اولویت در راه دادن کلمات به جمله، به دیگر سخن، نویسندگان هماره باید در انتخاب کلمات، به خویشاوندی و همسایگی و همانندی لفظی یا آوایی آنها توجه داشته باشند.
هر واژهای، خویشان و نزدیکان و همسایگانی دارد که تا هستند، نوبت به ناآشنایان و بیگانان نمیرسد. گردهمایی کلمات خویشاوند و همخون در یک جمله، ضیافتی شاد و به یادماندنی برگزار میکند. بدین رو است که تا میتوان و ازعهده بر میآید. باید جملات را به همایشهایی از واژگان همگرا هم گروه تبدیل کرد. هیچ واژهای را نمیتوان یافت که نسبتی یکسان با همه کلمات موجود در دنیا داشته باشد. اگر چنین است، پس نویسندگان نیز نمیتوانند در گزینش و جملهسازی، همه کلمات را به یک چشم ببینند. بدین رو است که تشبیه نماز به «کارخانه» هرگز پسندیده نبود اگر یکی از خویشان و رفیقان کارخانه، یعنی کلمه «سازی» را همراهش نمیکردیم: «نماز، کارخانه انسانسازی است.» کارخانه، محل ساخت و ساز است، و انسان در کارخانه نماز ساخته میشود.مهمتر از تناسبگرایی در جمله، پرهیز از ناسازی و بیتناسبی است؛ یعنی اگر نمیتوان عبارتهای همخوان و همخون ساخت، دستکم باید ناهمخوان و ناهمگون سخن نگفت. حس ناخوشایندی به خواننده دست خواهد داد اگر بخواند یا بشنود که «نماز، کارخانه انسانپروری است»! آیا میان کارخانه و پرورش، تناسبی در عالم عین یا جهان ذهن وجود دارد؟ بسی بسیار است جملههایی که گزینش و چینش کلمات در آنها در نهایت بیسلیقگی و بی مبالاتی است. تناسب یا مراعات نظیر، از آنگونه آرایههایی است که در ناخودآگاه خواننده تاثیر میگذارد و تسخیر قلب وی را آسان میکند. دریغ است که نوشتههای خود را از چنین موهبتی محروم کنیم و مشابه نمونههای زیر به سخن گفتاری یا نوشتاری ما راه یابد:- نماز قلهای است که انسان در آنجا به گوهر کمال دست مییابد.- حلاوت آیات الهی، روح را پرواز میدهد.- قرآن همچون خورشیدی است که روح را صیقل میدهد.- هر راهی غیر از قرآن، ما را به اوج نمیرساند.- ریشههای سکولاریسم در جهانبینی غربی و عرصههای مشابه آن است.- هر که از این چشمه آب خورد، گرفتار موجهای ناامیدی نمیشود.نویسندگان چنین جملاتی باید به این پرسشها پاسخ دهند که:کدام جوینده گوهر، زحمت قله پیمانی به خود میدهد!؟چه نسبتی است میان حلاوت و پرواز!؟آیا میتوان از خورشید چشم داشت که چیزی را صیقل دهد!؟راه، ما را به اوج میرساند یا مقصد؟ریشه، در زمین و زمینه است یا در فضا و عرصه؟رفع تشنگی با خوردن آب از چشمه، چگونه موج را درهم میشکند!؟ برای رهایی از موجهای سهمگین باید شناگری آموخت یا کشتی ساخت، یا آنکه آب نوشید!؟تناسبگرایی و مراعات نظیر، موجب میگردد که جملات بالا را این گونه بازسازی کنیم:- نماز، دریایی است که انسان در آنجا به گوهر کمال دست مییابد. (دریا و گوهر)- حلاوت آیات الهی، کام جان را شیرین میکند / دلها را به سوی خود میکشد.
- قرآن همچون خورشیدی است که انسان را از خواب غفلت و رنج ظلمت میرهاند. (ضدیت خورشید با خواب و تاریکی) - هر راهی غیر از قرآن، ما را به مقصد نمیرساند. (راه و مقصد)- ریشههای سکولا ریسم در جهان بینی غربی و زمینههای مشابه آن است. (ریشه و زمین)- هر که از این چشمه آب خورد، گرفتار کویر ناامیدی نمیشود. (کویر و چشمه)تناسبها انواع و اقسامی دارند که موضوع مقال و بهانه توفیقی دیگر است.انجمن قلم حوزهبخش ادبیات تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 282]