واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: آداب باطنی تلاوت قرآن
آداب باطنی تلاوت قرآن – قسمت اول مقدمهقرآن به عنوان آخرین وحى الهى كه بر افضل انبیاء الهى نازل شده نور هدایت ابدى براى بشریت و تجلى خداوند در كلامش بود. قرآن شاهد زنده بر نبوت رسول اكرم(ص) و گرامى ترین برهان بر حقانیت اوست، زیرا دلیلى دائمى و حجّتى همگانى به شمار مى آید كه تمامى ابعاد و جوانب آن نشان از دانش نامتناهى ربانى دارد و هیچكس را یاراى آن نبوده و نخواهد بود، كه مانند این كتاب را از پیش خود بیاورد. از جمله عواملى كه قرآن را در دلها و مصاحف حفظ مى كند، تلاوت و مداومت در مطالعه آن است. تلاوت قرآن نیز مانند هر عمل مستحب دیگر داراى آدابى است كه خود بر دو نوعند: ظاهرى و باطنى. از این دو قسم آداب باطنى تلاوت قرآن از اهمیت بیشترى برخوردار است كه در هنگام تلاوت قرآن بایستى مد نظر قرار گیرد. براى تلاوت قرآن ده ادب باطنى است كه به ترتیب در پى مى آید. فهمیدن اصل كلامتلاوت كننده، باید بداند كه با چه سخن بزرگى مواجه است، سخنى كه نشانه لطف و رحمت و عنایت آفریدگار هستى به آدمى است. سخنى كه حقایق بسیار بلندى را تا مرز فهم و درك انسانها تنزل داده است. فهم عظمت كلام، درك فضل و لطف خداوند درباره بندگان است كه این كلام را از عرش جلال خود تا سطح فهم مردم نازل فرموده است. و باید اندیشید كه چگونه خداوند در رسانیدن معانى كلام خود ـ كه صفتى قائم به ذات اوست ـ به مرتبه فهم مردم، به بندگان لطف و كرم فرموده چگونه آن صفت در طى حروف و اصوات كه از صفات بشرى است بر آنان تجلى كرده است. قارى قرآن بایستى كلام الهى را درس بگیرد و بیاموزد و به قرائت آن اكتفا نكند چنانكه در سوره اعراف آیه 169 آمده است «و درسوا مافیه» یعنى كلام الهى را فرا گرفتند. همچنین قارى قرآن بایستى آیات الهى را با گوش جان بشنود و آن را به خاطر بسپارد، چنانكه در سوره حاقه آیه 12 آمده است «وتعیها اذن واعیه; قرآن را گوش هاى حافظ بیاد مى سپارند». درك عظمت كلام الهى، جز با اندیشه در محتواى آن میسر نیست. آگاهى به عظمت متكلمشایسته است كه قارى قرآن، در آغاز تلاوت، به عظمت گوینده قرآن توجه كند و بداند كه قرآن سخن بشر نیست همان طور كه ظاهر قرآن را جز با طهارت نمى توان لمس كرد، معنى و حقیقت آن نیز جز با طهارت قلب از صفات زشت قابل درك نیست. در هنگام تلاوت باید به خود گوشزد كرد كه گوینده این سخنان آفریدگار همه چیز و روزى دهنده همه جنبندگان است و همه تحت سیطره او قرار دارند و در فضل و رحمت او غوطه ورند. اگر نعمت دهد از فضل اوست و اگر مجازات كند از عدلش، و در نهایت هم اوست كه مى گوید: اینان اهل بهشت و اینان اهل دوزخند. اندیشیدن به حقایقى از این قبیل، عظمت و تعالى گوینده قرآن را در دل مى نشاند و كلام او را مؤثر مى سازد. چرا كه براى آدمیان، گذشته از اصل كلام، گوینده آن نیز اهمیت داشته و اعتبار كلام تا حد زیادى به شأن متكلم بستگى دارد. تـدبــركسى كه قرآن مى خواند و كسى كه به آن گوش مى دهد، لازم است كه در آیات كتاب الهى به تدبر و تفكر بپردازند و با اندیشیدن در مضامین آیات، خود را در معرض تابش نور الهى قرار دهند و در یك فضاى معنوى تنفس كنند. تدبر در آیات قرآنى انسان را در دنیایى از معارف والا و مفاهیم بلند قرار مى دهد كه هیچ چیز با آن برابرى ندارد و آیات قرآنى به عنوان كلیدهاى سعادت انسانى در اختیار او قرار مى گیرند. قرآن كریم، مردم بخصوص صاحبان اندیشه را به تدبر در آیات خود فراخوانده است. «كتاب انزلناه الیك مبارك لیدبروا آیاته ولیتذكر اولواالالباب; قرآن كتابى است مبارك كه آن را نازل كردیم تا مردم در آیات آن تدبر كنند و صاحبان اندیشه متذكر باشند».و نیز در جاى دیگر از كسانى كه در آیات قرآن تدبر نمى كنند گله مى كند و دلهاى آنها را مهر شده مى نامد كه سخن حق در آنها نفوذ ندارد. «افلا یتدبرون القرآن ام على قلوب اقفالها; چرا در قرآن تدبر نمى كنند یا بر دلهایشان قفلها زده شده است؟»و نیز در جاى دیگر اهل معنا را به توجه و تذكر در آیات قرآنى كه به آسانى در اختیار آنهاست و هیچگونه پیچیدگى ندارد فرا مى خواند: «ولقد یسّرنا القرآن للذكر فهل من مُدَّكِر; همانا قرآن را براى توجه به آن آسان قرار دادیم آیا توجه كننده اى هست؟»و نیز تدبر، پس از حضور قلب و توجه قرار دارد. زیرا چه بسا انسان هنگام تلاوت قرآن به چیز دیگرى نیندیشد ولى از سوى دیگر به شنیدن آیات، بسنده كند و در آن تدبر نكند اما چنانكه مى دانیم غرض از تلاوت قرآن، تدبر در آن است نه چیز دیگر. حضور قلب و ترك حدیث نفسحضور قلب از توجهِ بیشتر سرچشمه مى گیرد. زیرا تعظیم كلامى كه قرائت مى شود، ریشه در توجه انسان به آن كلام دارد، و اندیشه خود را در چیز دیگرى مصروف نمى دارد و این تمركز اندیشه و همت سبب شادى و انبساط خاطر مى شود. و مى گویند در معنا و تفسیر آیه «یا یحیى خذ الكتاب بقوة ; گفته شده با جدیت و كوشش كتاب را بگیر». یعنى اینكه در هنگام تلاوت قرآن وجود خود را از تمامى افكار خالى و همت را به آن مصروف بدار. مهار ذهن و خوددارى از انحراف ذهن از یك مسئله به مسائل دیگر امرى بس دشوار و نیازمند به تمرین است یعنى آنچه را كه عموم مردم «حواس پرتى» مى دانند به راحتى قابل پیشگیرى نیست و حضور قلب نیز چیزى جز «حواس جمعى» نیست. كسى كه قرآن مى خواند، باید به آنچه مى خواند عنایت و توجه داشته باشد و كلمات را بر حسب عادت و چرخش زبان نگوید زیرا قارى قرآن، تنها به مقدارى كه با توجه خوانده است، بهره مى برد و آنچه بى توجه خوانده شود مانند آبى است كه هدر مى رود و مزرعه را سیراب نمى كند، منظور آن است كه هنگام تلاوت تمام حواس قارى به آیات الهى باشد و هیچ هم و غم دیگرى را به دل راه ندهد. در قسمت بعد عوامل: تـفـهّـم ؛ ترك موانع فـهـم ؛ تـخـصـیـص ؛ تأثیـر ؛ ترقى ؛ تبـرّى ، برای خوانندگان محترم بیان خواهدشد.سید سعید آل طهتنظیم برای تبیان: حسین عسگری
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 408]