واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی:
خبرگزاری ایسکانیوز: فیلم «زخم شانه حوا» تصویری تاثیرگذار، تکان دهنده و رنجنامه یک مادر است که که بنابر هر دلیلی جگرگوشه خود را از دست می دهد و تنها آه وحسرت بزرگ کردن فرزندش برایش به یادگارمی ماند.
سینمای دفاع مقدس در سالهای اخیر بیش از آنکه خود واقعه و کنش مندی های جنگ را به تصویر بکشد تاویل های عاطفی انسانی جنگ را دستمایه کار خود قرار داده و شمایلی درونی تر،مناسبات آمیخته با جنگ را دراماتیزه کرده است. «حسین قناعت» در فیلم «زخم شانه حوا » همین رویکرد را تجربه می کند و فارغ از ضعف و قوتهای فیلم به وجوهی از جنگ میپردازد که کمتر به آن پرداخته شده است. «زخم شانه حوا» واجد دو ساحت معنایی عمده است که یکی به موقعیت پیچیده روابط انسانی وابسته است و دیگری سویه عاطفی و احساسی آن را تصویر می کند که نقطه عطف آن روایت مادرانه از جنگ است. در بخش اول روجاء هم چون رخشانه در بیداری رویاها در یک موقعیت دوگانه و پارادوکسیکالی از حیث عاطفی فقهی قرار می گیرد که انتخاب بین محمود و حسین را برای او به چالش بدل می کند. بدین معنی که وی در آستانه ازدواج با محمود است که خبر می آورند حسین نامزد قبلیش که شهید شده زنده است و به اشتباه شهید دیگری را به جای پیکر حسین در قبر او دفن کرده اند. این موقعیت پیچیده بدون اینکه بخواهد با تکیه بر پیش فرضهای ایدئوژیک یا سیاسی درباره جنگ قضاوت کند. تاثیر مخرب آن را بر ساختار نظام خانوادگی و مناسبات انسانی برآمده از آن برجسته می سازد. روجاء در موقعیتی قرار گرفته که به قول رخشانه درفیلم بیداری رویاها هیچ کس درشکل گیری آن نقشی ندارد. در اینجا نه می توان حسین را محکوم کرد نه «روجاء» را مقصر دانست و نه به «محمود» خرده گرفت. اشتباه محمود در انتقام گیری از «حسین» به عدم درک درست از این موقعیت برمی گردد. آنها همه قربانی جنگی هستند که دشمن بر سرزمین ما تحمیل کرده است و دامنه سو جنگ نه فقط درخط مقدم و کشته شدن جوانان یک کشور که تا سالهای بعد به درون جامعه و خانواده و حتی روح و رفتارآدم های جنگ نیز بسط می یابد و قربانی می گیرد. ساحت دوم این قصه که اتفاقا هسته اصلی معنای فیلم را دربرمی گیرد به موقعیت مادر «حسین» در این قصه برمی گردد که به قول خودش که حالا پس از دو سال که بر سر قبر اشتباهی فرزندش نشسته و با او خوگرفته است اینک باید رنج اسارت و فراق او را تحمل کند و در این سن و سال و شرایط جسمی و روحی به دنبال پسرش ، آواره شود. «ننه حسین» که بازی خوب «آهو خردمند» به چهره مادرانه نقش، جذابیت بیشتری بخشیده در جایی که به خدا گله می کند جمله ای می گوید که عمق رنج مادرانه را درزندگی به تصویر می کشد. او می گوید چرا مادرکه از شیره جانش به فرزندش بخشیده و با خون دل این غنچه را باغبانی کرده درست در زمانی که باید شاهد ثمردهی او باشد میوه وجودش را از شاخه می برند. این رنجنامه یک مادر است که در هر مرام و مسلک و مکتب و ملتی باز تفسیر می شود و مرزهای جغرافیایی و عقیدتی نمی توان این درد مادرانه را به زبانی دیگر ترجمه کند . به همین دلیل است که ننه حسین وقتی در نیزارهای جبهه با مادری عراقی مواجه می شود که او هم به دنبال یافتن پسرش آمده بدون آنکه زبان عربی بداند متوجه درد او می شود. اگرچه او زبان قالش را نمی فهمد اما زبان حالش را به خوبی درک می کند و این درد مشترکی است که تنها باید مادر بود تا بتوان تجربه اش کرد. فیلم «زخم شانه حوا» در واقع بدون موضع گیری سیاسی اعتقادی درباره جنگ می خواهد آن را از منظر موقعیتی مادرانه به تصویر بکشد و وقتی پای مادر در میان است دیگر فرقی نمی کند که کدام طرف دعوا حق است یا باطل. باطل بودن جنگ و نه دفاع بیش از هر چیز با محک مادرانه قابل اثبات است. «زخم شانه حوا» را می توان با دو فیلم دیگر در سینمای دفاع مقدس مقایسه کرد که از حیث مضمون شباهت های زیادی به هم دارند یکی فیلم «بیداری رویاها» به کارگردانی «محمد علی باشه آهنگر» است که قهرمان قصه آن یعنی «رخشانه» با «روجاء» در «زخم شانه حوا» موقعیت مشابهی را تجربه می کنند با این تفاوت که در آنجا رخشانه پس از مفقود الاثر شدن همسرش با برادر شوهرش سالهاست که ازدواج کرده ولی روجا دقیقا درروز عروسی با محمود از زنده بودن همسر اولش باخبر می شود. فیلم دیگری که با «زخم شانه حوا» قابل قیاس است «گیلانه» ساخته «رخشان بنی اعتماد» است که در آنجا نیز جنگ و پیامدهای آن برمحور تجربه و تاویلی مادرانه روایت می شود با این تفاوت که تصویر مادردر آن فیلم با بازی درخشان «فاطمه معتمدآریا» تاثیر گذار تر و تکان دهنده تر است. فارغ از این قیاس های سینمایی و دراماتیک و جدایی از اینکه «زخم شانه حوا» به لحاظ ساختار روایی و شخصیت پردازی ضعفهایی دارد. شکل گیری آثاری از این دست در سینمای دفاع مقدس ما به شدت مورد نیاز و حمایت است و اینکه جنگ ما علاوه بر ویژگیهای انسانی و اجتماعی مشترکی که ممکن است در هر جنگی وجود داشته باشد واجد لایه های عمیق تری از واقعیت و سویه زیباشناختی است که ریشه در فرهنگ و دین و ملیت ما دارد. کشف این واقعیت های انسانی و البته جذاب و دراماتیک و بازنمایی آن در مدیوم سینما می تواند به خلق آثار ارزشمندی در سینمای دفاع مقدس منجر شده و مفاهیم اخلاقی و انسانی ارزشمندی را در ذهن مخاطب ایرانی به تثبیت و ماندگاری برساند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 3151]