محبوبترینها
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826140636
سينما، خانواده ما را آواره کرده است
واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: سينما، خانواده ما را آواره کرده است گفت وگو با «حنا مخملباف» حسين شريفي فر حنا مخملباف که سال 1367 در تهران متولد شده، کوچک ترين فرزند محسن مخملباف است. او در حقيقت با 7 سال سن و با ايفاي نقش در فيلم « نون و گلدون»- ساخته پدرش - اولين حضور جدي اش را در سينماي حرفه يي تجربه کرده است. حنا کار فيلمسازي را از 8 سالگي و با حضور در ساخت فيلم هاي خانواده مخملباف (در مقام هايي نظير عکاس، منشي صحنه و دستيار کارگردان)، آزموده است.درست در همين ايام، فيلم «روزي که خاله مريض بود» را مي سازد که با حضور در جشنواره لوکارنو، رکورد کم نظيري را در تاريخ سينماي ايران و به نام «حنا مخملباف» به ثبت مي رساند؛ تولد يک سينماگر 8ساله.او در 14 سالگي و با فيلم مستند «لذت ديوانگي» سه جايزه از جمله جايزه جوان ترين فيلمساز جهان را از جشنواره ونيز کسب کرد.حنا مخملباف - در 18 سالگي - ساخت فيلم سينمايي «بودا از شرم فرو ريخت» را فارغ از هياهو به پايان رساند. حاصل اولين حضور بين المللي اين فيلم، جايزه ويژه هيات داوران «فستيوال فيلم سن سباستين» و همچنين جايزه تلويزيون اسپانيا بود. - ابتدا برويم سر لوکيشن هاي فيلم؛ « بودا...» را کجا ساختي؟ در افغانستان، شهر باميان. درست زير مجسمه هاي بودا که در سال 2001 ميلادي فرو ريخت. - بازيگران فيلم چطور انتخاب شدند؟ از مدارس شهر باميان و روستاهاي اطراف. مدارس زيادي ديده شد. چند هزار بچه را ديدم. از صدها نفر تست گرفتم، تا آناني را که مناسب قصه بودند، سرانجام پيدا کردم. - و تجربه کار با بچه ها...؟ سخت اما لذت بخش. سخت، چون بچه ها با سينما آشنا نبودند. در اين شهر هيچ گاه فيلم سينمايي ساخته نشده بود و حتي تلويزيون محلي هم نداشتند تا به تصوير خودشان عادت کرده باشند. اما در مجموع لذت بخش بود؛ به خاطر معصوميت و انرژي و چهره هاي متفاوت. من سعي کردم فيلم را مثل بازي کردن با بچه ها پيش ببرم. جاهايي از تم فيلم هم مثل يک بازي کودکانه است. اگر معنايي هست در پشت بازي بچه ها است. - الان که فيلم را مي بيني آيا احساس مي کني آنچه را مي خوا ستي گفته يي؟ مي خواستم از طريق تصوير امروز افغانستان، آنچه را در تاريخ خشن سال هاي اخير اتفاق افتاده غيرمستقيم نشان دهم تا بزرگ ترها ببينند تاثير رفتار آنها بر کودکان چيست؟ کودکان امروز، بزرگان نسل بعد هستند. اگر به خشونت عادت کنند، آينده جهان در خطر خواهد بود. يک پسربچه در فيلم مي گويد؛ «کلان شوم(بزرگ شوم) شما را مي کشم.» چون در کودکي به اندازه کافي با او خشونت شده. فکر مي کنم مدرسه واقعي بچه ها، کپي کردن از زندگي بزرگ تر هاست. مثلاً در همين شهرباميان چند سال پيش يک نسل کشي وحشتناک اتفاق افتاده که جلوي زن ها، سر شوهران و پسران شان بريده شده است. حتي آنان که براي نجات افغانستان آمده اند، اول با خشونت آن را تخريب کرده اند، بعد هم فرصت آباد کردن اش را نيافته اند تا بالاخره منجي بعدي آمده. اول روس هاي کمونيست آمده اند، بعد طالبان آمده و بعد هم امريکا... آنان که براي نجات افغانستان آمدند، يکي کمونيست بود، يکي مسلمان و يکي بي دين يا مسيحي، اما همه در يک چيز مشترک بودند؛ خشونت. - در عنوان فيلم گفته يي «بودا از شرم فرو ريخت»؛ مگر بودا تخريب نشد؟ چرا در ظاهر تخريب شد. حتي اين صحنه در اول و آخر فيلم هم ديده مي شود. اما اين اسم سمبليک را که از يک جمله مشهور پدرم - محسن مخملباف - گرفته ام، نشان مي دهد که حتي يک مجسمه قادر خواهد بود از آنچه مي بيند شرم کند و فرو بريزد. صحنه هاي فيلم همه در جلوي جاي خالي بودا اتفاق مي افتند. - درباره قصه کمي توضيح مي دهي؟ آيا فيلمنامه کامل بود يا حين فيلمبرداري شکل گرفت؟ ابتدا يک قصه وجود داشت. که بïعدي شاعرانه داشت. سفر يک روزه دختر شش ساله يي که يک روز به پيشنهاد پسر همسايه راه مي افتد به مدرسه برود و چون دفترچه ندارد، تخم هاي غازشان را مي فروشد. او چون پول خريد مداد را ندارد از ماتيک مادرش به عنوان قلم استفاده مي کند و بدون آنکه بداند مدرسه رفتن هم در دنياي امروز حساب و کتاب دارد، خودش را به اين مدرسه و آن مدرسه مي رساند اما پذيرفته نمي شود. وقتي در بهار مرحله اول فيلمبرداري و مونتاژ تمام شد در آنچه تصوير شده بود، شخصيت ها را ناتمام ديدم. به همين علت، به همراه سناريست کار روي فيلمنامه را شروع کرديم. دور دوم فيلمبرداري و تدوين شروع شد. در واقع اين سفر يک روزه درون داستان فيلم - در اصل يک سفر طولاني بوده که در فصل هاي بهار، تابستان و پاييز اتفاق افتاده است. - به مدرسه اشاره کردي، قبلاً در جايي خوانده بودم که مدرسه را ترک کردي. پدرت چگونه پذيرفت؟ از آن جايي که پدرم اعتقادي به مدارس عمومي ايران نداشت، به من گفت که اگر مي تواني خودت را براي درس خواندن بيشتري آماده کني به مدرسه ما خوش آمدي، از آن لحظه کارم سخت تر شد. چون همزمان در مدرسه پدرم سينما مي آموختم و بيرون از مدرسه، درس هايي را که بچه هاي ديگر در مدرسه مي خواندند ياد مي گرفتم. - برگرديم به بودا، شخصيت هاي فيلم چطور شکل گرفتند؟ کمي در فيلمنامه و کمي هم در موقع ساخت. چيزهايي را از بازي بچه ها اضافه کردم و چيزهايي را هم از آنچه ديدم و شنيدم. مثلاً آدمي را ديدم که موقع نفوذ روس ها، کمونيست بوده، موقع طالبان، ملا شده و حالا با امريکايي ها کار مي کند. هميشه هم به حکومت هاي وقت نزديک بوده و هست. اين آدم تبديل شد به پسري که در بازي، هميشه آدم مي کشد اما هر بار با يک اسم. يا پسربچه يي که هميشه در حال ياد گرفتن الفبا است و هر جور بلايي هم که سرش مي آيد - حتي زير شکنجه- از آموختن الفبا دست برنمي دارد و گويي هيچ وقت هم ياد نمي گيرد. تلاش فراوان و رشدي معادل نمره صفر. اما در پشت تجربه هاي او چيزهاي عميق وجود دارد. اين پسر شبيه آن کسي نيست که هميشه در کنار قدرتمندهاست. او اين طرف قدرت است. او تجربه له شدن زير پاي قدرت را دارد که اين تجربه کمي نيست. تجربه بسياري از ملت هاست. او هميشه کشته مي شود. هميشه شکنجه مي شود. هميشه تهديد مي شود، او خود ملت است، هميشه تلاش مي کند، اما به هيچ کجا هم نمي رسد. اما ياد گرفته است که حتي براي ادامه زندگي گاهي بايد مرد و اين تجربه و بهاي کمي نيست. آخرين جمله يي که به دختر فيلم مي گويد اين است؛ بمير تا تو را رها کنند. و دختر در بازي کودکان مي ميرد تا از سيکل اين بازي خشن خود را خارج کند. - قهرمان فيلم کيست؟ هيچ کس. حتي دختر فيلم قهرمان نيست. چون به هدفي که مي خواهد نمي رسد. حتي در آخر فيلم مي پذيرد که موقتاً و مصلحتي بميرد يا به تعبيري مثل بودا از شرم فرو بريزد. چون چاره ديگري ندارد. او يک راه طولاني را طي مي کند تا در مدرسه فکاهي ياد بگيرد. اما کسي به او اين فکاهي را که طنز زندگي است، نمي آموزد. اما از خود زندگي چيزهاي ديگري را مي آموزد. نه تنها در اين فيلم براي من قهرماني وجود ندارد که حتي تعريف کردن و ساده کردن شخصيت هايي که در فيلم وجود دارند و از خود زندگي آمده اند، براي من مشکل است. از هر کدام آنها لايه هاي زندگي بيرون مي زند. - در مورد ديگر فيلم هايت و ديگر تجربياتت در سينما بگو. «لذت ديوانگي» يک فيلم ديجيتال مستند بوده که بدون همراهي تيم و يک نفره ساختم. اول قرار بود درباره مشکلات فيلمسازي خواهرم سميرا در افغانستان باشد، اما پس از حمله امريکايي ها، وارد دنياي زنان شهر کابل شد. فيلم اولم هم يک کار خانگي بود با دوربين هندي کم خانگي که در 8 سالگي ساختم. فاصله فيلم کوتاه اول تا سومين کارم که داستاني و بلند است 9 سال به طول انجاميد. در اين 9 سال من مدام در سينما کارهاي حرفه يي ديگري کرده ام به جز ساختن فيلم مثل عکاسي و دستياري کارگردان. - چرا در افغانستان و نه در ايران؟ هر قصه يي نظرم را جلب کند و هر کجا که امکان و اجازه ساخت آن باشد، من در همان جا فيلم مي سازم. قصه هاي زيادي هم درباره ايران دارم که هر وقت اجازه ساختن اش را داشتم، آن را مي سازم. فعلاً شرايط آسان نيست. - حناي جوان چرا فيلم مي سازد؟ مي خواهد مثل بقيه اعضاي خانواده اش سينماگر باشد يا از خودش چيزي براي گفتن دارد؟ به عنوان يک دختر 18 ساله که در شرايط ايران امروز زندگي مي کند، حرف هاي زيادي براي گفتن دارم اما بيشتر آنها را مي نويسم در قالب داستان هاي کوتاه براي خودم. نوشتن آنها اگر دردي را هم از هم دردان من دوا نکند، لا اقل فشار روحي خودم را کم مي کند. اما حرف من در اين فيلم، اگرچه در کشور خودم ساخته نشد، گفتن دردهاي مشترکي است که در هر دو سرزمين ايران و افغانستان وجود دارد. هر دو جامعه دچار مشکلات فرهنگي - سياسي مشابهي هستند. - يادت هست که از چه زماني به سينما علاقه مند شدي؟ از کودکي، وقتي 8 سال بيشتر نداشتم. البته اول مي خواستم نقاش شوم. به همين منظور با يک نقاش بزرگ ايراني (ايران درودي) که زن هم بود دوست شدم. وقتي تنهايي او را در روزهاي طولاني براي کشيدن يک تابلو مي ديدم به خودم مي گفتم من نقاشي را دوست دارم اما تنهايي اش را نمي توانم تحمل کنم. سينما جنب و جوش بيشتري داشت. وقتي پدرم کار مي کرد دايره يي از انواع انرژي در اطراف فيلم هاي او ايجاد مي شد که مرا هم جادو مي کرد. از گفتن کلمات صدا، دوربين، حرکت به هيجان مي آمدم. در اين سه کلمه قدرت عجيبي نهفته بود. به خاطر همين از کلاس دوم ابتدايي وقتي که 8 ساله بودم مدرسه را ترک کردم، فقط چند ماه پس از اينکه سميرا خواهرم مدرسه متوسطه را ترک کرده بود. به همراه او سال ها در کلاس هاي پدرم درس خواندم و سر فيلم هاي خانواده به عنوان عکاس، منشي صحنه، دستيار کارگردان و مستندساز پشت صحنه حضور داشتم. - سميرا را چگونه مي بيني؟ او چه فرقي با تو دارد؟ او را از بيرون مي بينم و خودم را از درون و نمي توانم درون خود را با بيرون او مقايسه کنم. اما او يک پيشاهنگ است. نه فقط براي من، بلکه براي بسياري از دختران هم سن و سال خودش. و حتي نه فقط در ايران. او به نسل جوان - به ويژه به زنان- اعتماد به نفس داده است. از طرفي او يک ديوانه است و با جنون اش فيلم مي سازد. من به اندازه او ديوانه نيستم. اما در خانواده ما ابتدا من فيلم ساختم، وقتي که 9 ساله بودم و در فستيوال لوکارنو فيلم من نمايش داده شد. سميرا بعد از من شروع کرد.اما اين مقايسه ها چيزي را حل نمي کند. شايد يک روز هر دو ما سينما را ترک کرديم و مثل بقيه مشغول زندگي شديم. کم کم به اين فکر رسيده ام که سينماگر کسي نيست که بلد است فيلم بسازد، بلکه کسي است که بلد نيست مثل بقيه زندگي کند. منبع: اعتماد
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 667]
صفحات پیشنهادی
سينما، خانواده ما را آواره کرده است
سينما، خانواده ما را آواره کرده است گفت وگو با «حنا مخملباف» حسين شريفي فر حنا مخملباف که سال 1367 در تهران متولد شده، کوچک ترين فرزند محسن مخملباف است.
سينما، خانواده ما را آواره کرده است گفت وگو با «حنا مخملباف» حسين شريفي فر حنا مخملباف که سال 1367 در تهران متولد شده، کوچک ترين فرزند محسن مخملباف است.
سینایی: مستندساز باید حقیقت را ثبت کند
سينما، خانواده ما را آواره کرده است حنا مخملباف - در 18 سالگي - ساخت فيلم سينمايي «بودا از شرم فرو ريخت» را ... او چون پول خريد مداد را ندارد از ماتيک مادرش به عنوان قلم ...
سينما، خانواده ما را آواره کرده است حنا مخملباف - در 18 سالگي - ساخت فيلم سينمايي «بودا از شرم فرو ريخت» را ... او چون پول خريد مداد را ندارد از ماتيک مادرش به عنوان قلم ...
تصویری تاثیرگذار و تکان دهنده از مادر ایرانی
سینمای دفاع مقدس در سالهای اخیر بیش از آنکه خود واقعه و کنش مندی های جنگ را به ... تاثیر مخرب آن را بر ساختار نظام خانوادگی و مناسبات انسانی برآمده از آن برجسته می ... آنها همه قربانی جنگی هستند که دشمن بر سرزمین ما تحمیل کرده است و دامنه سو جنگ نه ... او را تحمل کند و در این سن و سال و شرایط جسمی و روحی به دنبال پسرش ، آواره شود.
سینمای دفاع مقدس در سالهای اخیر بیش از آنکه خود واقعه و کنش مندی های جنگ را به ... تاثیر مخرب آن را بر ساختار نظام خانوادگی و مناسبات انسانی برآمده از آن برجسته می ... آنها همه قربانی جنگی هستند که دشمن بر سرزمین ما تحمیل کرده است و دامنه سو جنگ نه ... او را تحمل کند و در این سن و سال و شرایط جسمی و روحی به دنبال پسرش ، آواره شود.
حضور زننده بازیگر ایرانی در افتتاحیه جشنواره لوکارنو +عکس
اما برخلاف سالهای گذشته، سینمای ایران امسال حضور پررنگی در لوکارنو ندارد و به جای ... ای بر این نکته تاکید کرده بود که به دنبال کسب وجهه و جایگاه در سینمای جهان است. ... عراق فیلمبرداری شده، دربردارنده داستان یک خانواده آواره کرد ایرانی در عراق است که ... سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با ...
اما برخلاف سالهای گذشته، سینمای ایران امسال حضور پررنگی در لوکارنو ندارد و به جای ... ای بر این نکته تاکید کرده بود که به دنبال کسب وجهه و جایگاه در سینمای جهان است. ... عراق فیلمبرداری شده، دربردارنده داستان یک خانواده آواره کرد ایرانی در عراق است که ... سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با ...
چاپلين سلطان سينماي کمدي
تصويري که امروز از چاپلين از يادها مانده، محصول همين دوره است. ... آوارگي و دربه دري که چاپلين هنگام کودکي تجربه کرده بود، مايه اصلي فيلم هاي ... اي خود روز به روز موفق تر مي شد ولي زندگي خانوادگي اش دستخوش ناملايمات بود. ... منبع:کوچه ما، شماره 11 ...
تصويري که امروز از چاپلين از يادها مانده، محصول همين دوره است. ... آوارگي و دربه دري که چاپلين هنگام کودکي تجربه کرده بود، مايه اصلي فيلم هاي ... اي خود روز به روز موفق تر مي شد ولي زندگي خانوادگي اش دستخوش ناملايمات بود. ... منبع:کوچه ما، شماره 11 ...
معرفی فیلم های بخش مسابقه بین الملل
سینمای ما-قبل از خواندن این مطلب این نکات را در نظر بگیرید. ... 26 جایزه سینمایی را از آن خود کرده و برای دریافت بیش از 16 جایزه هم کاندیدا شده است. ... بلژیکی را روایت می کند که برای پیدا کردن خانواده اش به استان کبک در کانادا سفر می کند. ... شده و ماجراهای چند مهاجر غیرقانونی را که در صحراهای استرالیا آواره شده اند را نشان می دهد.
سینمای ما-قبل از خواندن این مطلب این نکات را در نظر بگیرید. ... 26 جایزه سینمایی را از آن خود کرده و برای دریافت بیش از 16 جایزه هم کاندیدا شده است. ... بلژیکی را روایت می کند که برای پیدا کردن خانواده اش به استان کبک در کانادا سفر می کند. ... شده و ماجراهای چند مهاجر غیرقانونی را که در صحراهای استرالیا آواره شده اند را نشان می دهد.
معرفی فیلم های بخش مسابقه بین الملل
معرفی فیلم های بخش مسابقه بین الملل-سینمای ما-قبل از خواندن این مطلب این نکات ... جایزه سینمایی را از آن خود کرده و برای دریافت بیش از 16 جایزه هم کاندیدا شده است. ... را روایت می کند که برای پیدا کردن خانواده اش به استان کبک در کانادا سفر می کند. ... و ماجراهای چند مهاجر غیرقانونی را که در صحراهای استرالیا آواره شده اند را نشان می دهد.
معرفی فیلم های بخش مسابقه بین الملل-سینمای ما-قبل از خواندن این مطلب این نکات ... جایزه سینمایی را از آن خود کرده و برای دریافت بیش از 16 جایزه هم کاندیدا شده است. ... را روایت می کند که برای پیدا کردن خانواده اش به استان کبک در کانادا سفر می کند. ... و ماجراهای چند مهاجر غیرقانونی را که در صحراهای استرالیا آواره شده اند را نشان می دهد.
عباس کیارستمی به روایت گاردین
در این گزارش آمده است:البرتو النا، مورخ سینما و زندگی نامه نویس کیارستمی می گوید: ... ریچارد پنا، کسی که او را دعوت کرده بود گفت: «این یک نشانه زشت از چیزی است که .... خانه زن، که در آن او و تمام اعضای خانواده اش طرفدار مخملباف و آثارش بودند، راه یافت. ... اما اینجا یک پیچیدگی وجود دارد: با دور شدن موتور، جایی که ما امیدوار به شنیدن ...
در این گزارش آمده است:البرتو النا، مورخ سینما و زندگی نامه نویس کیارستمی می گوید: ... ریچارد پنا، کسی که او را دعوت کرده بود گفت: «این یک نشانه زشت از چیزی است که .... خانه زن، که در آن او و تمام اعضای خانواده اش طرفدار مخملباف و آثارش بودند، راه یافت. ... اما اینجا یک پیچیدگی وجود دارد: با دور شدن موتور، جایی که ما امیدوار به شنیدن ...
فيلمنامه در جشنواره 28 فيلم فجر(3)
در اواخر کار دوستان ديگري از جمله آقايان خوشبخت و موئيني به جمع ما پيوستند و ... عزيزمان از جمله آقاي امين زندگاني در اجراي صحيح ديالوگ ها ما را دستگيري کرده و ... بگوييد از گرسنگي آواره شده با گدايي آبروي علم و عالم را ميان مردم کوچه و بازار بريزيم! ... اين جمله نه حکم اعتراض دارد نه نقد روشنفکرانه است درباره مسائل حاکم بر سينما، ...
در اواخر کار دوستان ديگري از جمله آقايان خوشبخت و موئيني به جمع ما پيوستند و ... عزيزمان از جمله آقاي امين زندگاني در اجراي صحيح ديالوگ ها ما را دستگيري کرده و ... بگوييد از گرسنگي آواره شده با گدايي آبروي علم و عالم را ميان مردم کوچه و بازار بريزيم! ... اين جمله نه حکم اعتراض دارد نه نقد روشنفکرانه است درباره مسائل حاکم بر سينما، ...
بهار
انتشارات قدياني هم امكان انتشار آن را فراهم كرده است. ... خانواده موشها به علت تخريب خانههاي قديمي و ساخت منازل بتوني به جاي آنها، بيخانمان و آواره شدهاند. ... آفتاب ای دريغ از ما اگر کامی نگيريم از بهار گر نکوبی شيشه غم را به سنگ هفت رنگش میشود ... قادری» (منتقد سینمایی و فیلمساز) این مجموعه بیشتر به نفع سینمایی ها چربش داشت.
انتشارات قدياني هم امكان انتشار آن را فراهم كرده است. ... خانواده موشها به علت تخريب خانههاي قديمي و ساخت منازل بتوني به جاي آنها، بيخانمان و آواره شدهاند. ... آفتاب ای دريغ از ما اگر کامی نگيريم از بهار گر نکوبی شيشه غم را به سنگ هفت رنگش میشود ... قادری» (منتقد سینمایی و فیلمساز) این مجموعه بیشتر به نفع سینمایی ها چربش داشت.
-
گوناگون
پربازدیدترینها