تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):به وسيله من هشدار داده شديد و به وسيله على عليه ‏السلام هدايت مى‏يابيد و به وسي...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1821251287




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

چقدر وصله‌های ‌عاشقی


واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: توجه به مخاطب، گوهر گمشده‌ای در شعر معاصر و بخصوص شعر جوان معاصر است. گوهر گمشده‌ای كه به بهانه توجه به زبان و اصالت هنر... چندی پیش گزارشی درباره پخش نامناسب كتاب‌های شعر و متوسل شدن شاعران به فروش اینترنتی و وبلاگی كتاب چاپ شد كه مورد توجه بسیاری از مسوولان فرهنگی و هنرمندان قرار گرفت. این هفته هم به مناسبت نمایشگاه كتاب، در بخش دنیای مجازی به آثار دو شاعر جوان می‌پردازیم كه خبر انتشار كتاب خود را در فضای مجازی اعلام كرده‌اند. مجید سعدآبادی، شاعر جوانی‌ است كه در «شلا‌ق های ادبی» آثار خود را به مخاطبان شعر عرضه می‌كند. در شعر سعدآبادی، دو مولفه مهم وجود دارد: نخست تخیلی رها كه از مرز تصویرسازی می‌گذرد و به مضمون‌پردازی می‌رسد. دوم طنزی بسیار نرم و زیرپوستی كه بیشتر برخاسته از همان تخیل غافلگیركننده است نه صرفا تضادهای زبانی. این دو مولفه سبب می‌شوند عنصر «تعجیب» در شعر سعدآبادی پررنگ‌ترین نقش را ایفا كند و انتقال مفهوم به مخاطب از دریچه همین زیبایی‌شناسی غافلگیركننده تسهیل شود. به عبارت بهتر حضور ذهن مخاطب در اثر به واسطه ضربه‌های ناشی از این رویكرد افزایش می‌یابد و به حركت پا به پای مخاطب با شعر می‌انجامد. گذشته از این دو، توجه شاعر به روایت نیز، به پررنگ‌تر شدن این ارتباط كمك شایانی كرده است. روایتی كه باز هم با گذر از روایت مالوف داستانی به فضای ذهنی و فراواقعی گره خورده است اما با پرهیز از هذیان‌گویی و از این شاخه به آن شاخه پریدن، جریانی جوباری در كلیت اثر دارد.   زبان شعر سعدآبادی، زبانی سالم و فصیح است و تن به چرخش‌های ناگهانی یا هنجارگریزی‌های بی‌سبب نمی‌دهد كه این خود برجستگی بیشتر دو مولفه پیش‌گفته را سبب می‌شود. در واقع شاعر با گذر از رویه زبان، توجه خود را به معنا معطوف كرده و حركت‌های گاه و بی‌گاه زبانی‌اش را نیز در خدمت همان ارتباط مستحكم با مخاطب قرار داده است. به گمان نگارنده، توجه به مخاطب، گوهر گمشده‌ای در شعر معاصر و بخصوص شعر جوان معاصر است. گوهر گمشده‌ای كه به بهانه توجه به زبان و اصالت هنر، با سوق دادن نحله‌هایی از شعر معاصر به سمت پریشان‌گویی موجب قطع ارتباط شعر و شاعر با مخاطب شده است و این درست همان دامچاله‌ای است كه سعدآبادی از آن گریخته و با استفاده از زبان سهل و ممتنع‌اش و نیز حس جاری در آثارش و البته مضمون‌پردازی‌های كاشفانه‌اش به ارتباط با مخاطب، بی‌آن‌كه به او باجی بدهد، می‌رسد و این كم دستاوردی نیست.    شعری از مجموعه «قزل‌آلای خال‌قرمز» را به روایت  مجید سعدآبادی می‌خوانیم: پیراهنی كهنه هستم چقدر برچسب‌های دوستت دارم به من زده‌اند چقدر وصله‌های عاشقی آنقدر كه به دست و پای چوب‌لباسی می‌افتم تا مرا ببرد به تنهایی كمد آنجا كه خورشید با دستگیره درطلوع می‌كند و با دستگیره درغروب   اما سمانه عابدینی‌ هم دیگر شاعر جوانی است كه در این پنجره مجازی نشسته و شعرهایش را برایمان زمزمه می‌كند. عابدینی نیز سپید می‌نویسد. سپیدی كه به حس زنانه شاعر و نگاه جزیی‌نگر و عاطفی او به جهان تكیه دارد. بی‌شك چنین تكیه‌گاهی شعر را بر لبه تیغ قرار می‌دهد. هر وقت نسبت شاعر با این نگاه صمیمانه و البته هوشمندانه است  كه غالبا در شعر عابدینی چنین است  شعر به پروازی رها در آسمان واژه تبدیل می‌شود كه مخاطب را به سیالیتی دلپذیر می‌رساند و البته گاه كه ارتباط حسی شاعر با اثرش قطع می‌شود، مخاطب نیز اوج‌مندی بسیاری را تجربه نمی‌كند. با دقت افزون‌تر در شعرهای موفق عابدینی درمی‌یابیم كه در این آثار علاوه بر محوریت این حس زنانه نكاتی دیگر نیز مورد توجه قرار گرفته‌اند كه در به سرمنزل مقصود رسیدن شعر نقشی تعیین‌كننده داشته‌اند. مثلا توجه به موسیقی كناری و واژه‌آرایی‌ها :«من تاریخ زبان را/ با دوستت دارم آغاز می‌كنم /و هر گاه سنگ‌نوشته‌ای را به موزه ببرند/ رازی بزرگ را كشف خواهند كرد» با توجه به تداعی‌ها و تناسب واژگان كه مثلا در شعر پایانی این نوشتار بر كودكانگی و داستان‌های كودكانه تكیه دارد.   اما به عنوان یك پیشنهاد به شاعر می‌توان توجه افزون‌تر به درونه و بیرونه زبان را مورد تاكید قرار داد. توجهی كه غالبا شاعر از آن بهره‌مند است، اما گاه به نفع بیان حس و حالش، به دست فراموشی می‌سپردش. عابدینی در نمایشگاه امسال اولین كتاب خود را  با عنوان «انگشتان كشیده‌ام» منتشر كرده و در غرفه نشر شانی در دسترس علاقه‌مندان قرار داده است. با هم شعری از سمانه عابدینی را می‌خوانیم:   شمع‌ها را فوت نمی‌كنمدنیا تاریك می‌شودمن مسافر كوچكی هستم كه سیاره‌اش را گم كرده استچشم می‌گذارم و درخت‌ها به جنگل باز می‌گردنددستانم را به پیراهن دختران كوچه می‌گیرمتا قطاری كوه‌ها و دشت‌های نقاشی را سوت بكشد بابا را با لنگ‌های دراز می‌نویسماما دیوارهای این اتاق هیچ جای جهان را نمی‌بینندسیچهل بار می‌شمارم و بسته‌ای را بر می‌دارمشاید تو برایم پنجره آورده باشی.    




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 317]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن