واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: در ستايش اعتدال *سيدجواد سيدپور - تهران امروز كاشتن تخم «نفرت» در دل شهروندان يك ملت «گرانيگاه» جنگ نرم است. نفرت از خود، نفرت از ديگري نفرت از مديران، نفرت از همه آنچيزي كه بودن را معنا ميدهد و زندگي را قوام ميبخشد. اگر هدف جنگ سخت سرزمين است، حوزه جنگ نرم قلبها و مغزهاست؛ قلبها و مغزهايي كه بدون محاسبه سود و زيان و متنفر از همه چيز تنها درصدد خلاصي از موقعيت اضطرار خود تلاش ميكنند. به همين سبب و بر مبناي همين گزاره همه آناني كه دانسته يا ندانسته با عملكرد يا با اظهارات خود باعث ايجاد كدورت و نفرت در اتمسفر سياسي و اجتماعي كشور ميشوند عمله آماتور ظلمه نفاق و نفرت دشمناند. تقويت صدايي كه مشحون از نابخردي سياسي و كج فهمي اجتماعي است و حضور و حيات خود را تنها در سايه حذف كامل و بيچون و چراي رقيب و نه دشمن، به هر شكل و به هر ابزاري ميداند يك خطاي نابخشودني تاريخي است زيرا حركتهاي حذفي گسترده همواره با خشونت آشكار مواجه بوده و خشونت روي ديگر شجره خبيثه نفرت است و لازم و ملزوم هم. در چنين موقعيت خطيري افراط و تفريط بانيان خطرند و تنها اعتدال است كه ميتواند به موازنه سياسي و اجتماعي ياري برساند. تحكيم و تقويت صداي اعتدالگرايان، تنظيم هارموني سياسي و اجتماعي است. همواره در طول تاريخ، تندرويها و كندرويها عكسالعملهاي نامناسبي را از پي آورده كه خود برخاسته از عدم عقلانيت در رفتارها و كردارها بوده است. تندروها عقلانيت قانوني را تعطيل و جاي آن احساساتگرايي بيمبنا و رژه رفتن بر روح قانون را تجويز ميكنند تا بتوانند خواستههاي اندك خود را محقق كنند بدون آنكه بدانند سرمايههاي اجتماعي يك ملت را – كه التزام به قانون است – منهدم ميكنند. از اين نظر افراطيون از هر گروه و جناحي كه باشند سروته يك كرباسند كه تاروپود يك جامعه را از هم ميگسلند.اعتدال همان قانون است و قانون همان اعتدال و همه كساني كه قانون را دور ميزنند يا به آن گردن نمينهند يا فراتر و فروتر از آن را ميطلبند از دايره اعتدال خارج ميشوند. تخصيص زدن بر قانون و مصادره به مطلوب و عدم التزام و اعتقاد به شاكله قانون نتيجهاي جز ايجاد فرصت براي فرصتطلبان خشونتطلب ندارد. اكنون حيات سياسي ايران بيش از هر زمان به اعتدال نيازمند است زيرا موقعيت كنوني سياسي، نتيجه خروج از مدار اعتدال است. همه كساني كه در چهار سال گذشته تمام فعاليتهاي دولت را يكسره نادرست، خطا و اشتباه دانستند به همان اندازه شريك ايجاد اين فضا هستند كه دولت تمام منتقدان خود را دشمنان اسلاميت و ايرانيت بپندارد. نتيجه سياه و سفيد و خير و شر مطلق كردن پديدههاي سياسي و اجتماعي، خونين كردن مرز بين جناحهاي سياسي كشور است.همچنانكه دولت ديو مجسم نيست، منتقدان نيز فرشتههاي نجات نبوده و نيستند. تاريخ گواهي داده كه هر گاه يكي به سمت قديسسازي خود رفته ، ديگري را نيز به همسانسازي خود واداشته ، اين آغاز جنگ خير و شر نادرست سياسي است. اكنون اما اعتدال يك ضرورت تاريخي است كه نه همچون ايدئولوژي كه بسان متدولوژي لازمه حيات سياسي ايران است. به حاشيه راندن افراطيون كه نياموختهاند تيغهاي طعنه و تخريب و نفرت را «جز از براي قسمت كردن بيرون نياورند» اولين شرط شعلهور شدن و سر بركشيدن شجره طيبه اعتدال است.تاريخ جمهوري اسلامي شهادت ميدهد كه نفوذي و منافق همواره در پوست افراط پنهان شده تا پوستين وارونه به قامت انقلاب بدوزد. همه آناني كه مطهري، رجايي، باهنر، بهشتي و... را به شهادت رساندند، از افراط كه اعتدال را گردن نمينهادند، برخاسته بودندچگونه ميشود تجربههاي تاريخي خود را به نسيان بسپاريم و دوباره اژدهاي هفت سرافراط را معركه گردان سياست كنيم. اعتدال در نقد، اعتدال در پاسخ، اعتدال در گفتن، اعتدال در شنيدن، اعتدال در رفتار، اعتدال در كردار و اعتدال در همه آنچيزي كه قوامدهنده انتظام اجتماعي و سياسي است ميتواند پاسخي قطعي به همه كساني باشد كه در قالب افراط درصدد پخش ويروس آنفلوانزاي نفرت و آنگاه فروپاشي از دروناند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 264]