واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: قيام مختار و مدح او
هنگامي كه يزيد به هلاكت رسيد، حكومت امويِّين پس از وي چند روزي متزلزل گرديد، شيعه در كوفه در جستجوي زعيم و رهبر بود تا ايشان را گرد آورد و سر و سامان بخشد، و خشم و غيظ دلهايشان را شفا دهد. چندي در اين انتظار بيش به سر نبردند كه مختار همچون شير ژيان بعد از كمين طولاني و به دست اوردن فرصت مديد، بر امويان جهيد. شيعه گرداگرد او را گرفتند و تحت ركابش به راه افتادند.مختار، رياست لشگر خود را به ابراهيم بن مالك اشتر سپرد، و به سپاه شام هجوم كرد و با بدترين وضعيّتي، آنان را شكست داده، پاره پاره نمود، و رهبر سپاه شام را كه عبيدالله بن زياد بود، را كشت.و اين آرزوي شيعيان و آرزوي أهل البيت بود تا وي كشته گردد. و سر وي را به نزد حضرت امام زينالعابدين(عليهالسلام) فرستاد. حضرت، سجده شكر براي خدا بجا آوردند، و در اين وقت بود كه بانوان هاشميّه لباسهاي حزن كه براي امام حسين(عليهالسّلام) بر تن كرده بودند بيرون آوردند.چون سپاه شام مغلوب و مخذول گرديد، شوكت و قدرت مختار و شيعيان تشديد يافت و به دنبال قاتلان حضرت سيّدالشّهداء(عليهالسّلام) و تعقيب آنان، تلاش نمود، و يك نفر از آنها را بر جاي خود زنده نگذاشت مگر آن كه از دست او گريخته بود.طالب رياست، همچون معاويه ميباشد كه نهضت خود را در جنگ با اميرالمومنين(عليهالسّلام) در لباس خونخواهي از عثمان آشكار ساخت. و همين كه رياست به او رسيد و زمام امارت و حكومت به او سپرده شد، متعرّض احدي از قاتلين عثمان نگرديد و براي ايشان بدي نخواست، و چنان چشمپوشي متجاهلانه نمود كه گويا ابداً آن جنگ مداوم و شديد خونين از براي طلب خون عثمان نبوده است! تا حدّي كه چون دختر عثمان از او مطالبه خون عثمان از قاتلين را نمود، وي از دختر عثمان اعتذار جست.اين عمل مُجدّانه و ريشهكن كنندةه مختار با سپاه امويّين و غلبه بر بنياميّه، موجب شد تا آنان كه دلهايشان از محبّت امويان و كشندگان سبط شهيد رسول اكرم(صلي الله عليه و آله) خشنود و خرسند بود، بر مختار ايراد بگيرند، و بر آن هدف پاك و غايت طاهر نيّت بيشائبةه او گرد و چرك اشكال بپاشند، آن هدفي كه مختار را بر آن انتقام راستين برانگيخت، و آن فقط خونخواهي از قاتلان و شريكان در خون سيّدالشّهداء(عليهالسّلام) بود. پينه و وصله اشكال آنها گهي از اين قرار است كه: او از اين عمل قصد داشت براي عرب كه قاتلان امام حسين(عليهالسلام) بودند، ننگ و عار و زشتي را ثابت كند.اين اشكال غلط است. گويا خود مختار از عرب نبوده است، تا آن كه در فرصت انتقام از اسلام و عرب، به سر ميبرده است؟! (مختار پسر أبوعبيده، از طائفه بنيثقيف از أعراب اصيل شهر طائف بوده است.) و گهي اشكال مينمايند كه: او با اين نهضت خويشتن، داعيه زعامت و رياست داشته است.و من نميدانم: در اين صورت، چرا به دنبال قاتلان رفت و بيخ و بنيادشان را بركند؟ چرا اكتفا به كشتن مقداري از ايشان ننمود؟! و با انضمام بقيّة قاتلين به سپاه خود كه اين سياست حكومت و امارت و فرماندهي است، تأمين مقصود و هدف خود را نكرد؟! زيرا! استقصاء و پيگيري از جميع قاتلين، در دلهاي خونخواهانش، حِقد و كينهاي شعلهور ميسازد تا آن كه در فرصت مناسب بر او يورش برند.طالب رياست، همچون معاويه ميباشد كه نهضت خود را در جنگ با اميرالمومنين(عليهالسّلام) در لباس خونخواهي از عثمان آشكار ساخت. و همين كه رياست به او رسيد و زمام امارت و حكومت به او سپرده شد، متعرّض احدي از قاتلين عثمان نگرديد و براي ايشان بدي نخواست، و چنان چشمپوشي متجاهلانه نمود كه گويا ابداً آن جنگ مداوم و شديد خونين از براي طلب خون عثمان نبوده است! تا حدّي كه چون دختر عثمان از او مطالبه خون عثمان از قاتلين را نمود، وي از دختر عثمان اعتذار جست.ابنعَبدرَبِّه است كه در «العِقد الفَريد» (ج 2 ص 230) ميگويد: چون مختار، ابنمرجَانَه و عُمَربن سَعد را كشت، شروع كرد به پيگيري و تعقيب قاتلان حسين بن علي(عليهماالسلام) و همگي ايشان را كشت، و امر كرد تا حسينيها كه شيعيان بودند در كوچههاي شهر كوفه شبانه بگردند و دور بزنند و بگويند: يَا لَثَأرَاتِ الْحُسَيْنِ! «اي خونخواهان حسين، به فرياد رسيد!»اگر مختار در اين جهش و هجومش داراي نيّت درستي نبود، بسياري از مورّخين نهضت و شعار او را طَلَبِ ثار(خونخواهي) محسوب نميداشتند.اين ابنعَبدرَبِّه است كه در «العِقد الفَريد» (ج 2 ص 230) ميگويد: چون مختار، ابنمرجَانَه و عُمَربن سَعد را كشت، شروع كرد به پيگيري و تعقيب قاتلان حسين بن علي(عليهماالسلام) و همگي ايشان را كشت، و امر كرد تا حسينيها كه شيعيان بودند در كوچههاي شهر كوفه شبانه بگردند و دور بزنند و بگويند: يَا لَثَأرَاتِ الْحُسَيْنِ! «اي خونخواهان حسين، به فرياد رسيد!»و أبوالفداء در حوادث سال 66 از ج 1 ص 194 گويد: در اين سال مختار در كوفه خروج نمود و طلب خون امام حسين(عليهالسلام) را كرد و جمع كثيري به دور او مجتمع گرديدند و بر شهر كوفه استيلا يافت و مردم با وي براساس عمل به كتاب خدا و سنَّت رسول خدا(صلياللهعليهوآله) و طلب خون اهل البيت بيعت نمودند. در اين هنگام مختار براي خونخواهي از قاتلان امام حسين(عليهالسلام) مُصَمَّم گرديد.و نظير اين مطلب را از مختار، بسياري از تاريخنويسان ذكر كردهاند، و سبب قيامش را خونخواهي شمردهاند.شايد اين هدف شريف از نهضت او موجب بغض و كينه او در دل پيشينيان گرديده است تا احاديثي را در ذَمِّ و نكوهش او جعل نمايند، و در مذهب و نظريّه، به او هرگونه امر شنيع و زشتي را نسبت دهند.بهرحال، مختار هيچ گناهي ندارد مگر آن كه زمين را از گروهي كه جنگ آنان با خدا و رسولش و اسلام به واسطه جنگشان، فرزند پيامبر را شهيد كرده و جرأت بر ريختن خون او كردهاند پاك نموده است، و براي انتقام از اهل بيت قيام نموده است. چگونه براي آنان سست به نظر ميآيد كسي كه براي حقّ اهل البيت به دفاع و انتقام قيام نمايد؟! سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَ عُفْرَانَكَ! آيا اين معني انصاف و عدل انسان است؟! برگرفته از امام شناسي، ج 17 و 16، ص 178.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 427]