واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: گزارش ابهامهای مالی در سینمای ایران
چه کسانی چه بودجههایی به چه فیلمهای اختصاص میدهند؟ رضا استادی: علاقهمندان مسائل ورزشی در كشور ما بسادگی میتوانند از جزئیات رقم قرارداد بازیكنان تیمهای مختلف ورزشی، بودجه سالانه باشگاهها، دستمزد مربیان و... اطلاعات كاملی كسب كنند. در بخش عمرانی جامعه هم دستگاههای مختلف، هزینههای ساخت یك پل، بزرگراه و راهاندازی كارخانه را به سادگی بیان میكنند، اما محال است روزی نهادهای حمایتكننده از سینمای ایران، آمار و ارقام دقیق حمایت های خود را اعلام كنند. دلیل این مساله هم مشخص است: در مسائل هنری سلیقه اهمیت فراوانی دارد و بر همین اساس، بسیاری از حمایتها به شكلی سلیقهای از فیلمها صورت می گیرد. اگر شما هم مانند منِ خبرنگار، در جایی بشنوید كه یكی از همین بنیادهای سینمایی كه در زمینه ارائه تجهیزات و وام به فیلمهای سینمایی فعالیت میكند، با پرداخت رقمی حدود 800 میلیون تومان پول ناقابل از فیلمی ظاهرا معناگرا و شاعرانه حمایت كرده، چه احساسی به شما دست میدهد؟ در مسائل هنری سلیقه اهمیت فراوانی دارد و بر همین اساس، بسیاری از حمایتها به شكلی سلیقهای از فیلمها صورت می گیرد. در سینمای ایران حمایت از فیلمها با «نظر» بنیادی خاص صورت میگیرد كه امكانات و تجهیزات سینمای ایران در اختیار آن است. فیلمسازان مختلف برای گرفتن این تجهیزات باید فیلمنامه خود را به این نهاد ارائه كنند و «كار»شناسان حاضر در این نهاد، بعد از بررسی فیلمنامه اعلام میكنند كه آیا حاضر به حمایت از این اثر هستند یا نه؟ در 2 سال گذشته نیز در اغلب موارد پاسخ تهیهكنندگان كارگردانهای مستقل «منفی» بوده و حمایتهای این نهاد، صرف ساخت فیلمهای خاصی شده است. اینكه این بنیاد دولتی بخواهد حمایتهای خود را تنها صرف چند فیلم خاص كند، شاید در نگاه اول قابل توجیه باشد. به هر حال بخش دولتی میتواند برای تولید و ساخت فیلمهای ماندگار هزینه كند؛ اما فیلمی كه اخیرا از سوی این بنیاد چنین مورد حمایت قرار گرفته، اثری است كه سبك و سیاق سازنده آن بر مدیران مملكت مشخص است و قبلا هم تجربه فیلمهای ناموفق او را دیدهاند. قصه این فیلم 800 میلیون تومانی به اندازهای حیرتانگیز است كه نمایش آن در جشنواره با واكنشهای شدید منتقدان مواجه شد و جلسه مطبوعاتی آن، یكی از پرحاشیهترین جلسات مطبوعاتی امسال بود و تقریبا هیچ كس از داستان آن سر در نیاورد. از جایی دیگر هم شنیده میشود همین بنیاد برای مشاركت در ساخت فیلم دوم كارگردانی كه سالها قبل فیلم موفقی ساخته بود، مبلغ چند صد میلیون تومانی پرداخت كرده است. این فیلم هم واجد ویژگی خاصی نبود كه نیاز به حمایتی اینگونه داشته باشد و نتیجه نهایی فیلم هم اثری نبود كه نمایش آن در جامعه بتواند تاثیر خاصی بر مخاطب بگذارد. در سینمای ایران حمایت از فیلمها با «نظر» بنیادی خاص صورت میگیرد كه امكانات و تجهیزات سینمای ایران در اختیار آن است.البته این ارقام در مقابل حمایتهای چند میلیاردی همین نهاد از ساخت چند فیلم خاص چندان زیاد نیست اما نكته این است كه وقتی چنین بنیادی وظیفه خود را به «حمایت خاص» از تولیدات سینمایی محدود میكند و هیچ شفافیتی هم در اعلام این كمكها ندارد، نتیجه این میشود كه چند تهیهكننده و كارگردان خاص «دستچین» شوند. بد نیست بدانید وامی كه این تهیهكنندگان دریافت میكنند، معمولا تا یك سال شامل سود نمیشود و پس از آن نیز سود اندكی به آن تعلق میگیرد كه در طول زمان ممكن است هم این سود و هم كل وام دریافتی كاملا بخشیده شود یا اینكه نهاد كمكدهنده، فیلم را مالك شود و به این ترتیب تهیهكننده خوششانس از تولید یك فیلم به سود بالایی برسد.در سینمای ایران سود در تولید است نه اكران و فیلمها معمولا در مرحله تولید با دستیابی به منابع مالی خوب و هزینه كردن اندك از این منابع، حسابهای پر از پولی را برای سازندگان خود به ارمغان میآورند. شاید به همین دلیل است كه در سینمای ایران این میزان فیلم اكران نشده وجود دارد كه هیچ كس هم تمایلی به نمایش آن ندارد. منبع : جام جمتنظیم کننده : مسعود عجمی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 161]