واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: دکتر علیرضا آشوری رانندگی در ایران بهطور کلی یک کابوس هولناک است. متاسفانه وضعیت رانندگی در تمام کشور ما فاجعهبار است. نهایت کوتهفکری است اگر بخواهیم این بد رانندگی کردن را فقط به مناطقی خاص نسبت دهیم و بیش از حد خوشبینانه است اگر بخواهیم ابر و باد و خورشید و غیره را مقصر بدانیم. واقعیت غیر قابل انکار است: «در ایران همه بد رانندگی میکنند چون خوب رانندگی کردن و رعایت مقررات باعث میشود تا رانندگان دوروبر شما را به رانندگی خطرناک وادار کنند.» مصادیقی که در زیر میآید نکاتی است که از اوضاع و احوال رانندگی در شهرها و جادههای استان زیبای گلستان در خلال دو سال دوره طرح پزشکان بر من روشن شد. نگارنده در مرکز بهداشتی درمانی محل کار خود مجروحان و کشتهشدگان بسیاری را به چشم دید که همگی قربانی حوادث رانندگی شده بودند. آمار تصادفات در این استان بسیار بالاست و آمار تصادفات منجر به مرگ در آنجا یکی از بالاترین آمارهای کشوری است. گلستان زیبا استان گلستان بدون شک واجد یکی از زیباترین اقلیمهای طبیعی در کشور ماست. مناظر زیبای طبیعت این استان افسونکننده است بهخصوص اقلیم عجیب این استان که کوه، جنگل، دریا، دشت و کویر را در کنار هم جمع کرده است. این استان از جنوب با استان سمنان، از غرب با مازندران و از شرق با خراسان شمالی همسایه است. بخش کوچکی از این استان نیز در مجاورت دریای خزر قرار دارد و مرکز آن شهر بسیار زیبای گرگان است. همانطور که میدانید چند سال قبل این استان از استان مازندران جدا شد.خود مسوولین گلستان از استان خود با عنوان قسمت محروم مازندران نام میبردند. به هر حال تلاشهای فراوانی برای کاهش و رفع این محرومیتها صورت گرفته که یکی از وجوه آن توجه به وضعیت راههای این استان زیباست. جادههایی زیبا و زشت گلستان استانی کاملا ترانزیتی است که بسیاری از مسافران استانهای شمالی و غربی این مسیر را برای رسیدن به شهر مشهد انتخاب میکنند. بنابراین این استان و جاده معروف خوش ییلاق از دیرباز شاهد عبور خیل مسافران بوده است. اما نکته جالب اینکه تا همین چند سال قبل انگار کسی چندان به اوضاع جادههای این استان توجهی نداشت. وقتی از استان مازندران وارد استان گلستان میشوید تا شهر گرگان با جادهای مجزا و پر نور روبرو هستیم که رانندگی در آن بسیار دلپذیر است. در عین حال تمام روستاهای اطراف با جاده فاصله زیادی دارند به نحوی که عملا خانهای در کنار جاده دیده نمیشود. هرچه هست زمینهای کشاورزی و کوه و دشتهایی است که حتی در زمستان نیز سبز هستند. اما به محض عبور از گرگان و حرکت به سمت شرق استان بهطور مثال برای رفتن به خراسان شمالی یک مرتبه همه چیز تغییر میکند. گرچه در عمده مسیر رو به شرق استان جادهها از هم مجزا است اما این جاده اصلی درست از وسط شهرها عبور میکند و اطراف جاده در بسیاری از قسمتهای مسیر پر از خانههای روستایی و بچههای کوچکی است که با بیپروایی باورنکردنی در میان خودروها دنبال هم میدوند و کنار جاده بازی میکنند یا بزرگترهایی که با حداقل سرعت و بدون توجه به سرعت بالای خودروها از وسط جاده عبور میکنند. تیرهای چراغ برق ناپدید میشوند و به محض رسیدن شب بهخصوص در مناطق کم تردد دید راننده بسیار پایین میآید. در بخشهای پر تردد نیز تنها منبع نور اطراف، نور بالای خودروهایی است که از سمت مخالف میآیند. حال فرض کنید در چنین شرایط دشواری بارندگیهای شدید و سیلآسای گلستان هم آغاز میشود! سرعتگیرهای بیبدیل نکته دیگر سرعتگیرهایی است که بهنظر نگارنده در تمام جادههای ایران بیبدیل است. در جادههای گلستان بهخصوص در دو منطقه قرق و جلین آنقدر سرعتگیر زیاد است که فکر میکنم با آنها میتوان راههای دو سه استان دیگر را تجهیز کرد. این مساله تاکنون منشا حوادث فراوانی بوده است. رانندهای ناآشنا را در نظر بگیرید که در شب و در جادهای بدون نور یک مرتبه با سرعتگیر روبهرو میشود. اگر بخواهد با سرعت از روی سرعتگیر بپرد که تکلیف کمک فنرها و جلوبندی خودرو معلوم است. اما اگر ترمز کند این امکان ترسناک وجود دارد که خودرو پشت سر نتواند سرعت خود را کاهش دهد و با خودرو جلویی تصادف کند. این مورد اخیر باعث چند مورد تصادف شدید و چند مورد تصادف منجر به مرگ شده است. فلسفه تعداد زیاد این سرعتگیرها تا آخرین روز اقامت ما در استان گلستان برایمان روشن نشد. فردای روشن اما در کنار این ایرادها بد نیست اشاره کنم که در طی همان مدت دو سال وضعیت جادههای این استان به شکل قابل توجهی بهبود پیدا کرده است. مصادیق آن نصب گارد ریل در جاده مینودشت به گنبد و آغاز نصب تیرهای چراغ برق در همان جاده و چهار باند شدن راه طولانی علیآباد به فاضلآباد بود. اما باید پذیرفت که اوضاع جادهها در برخی مسیرهای پر تردد شرق استان مثل آزادشهر به مینودشت و مینودشت به کلاله همچنان نامطلوب است. ارابههای مرگ حال بد نیست کمی از اوضاع رانندگی در گلستان صحبت کنیم. مثل تمام مناطق ایران در این استان هم رانندگی بسیار ترسناک است. اولین و مهمترین دلیل آن خیل بیشمار موتورسواران است. برای بسیاری از مردم این استان موتور تنها وسیله نقلیه موجود است و اغلب روستاییان استان برای تردد از موتور استفاده میکنند اما عمده موتورسواران این استان تقریبا به کلی با موارد مرتبط با ایمنی بیگانهاند؛ با کمال تاسف مثل بیشتر موتورسواران ایرانی این موتورسواران بدون کلاه ایمنی با چراغهای خاموش و لباسهای تیره در شب از مسیر مخالف شما در جاده حرکت میکنند، بدون اینکه کوچکترین اهمیتی به زندگی خود بدهند وسط جاده حرکات آکروباتیک ترسناکی انجام میدهند، در دستجات 5، 6 نفری در کنار هم در جادههای باریک حرکت میکنند و در بسیاری موارد چند نفر را هم ترک خود می نشانند (شخصا تا 5 نفر روی یک موتور را وسط جاده دیدهام). داشتن گواهینامه هم که یک شوخی خندهدار است. حال چنین وضعیتی را در یک جاده تاریک و بارانی و لغزنده تصور کنید. در بسیاری از تصادفات منجر به مرگ در گلستان یک طرف قضیه یک موتورسوار است و چه بسیار خانوادههای پر جمعیت و تنگدستی که به واسطه مرگ پدر خانواده در یک حادثه مرتبط با موتورسواری به معنای مطلق کلمه بدبخت شدهاند. رانندگان وطنی در مورد رانندگی با خودروها هم اوضاع مثل بقیه کشور است. مسافران پرتعداد که عبور آنها از گلستان مدتی است آغاز شده همان رانندگان بیملاحظه سایر استانهای ایران هستند و طبعا از کره مریخ به زمین نیامدهاند مضاف بر اینکه رانندگان گلستانی هم مثل سایر هموطنان خود رانندگی میکنند که شرح آن تکرار مکررات است اما در منطقهای با حجم فراوان مسافر میتواند شانس بروز سانحه را چند برابر افزایش دهد. همانطور که اشاره شد آمار تصادفات در این استان بسیار بالاست. تقریبا روزی نبود که یک مجروح تصادف کرده با اوضاع وخیم را به مرکز بهداشتی درمانی شهری که در آن کار میکردم نیاورند که بسیاری از این مجروحان کودک بودند. خیلی از این بیماران میمردند یا دچار معلولیتهای جدی شده و زمینگیر میشدند. امیدواریم و انسان با امید زنده است. یعنی روزی میرسد که رانندگی در کشور ما مثل یک کابوس، ترسناک و مرگبار نباشد!
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 512]