محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846094882
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح
واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: تقاطع دو خط موازي «تقاطع دو خط موازي» عنوان ياداشت روز امروز روزنامه كيهان به قلم محمد ايماني است كه در ان مي خوانيد: مصلحت چيست؟ با فتنه اي كه پس از انتخابات برخاست چه بايد كرد؟ ماجرا را چگونه بايد ختم كرد؟ رأفت چاره كار است يا شدت؟ نوبت جراحي است يا مرهم نهادن و دلجويي كردن؟ جاي همدلي و تفاهم و توافق است يا موقع استواري و استقامت و خلل ناپذيري؟ وحدت را چگونه و به چه قيمتي بايد احيا كرد؟ تكاپو براي نيل به پاسخ چنين پرسش هايي، با ملاحظاتي همراه است: 1- ريشه ماجرا را بايد جست. بله در انتخابات، خطاهايي از سوي نامزدهاي مختلف و حاميان آنها رخ داد. اما كدام انتخابات و رقابت سياسي بي خطا بوده است؟ چرا در ميان 30 انتخابات در 30 سال گذشته، اين يك انتخابات بي سابقه و حماسي به اغتشاش و ناامني انجاميد؟ خطا طبيعي بود اما آنچه عادي نبود تدارك خطا از يك سو و تداوم آن از طرف ديگر بود به نحوي كه نقطه هاي سياه خطا را تبديل به «خط» كرد و احتمال تصادف را منتفي ساخت. از مقدمات ترديد برانگيز ماجرا كه بگذريم، نوع مواجهه جريان ناكام با نتيجه انتخابات، جاي تعجب داشت. آنها به هيچ صراطي مستقيم نمي شدند. مشي طيف كنشگر اصلي در چند هفته پس از انتخابات نشان داد كه مسئله اول آنها انتخابات نيست. رفتار آنها اين گمانه را تقويت كرد كه انتخابات در نگاه آنان بهانه اي بيش نبوده است وگرنه، قانون براي رفع ابهامات و اعتراض هاي احتمالي راه حل پيش بيني كرده بود. طيف مورد بحث به نحوي رفتار كردند كه گويا سرشان براي دعوا درد مي كند و فقط دنبال بهانه اي مي گشته اند كه آن را هم دست و پا كرده اند. بي خبر نبودند كه بشود آگاهشان كرد. تجاهل مي كردند. برخلاف مواضع امروز كه ژست مظلوميت گرفته اند و از حق مردم دم مي زنند و دنبال حكميت مي گردند، از موضع شرارت پا درميدان گذاشتند و از چند هفته قبل از انتخابات، گفتار و رفتارشان بوي خون مي داد. حتي گفتند كه اصلاحات خون مي خواهد و بايد خياباني شود. يعني اينكه دموكراسي و قانون و احترام به رأي اكثريت و امنيت و انتخابات بر بستر تحمل و گفت وگو، تعطيل! 2- مولوي در دفتر دوم مثنوي، داستان نغزي را به اختصار تمام آورده است. داستان حكيمي كه انگشت به دهان مانده و از آنچه مي ديد در حيرت فرو رفته بود. اگر قاعده اين بود كه «كبوتر با كبوتر، باز با باز- كند هم جنس با هم جنس پرواز»، پس اين زاغ و آن لك لك چگونه هم جنس و همراه شده بودند و با هم مي نشستند و مي پريدند؟! آن حكيمي گفت ديدم هم تكيدر بيان زاغ را با لك لكيدر عجب ماندم، بجستم حالشانتا چه قدر مشترك يابم نشانچون شدم نزديك من حيران و دنگخود بديدم هر دوان بودند لنگ هم سنخ بودند و هر دو لنگ. و چون مي لنگيدند- اگرچه ناهم جنس- هم جنس شده بودند. سنخيت چنان است كه در ميان دو جنس ناهمگون، همدلي مي آفريند تا آن جا كه يكي از طرفين ممكن است جنس و هويت خويش را فراموش كند و به لحاظ روحي در ديگري منحل شود. در اين حال او نمي تواند با هم جنس هاي خود احساس الفت كند. حواشي غيرطبيعي انتخابات، يك حادثه نقطه اي و تصادفي نبود. عقبه اي داشت. حاصل گسست ها و پيوست هايي بود كه به تدريج در دو دهه گذشته پديد آمده بود. تكليف جبهه استكبار با انقلاب و نظام اسلام روشن بود. دشمني بر زبان آنها آشكار بود و البته كينه اي كه در درون آنها مي جوشيد، بزرگ تر. از غارتگراني كه دهه ها- و بعضاً سده ها- ايران بزرگ را غارت كرده بودند، انتظاري جز اين نبود. رفتاري هم كه در قبال انتخابات ايران پيشه كردند، قابل پيش بيني بود. آنچه غيرمترقبه مي نمود، منش كساني در داخل بود كه از اردوگاه دشمن نبودند اما مانند دشمن با اعتبار و اقتدار نظام و ملت معامله كردند. آنها در اين 20 سال چندان با خطا خو كرده بودند كه تبديل به شخصيت واقعي شان شده بودند. رفتار خارج از مدار عدالت و انصاف و قانون و مردم داري، شخصيت آنها را دگرگون ساخته بود و همين دگرديسي تدريجي، چهره زشت خود را نشان داد. چنان شد كه اگر مواضع آنها را كنار مواضع دشمنان ملت مي گذاشتي و بر مي زدي، به سختي مي شد فهميدكدام موضع دشمن است و كدام موضع اين دوستان لنگ! كميت عدالت وانصاف و قانون و تسليم برابر خواست ملت در آنها لنگ مي زد. اين قصه سردراز دارد و ملال آور است. بگذاريد فقط يك نمونه را با هم مرور بكنيم و بگذريم از اين سنخيتي كه ارمغان شوم تجانس با دشمن را به همراه آورده است. رژيم مستكبر آمريكا در اين 30 ساله پس از انقلاب به ويژه در دهه اخير، همواره با ملت ايران تهاجمي رفتار كرده و حقي را پايمال نموده يا گروگان گرفته و در همان حال دعوت به مذاكره و مسالمت و توافق و سازش كرده است. اصطلاحاً كت و كلاه را با هم ربوده و سپس دعوت به مذاكره كرده تا منت بگذارد و در ازاي كت، كلاه را سخاوتمندانه به شما ببخشد! اصل ظلم چه مي شود؟ نه ديگر، اينجا ميز مذاكره است و بايد برگ برنده با خود داشت يا مذاكره و توافق را مي پذيريد يا صابون مخاصمه و منازعه را به تن خود مي ماليد. همين ترفند، شيوه آشناي مستكبران انگليسي و آمريكايي و اسرائيلي در حوادث مختلف منطقه بوده است. آمريكا و متحدانش در سه چهار سال اخير مكرر گفتند كه ايران انواع برگ هاي برنده را- از برگ هسته اي بگيريد تا برگ عراق و افغانستان و لبنان و فلسطين- در اختيار دارد و ما فاقد هر نوع برگ برنده اي هستيم. نه امتيازي در اختيار ماست كه به ايران بفروشيم و معامله كنيم و نه امكان تهديد فراهم است كه آنها را بترسانيم و باج بستانيم، و اين يعني اين كه مذاكرات چند سال اخير مزخرف و بي فايده بوده است. آمريكا و غرب براي بار دوم طي 10 سال گذشته، شانس خود را امتحان كردند. پروژه فشار از درون و چانه زني در بيرون. بايد ايران را از درون تحت فشار گذاشت. اگر به فروپاشي انجاميد كه نهايت خوش شانسي است اما حتي اگر اين آرزوي بزرگ هم عملي نمي شد، ايران از موضع ضعف مجبور مي شد پاي ميز مذاكره بنشيند و تمام آن برگ هاي برنده را به عنوان باج به حريف ببخشد. آنها پروژه آشوب هاي خياباني سال 78 را 10 سال بعد با اسم رمز «تقلب» تدارك كردند. در اين ميان يك حلقه سياسي خاص نيز در ايران راهبرد مشابهي را از همان 12-10 سال قبل تحت عنوان حاكميت دوگانه و «فشار از پائين، چانه زني در بالا» پيشه كرده بودند. چنين بود كه دست برقضا دو خط موازي به هم رسيدند و در نقطه «فشار براي باج خواهي و امتيازگيري» همديگر را قطع كردند. 10 سال پيش در حالي كه آمريكا براي اجراي پروژه «قرن جديد آمريكايي» آماده مي شد و قشون كشي به دو همسايه شرقي و غربي ايران در دستور كار بود، ناگهان تهران ناآرام شد. امروز بخشي از معركه گيران حوادث تلخ تيرماه 78 آشكارا در خدمت سيا و سنا و صداي آمريكا قرار گرفته اند. در همان روزهاي سخت كه وزارت كشور، ستاد هدايت آشوب شده بود، سران آشوب برخي چهره هاي خوشنام خود را نزد رهبر فرزانه انقلاب فرستادند تا با لحني دلسوزانه! پيام دهند كه اگر نظام برخي خواسته ها را عملي كند، آنها امكان پيدا مي كنند آشوب را فرو بنشانند و بحران را مديريت كنند. آشكارا- آن هم وسط تنگنا و بحران- باج مي خواستند. اما مقتداي انقلاب كه سياستمداري عرفي و عادي نبود، محاسبات و معادلات جبهه خارجي و داخلي را به هم ريخت تا آن روز تاريخي 23 تير كه مظلوميت امام و انقلاب، درياي غيرت يك ملت را به خروش آورد. بازي همان بازي است، البته پيچيده تر و خيانت بارتر و غيراخلاقي تر و فريبكارانه تر. بانيان آشوب باز هم دعوت به مذاكره و مسالمت و تفاهم كردند و باز هم براي حقوق شهروندي نگران شدند. خونخواهي كردند. دنبال مصلحت مي گشتند. مي خواستند بحران را مديريت كنند و... البته با كمي خرج! گردن كشان شاخ شكسته، دنبال وحدت و حكميت مي گردند، نيزه هاشان گويا ديگر رو به ملت و نظام نيست، رو به آسمان است، با مقدساتي كه بر سر آنهاست. 3- چه بايد كرد؟ امير مؤمنان(ع) درباره سران جمل فرمود «به خدا قسم نتوانستند گناهي را به من نسبت دهند و بين من و خود انصاف ندادند. حقي را مطالبه مي كنند كه خود ترك كردند و خوني را مي خواهند كه خود ريختند... به يقين اول كار كه براي عدالت بايد بكنند اين است كه عليه خود حكم كنند. و بصيرتم با من است. نه چيزي را مشتبه كرده ام و نه امر بر من پوشيده شده است» (خطبه 137 نهج البلاغه) و نيز در اوصاف اهل ولايت و تقوا فرمود «خود را به عدالت ملزم ساخته، پس اول عدالتش، نفي هوا و هوس از خويش است» (خطبه 86). آنها كه پاي اصلي فتنه بودند و شترش را به پيش مي راندند، در موضع اتهامند و ابتدا بايد خويش را محاكمه كنند. آنها نمي توانند در جايگاه حكم و داور باشند، كه روزگار صفين و حكم شدن ابوموسي اشعري و پريدنش با عمروعاص، ديري است سپري شده است. اگر صداقت دارند يا مي خواهند جبران كنند، خيرخواهي خود را با عمل به اين آيه از سوره بقره نشان دهند كه «ولاتلبسوا الحق بالباطل و تكتموا الحق و انتم تعلمون. حق را با باطل نپوشانيد و انكار نكنيد در حالي كه حقيقت را مي دانيد». جز اين عمل كردن، خدعه با خدا و خلق است «و خدعه نمي كنند مگر با خود اما نمي فهمند». پرهيز كنند از اين كه بيش از اين مورد بدگماني مؤمنان قرار گيرند كه امير مؤمنان فرمود «بپرهيزيد از گمان مؤمنان كه خداوند بلندمرتبه، حق را بر زبان آنها قرار داد» (كلمه309 نهج البلاغه) 4- البته كه بايد تلخي ها را به سر آورد و همدلي و وحدت ملي را تقويت كرد. بايد كه بر زخم پديد آمده مرهم نهاد. حتما بايد با تخلف كنندگان هركس كه باشد برخورد كرد اما در مجراي قانون. انتخابات جشن 40 ميليوني يك ملت بود. اين جشن را بايد با خدمتگزاري و تقويت روح جمعي و ملي پاس داشت. در اين ميان نبايد غافل بود كه دشمن «اعتماد ملت» و «اعتبار حاكميت» را نشانه رفته است. نخبگان و دانايان و همه آنها كه نزد مردم مرجعيتي دارند، بايد به ميدان بيايند. نوبت تجديد ولايت و برائت، همين حالاست. وقت گفتن است، هنگام روشنگري. بله در فتنه نبايد سواري داد و دوشيده شد. اما اين مربوط به عامه است. خواص نمي توانند كنار بنشينند به خيال اين كه به تكليف عمل كرده باشند. تكليف آنها روشنگري و بصيرت دادن است. مدار و مقر حق روشن است. عقل و شرع و قانون، اين قرارگاه را تبيين كرده است. جز به اين قاعده عمل كردن، دعوي نزد طواغيت بردن و از جور، طمع عدالت جستن است. مؤمن منصف، پايش نمي لنگد. با گرگ رقصيدن، شيوه راعيان نيست. گرگ و چوپان، كي با هم مي سازند؟ آفتاب يزد: زنبيل به دست يا خبر رسان صادق؟ «زنبيل به دست يا خبر رسان صادق؟» عنوان سرمقاله امروز روزنامه آفتاب يزد است كه در آن مي خوانيد: روز گذشته در حالي كه منوچهر متكي در حال تشريح سياست خارجي دولت نهم بود، رئيس او در تهران به تكرار سخناني پرداخت كه چندي قبل به نقل از وزير خارجه انگليس مطرح كرده بود. رئيس دولت دهم ديروز بار ديگر اين سخن را به نقل از وزير خارجه يكي از كشورهاي دوست، به اطلاع مردم رساند كه «وزير خارجه استعمار پير - انگليس- گفته است اين بار، درست و برنامهريزي شده حركت ميكنيم و ميخواهيم كار نظام جمهوري اسلامي را تمام كنيم». اگر واسطه نقل اين سخن، يكي از همان كشورهايي باشد كه به تعبير احمدينژاد براي اعلام همراهي با ايران، «زنبيل خود» را در صف گذاشتهاند نبايد مبناي محاسبه، تصميمگيري و حتي اظهارنظر رئيس دولت ايران قرار گيرد زيرا اغلب آن زنبيل به دستها در شرايط بحراني يا حساس، به همراهي با استعمار پير و ياران غربي او پرداختهاند يا در خوش بينانهترين حالت، ترجيح دادهاند كه بين دولت ايران و مخالفان غربي آن، هيچ يك را بر ديگري ترجيح ندهند. همچنين ممكن است وزير مورد نظر احمدينژاد از آن دسته كساني باشند كه گاه تعارفاتي تقديم طرف مذاكره خود ميكنند و براي آنها فرقي نميكند كه طرف مقابل كيست؛ درست مانند وزير يك كشور عربي كه به صورت درِ گوشي به وزير مخابرات دولت نهم گفته بود:«ما سرباز رئيس جمهور شما هستيم». اگر اين فرض هم درست باشد نميبايست سخن او در يك تريبون رسمي و از زبان رئيس دولت ايران مطرح شود. اما اگر احمدينژاد با بررسي دقيق، به صحت ادعاي وزير كشور دوست اعتماد دارد آنگاه بايستي به متكي و همكاران او در دستگاه خارجي، تسليت گفت. ديروز متكي در اصفهان سياست خارجي مورد نظر دولت را مورد اشاره قرار داد و ضمن تأكيد بر اينكه «ايران منافع ملي خود را در راستاي استيفاي حقوق مردم فلسطين ميداند» قدري با رئيس خود در حمله به منتقدان داخلي همراهي كرد.اما در سخنان او هيچ اشارهاي به سخن وزير خارجه استعمار پير وجود نداشت! اين در حالي است كه ملت ايران خاطره تلخي از اظهارات و اقدامات مقامات انگليسي در دهههاي گذشته دارند و هرگونه تلاش براي احياي آن گفتمان و گفتار، مستلزم برخورد شديد دستگاه ديپلماسي خارجي كشور ميباشد. به خصوص آنكه متكي ديروز بار ديگر تأكيد كرده است:«دولت نهم در مناسبات جهاني به صورت مستقل، حكم حق را در برابر مدعيان جهان بيان ميكرد و اين، منشأ تحولات بسياري در نظام بينالملل شد». البته كساني كه روش آزادي ملوانان انگليسي را نشانه اقتدار ميدانند و خود در مجلس نمايش اقتدار - بدرقه ملوانان - حضور داشتهاند لابد سكوت در برابر خاطره خواني استعماري وزير خارجه استعمار پير را نيز نشانه «اعلام حكم حق در برابر مدعيان رهبري جهان» توسط دولت متبوع خود ميدانند. اما آيا اين سكوت ميتواند مردم را قانع كند كه مسئولان دولتي حتي اجازه يادآوري خاطرات استعماري را به طرفهاي خارجي و استعمارگران پير و جوان نخواهند داد؟ نگارنده بر اين باور است كه سخن متكي در خصوص «بيان مستقل حكم حق در برابر مدعيان رهبري جهان» كمي قابل تأمل به نظر ميرسد زيرا در سالهاي اخير، هيچگونه تحركي از سوي متوليان سياست خارجي ايران نسبت به زورگوييها و وحشيگريهاي روسيه و چين در برابر مسلمانان آن كشورها مشاهده نشده است و حتي هشدار مراجع تقليد در اين مورد، تغييري در سياستهاي خارجي دولت ايجاد ننمود. البته شايد بتوان آن سكوت را اينگونه توجيه كرد كه «در حال حاضر، تحريك دشمني روسيه و چين عليه دولت ايران، به مصلحت نبوده است» اما آنگاه كه پاي حيثيت و غرور ايراني به ميان ميآيد سكوت وزارت خارجه و حتي تاكيد بر حفظ سطح روابط ديپلماتيك با انگليس، چه توجيهي ميتواند داشته باشد؟ وزير خارجه ايران موظف است در اولين فرصت پس از بازگشت از سفر تبليغاتي به اصفهان، براي مردم مشخص نمايد «آيا اطلاع رساني وزير خارجه كشور دوست، صحيح بوده و وزير خارجه جوان در كشور استعمار پير واقعا از برنامهريزي براي تغيير حكومت در ايران سخن گفته است؟» اگر پاسخ مثبت است موضوع را با مردم در ميان بگذارد و آنگاه سفارش رئيس خود در خصوص برخورد قاطع با سران جبهه مخالف در داخل را شامل حال اين مخالف خارجي هم بنمايد. اگر هم وزير خارجه كشور دوست، شعري خوانده تا پاداشي بگيرد وزارت خارجه، موضوع را به اطلاع صاحبان كشور -ملت ايران- برساند تا خود را براي شنيدن خبر يك كمك خارجي به يك «زنبيل به دست ديگر» آماده سازند! رسالت: دومينوي فتنه و ماموريت افسران جوان «دومينوي فتنه و ماموريت افسران جوان» عنوان سرمقاله امروز روزنامه رسالت به قلم صالح اسکندري است كه در آن مي خوانيد:تنها چند هفته ديگر تا آغاز سال تحصيلي جديد در دانشگاههاي کشور زمان باقي مانده است اما شواهد و قرائن حکايت از آن مي کند که دشمن در توطئه پيچيده مترصد آن است ضمن اختلال در کار علمي دانشگاهها و تعطيلي آنها فضاي تشنج را به جامعه بازگرداند. پديدار شناسي اين موضوع مستلزم فهم پيش زمينه txetnoc پيچيده آن است که محصول پيوند نامشروع اپوزيسيون داخل و خارج از کشور و دشمنان انقلاب اسلامي است. اين توطئه اگرچه در قالب و کالبد يک گروه نفوذ بي هنجار puorg tseretni cimona طراحي شده اما ماهيتي کاملا سازمان يافته و تشکيلاتي دارد. اگر چه برخي سعي دارند از هم اکنون اين بازي خطرناک را در حد يک کشمکش مدني efirts livic که در ادامه اعتراضات به نتايج انتخابات جريان دارد تقليل بدهند اما بايد گفت که اين سياست در ادامه بازي دومينوي انقلاب مخملي تعقيب مي شود. يکي از ويژگي هاي انقلاب هاي رنگي قدرت ترميم و بازسازي آنها پس از ناکامي در يک مقطع حساس است. در حقيقت فرايندهاي زيردستي پروژه براندازي نرم در انتخابات مختلف اعم از اعتماد زايي، اعتبار زدايي ، مشروعيت يابي، نهادسازي، شبکه سازي، نافرماني مدني، تظاهرات اعتراض آميز noitartsnomed tsetorp و... ضمن پوست اندازي به سرعت احيا و ترميم مي شود و مي تواند فضاهاي جديد به خصوص در انتخابات مختلف اعم از شوراها، مجلس، رياست جمهوري و... وارد فاز عملياتي گردد. هفته گذشته رهبر معظم انقلاب اسلامي طي بيانات بسيار مهمي در ديدار دانشجويان با اشاره به توطئه هاي اخير دشمنان عليه ايران اسلامي ، فرمودند:«دانشجويان عزيز، افسران جوان ايران و جمهوري اسلامي در جبهه مقابله با جنگ نرم دشمنان و جريان شيطاني متکي بر زور و تزوير و پول هستند.دانشگاهها را به توليد علم و نهضت نرم افزاري فرامي خوانم چرا که برتري علمي را يک رکن امنيت بلندمدت کشور مي دانم». مقام معظم رهبري با افشاي توطئه خطرناک دشمن عملا خط ضد انقلاب براي آغاز سال تحصيلي جديد در دانشگاه ها را علني کردند.ايشان با هشدار به دانشجويان و دانشگاهيان درباره طرح دشمنان براي ايجاد اختلال در کار علمي دانشگاهها افزودند:«همه مراقبت کنند در اين مسائل سياسي کوچک و حقير، کار علمي دانشگاهها و کلاسها و مراکز تحقيقاتي دچار آسيب نشود و هدف آشکار و مشخص دشمن براي اينکه حداقل مدتي دانشگاهها را به تعطيلي و تشنج و اختلال بکشاند محقق نگردد». در شرايط کنوني پيکان پروژه براندازي نرم فضاي دانشگاهي و علمي کشور را نشانه رفته است و دانشگاه به دليل ويژگي هاي ذاتي و عرضي آن مهم ترين ميدان در جنگ نرم دشمن است. دانشگاه يکي از ابزارهاي برتري علمي کشور است و تفوق علمي يکي از ارکان اصلي امنيت جمهوري اسلامي است. دشمن به منظور تضعيف امنيت کشور دانشجويان، دانشگاهيان و اصل توليد علم را نشانه گرفته است. بديهي است اين توطئه بيش از آنکه در مسير يک حرکت خود انگيخته اجتماعي از جانب دانشجويان قرار داشته باشد توسط گروههاي سازمان يافته افراطي و ژنرالهاي پروژه براندازي نرم در مسيرهاي خشونت آميز و ضد ساختاري هدايت مي شود. اين گروه ها که در ظاهر خواستار «سياست زدايي» از فضاي دانشگاه هاي کشور هستند در پس پرده و خفا سعي دارند از روحيات و انگيزه هاي دانشجويي جهت برنامه ها و اهداف کوتاه مدت و بلند مدت خود نهايت استفاده را ببرند. چرا که دانشگاه در متن تحولات سياسي کشور است و همواره مي تواند به عنوان محملي مناسب جهت پيشبرد اهداف پروژه براندازي نرم مطرح باشد. بدون ترديد دانشجو نمي تواند و نبايد به مسائل سياسي بي اعتنا باشد. دانشجو بايد ضمن پرهيز از محافظه کاري همچنان پرانرژي و پر تپش باقي بماند که البته پرهيز از محافظه کاري با غفلت از طرح هاي پيچيده دشمن کاملا متفاوت است. دانشجويان چشمان بيدار جامعه هستند و از اين افسران جوان در جبهه مقابله با پروژه براندازي نرم انتظارات مضاعفي وجود دارد. فهم عمومي دانشگاه و نگاه کلان دانشجويان به تحولات قبل و پس از انتخابات در قالب يک دومينوي براندازي التفات مضاعف به نهضت نرم افزاري و توليد علم را دوصد چندان مي کند. هيچ چيزي نبايد مانع فعاليتهاي علمي کشور گردد و بي دليل ترمز قطار پيشرفت و جهش هاي علمي کشيده شود. تشنج و تعطيلي دانشگاه يکي از اهداف اصلي دشمن به منظور ضربه زدن به امنيت بلندمدت کشور است. اين موضوع به هر قيمتي نبايد محقق شود چرا که هنگامي اين دومينوي فتنه پايان خواهد يافت که جمهوري اسلامي بتواند با پيشرفتهاي بزرگ علمي و تکنولوژيک برتري بي چون و چراي خود در حوزه توليد علم را به اثبات برساند و پايبستي مرصوص براي امنيت کشور در همه زمينه ها تدارک ببيند. دنياي اقتصاد: چرا سخن اقتصاددانان ثقيل است؟ «چرا سخن اقتصاددانان ثقيل است؟» عنوان سرمقاله امروز روزنامه دنياي اقتصاد به قلم پويا جبل عاملي است كه در آن مي خوانيد: پل کروگمن، برنده جايزه نوبل اقتصاد، يک بار گفته بود که بزرگترين چالش براي استادان اقتصاد در کلاس اقتصاد خرد پايه، راضي کردن دانشجويان سال اول به چشم پوشي از پيش ذهنيتهايي است که در مورد اقتصاد دارند. اما کدام پيش ذهنيتها است که نه تنها او بلكه بسياري از اقتصاددانان را ميآزارد و آنها را مانعي بر سر راه تعليم و فهم علم به دانشجويان تازه قلمداد ميکند. براي دريافتاين پيشذهنيتها بايد ميان برداشت عموم از يک سو و اقتصاددانان از سوي ديگر مقايسهاي کنيم. نزديک به يک دهه پيش، سه موسسه واشنگتن پست، بنيان خانوادگي کيسر و دانشگاههاروارد، يك نظرسنجي از يک نمونه تصادفي 1510 نفره از افراد عادي و 250 دکتراي اقتصاد انجام دادند. در اين نظرسنجي 37 سوال پرسيده شد که در اکثريت آنها اختلاف فاحشي ميان نظر عموم و اقتصاددانان بود. براي نمونه در پاسخ بهاين سوال که آيا فلان عامل موجب وضعيت بد اقتصاد ميشود يا خير و با در نظر گرفتن جوابهاي بله (100)، تا حدي (50) و خير(0)، در مورد کمکهاي خارجي، ميانگين پاسخ مردم 76 و اقتصاددانان 9 بود. در مورد مهاجران جوياي کار، ميانگين پاسخ مردم 61 و اقتصاددانان 11؛ در مورد اختلاف طبقاتي، ميانگين پاسخ مردم 80 و اقتصاددانان 35؛ و در مورد سود تجاري زياد ميانگين پاسخ مردم 64 و اقتصاددانان 9 بود.* اين قياس نشان ميدهد که اختلاف فاحشي ميان برداشت عموم و کارشناسان از ساز و کار اقتصاد وجود دارد.اين برداشت همان پيش ذهنيتي است که دانشجويان اقتصاد بايد از آن بر حذر باشند. ليکن اگر بخواهيم در يک دستهبندي کلان اين اختلافها را صورت بندي کنيم و در واقع ريشهاي براي آنها جستوجو کنيم، ميتوان به چند منبع اشاره کرد؛ اولين منبع اختلاف، وجود عقايد ضدبازاري در جهان بيني اکثر افراد است. به عبارتي، کارکرد بازار براي بسياري ناشناخته است و اغلب افراد، بازار و فعالان آن را کساني ميدانند که بيش از آنکه به جامعه خدمت برسانند، در جستوجوي نفع خويش، منجر به تضييع حقوق عمومي ميشوند. به همين خاطر است که در نظرسنجي ذکر شده، سود تجاري از نظر افراد باعث نگون بختي اقتصاد ميشود. از سوي ديگر، بازار در نگاه عمومي يک طرفه است و آنان تنها عرضهکنندگان و تشکلهاي مربوط به آنان را بازار ميپندارند، در حالي که در ذهن يک اقتصاددان، بازار نشان دهنده تعادل ميان عرضهکنندگان و تقاضاکنندگان است و خود مردم عادي بخشي از آن هستند. از همين رو است که افراد غالبا ميانگارند که قيمت در بازار را تنها عرضهکنندگان (عدهاي محدود) تعيين ميکنند و بدين شکل اقتصادي که بر پايه بازار شکل بگيرد در ذهن آنان نميتواند يک اقتصاد مساعد و عادلانه باشد. ريشه ديگر به گرايشهاي ضد غير خودي يا ضدخارجي بر ميگردد. اين مساله نه به مفهوم رايج نژادپرستي است، بل به همان تئوري توطئه باز ميگردد. از منظر عموم، خارجيان دلسوز کشور ميزبان نيستند و در دادوستد با آنها و در فعاليتهاي آنان بايد کمال هوشياري را به خرج داد. از سوي ديگر گرايش عموميبر آن است که امکانات يک کشور ازآن شهروندان آن کشور است و از اين رو ورود کارگران خارجي عاملي است در جهت ضايع شدن حقوق شهروندان کشور. ازاين زاويه اصولا بحث کارآيي و ايجاد فرصتهاي ديگر در اقتصاد به واسطه نقش آفريني نيروهاي خارجي اما کارآمد، مطرح نيست. به همين شکل است که برخي از احزاب سياسي در اقتصادهاي توسعهيافته به دنبال ايجاد موانع بسيار براي مهاجران هستند و اتفاقا در دوران رکود اين احزاب با استقبالي بيش از گذشته مواجه ميشوند. اما براي اقتصادداني که بازار را موجب کارآيي ميداند، هر عاملي که قادر باشد، در آن فعال باشد بايد بدون توجه به مليت و نژادش از او استقبال کرد واين فعال حتي اگر يک مهاجر باشد، نه تنها باري بر اقتصاد داخلي نيست، بلکه نعمت است. از ديگر ريشههاي اختلاف ميتوان بهاين اعتقاد که تنها کارايجاد ارزش ميکند، اشاره کرد که هر چند محور اصلي در مارکسيسم است؛ اما گويي اعتقادي فراگير در بين توده مردم است. از نظر عموم، پذيرشاينکه فردي تنها با سرمايه اشايجاد درآمد کند، بسيار سخت است؛ هر چند خود آنان در تلاش هستند به چنين مزيتي دست يابند.اين مورد نشان ديگري است براينکه چرا مردم بهره را يکي از علتهاي درست عمل نکردن اقتصاد ميدانند. گزارههاي ذکر شده تنها ريشههاي اختلاف نيست، اما ميتواند بسياري از تفاوتها را پاسخ گويد. اين ريشهها است که پيش ذهنيتي را ايجاد ميکند تا سخن اقتصاددانان براي مخاطبانشان ثقيل باشد و از همين رو است که کروگمن نيز نقش اساسي معلم اقتصاد را در سال اول در زدودن اين پيش ذهنيتها ميبيند. شايد بسيار سخت باشد، اما اگر واقعا قصدي براي دريافت توصيههاي علم اقتصاد است، قبل از آن مخاطب عام ناگزير است از برداشتهاي اعتقادي خود چشم پوشي کند يا حداقل آنها را در جايگاه حقيقت قرار ندهد. اگر چنين شود، چه بسا توصيههايي مبتني بر آزادي سرمايهدار، رها کردن بازار حتي در قيمتهاي تعادلي بالا، عدم تعيين حداقل دستمزد، خط بطلان بر سياستهاي حمايتي و .... براي مخاطبان ثقيل نباشد. براي مطالعه بيشتر رجوع کنيد به: Caplan, B., (2007), The Myth of the Rational Voter, Princeton University Press. سرمايه: آسيب شناسي همگرايي ملي «آسيب شناسي همگرايي ملي» عنوان نگاه روزنامه سرمايه به قلم داوود محمدي است كه در آن مي خوانيد:نشانه هاي «واگرايي» سياسي در فضاي پس از انتخابات ايران، غيرقابل انکار بود اما با تلاش دلسوزان ملت و مملکت، هم اکنون، طليعه هايي از قرار گرفتن در ابتداي مسير پرسنگلاخ «همگرايي» ديده مي شود. از مصاديق چنين روند مثبتي که در عين حال با برخي اقدامات تندروها در معرض تهديد جدي است، مي توان به شکل گيري اجماعي ملي پيرامون ضرورت برخورد با آمران و عاملان فجايع حمله به کوي دانشگاه و برخي جنايت ها در بازداشتگاه کهريزک اشاره کرد. امروز در سطح جامعه، فعالان سياسي و مسوولان کمتر کسي را مي توان يافت که تاب تحمل هزينه مخالفت علني با تشکيل پرونده هاي اين فجايع و جنايات و مجازات مجرمان آنها را داشته باشد، اما به گواه تجارب ساليان پيش در ايران، حتي ايجاد چنين فضايي به تنهايي، مترادف با اجراي عدالت نيست زيرا ميان اراده مردم و مسوولان از سويي و نتيجه اقدام ماموران براي برقراري عدالت، در مواردي فاصله قابل توجهي وجود دارد. براي پيشگيري از بروز چنين آفاتي، آن هم در موقعيت حساس کنوني که تقويت همگرايي تازه شکل گرفته، اولويت نخست است، توجه به نکاتي چند ضروري است: 1- پرونده هاي حمله فجيع اول به کوي دانشگاه در تير 78 و ترور سعيد حجاريان در اسفند 78 نيز با اميد بسيار به اجراي عدالت پيگيري شد. پس از آنکه دادن آدرس هاي غلط و حتي انتساب اين وقايع به اصلاح طلبان نتيجه نداد، شماري از عوامل اجرايي اين پرونده ها، شناسايي و پاي ميز محاکمه رفتند اما حکم صادره در پرونده کوي به صدور حکمي خفيف براي يک سرباز و به جرم ريش تراش دزدي محدود شد و حجارياني که امروز پشت ميز اتهام نشسته، ضاربش حکمي سبک و فرسنگ ها دور از عدالت دريافت کرد. با چنين تجاربي بايد دقت کرد تا همان روند ايجاد کلاف سردرگم در پروند ه هاي حمله دوم به کوي و رخدادهاي بازداشتگاه کهريزک که براي سردرگم کردن افکار عمومي و پنهان سازي آمران و عاملان اصلي از مجازات يا مختومه شدن پرونده با احکامي که رضايت برخي فعالان سياسي را هدف گرفته و اعتنايي به اعتراض عمومي ندارد، تکرار نشود. 2- سرعت عمل منطقي در پيگيري و به نتيجه رساندن پرونده هايي از اين جنس داراي اهميت بسيار است. بنابراين شايسته است رياست جديد قوه قضائيه که در روزهاي آغازين فعاليت خود با آزمون دشواري مواجه شده اند، ضمن حفظ حقوق شاکيان و متهمان دستور رسيدگي سريع به پرونده را صادر کنند و در چارچوب قوانين و مقتضيات پرونده ها، افکار عمومي را در معرض آخرين يافته ها قرار دهند. 3- اصلاح طلبان که با پيگيري خويش و پايمردي راهبراني نظير کروبي، ميرحسين و خاتمي در پيدايش اجماع ملي کنوني پيرامون ضرورت شناسايي و مجازات آمرين و عاملان فجايع اخير نقش غيرقابل انکاري داشته اند، بايد ضمن حفظ هوشياري و پرهيز از فرو غلتيدن در ورطه تبليغات انحرافي رقيب، راه آغاز شده را تا انتها و مرحله اجراي عدالت بپيمايند. 4- رقباي اصلاح طلبان نيز به اين نکته اساسي توجه کنند که هر چند اختلاف نظر امري رايج و پذيرفته شده در قاموس رقابت سياسي است، اما تلاش براي عوض کردن جاي شاکي و متهم در پرونده هاي حمله به کوي و رخدادهاي بازداشتگاه کهريزک و مانع تراشي براي اجراي عدالت، اقدامي است که در ايران و جهان قابل توجيه و پذيرش نيست و هزينه سنگيني را براي مرتکبان احتمالي آن در پي خواهد داشت؛ به ويژه آنکه اگر چنين تلاشي به بهانه صيانت از منافع جناحي در مقابل آسيب رساني احتمالي ناشي از ابعاد پرونده، صورت گيرد. مردمسالاري: سازمان هاي مردم نهاد و راي اعتماد مجلس «سازمان هاي مردم نهاد و راي اعتماد مجلس» عنوان يادداشت روز روزنامه مردمسالاري به قلم ميرزابابامطهري نژاد است كه در آن مي خوانيد: «تفاهم» يا نگرش مشترک نسبت به مسائلي که در ظرف جامعه واقع مي شود مهمترين مساله روز کشور است، زيرا «تفاهم» در مورد يک مساله اجتماعي «اعتماد» به وجود مي آورد و گسترش اعتماد به رابطه حسنه منتهي مي شود و رابطه حسنه عاليترين تجلي زندگي اجتماعي است. بر همين اساس است که از مهمترين ويژگي هاي حکومت عدالت گستر جهان ولي عصر (عج) اين است که در آن حکومت رابطه مردم با هم حسنه است. رابطه حسنه قابل تحصيل نيست و تنها و تنها با گسترش اعتماد حاصل مي شود و اعتماد هم محصول «تفاهم» است. «تفاهم» با عقيده و باور يکي نيستند، «تفاهم» يعني نگرش مشترک نسبت به مسائلي که در ظرف جامعه اتفاق مي افتد و نگرش يعني جهت گيري مثبت يا منفي نسبت به اين مسائل. تفاهم اجتماعي از جنس فلسفه نيست که به کليات بپردازد، تفاهم اجتماعي روي اجزا متمرکز است. فرار مغزها کشور را تهديد مي کند. اگر مديريت اجرائي کشور پويا باشد و نخبگان احساس رضايت کنند، اين توان عظيم، چه به لحاظ سرمايه انساني و چه به لحاظ سرمايه مالي که در خارج از کشور وجود دارد، به يک فرصت تبديل مي شود. موقعيت جغرافيايي و جغرافياي سياسي کشور يک ماهيت دوگانه دارد، ما در مکاني هستيم که دنيا به آن توجه دارد، کشور ما محل عبور و مرور و شاهراه اطلاعاتي است، بايد در هر نوع برنامه ريزي به اين واقعيت توجه کرد و اين موقعيت را به يک فرصت تبديل کرد نه تهديد. ايدئولوژيک بودن حکومت مي تواند به يک فرصت تبديل شود اما بي توجهي به تکثرگرايي و قرائت هاي ساختارگشا مي تواند آن را به تهديد تبديل کند، به قول دکتر منصوري رئيس انجمن فيزيک، ما مديري را منصوب مي کنيم که توانايي اداره مسووليت محوله را ندارد و وقتي از او انتقاد مي شود به انگ هاي ايدئولوژيک متوسل مي شود. نهادهاي مدني و مردم نهاد در جهت افزايش مشارکت شکل مي گيرند، در همه جاي دنيا که سازمان هاي مردم نهادها (NGOها) موفقند، ابتدا آنها نظر مي دهند، بعد سياستمداران و مجريان و دولت ها در جهت تامين نظر آنها برنامه ريزي مي کنند و سياست هاي اجرايي بنا مي نهند. در کشور ما به ويژه در دولت نهم، دولت بدون توجه نسبت به ديدگاه هاي سازمان هاي مردم نهاد، سکوت کرده و برنامه هاي متکي بر تفکرات و انديشه هاي محدود را به اجرا گذارد. اما مشکلاتي بروز کرد، نهادها منتقد شدند، به جاي اصلاح روند و توجه به نقد آنها به انگ وابستگي، خيانت و... متهم شدند. وقتي نهادها در صحنه ايفاي نقش نکنند، مدير، دولت، يا اداره که حافظه ندارد، استمرار فعاليت ها از بين مي رود، به قول معروف نقطه سر خط. مديري به سمتي منصوب مي شود، طوري عمل مي کند که انگار قبل از او هيچ کس نبوده و يا همه چيز بد بوده و همه چيز را از نو شروع مي کند در حالي که نهادهاي مدني و سازمان هاي مردم نهاد حافظه کشورند و استمرار فعاليت هاي خوب را تضمين مي کنند و اين استمرار يعني تداوم تفاهم، تداوم اعتماد و تداوم رابطه حسنه به عنوان عاليترين تجلي زندگي اجتماعي. علم جديد نشان داده است که هر برنامه اي هر چقدر بد و نادرست، اگر استمرار داشته باشد، خودش را تصحيح مي کند. استمرار خود به خود باعث ايجاد ساز و کارهاي صحيح مي شود و استمرار باعث ارزيابي مي شود به ويژه استمرار مديريت هاي تخصصي. اين هفته قرار است مجلس به وزراي معرفي شده رئيس جمهور راي اعتماد دهد. لازم است نمايندگان در هر حوزه نظر سازمان هاي مردم نهاد به عنوان حافظه اداري و حافظه تخصصي امور کشور اهميت دهند و به آنها توجه کنند تا رخنه هاي اعتمادسوز ايجاد شده را ترميم نمايند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 242]
صفحات پیشنهادی
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح - اضافه به علاقمنديها
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح-گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح-گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم: هدفمند كردن ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم: هدفمند كردن ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح-گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران ... گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح-گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران ... گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز ايران
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز ايران- روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه گزيده برخي از آنها در زير ميآيد.
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز ايران- روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه گزيده برخي از آنها در زير ميآيد.
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم: بازخواني يك ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم: بازخواني يك ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح-روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند برخي از آنها در زير ميآيد. رسالت «تقابل ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح-روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند برخي از آنها در زير ميآيد. رسالت «تقابل ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامه هاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته اند كه برخي از آنها در زير ميآيد. اعتماد ملي « در رثاي ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامه هاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته اند كه برخي از آنها در زير ميآيد. اعتماد ملي « در رثاي ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح-روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جمهوري اسلامي «ناتو ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح-روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جمهوري اسلامي «ناتو ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پر داختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. آفتاب يزد: اين ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پر داختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. آفتاب يزد: اين ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. اعتماد ملي:منبع سياه ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. اعتماد ملي:منبع سياه ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها