تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 16 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):چه بسيار عزيزى كه، نادانى اش او را خوار ساخت.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826608513




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

«رنگ جوهر، عطر دنیا»


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: رنگ جوهر، عطر دنیا
مناجات در جبهه
 این عطر که شما استفاده کردید، در واقع همون دنیاست که خودش رو این طوری به شما عرضه و غالب کرد، شما تو تاریکی بوی خوب رو شنیدید و کیف کردید از این عطر، در حالی که باطنش کثیف بود و سیاه، توی شب دنیا هم همینطوری هست، آدم فکر می کنه دنیا بسیار لذیذ و لذت بخشه ولی در دلش جز سیاهی نیست. شب جمعه بود، طبق روال هفته های گذشته با شور و حال عجیبی در تکاپو بودیم تا دعای کمیل را برگزار کنیم، هر کسی کار می کرد و وظیفه ای رو انجام می داد، یکی سنگر رو جارو می کرد. یکی دیگه کتاب ها رو دسته بندی می کرد و خلاصه از این جور کارها، خط آروم بود و چند وقتی بود که زیاد شلوغ و پلوغ نبود، من هم داشتم با علی گوشه سنگر صبحت می کردم، علی بچه ی تهران بود و خوش تیپ، تازه ازدواج کرده بود، 6 ماهی می شد، علی چند وقت بود که نگران به نظر می رسید و مضطرب. اونشب کلی حرف زدیم و من دلیل ناراحتی های علی رو ازش پرسیدم، با هزار اسرار بالاخره زبان باز کرد. می گفت که زیر بار مسئولیت رفته و یه دلش تهران پیش نامزدشه و یه دلش اینجاست. تصمیم گرفته بود برگرده تهران، البته ناحق هم نمی گفت 3 سالی بود که توی جبهه خدمت می کرد، ولی هر چی بود دیگه هوایی شده بود و فکر می کرد دِینَش رو ادا کرده و حالا نوبتی هم باشه نوبت خودشه و اهل و عیال. می گفت: «نمی دونم باید چه کار کنم، از یه طرف با جبهه انس گرفتم و عاشق اینجام. از طرفی خوب نامزدم ...، دلم می خواد بیشتر باهاش باشم» توی همین صحبت ها بودیم که مجتبی جارو به دست اومد سمت ما.«هان، چیه، پچ پچ می کنید، غریبه ایم دیگه، مزاحم هستم برم، ...»علی هیچی نگفت، من با خنده گفتم. علی آقا سرپل صراط گیر کردند و نمی دونند مهمون خانوم والده بشند یا در رکاب خدا روزی کسب کنند؟ مجتبی گفت: بابا، بی خیال فلسفی ملسفی نگو، درست بگو ببینم جریان چیه؟گفتم: هیچی بابا، علی می گه می خوام جبهه رو ول کنم برم پیش نامزدم و زندگی ..، به انداره کافی خدمت کردیم. مجتبی که انگار کمی بهش برخورده بود گفت: علی آقا ، دنیا اینقدر با نمک بود و ما نمی دونستیم.مجتبی یه لحظه مکثی کرد و گفت «علی تو بعد از کمیل تصمیم می گیری که بری یا بمونی، خلاص»من و علی هم که منظور مجتبی رو نفهمیدیم دیگه موضوع رو ادامه ندادیم و رفتیم تا دعا شروع بشه.مداح شروع کرد به خوندن، برق ها رو خاموش کردند، صدای ناله و گریه بچه ها سنگر رو گرفته بود، یه دفعه مجتبی بلند شد و یه شیشه عطر از جیبش درآورد و شروع کرد برای بچه ها عطر زدن. بچه ها هم عطر رو به دست می گرفتند و به سر و صورت می زدند، بوی خوبی فضای سنگر را گرفته بود و فضا حسابی خوش بو شده بود.
نماز
معلوم بود عطرش اصل اصله. دعا تمام شد، چراغ ها رو روشن کردن، ای داد بیداد،! همه ی سر و صورت ها سیاه شده بود. صورت هامون مثل صورت حاجی فیروز تو شب عید شده بود، همه از تعجب داشتند شاخ در می آوردند، یک دفعه دو زاری بچه ها افتاد و فهمیدند که کاره کار مجتبی ست.توی شیشه عطر جوهر ریخته بود و با عطر مخلوط کرده بود و داده بود به بچه ها، توی تاریکی هم که کسی متوجه نبوده که این جوهره نه عطر، نمی شد هم بفهمی آخه بویی خیلی خوب و مطبوعی داشت درست مثل یه عطر مرغوب و خوب. بچه ها هم نامردی نکردند و بعد از دعا یه جشن پتوی پدر و مادر دار برای مجتبی گرفتند و تا جاداشت کتکش زدند، مجتبی بنده خدا هم گفت «بی انصاف ها حالا که کتکم زدید بزارید یه 2 دقیقه برم روی منبر 4 کلام صحبت کنم» مجتبی پتو رو کنار زد و با آخ و اوخ خودش رو جمع و جور کرد و شروع کرد به صحبت کردن، انصافاً هم چقدر زیبا صحبت کرد، مجتبی گفت:  این عطر که شما استفاده کردید، در واقع همون دنیاست که خودش رو این طوری به شما عرضه و غالب کرد، شما تو تاریکی بوی خوب رو شنیدید و کیف کردید از این عطر، در حالی که باطنش کثیف بود و سیاه، توی شب دنیا هم همینطوری هست، آدم فکر می کنه دنیا بسیار لذیذ و لذت بخشه ولی در دلش جز سیاهی نیست و این سیاهی هم وقتی خودش رو بروز می ده که دیگه دیر شده و روز قیامت فرا رسید. و سیاهی بر صورتمون نقش بسته، پس برادرهای من حواسمون جمع باشد تا با بوی خوب دنیا توی سیاهیش غرق نشیم، درست می گم علی آقا...» علی هم که حسابی درس گرفته بود و حال کرده بود، سرش رو پایین انداخت و به نشانه تأیید سری تکان داد. علی بعد از اونشب ارادش محکم تر شد و استوار توی خط موند و جهادش رو ادامه داد.«هر گونه برداشت بدون ذکر نام نویسنده و منبع ممنوع است»این داستان اقتباس از خاطرات رزمندگان 8 سال دفاع مقدس است و شخصیت ها و اسم ها به صورت سلیقه ای انتخاب شده اند و حقیقی نیستند.                                                                                         میلادحیدری                                                                                             هنر مردان خدا                                                                     تنظیم برای تبیان: حسین رحمانی





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 373]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن