واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: رشیدی به هر حال از سال دوم متوسطه به پاریس رفت و در آنجا دیپلم فرانسه گرفت. بعد از آن در ژنو سوئیس مشغول به تحصیل در رشتههای تئاتر و علوم سیاسی شد. از دانشگاه ژنو لیسانس علوم سیاسی را دریافت كرد و... مفتش شش انگشتی (هزاردستان)، رضاشاه (كمالالملك)، تركمن مبارز(شیلات)، ساواكی (هیولای درون)، رئیسجمهور ایندولند (تلهتئاتر این روزها)، پدر یك شهید انقلابی كه دنبال قاتلان فرزندش است (طلوع انفجار)، صحابی حضرت امیرالمونین (ع( )سریال امام علی (ع))، عمروعاص (سریال تنهاترین سردار)، راننده كامیون (بیبی چلچله) و... این پرسوناژهای آشنا برای هر علاقهمند به فیلم و سریال، یادآور بازیگر بزرگی در حوزههای سینما و نمایش و تلویزیون است كه شمایلی قدرتمند از خود را ارائه داده است. داوود رشیدی، نامی است كه قابل انفكاك از هنرهای نمایشی و بصری در ایران نیست و اگر قرار باشد از با اصالتترین هنرپیشگان ایرانی نام ببریم، داوود رشیدی قطعا در ردیفهای نخست این فهرست جای خواهد داشت. اكنون رشیدی با سریال خستهدلان و نقش رئیس قطار بار دیگر به تلویزیون آمده است تا نقش متفاوت دیگری را به پرونده كاری خود بیفزاید. رشیدی اكنون 76 سال دارد و اگر پای سخن او بنشینیم گنجینهای از تاریخ نمایش و سینما را میتوان از لابهلای صحبتهایش تدوین و تنظیم كرد. داوود رشیدی در 25 تیر 1312در تهران (خیابان ری) به دنیا آمد. او تحصیلات ابتدایی را (بهدلیل فعالیتهای دیپلماتیك پدرش) در تهران و تركیه به اتمام رساند و دوره متوسطه را دوباره در تهران شروع كرد. داوود رشیدی در خانوادهای هنردوست متولد شد. پدر او با این كه دیپلمات بود و به حرفهای سیاسی در وزارت امور خارجه وقت میپرداخت، اما به هنر نمایش علاقه فراوان داشت و حتی نامش جزو اولین تحصیلكنندگان اولین مدرسه سینمایی ایران ثبت شده است. این علاقه باعث شده بود تا پدر رشیدی با برخی نامآوران حوزه نمایش مراوده و رفت و آمد داشته باشد و به تبع این موضوع حتی یكبار داوود كوچك را در سنین هفت هشت سالگی روی سن تئاتر فرستاد تا نقشی را ایفا كند. این پیشینه باعث شد تا علاقهای درونی در داوود كوچك شكل بگیرد و تا سالها بعد كه ایام نوجوانی و جوانیاش باشد انگیزهای قوی را در او ایجاد كند تا بیشتر از مشاغلی كه از طرف خانواده توصیه میشد به ساحتهای هنری توجه نشان دهد. رشیدی به هر حال از سال دوم متوسطه به پاریس رفت و در آنجا دیپلم فرانسه گرفت. بعد از آن در ژنو سوئیس مشغول به تحصیل در رشتههای تئاتر و علوم سیاسی شد. از دانشگاه ژنو لیسانس علوم سیاسی را دریافت كرد و از آكادمی موزیك ژنو دیپلم هنرپیشگی و كارگردانی را اخذ كرد. در ژنو 4 سال به طور حرفهای مشغول به كار شد. در تئاتر كاروژ در چند نمایش به عنوان بازیگر ایفای نقش كرد و همچنین به كارگردانی چند نمایش پرداخت. در اواخر سال 41 به ایران برگشت ولی با توجه به موقعیت نازل نمایشهای لالهزاری تصمیم گرفت در نهادهای معتبرتری كار نمایش را در كشورش دنبال كند ازاینرو در اوایل سال 42 در اداره هنرهای دراماتیك آن زمان مشغول به كارشد و همان جا بود كه با افرادی نظیر جمشید مشایخی و فخری خوروش، علی نصیریان، عزتالله انتظامی، محمدعلی كشاورز و... آشنایی حاصل كرد. طولی نكشید كه به اداره تلویزیون عزیمت كرد و در صداوسیما مسوولیت واحد نمایش را عهدهدار گردید. او در این سالها گروه تئاتر امروز را پایهگذاری نمود كه هنرپیشگانی مانند: پرویز فنیزاده، داریوش فرهنگ، مهدی هاشمی، فهیمه راستكار، سیاوش طهمورث، مرضیه برومند، سوسن تسلیمی، به عضویت این گروه درآمدند. پس از چندی از دستگاه تلویزیون خارج شد و به طور آزاد شروع به فعالیت كرد. فعالیتهای رشیدی در حوزه تئاتر در آن زمان بسیار چشمگیر بود و نمایشنامههای بزرگان این ساحت مانند ویلیام شكسپیر و ساموئل بكت را در قالبی درست برای مخاطبان ایرانی اجرا میكرد. الكترا، در انتظار گودو، آنتیگون، پرومته، خانه روشن، دیكته و زاویه، پیروزی در شیكاگو، رویای نیمه شب تابستان، وای بر مغلوب، فیزیكدانان، شاه داوود، عروسی باقرخان، ریچارد سوم و...از جمله آثار مهم رشیدی در وادی نمایش است. اما طولی نكشید كه رشیدی وارد حوزه سینما هم شد. رشیدی هم مانند بسیاری از اهالی تئاتر كه وارد سینما شدهاند تئاتر را مقدم و ارجح بر سینما میدانست و میداند. او خود در جایی گفته است: «حرفه اصلی من تئاتر است. طبیعتا از ابتدا همه وقتم را روی تئاتر گذاشته بودم. تهران كه برگشتم در اداره هنرهای دراماتیك مشغول به كار شدم. آن موقع به خودمان اجازه نمیدادیم كه وارد سینمای قبل از انقلاب بشویم. واقعا هم كار درستی بود. من علاقهای به بازیگری سینما نداشتم.» اما در هر حال دست سرنوشت گامهای او را به سمت سینما هم كشاند. اولین فیلمی كه رشیدی بازی كرد فرار از تله به كارگردانی مرحوم جلال مقدم بود. این فیلم از آثار خوب سینمای قبل از انقلاب است و بدین ترتیب داوود رشیدی با كاری وارد سینما شد كه آبرومندی وجهه تئاتری او را نه تنها مخدوش نمیكرد كه قدرت هنریاش را هم افزون جلوه میداد. رشیدی در اولین حضورش مقابل دوربین با شمایلی پرصلابت ظاهر شد، اما این مجال را نیافت تا در آثار بعدی مقدم هم حضور داشته باشد. او بعد از بازی در چند فیلم نه چندان مهم دومین نقش چشمگیر سینماییاش را با فیلم كندو اثر زنده یاد فریدون گله رقم زد كه حاصل كارش نزد كارشناسان بسیار قوی ارزیابی شد. او در واقع به نقش «آقا حسینی» داستان روحی ویژه بخشید.پس از پیروزی انقلاب كه سینما هم مانند بسیاری دیگر از اركان فرهنگی دچار تحول شد، جو جامعه و نیز متولیان جدید امور فرهنگی و سینمایی خواستار حضور هنرمندان با اصالتتر در فیلمهای سینمایی بودند و از همین رو هنرپیشگانی مانند رشیدی كه خوشنامتر ارزیابی شده بودند به فعالیتهای خود در دوران جدید ادامه دادند. او درباره تفاوت بین بازیگری در این دو دوران در جایی گفته بود: «در سینمای قبل از انقلاب من و امثال من زیاد فعال نبودیم. فیلمهای كمی بازی میكردیم و آنها نیز بیشتر معطوف به تئاتر و تلویزیون بود. سینمای معمول و در واقع سینمای امروز ما تاحدی ریشه در سینمای قبل از انقلاب دارد. ولی متاسفانه سینمای قبل از انقلاب صرفا یك سینمای تجارتی، برای وقت پركردن و ارضای غرایز پست تماشاگران بود. با پیروزی انقلاب اسلامی و بوجود آمدن ارزشهای جدیدی كه انقلاب آنها را به وجود آورده بود، فیلمهایی به وجود آمدند كه جنبه پر كردن اوقات فراغت تماشاچی را داشته، در ضمن پیام و تعهدی نیز داشت. به این دلایل حتی جلوی فیلمهای خارجی گرفته شد كه به این صنعت و در واقع به این هنر بیشتر كمك شود و این اهمیتی است كه به حیات سینمای ما منجر میشود. با كمكهایی كه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بنیاد سینمایی فارابی به این فیلمها كردند، فضا عوض شد و كسانی به این كار مشغول شدند كه از نظر داشتن توانایی، تعهد و حرفهای بودن، واجد شرایط بودند و كسانی كه قبل از انقلاب تعهد داشتند و كارهای خوبی ارائه میدادند، كارشان را ادامه دادند و باعث شدند جوانان بیشتر به این وادی كشیده شوند و راه برای عوامل فنی جدید از جمله كارگردانان، بازیگران و... بازشود تا بتوانند وارد صحنه شده و فعالیت كنند. این امر باعث شد كه نگاه انسانی ملت ایران به جهان، از طریق سینمای ایرانی كه اكنون بسیار پیشرفتهتر از گذشته است، به جهانیان معرفی شود و حالا دیگر یك چهره پاك و سنجیده را در مقابل غربیها كه میخواستند یك چهره زشت و خشن از ایران نشان دهند نمایان كند. این سینما توانست تمام تبلیغات آنها را خنثی كند و چهره واقعی مردم و انقلاب ما را به غرب نشان بدهد، این یك پیروزی بسیار بزرگ در سینمای ماست، به جرا‡ت میتوانم بگویم كه هیچ هنر دیگر، هیچ ارگان دیگر و در یك كلام هیچ نیرویی نتوانست همچون سینما به ایران خدمت كند.» رشیدی به خاطر چهره مردانه خاص خود كه یكجور صلابت و تندخویی را تداعی میكرد، در سالهای بعد از انقلاب عموما در نقشهای منفی ایفای رل كرد، ولی او این توانایی را هم داشت كه از این چهره عبوس در نقشهای لطیفی مانند آن چه كه كیومرث پوراحمد در بیبی چلچله در نظر گرفته بود بهرهای پراحساس بگیرد و ذهنیت كلیشهای نسبت به پرسونایش را بشكند. اما با این حال مشهورترین و محبوبترین جلوههای بازیگری رشیدی در تلویزیون بود كه رقم خورد. جدا از نقشآفرینیهای دلنشین رشیدی در سریالهایی مانند این روزها، عطرگل یاس، خودرو تهران 11، امام علی(ع) و... بزرگترین حضور پرجلوهاش با سریال سترگ علی حاتمی یعنی هزاردستان متبلور شد. رشیدی در این شاهكار تلویزیونی، نقش بازپرسی را در اوایل عهد پهلوی داشت كه خود اهل خلاف بود و توسط مرد مافیایی كشور ماموریت مییابد تا خوشنویسی را با سابقه تروریستی از مشهد به تهران آورد و با اعمال شكنجههای فراوان به حرف و برگشت به صبغه سابقش وادارد. رشیدی در واقع با این نقش محملی برای روایت گزینیهای هزار و یك شب خوشنویس از عهد قجر بود و رابطی بین مخاطب و متنی كه دارد همچون بلبل هزاردستان افسانههایی واقعی میسراید.رشیدی در عین حال از تئاتر در سالهای بعد از انقلاب هم غافل نبود و با كارگردانی نمایشهایی مانند پیروزی در شیكاگو تبحر نمایشیاش را بار دیگر نمایان ساخت. حضور او در تلهتئاترهای شبكه4 سیما نیز مورد توجه بینندگان است. در كنار این او البته باز دنبال تجربههایی جدید بود كه اجرای مسابقات تلویزیونیای مانند كرور از آن قبیل است. رشیدی در چندین سال اخیر تجربه تهیهكنندگی را هم به تجربیات خود افزوده است كه همگی هم در راستای فیلمهای فرهنگی است. امتحان، قطعه ناتمام و صبحی دیگر فیلمهایی است كه رشیدی تهیهكنندگیشان را بر عهده داشته است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 567]