تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 4 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):به خدا قسم سه چيز حق است: هيچ ثروتى بر اثر پرداخت صدقه و زكات كم نشد، در حق هيچ كس ستم...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1833229255




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مقصد بعدي ‌كجاست؟


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: مقصد بعدي ‌كجاست؟
سينما
آيا فيلمسازان از لوكيشن‌هاي غيرمتعارف و بديع، الهام مي‌گيرند؟ بسياري از تحليلگران سينمايي اعتقاد دارند ارزش‌هاي مربوط به لوكيشن‌ها را نبايد دست‌كم گرفت و در حقيقت ارزش‌هاي مربوط به تعريض چشم‌اندازهاي سينمايي را نبايد از حد و اندازه واقعي‌شان كمتر ارزيابي كرد. معمولا براي هيچ فيلمسازي- به خصوص كهنه‌كار ‌هاي آنان- منبع الهامي بهتر  از حضور در يك مكان جديد وجود ندارد. اين مسئله زماني اهميت پيدا مي‌كند (و ارزش ويژه خود را به نمايش مي‌گذارد) كه فيلمساز موردنظر، اين امكان را براي تماشاگران فيلمش فراهم مي‌كند كه به تماشاي چشم‌اندازهايي بنشينند كه تاقبل از اين در كمتر فيلم سينمايي‌اي ديده‌اند. براي مثال كارول‌ريد در فيلم كلاسيك و تحسين‌شده خود «مرد سوم» به بسياري از تماشاگران آمريكايي اين امكان را داد كه اولين ديدارشان را با شهروين در دوران پس از پايان جنگ جهاني دوم داشته باشند. اين در حالي است كه تريلوژي «ارباب حلقه‌ها»ي پيتر جكسن، توجه همگان را به نيوزيلند جلب كرد. اين فيلم ناگهان همه را متوجه زيبايي‌هاي بكر اين سرزمين كرد و رونق ويژه‌اي به صنعت توريسم آن داد.طبيعي است كه اكثر فيلمسازان دوست دارند فيلم‌هاي خود را در لوكيشن‌هاي تازه و جذاب بسازند. اما توليد فيلم در محدوده‌هاي جديد و ناشناخته- كه كمتر كسي با آنها از نزديك آشنايي دارد- مي‌تواند دردسرها و مشكلات زيادي را خلق كند؛ مشكلاتي كه خيلي وقت‌ها عجيب و غريب و پيش‌بيني‌ نشده هستند. طبيعي است كه اكثر فيلمسازان دوست دارند فيلم‌هاي خود را در لوكيشن‌هاي تازه و جذاب بسازند. اما توليد فيلم در محدوده‌هاي جديد و ناشناخته- كه كمتر كسي با آنها از نزديك آشنايي دارد- مي‌تواند دردسرها و مشكلات زيادي را خلق كند؛ مشكلاتي كه خيلي وقت‌ها عجيب و غريب و پيش‌بيني‌ نشده هستند. در اين رابطه، بلافاصله فيلم ترسناك «جن‌گير» ويليام فريدكين به ياد مي‌آيد كه در جمهوري دومينيكن فيلمبرداري شد و سرنوشت خيلي بدي داشت. در عين حال، فرانسيس فوردكاپولا را هم نبايد فراموش كرد كه ‌ درام ضدجنگ خود «و اينك آخرزمان» را با ماجراجويي‌هاي بسيار زيادي در فيليپين (با آن آب‌وهواي متغير و غيرقابل پيش‌بيني‌اش) ساخت؛ البته اين فيلم نمايش عمومي موفقيت‌آميزي داشت و تلخي دوران فيلمبرداري را از ذهن سازندگانش زدود.با اين وجود، اهالي صنعت سينما براي سوژه‌ها و قصه‌هاي خود همچنان به دنبال لوكيشن‌هاي چشم‌نواز تازه هستند و برايشان مشكلات حضور در يك مكان تازه و ناشناخته، اهميت زيادي ندارد. جالب توجه است كه در يك‌سال اخير، تعداد فيلمسازان مطرحي كه قصه‌هايشان را در لوكيشن‌هاي جديد و غيرمتعارف تعريف و فيلمبرداري كرده‌اند، بيشتر از ديگر سال‌ها بوده است. اين فيلمسازان خودشان را در د ام اين لوكيشن‌هاي جذاب و غيرمتعارف انداختند و رنج سفرهاي طولاني را متحمل شدند. وودي‌آلن، كمدين قديمي سينما، يكي از كساني بود كه بارسلوناي اسپانيا را به عنوان محل رخدادهاي قصه فيلم آخرش «ويكي كريستينا بارسلونا» انتخاب كرد و آن را با گشاده‌دستي سرمايه‌گذاران محلي- كه پول خوبي براي توليد آن در اختيارش گذاشتند- در چند منطقه جذاب و تماشايي اسپانيا فيلمبرداري كرد.اما او سر صحنه فيلمبرداري آن‌چنان مجذوب لوكيشن‌ها شد كه برخي از سكانس‌هاي فيلم را تغيير داد تا بتواند جذابيت‌هاي منحصربه‌فرد محل را بهتر به تصوير بكشد. «ويكي كريستينا بارسلونا» كه چند روز قبل در مراسم جوايز گلدن‌گلوب (كه از سوي روزنامه‌نگاران خارجي مقيم هاليوود برپا مي‌شود) جايزه بهترين فيلم در رشته كمدي يا موزيكال را گرفت، چهارمين فيلم سينمايي وودي‌آلن از زماني است كه خودش را از شهر مورد علاقه‌اش نيويورك، به خارج تبعيد كرده است. لوكيشن اسپانيا در فيلم او تبديل به يكي از كاراكترهاي اصلي ماجرا مي‌شود و مي‌توان گفت اگر اين لوكيشن را از آن بگيريم، فيلم تبديل به اثري ناقص مي‌شود. آلن با دوربين خود اين امكان را براي تماشاچي فراهم مي‌كند كه نگاه تازه‌اي به كشور اسپانيا بيندازد. منتقدين سينمايي نقدهاي گرم و مثبتي بر فيلم آلن نوشتند؛ چيزي كه در چند دهه اخير كمتر رخ داده است. آلن با دوربين خود اين امكان را براي تماشاچي فراهم مي‌كند كه نگاه تازه‌اي به كشور اسپانيا بيندازد. منتقدين سينمايي نقدهاي گرم و مثبتي بر فيلم آلن نوشتند؛ چيزي كه در چند دهه اخير كمتر رخ داده است. هيچ يك از فيلم‌هاي قبلي اين كارگردان در طول 3 دهه گذشته تا اين حد به دل منتقدين سينمايي ننشسته بود. بسياري از اين نقدها، لحن تحسين‌آميز خود را متوجه نوع نگاه و استفاده آلن از لوكيشن‌ها كرده بودند. آنها با اسم بردن از چند منطقه جذاب و كمتر شناخته‌شده اسپانيايي كه توسط آلن در فيلم مورد استفاده قرار گرفته بود، اين‌طور اظهارنظر كردند كه وي اسپانيا را به شكل تازه‌اي به تماشاگران خارجي معرفي كرده است.اين در حالي است كه حضور وودي‌آلن در شهر بارسلون براي رسانه‌هاي محلي به صورت يك قصه دنباله‌دار جنجالي درآمده بود. برخي از بارسلوني‌ها در اين‌باره بحث‌ مي‌كردند كه چرا دولت و سرمايه‌گذاران محلي بايد سرمايه‌گذار فيلم يك فيلمساز غيراسپانيايي باشند و در اين ارتباط نگراني خود را به صورت رسمي ابراز مي‌كردند. در همين حال، برخي ديگر از اهالي محل از حضور يك فيلمساز مستقل- كه در اروپا شهرت بيشتري دارد تا در كشور خودش آمريكا- در شهر خود احساس خوشحالي مي‌كردند و سخت منتظر آن بودند ببينند وي بارسلون را در فيلمش چگونه به تصوير خواهد كشيد. خود وودي‌آلن در دفتر خاطرات روزانه‌اش كه در نيويورك‌تايمز منتشر شده، نوشته است: «بارسلون شهري باشكوه و جذاب است. خيل عظيم مردم در خيابان‌ها مي‌ايستادند و به تماشاي كار ما مي‌پرداختند. خوشبختانه آنها خيلي خوب مي‌دانستند من وقتي براي عكس يادگاري‌گرفتن و يا امضا دادن ندارم. آنها اين كار را با بقيه اعضاي گروه فيلمسازي انجام مي‌دادند. از اين بابت سپاسگزار آنها هستم.»در همان روزهايي كه وودي‌آلن در بارسلون مشغول فيلمبرداري فيلمش بود، باز لوهرمن در منطقه‌اي خيلي دورتر از اروپا، كار فيلمبرداري «استراليا» را در سرزمين مادري‌اش استراليا شروع كرد. او بازيگران و عوامل اصلي فيلمش را به نقطه‌اي دور برد كه كمتر فيلمسازي حاضر به انجام آن است. جايي كه او به عنوان لوكيشن‌ اصلي فيلمش انتخاب كرده بود، از تمدن انساني خيلي دور بود و پيدا كردن نام آن روي نقشه جغرافيايي هم كار مشكلي بود. بعد از فيلم «اكيدا تالار رقص» («مولن‌روژ» اين فيلمساز در شهر فيلمبرداري شد، ولي حكم يك ناكجاآباد را داشت كه معلوم نيست در كجا اتفاق مي‌افتد)، «استراليا» اولين فيلم باز لوهرمن بود كه به تبليغ لوكيشن‌هاي جذاب و بديع استراليا مي‌پرداخت. منطقه‌اي كه اين فيلم در آنجا فيلمبرداري شد محدوده كيمبرلي است كه كمتر كسي آن را مي‌شناسد و تا قبل از اين در فيلمي ديده نشده است. حتي خود محصولات سينماي استراليا هم تا به حال به سراغ اين لوكيشن‌ جذاب و چشم‌نواز نرفته بودند.شهر كوچك كونونورا به عنوان لوكيشن اصلي و مركزي فيلم مورد استفاده قرار گرفت و اين در حالي بود كه درجه حرارت بالا و توفان‌هاي فصلي مشكلات زيادي بر سر راه توليد آن به وجود آوردند. با اين وجود، لوهرمن اصرار داشت تا مي‌تواند از لوكيشن‌هاي تازه و تازه‌تر استفاده كند. در شرايطي كه اكثر منتقدين سينمايي مي‌گفتند فيلم وودي آلن به احتمال زياد زندگي دوباره‌اي به شهر بارسلون مي‌دهد و هنگام نمايش عمومي باعث شكوفايي صنعت توريسم اين محل مي‌شود، «استراليا» از همان زمان شروع فيلمبرداري، بحث جذب توريسم را مطرح كرد. اداره توريسم استراليا از همان روز اول، مبارزه و مسابقه‌اي عمومي را با شعار «اين فيلم را ببيني، كشورت را ديده‌اي» شروع كرد. اين اداره در همان حال از باز لوهرمن دعوت كرد تا در كنار كارگرداني فيلمش، چند آگهي هم براي اين اداره بسازد. اين آگهي‌ها عموم مردم را دعوت به حضور و ديدار از استراليا مي‌كرد. شهر كوچك كونونورا به عنوان لوكيشن اصلي و مركزي فيلم مورد استفاده قرار گرفت و اين در حالي بود كه درجه حرارت بالا و توفان‌هاي فصلي مشكلات زيادي بر سر راه توليد آن به وجود آوردند.  شايد ديد دني‌بويل فيلمساز مستقل انگليسي از شهر بمبئي هند يك ديد قوي زيبا شناسي توريستي نباشد، اما اين شهر قديمي و افسانه‌اي در «ميليونر زاغه‌نشين» او جذابيت‌هاي خاص خودش را دارد. بويل براي كارگرداني اين فيلم راهي هند شد و دو ماه تمام در شهر بمبئي مشغول فيلمبرداري كل صحنه‌هاي آن بود. ساخت اين فيلم براي بويل حكم يك تجربه كاملا تازه را داشت  زيرا‌ در يك لوكيشن جديد كار مي‌كرد كه با آن كاملا بيگانه بود. نكته جالب اين است كه بويل هنگام كارگرداني فيلم، يك سبك كاري كاملا جديد را كشف كرد. اين فيلم به خاطر نگاه تازه و بهره‌گيري از يك لوكيشن تازه جايزه بهترين فيلم درام مراسم گلدن گلوب (و همچنين بهترين كارگردان) را از آن خود كرد. بويل چند روز قبل در گفت‌وگويي با نشريه ورايتي درباره اولين احساسي كه هنگام ورود به بمبئي داشت صحبت كرد و گفت: «اين شهر با سرعت زياد كارش را انجام مي‌دهد و به جلو مي‌رود. همه چيز با عجله پيش مي‌رود و در همه جا شما شتاب براي انجام كارها را مي‌بينيد.» اين فيلمساز انگليسي تصميم‌ مي‌گيرد اين حس و حال را در قصه فيلمش به نمايش بگذارد‌ به همين دليل‌ او و همكار كارگردان هندي‌اش لاولين تاندان تصميم مي‌گيرند از دوربين روي دست استفاده كنند و دوربين خود را به پرواز درآورند. نقاط مختلف شهر بمبئي ‌ با بهره‌گيري از اين شيوه‌كاري، در ميليونر زاغه‌نشين به شكلي تازه و با حال و هوايي متفاوت به تصوير كشيده مي‌‌شوند. زاغه‌هاي شهر بمبئي هم در اين فيلم به گونه‌اي به نمايش در آمده‌اند كه تا قبل از اين در فيلم ديگري مشابه آن ديده نشده است.دني بويل با نگاه عميق‌تر به لوكيشن‌ها و كسب حس و حال دروني آنها، امكان آن را پيدا مي‌كند كه قصه‌اي چند وجهي را در شهري به تصوير بكشد كه سريعا در حال تغيير است. بمبئي از دوران حاكميت استعماري انگليس بر هند، يكي از شهرهاي مهم اين كشور آسيايي بوده است و اين روزها مي‌رود كه تبديل به يكي از مهمترين شهرهاي جهان شود. اين شهر كه از آن با نام ممبي هم اسم برده مي‌شود، در عين حال پايتخت سينمايي كشور هند هم هست و از آن به عنوان باليوود (بر وزن هاليوود) هم ياد مي‌شود. به اين ترتيب،‌ بمبئي در كنار سه شخصيت اصلي قصه فيلم بويل، تبديل به چهارمين كاراكتر قصه مي‌شود. مثل فيلم وودي آلن، نمي‌توان ميليونر زاغه‌نشين را در جاي ديگري به جز شهر بمبئي ساخت. آيا حضور ناگهاني اين فيلمسازان در لوكيشن‌هاي تازه و بديع، باعث مي‌شود تا تعداد بيشتري از فيلمسازان براي توليد محصولات خود راهي لوكيشن‌هاي جديد شوند؟ اين نكته‌اي است كه به آساني نمي‌توان به‌آن جوابي داد و بايد منتظر شد و ديد كه كارگردانان چه مي‌كنند.هنوز اسپانيايي‌هايي هستند كه مخالف حضور هنرمندان خارجي در خاك خود هستند و غرب استراليا هنوز دردسرهاي طبيعي زيادي براي گروه‌هاي فيلم سازي فراهم مي‌كند. براي فيلمبرداري در بمبئي هم هنوز خط قرمزهاي دولتي فراواني وجود دارد. با اين حال، فراموش نكنيم كه هنوز لوكيشن‌هاي كشف نشده ديگري در كشورهاي مختلف جهان وجود دارد كه مي‌توان آنها را مورد استفاده قرار داد. فيلمساز بعدي كيست و مقصد بعدي كجاست؟منبع : همشهري





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 367]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن