واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: مرحوم آیت الله حائری پیشگام حمایت از آرمان فلسطین(2)
در شماره قبل این مقاله، وضعیت حساس و خاص آن زمان و نحوه ارسال نامه مرحوم آیت الله موسس حائری را به رضا شاه دریافتیم و همچنین بیان گردید که وضعیت دخالت آیت الله حایری در این قضیه، نشان از آن دارد كه وی به علت رهبری عامه مسلمین در ایران، وظیفه و تكلیف خود میدانست كه از طرف خود و ملت مسلمان ایران نسبت به هجوم یهودیان به فلسطین موضع دیگری كند.پس از تبیین اهمیت واكنش آیت الله حایری به مسأله اشغال فلسطین، برای روشن شدن ابعاد دیگری از این اقدام، به تحلیل جوانب مختلف نامه میپردازیم.1 ـ آیت الله حایری در حالی آگاه به خطر اشغال سرزمین فلسطین شد كه تقریباً هیچ رسانهای در ایران وجود نداشت كه به این مسأله بپردازد. چه آنكه چند نشریه محدود نیز در چنبره ی قدرت رضاخان بودند و اجازه انتشار مطلبی در این موضوع را نداشتند. حتی تلگراف نیز كه تنها وسیله ارتباط سریع بین شهرها بود تحت نظر دولت قرار داشت و اجازه ارسال حتی یك تلگراف در این خصوص را نداشت. از سوی دیگر سكوت بسیاری از علمای كشورهای عربی كه از نزدیك شاهد ماجرا بودند، هستیم كه حتی دهها سال بعد از اشغال فلسطین، یا به جهت بیاطلاعی و یا خوف از دولتهای خود، لب به اعتراض نگشودند. از این رو میتوان گفت علی رغم نبود اطلاعرسانی دقیق و پل ارتباطی میان قم و كشورهای خارج در آن زمان، آیت الله حایری به خوبی اهمیت ماجرا را دریافت و با تحلیل و تصمیمی دقیق توانست بینش سیاسی و واقعنگر خود را در خصوص مسأله فلسطین نشان دهد.
2 ـ ممكن بود مؤسس حوزه، همچون سایر اطلاعیهها، بیانیهای خطاب به مردم صادر كرده و ضمن اعلام خطر، مردم را به مبارزه و قیام علیه اشغالگران فرا میخواند. اما آیت الله حایری این نامه را خطاب به رضاخان به عنوان رییس یك دولت اسلامی نوشت و از وی خواست از بعد بینالمللی از مردم فلسطین حمایت كند. آیت الله حایری به خوبی میدانست كه در این قضیه از مردم، به ویژه آنانی كه در بهت و ترس از استبداد رضاخانی به سر میبرند كاری ساخته نیست و این مسأله، امری دیپلماتیك و بینالمللی است. از سویی دیگر ممكن بود نامه آیت الله حایری خطاب به مردم، تبدیل به بهانهای شود تا رضا شاه موسس حوزه را متهم به برهم زدن نظم عمومی و اخلال در امنیت جامعه نماید!3 ـ نكته جالب توجه در این نامه، شرط ابتكاری آیت الله حایری است. همانگونه كه در نامه آیت الله بهبهانی آمده است، آیت الله حایری خواستار درج نامه در جراید شده بود. از آنجائی كه مسأله اشغال فلسطین امری بینالمللی و سیاسی و اجتماعی بود، آیت الله لازم دید تا با درج نامه در جراید علاوه بر اطلاع مردم ایران، مردم و علمای سایر كشورها نیز از انتشار چنین نامهای و حمایت مرجعیت شیعه در ایران از حقوق ملت فلسطین اطلاع یابند. اما از آنجائی كه رضاشاه دست نشانده و مطیع امر انگلیس بود، این شرط آیت الله حایری را، تهدید منافع انگلیس دانست و رد كرد. دربار در پاسخ به این درخواست چنین نوشت: « حسب الامر جهانی مطاع مبارك شاهانه ارواحنا فداه، ابلاغ مینماید ا نتشار تلگراف راجع به مسلمین فلسطین در جراید مقتضی نیست.» (7) مخالفت رضا شاه با درج نامه آیت الله حائری در جراید و بیپاسخ گذاشتن این نامه، اولین گام در اثبات وجود رابطه تنگاتنگ پهلوی اول و دوم با رژیم اسرائیل بود. به ویژه آنكه پشت پرده هر دوی این رژیمها، دولت انگلیس منافع خود را پیاده میكرد و آنان نیز نیروی اجرایی انگلیس محسوب میشدند4 ـ مخالفت رضا شاه با درج نامه آیت الله حائری در جراید و بیپاسخ گذاشتن این نامه، اولین گام در اثبات وجود رابطه تنگاتنگ پهلوی اول و دوم با رژیم اسرائیل بود. به ویژه آنكه پشت پرده هر دوی این رژیمها، دولت انگلیس منافع خود را پیاده میكرد و آنان نیز نیروی اجرایی انگلیس محسوب میشدند.درباره شناخت عداوت انگلستان با مسلمانان جا دارد به خاطره ای دیگر اشاره كنیم . سید محسن صدرالشراف در سال 1307 ه . ش می نویسد : «خدمت حاج شیخ عبدالکریم رسیدم . از اوضاع وقت به طوری گریه کرد که مثل باران اشک می بارید و گفت : انگلیسیها حلقوم اسلام و مسلمین را گرفته اند و تا ان را خفه نکنند دست بردار نیستند » (8)در سال بعدها حمایت دولت پهلوی از اسرائیل شكل رسمی به خود گرفت، تا جایی كه در آستانه ماه محرم، وعاظ را احضار و آنان را ملزم كردند كه علیه شاه سخن نگویند، علیه اسرائیل مطلبی گفته نشود و مرتب گفته نشود اسلام در خطر است. حضرت امام خمینی (ره) نیز به خوبی رابطه میان حكومت پهلوی و رژیم شاه را بیان نمود. ایشان پس از حمله رژیم به مدرسه فیضیه در سال 1342 گفتند:« تمام گرفتاریها و اختلافات در همین سه موضوع نهفته است ... اگر ما نگوییم اسلام در خطر است آیا در معرض خطر نیست؟ اگر ما نگوییم چنین و چنان است آیا آن طور نیست؟ اگر ما نگوییم اسرائیل برای اسلام و مسلمین خطرناك است آیا خطرناك نیست؟ و اصولاً چه ارتباطی و تناسبی بین شاه و اسرائیل است كه سازمان امنیت میگوید از شاه صحبت نكنید و از اسرائیل هم صحبت نكنید. آیا به نظر سازمان امنیت، شاه اسرائیلی است؟.» (9) امام خمینی (ره) در جایی دیگر روش سیاسی آیت الله حائری را مورد تایید قرار داده و گفتند : « اگر مرحوم حاج شیخ در حال حاضر بودند ، همان کاری را انجام می دادند که من انجام دادم و تاسیس حوزه علمیه قم در آن روز از جهت سیاسی ، کمتر از تاسیس جمهوری اسلامی در ایران امروز نبود » (10)شخصیت بیبدیل آیت الله شیخ عبدالكریم حایری یزدی از هر جهت الگوی علمای بعد از خود است. محوریت و قدرت او بود كه پایهگذاری شد و به ید توانای او گردبادهای مخوف را یك به یك پشت سر نهاد و مستحكم شد. از این رو می توان نتیجه گرفت که سنگ بنای آگاهی و مخالفت علمای شیعی در ایران با اشغال سرزمینهای فلسطین و ماهیت رژیم صهیونیستی را آیت الله شیخ عبدالكریم حایری بنا نهاد. علمای حوزه عملیه و متدینین و روشنفكران متعهد، بعد از وی با تأسی از حركت آیت الله حایری، خطر رژیم صهیونیستی را احساس كرده و همواره به طرق مختلف به مخالفت و مبارزه با آن پرداختند. همکار تبیان احمد نجمی صادق منابع:سازمان اسناد ملی ایران شماره 102006 پاکت شماره 885خاطرات صدرالاشراف ص 293صحیفه امام ج 1 ص 248امام و روحانیت ص 173
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 456]